مهدی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
معنی: هدایت شده، نام امام زمان ( عج )، از پس پرده غیبت به درآی مه ناز درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود مهدی: در لغت به فتح میم به معنای هدایت کرده شده، جمع آن «مهدیون» است مهدی منتظر صاحب الامر بقیه الله همنام پیامبر اسلام ( ص ) دوازدهمین امام معصوم که اکنون از نظرها غایب است، بزرگترین آرمان جهان اسلام ظهور آن منجی یگانه عالم بشریت است که به اراده الهی جهان را پر از عدل و داد می کند «یملاء الله الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً وجوراً» که البته این اعتقاد ریشه در قرآن کریم نیز دارد: «ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» از این جهت منتظران ظهور آن حضرت باید در طهارت نفس و خودسازی خود تلاش کنند تا مصداق بندگان صالح خدا باشند، هر کس نام فرزندش را مهدی بگذارد و از روی علم و ارادت به ولایت امام زمان ( عج ) و با تکرار نام «مهدی» فلسفه غیبت و ظهور منجی عالم بشریت را در دل و جان زنده کند قطعاً نام او و خانواده اش در زمره منتظران صادق امام زمان ( عج ) نوشته خواهد شد و خداوند متعال به لحاظ ارادت آن خانواده به نام و یاد امام زمان ( عج ) بلا و سختی ها را از آنها دور خواهد کرد و شور و امید و آرمان خواهی را در قلب و روح آنان روز به روز بیشتر می نماید، دل من طـالب پیرمــــغان است همـان پیـری که از دیده نهــان است اگر دم می زنم از ســـاغر و مـی مرادم مهدی صاحب زمان ( عج ) است، ( در اعلام ) نام قائم منتظَر ( ع ) در نزد شیعه، مهدی منتظَر ( ع )، مکنی ]کنیه ی او[ به ابوالقاسم محمد بن عسکری ملقب به امام زمان، صاحب الزمان، حجت القائم، امام قائم، قائم آل محمد، آخرین امام از امامان دوازده گانه ی شیعه است، نام امام دوازدهم شیعیان
(تلفظ: mahdi) (عربی) (در قدیم) هدایت شده ؛ (در اعلام) نام قائم منتظَر (ع) در نزد شیعه؛ مهدی منتظَر (ع)، مکنی ]کنیهی او[ به ابوالقاسم محمد بن عسکری ملقب به امام زمان ، صاحب الزمان ، حجت القائم ، امام قائم ، قائم آل محمد ، آخرین امام از امامان دوازده گانهی شیعه است .
فرهنگ فارسی
هدایت شده، ارشادشده، کسی که خداونداورابسوی حق هدایت نموده
( اسم ) هدیه داده شده هدیه آورده .
ده کوچکی است از دهستان سردار آباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر .
فرهنگ معین
(مُ دا ) [ ع . ] (اِمف . ) هدیه داده شده .
(مَ یّ) [ ع . ] (اِمف .) هدایت شده ، ارشاد شده .
(مُ دا) [ ع . ] (اِمف .) هدیه داده شده .
لغت نامه دهخدا
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲ، معروف به ابن تومرت . رجوع به ابن تومرت و رجوع به مهدویت شود.
مهدی. [ م ِ دا] ( ع اِ ) آنچه در آن هدیه آورند چون طبق و جز آن. ( از ناظم الاطباء ). آنچه هدیه در وی آرند چون طبق و جزآن که با هدیه باشد. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). طبق هدیه. ( مهذب الاسماء ). || ( ص ) هدیه آورنده. مذکر و مؤنث در وی یکسان است. ( ناظم الاطباء ).
مهدی. [ م ُ ] ( ع ص ) هدیه کننده. اهداکننده. پیشکش کننده : واجب است که تحف و هدایا مناسب متحف و مهدی باشد. ( تجارب السلف ). رجوع به اِهْداء شود.
مهدی. [م ُ دا ] ( ع ص ) هدیه فرستاده شده. پیشکش شده. ( ناظم الاطباء ). هدیه داده شده. هدیه آورده. رجوع به اهداء شود.
مهدی. [ م َ] ( اِخ ) به زعم اهل سنت و جماعت ، کسی که در موقع معینی برای تقویت دین ظهور می کند. بسیاری از اهل سنت و جماعت مهدی را در شخص معین منحصر نمی دانند، بلکه معتقدند در هر عصر ممکن است مهدی ظهور کند :
بلقیس بانوان و سلیمان شه اخستان
کز عدل و دین مبشر مهدی زمان اوست.
مهدی آخر زمان میخواندش.
کار هدی مهدی کند دجال طغیان پرورد.
عزت دین هم وثاق عصمت حق یار غار.
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید.
به تأیید مهدی خصالی که تیغش
روان سوز دجال طغیان نماید.
داور مهدی سیاست مهدی امت پناه
رستم حیدرکفایت حیدر احمدلوا.
شاه فریدون لوا، خضر سکندرسپاه
خسرو امت پناه ، اتسز مهدی شعار.
مهدی صفت شهنشه ، امت پناه داور
جان بخش چون ملک شه ، کشورستان چو سنجر.
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 5هزارگزی جنوب غربی شوشتر و 3هزارگزی جنوب راه دزفول به شوشتر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعیبه ) بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 68هزارگزی شمال شرقی اهواز و در ساحل غربی رودخانه ٔ شطیط. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) شیخ محمد احمدبن سیدعبداﷲ، معروف به مهدی (متمهدی ) (1843-1885 م .). در حدود سال 1880 م . ادعای مهدویت کرد و در سودان علیه مصر و انگلستان قیام نمود و یاران او به زودی در 1885 شهر خرطوم را متصرف شدند و ویران کردند. خود وی در همان سال در ام درمان درگذشت و پیروانش را لرد کیچنر فرمانده قوای مصر و انگلیس در 1898 شکست داد. و رجوع به مهدویت شود.
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن حسن بن قاسم زیدی . از نسل الهادی الی الحق . صاحب یمن و از ائمه ٔ زیدیه بود. بعد از وفات محمدبن اسماعیل با او بیعت کردند (سال 1097 هَ . ق .) و در سال 1127 خلع گردید و سال بعد درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 859). و رجوع به هادی الی الحق شود.
مهدی . [ م ُ ] (ع ص ) هدیه کننده . اهداکننده . پیشکش کننده : واجب است که تحف و هدایا مناسب متحف و مهدی باشد. (تجارب السلف ). رجوع به اِهْداء شود.
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ القائم بامراﷲبن عبدالرحمن ، ابوعبداﷲ مهدی سعدی . از پادشاهان بزرگ دولت سعدیون در مراکش بود. به سال 946 هَ . ق . با اوبیعت کردند. با پرتقالیها جنگید و آنان را از بلاد سوس بیرون کرد و سرانجام به دست یکی از موالی خود کشته شد (سال 964 هَ . ق .). (از اعلام زرکلی ج 3 ص 933).
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) میرزامهدی خان استرآبادی ، فرزند نصیر استرآبادی . منشی نادرشاه افشار بود و وقایع سلطنت این پادشاه را تا سال 1160 هَ . ق . (سال مرگ نادر) نوشت و آن راجهانگشای نادری نام نهاد. دیگر تألیفات او عبارت است از «سنگلاخ » که لغت نامه ای است ترکی به فارسی که درسال 1172 تا 1173 تألیف کرده و دیگر «دُرّه ٔ نادره ». علاوه بر اینها وی به امر نادرشاه کتب عهد عتیق (تورات ) و عهد جدید (اناجیل اربعه ) را با دستیاری عده ای از علمای یهود و نصاری به فارسی ترجمه کرده است .
مهدی . [ م َ دی ی ] (ع ص ) هدایت کرده شده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هدایت کرده شده . ارشادشده . ج ، مهدیون . (ناظم الاطباء). هدایت شده .
بلقیس بانوان و سلیمان شه اخستان
کز عدل و دین مبشر مهدی زمان اوست .
خاقانی .
مفخر اهل بشر خوانش که دهر
مهدی آخر زمان میخواندش .
خاقانی .
ایام بدعهدی کند امروز ناگه دی کند
کار هدی مهدی کند دجال طغیان پرورد.
خاقانی .
مهدی امت توئی زآنکه به معنی تو را
عزت دین هم وثاق عصمت حق یار غار.
خاقانی .
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید.
حافظ.
- مهدی خصال ؛ که خصال وی چون خصال مهدی باشد. مهدی صفات :
به تأیید مهدی خصالی که تیغش
روان سوز دجال طغیان نماید.
خاقانی .
- مهدی سیاست ؛ که سیاست او چون سیاست مهدی منتظر باشد. بسیار کافی در کشورداری . عادل :
داور مهدی سیاست مهدی امت پناه
رستم حیدرکفایت حیدر احمدلوا.
خاقانی .
- مهدی شعار ؛ که شعار مهدی دارد. عادل . دادگر :
شاه فریدون لوا، خضر سکندرسپاه
خسرو امت پناه ، اتسز مهدی شعار.
خاقانی .
- مهدی صفت ؛ که صفت مهدی دارد، چون دادگری و ظلم برافکنی و جز آن :
مهدی صفت شهنشه ، امت پناه داور
جان بخش چون ملک شه ، کشورستان چو سنجر.
خاقانی .
- مهدی نسب ؛ که نسب او چون نسب مهدی پاک باشد :
خسرو مهدی نسب مهدی آدم صفت
آدم موسی بنان موسی احمدقدم .
خاقانی .
مهدی . [ م ِ دا] (ع اِ) آنچه در آن هدیه آورند چون طبق و جز آن . (از ناظم الاطباء). آنچه هدیه در وی آرند چون طبق و جزآن که با هدیه باشد. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). طبق هدیه . (مهذب الاسماء). || (ص ) هدیه آورنده . مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (ناظم الاطباء).
مهدی . [م ُ دا ] (ع ص ) هدیه فرستاده شده . پیشکش شده . (ناظم الاطباء). هدیه داده شده . هدیه آورده . رجوع به اهداء شود.
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) ابومحمد عبیداﷲ، ملقب به المهدی . مؤسس دولت فاطمیان مصر است . در نسب وی میان ارباب سیر اختلاف است ، ولی اغلب نسب او را به علی (ع ) می رسانند. وی به سال 296 هَ . ق . در سی وهفت سالگی در شهر سجلماسه در شمال افریقا قیام کرد و تمام آن نواحی را از تصرف خلفای عباسی بیرون آورد و سال بعد بر منابر قیروان و رقاده به نام وی خطبه خوانده شد و مردم به خلافت وی دعوت شدند. در فاصله ٔ سالهای 303 تا 308در نزدیکی قیروان شهری بنا نهاد که به نام وی مهدیه خوانده شد. مهدی عبیداﷲ در 15 ربیعالاول سال 322 در مهدیه درگذشت و پسرش قائم به جای وی نشست . (از ریحانةالادب ج 6 ص 38). و رجوع به کامل التواریخ ابن الاثیر و اعلام زرکلی ج 2 ص 619 و فاطمیان در همین لغت نامه شود.
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) لقب محمد ثانی ، یازدهمین خلیفه ٔ اموی اسپانیا. رجوع به امویان اندلس شود.
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن ادریس بن علی حمودی . از پادشاهان دولت حمودی است در اندلس . در 438 هَ . ق . به حکومت رسید و به سال 450 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 861).
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) یا مهدی منتظر(ع ). محمدبن حسن عسکری ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به امام زمان ، صاحب الزمان ، امام منتظر، حجةالقائم ،امام قائم و قائم آل محمد. آخرین امام از امامان دوازده گانه ٔ شیعه ٔ امامیه است . به سال 255 هَ . ق . / 870 م . در سامرا متولد شد. در پنج سالگی وی ، پدرش امام یازدهم حسن عسکری درگذشت و از آن پس مهدی منتظر از انظار غایب گردید و فقط از راه نواب خود که به ترتیب عبارتند بودند از ابوعمرو عثمان بن سعید اسدی ، ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعید، ابوالقاسم حسین بن روح ، و ابوالحسن علی بن محمد سمری با شیعیان ارتباط داشت . در اصطلاح اهل تشیع از زمانی که مهدی از انظار غایب شد تا زمان مرگ نائب چهارم (326 هَ . ق .) غیبت صغری نامیده می شود. با مرگ ابوالحسن علی بن محمد سمری غیبت کبری آغاز می شود. شیعیان در طول مدت غیبت کبری در انتظار ظهور او هستند. در کشور ایران و نیز در منطقه های شیعه نشین جز از ایران شب نیمه ٔ شعبان که شب ولادت مهدی است جشن ها برپا میگردد. و عده ٔ بسیاری در بامداد هر جمعه دعای ندبه را برای نزدیک شدن ظهور امام می خوانند. طبق نوشته ٔ شاردن سیاح فرانسوی ، پادشاهان صفوی در کاخ خود در اصفهان دو اسب با زین افزار مجلل مجهز داشتند تا برای سواری مهدی حاضر باشد. یکی از آن دو اسب را برای مهدی و اسب دیگررا برای نایب او عیسی آماده کرده بودند. و رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 882، اعیان الشیعه ج 3 قسمت چهارم ص 326به بعد و المهدی تألیف صدر و المهدیة فی الاسلام از سعد محمد حسن چ مصر و بحارالانوار و نیز به مهدویت و احمدبن عبداﷲبن احمدبن اسحاق در همین لغت نامه شود.
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) [قدیمی] کسی که خداوند او را به سوی حق هدایت نموده، هدایت شده، ارشاد شده.
دانشنامه عمومی
هدایت شده،کسی که او را خداوند به حق دعوت کرده است،
محمد احمد: یا محمد احمد بن عبدالله یا محمد احمد سودانی متولد ۱۲ اوت ۱۸۴۴ رهبر مذهبی طریفت سامانیه بود که در ۲۹ ژوئن ۱۸۸۱ ادعا نمود که مهدی است. او شورش موفقی را علیه حکومت مصر و عثمانی در سودان شروع کرد. در سال ۱۸۸۵ او موفق شد که خارطوم پایتخت فعلی سودان را به تصرف خود درآورد. او مدتی بعد در ۲۲ ژوئن ۱۸۸۵ درگذشت.
سید علی محمد باب بنیان گذار مذهب بابیت که در سال ۱۸۴۴ میلادی با ۱۲۶۰ هجری قمری ادعا مهدی بودن کرد. او بعدها در شهر تبریز تیرباران شد.
محمد امزیان (فوت ۱۸۷۹) در شمال آفریقا
محمت (فوت ۱۹۳۰) در ترکیه
محمد قحطانی (فوت ۱۹۷۹) در عربستان سعودی
احمد بارِلوی (فوت ۱۸۳۱) در هند
واژهٔ «مهدی» در قرآن به کار نرفته است. «مهدی» از ریشهٔ ه-د-ی است و به معنای هدایت شده یا هدایت شده توسط خدا می باشد. سابقهٔ استفاده از کلمهٔ مهدی قبل از ظهور اسلام وجود ندارد، به ویژه به معنای موعود جهانگشای عدل گستر. اما استفاده از این کلمه در زمان پیامبر اسلام و بعد از آن، در اشعار و متن های عرب دیده می شود. در شعری سعد بنی سلیم پس از ایمان به اسلام در مدح پیامبر اسلام چنین می سراید:
مهدی به معنای «هدایت شده» در ابتدای اسلام در مفهوم منجی آخرالزمان به کار نمی رفته است. بسیاری از بزرگان صدر اسلام با این نام خوانده می شده اند، تنها لقبی بوده است که به خاطر آنکه درجه بزرگی معنوی آن ها نشان داده شد. افرادی مانند محمد، ابراهیم، علی، فاطمه، حسین بن علی و مهدی (خلیفه بنی عباس) در اوایل اسلام با این نام خوانده شده اند.
در میان کتاب های عهد عتیق در کتاب دانیال که بعد از اسارت یهودیان در بابل نوشته شده است به منجی آخرالزمان اشاره شده است. عیسی بنا به نقل اناجیل از ظهور ناگهانی پسر انسان، بازگشت خود به هنگام انقضای عالم، بر قرار شدن عدالت در آن دوران و حتمی بودن حکومت عدل خبر داده است. پسر انسان تعبیری است که بر نجات دهندهٔ جهانی در انجیل اطلاق شده است. در نوشته های بین العهدین (فاصلهٔ زمانی کتاب دانیال تا زمان تدوین انجیل ها) مانند (خنوخ، ۱:۴۶–۳) به ظهور یک منجی در آخرالزمان اشاره می شود. از این منجی با نام هایی مانند «مسیحا»، «برگزیده»، «پرهیزگار»، «پسر انسان»، «پسر خدا»، و «انسان» یاد شده است. او وجودی ازلی است که پیش از خلق جهان، زمان ظهور و برنامهٔ او نزد خدا معلوم و مقرر بوده است.
مهدی، منجی یا موعود آخرالزمان در دین اسلام.
حجت بن حسن، موعود آخرالزمان و دوازدهمین امام در شیعه دوازده امامی.
مهدی شهر یا سَنگسَر، یکی از شهرهای ایران در استان سمنان.
مهدی (بدافزار)، نام یک بدافزار کامپیوتری که در سال ۲۰۱۲ میلادی افشا شد. این بدافزار جاسوسی برخی کشورهای خاورمیانه، به ویژه ایران را هدف قرار داده بود.
مهدی، واژه ای عربی به معنی «هدایت شده» و از نام های پسرانه.
متن ترانه مهدی
موزیک ویدئو ترانه «مهدی» در یوتیوب
شاهین نجفی را با دو بیت به زبان گیلکی آغاز و در ادامه با مخاطب قرار دادن حجت بن حسن، به مرور حوادث و شرایط اجتماعی و سیاسی ایران؛ از جمله رسیدگی بنیاد شهید و امور ایثارگران به خانواده های شهدا، پایدار ماندن وضعیت بد اقتصادی با وجود تغییر رئیس جمهوران کشور، تحریم ها و هدفمندسازی یارانه ها پرداخته است.
همه دردم ولی درمان ننه بوو (سراسر مبتلا به دردم ولی درمان وجود ندارد)ا تاریکی میان کوو نور سو سو (در این تاریکی سوسوی نور کجاست)وترکستم جی غم تنهای تنهام (بی توان در مقابل غم و غصه در شرایطی تنها و بی کس)می تنها تکیه گاهه زندگی کو (تنها کسی که در این زندگی به او تکیه کنم کجاست)
یه زمان واسه یه کسی ما مستضعفیم - وعده آب برق خونهٔ کذایی (اشاره به صحبت های سید روح الله خمینی در سخنرانی شهر قم در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۵۷، که به مردم آب، برق و برای مستمندان اتوبوس مجانی را وعده کرده بود.)یه زمان باید بجنگیم و بمیریم - الکی الکی کربلا ما می آییم (اشاره به نوحهٔ «کربلا، کربلا، ما داریم می آییم» از اکبر شریعت، که در سال های جنگ ایران و عراق به یکی از نوحه های معروف، و هم چنین وسیله ای برای تشویق جوانان به جنگ، شهادت و رفتن به کربلا تبدیل شده بود.)هشت سال گفت گفتمان و خندیدیم - ۱۸ تیر و شهید دانشگاهی (اشاره به شهیدشدگان وقایع کوی دانشگاه تهران در تیر ماه سال ۱۳۷۸، که به همین مناسبت دهمین سالگردی نیز در سال ۱۳۸۸ که مصادف با اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم بود، برگزار شد.)خلیج و نفت توش که دیگه مال ما نیست - شدیم بچه، بچه یتیم سر راهی (اشاره به برداشت های کشورهای همسایه از نفت خلیج فارس که با بهره از توان سرمایه گذاران خارجی و بهره وری از تکنولوژی های مدرن و روز دنیا انجام گرفته، و باعث چندین برابر شدن این برداشت ها نسبت به برداشت ایران می شود؛ و به نقل از شاعر، ایران را به کشوری یتیم تبدیل کرده است.)
وی نخستین خلیفه عرب بود که توانست سپاه طبرستان را شکست دهد و مناطق بسیاری از غرب طبرستان را تصرف کند و سلسله دابویگان را با سرنگونی اسپهبد خورشید براندازد. اسپهبد خورشید وقتی شایعه اسیر شدن همسر و دخترش را شنید دست به خودکشی زد.
در سال ۱۶۰ هجری شخصی به نام یوسف البرم که یکی از اعراب مهاجر قبیله ثقیف بود در قسمت شرقی خراسان دعوی امامت نمود و تمام نواحی شرقی خراسان را به تصرف خود درآورد ولی فوراً به دست یزید عامل خلیفه مسلمانان دستگیر و به بغداد فرستاده شد و به قتل رسید.
در سال ۱۶۲ هجری مهدی همراه با هارون الرشید فرزندش پس از تاخت و تاز به شهرهای روم شرقی (بیزانس) به بغداد مهاجرت نمود.
در همین سال المقنع در ماوراءالنهر دعوی خدایی نمود اما به دست عمال و سپاهیان خلیفه مغلوب و مقتول شد.
وی که در بین سال های ۷۷۵ تا ۷۸۵ میلادی، در بغداد فرمان راند؛ او پس از پدرش ابوجعفر منصور به خلافت رسید. لقب وی «مهدی» به معنی ره یافته و ره نمایی شده است. دوران خلافت وی، همراه با صلح و آرامش بود. در این دوره قدرت عباسیان در بغداد، تحکیم شد. در این دوره، تنها اندلس در فرمان عباسیان نبود؛ و دیگر سرزمین های اسلامی تحت تسلط خلافت عباسی بود. مدت خلافت او ده سال و یک ماه بود.
مهدی حائری یزدی
مهدی باکری
مهدی الهی قمشه ای
مهدی بازرگان
مهدی آذر یزدی
مهدی آذر
مهدی بهادری نژاد
مهدی شجاعی
مهدی سمایی
مهدی موسوی
مهدی کامرانی
مهدی مهدوی
مهدی قربانی
مهدی کیانی
مهدی مرندی
مهدی حاجی زاده
مهدی سهرابی
مهدی مهدوی کیا
مهدی خدابخشی
مهدی موسوی (بازیکن کبدی)
مهدی مناجاتی
مهدی تقوی
مهدی واعظی
مهدی شیری
مهدی رجب زاده
مهدی هاشمی نسب
مهدی مهدی پور
مهدی امیرآبادی
مهدی بازارگرد
مهدی لواسانی
مهدی پاکدل
مهدی صبایی
مهدی فقیه
مهدی جمالی
نقل قول ها
• «نرم خوی دور از ناتوانی، و نیرومندِ دور از خشونت باش.»برگرفته از «التمثیل والمحاضرة» نوشته ابومنصور عبدالملک ثعالبی، ص ۱۷، چاپ مصر، بارگذاری شده در ویکی نبشتهٔ عربی
دانشنامه اسلامی
برخی از گروههای اسلامی نظیر زیدیان و بنی عباس با انتخاب لقب مهدی برای رهبران قیام خود علیه دستگاه حاکم و با ادعای برپایی عدالت و از بین بردن ظلم، تودههای معتقد به مهدی موعود را به خود جلب و از آن برای تثبیت حکومت خود استفاده میکردند. بر اساس برخی گزارشها لقب مهدی در صدر اسلام از باب بزرگداشت نیز برای بزرگان به کار می رفته است. برخی محققان مدعیاند نخستین کسی که مهدی را در کاربرد اعتقادی آن به عنوان منجی به کاربرد ابو اسحاق کعب بن ماته بن حیسوء حمیری (درگذشت۳۴ق) است.
مهدی صفت مفعولی و به معنی شخص راهنمایی شده به دست خدا است.این کلمه از ماده «ه ـ د ـ ی» به معنای هدایت و راهنمایی از روی لطف و خیرخواهی است. گویا معنای «هدایت» در اینجا مقابل ضلالت است و به راهنمایی معنوی اشاره دارد. کلمه مهدی در قرآن نیامده ولی دیگر مشتقات مادی «ه ـ د ـ ی» مکرر در این کتاب آسمانی به کار رفته اند از جمله در دو آیه قرآنی این ماده بر هیئت اسم فاعل و به معنای «هدایت کننده» است به کار رفته است.
دوران مهدی، ادامه عصر منصور و دوره تحکیم پایه های قدرت عباسیان است. هنوز نیروهای وفادار به عباسیان که به نام شیعه بنی عباس خوانده شدند، مطمئن ترین نیروهای حکومت بودند. همان ها بودند که با شورش و فریاد، عیسی بن موسی را وادار کردند تا به نفع پسر مهدی از ولایت عهدی کناره گیری کند.
مهدی عباسی در سفر حج میان مردم مکه و مدینه بذل و بخشش فراوانی می کرد. این اقدام، نوعی حرکت تبلیغی برای وی بود، کاری که در دوره های مختلف تاریخ، خلفا و امیران نسبت به مردم این دو شهر انجام می دادند. وی بر مساحت مسجدالحرام و مسجدالنبی افزود و در آبادی راه های حج کوشید.
مهدی در یکی از سفرها، تعداد پانصد نفر از نوادگان انصار را به عنوان اعوان و انصار خود از مدینه به بغداد کوچ داده برای آنها امکانات زندگی فراهم کرد. این اقدام، نوعی دلجویی از انصار بود که در دوران امویان مورد ستم بودند و بعدها نیز به دلیل حمایت از شورش نفس زکیه در مدینه، مورد بی مهری منصور واقع شده بودند.
دوران مهدی، در ادامه دوران منصور، دوره استحکام پایه های قدرت عباسیان است که شکوه آن در دوران هارون ظاهر می شود. در تمامی این دوره به جز اندلس که در اختیار امویان بود، سایر سرزمین های اسلامی، تحت سلطه عباسیان قرار داشت.
شورش هایی نیز در زمان او به وجود آمد، شورش یوسف البرم که به منظور امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد، شورش مقنع (سپید جامگان) و شورش عبدالسلام یشکری را می توان نام برد.
از آنجا که مهدی عباسی وقت خود را عموما به حل منازعات داخلی و کشورگشایی می گذراند، امام موسی بن جعفر علیه السلام در زمان او اندک فرصتی برای بیان حقایق شرع و مظلومیت اهل بیت علیهم السلام یافت.
البته مهدی برای در امان ماندن از خطر احتمالی از سوی امام، حضرت را مدتی زندانی کرد و چون تضمین گرفت که بر علیه او نشورد، حضرت را آزاد کرد. تفصیل واقعه به روایت فضل بن ربیع از پدرش چنین است: وقتی مهدی، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را زندانی کرد، یکی از شب ها حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام را در خواب دید که به او فرمود: «یا محمد فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض وتقطعوا ارحامکم» آیا شما به این امید بودید که اگر ولایت یافتید، در زمین فساد کنید و قطع ارحام کنید! به دنبال این خواب، خلیفه ربیع را شبانه خواست و گفت: که موسی بن جعفر علیه السلام را نزدش حاضر کند.
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
آرامش دهنده جدا از معنی عربی
نام عشق من
مهدی صاحب الزمان ( عج ) است
به شرطی که قدر خودشو بدونه
چون اسم عشق منه خیلی اسم مهدی رو دوس دارم😊
هدایت شده ازسوی خدا
عشق همه 🙋🙋
یعنی. آمده از دی=آمده از دادار=ماه دی=
نام مهدی از چم آرامش می باشد. و به نوعی در آرامش آمدن و سکوت سپندارمذ در ماه دی میباشد
درود بر تمام مهدی های زندگی
در چم
ماه /مهد/میهن/
مهدی=ماه دی=ماه دادار=آمده در ماه دی
یعنی آرامش دهنده
آرامش دادار
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *
1 - تیره لالی*حالالی، حلیلی، خلیلی *::
اولاد مهرعالی*مهری. مهدی عالی*. رحمان عالی -
حاتم بیگ. .
2 - تیره بالی::عالی
تقی خان چهاربنیچه پسر عبدالله خان پسر عالی خان پسر مهدی خان ایل بیگی پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان *طهماسب . پیلتن *پسر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان پسر رستم خان بختیاروند پلنگ
تیره چهاربنیچه شامل
تش کری وند*کریم وند*
تش شنبه وند
تیره تقی خان هارونی خلیلی
*شاه هارونی :شارونی*
تش هارنی کلا*کلا هارونی. هارون کلا*خلیلی
تیره مهدی پور بیرگانی
تش مهدی وند تاجدی وند
یاعلی. . . . . . التماس دعا
::
میتی::مهدی myti
مهدعلی:مهدی علیmadali
مهری*مه ری*::مهدی mahri
مهدی یعنی هدایت شده به سمت خوبی ها و تسکین دهنده قلب ها