مترادف معارضه : رویارویی، ستیز، مخالفت، ستیزه، مقابله، ستیزه کردن
برابر پارسی : ستیز، رویارویی، درگیری
اختلا ف عقيده داشتن , جداشدن , نفاق داشتن , مخالف , معاند , ضديت , مخالفت , مقاومت , تضاد , مقابله
رویارویی، ستیز، مخالفت، ستیزه، مقابله
ستیزه کردن
۱. رویارویی، ستیز، مخالفت، ستیزه، مقابله
۲. ستیزه کردن
معارضة. [ م ُ رَ ض َ ] (ع مص ) دور شدن از کسی و یک سو گردیدن و برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). از کسی با یک سوی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سیر کردن برابرکسی . (از منتهی الارب ) (ازآنندراج ) (از اقرب الموارد). روبروی کسی سیر کردن . (از ناظم الاطباء). || پیشاپیش آمدن کسی را در راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || در راه همراه جنازه گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در راه همراه جنازه گشتن و از منزل با آن نبودن .(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مقابله کردن کتاب را با کتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مکافات کردن بدانچه دیگری کند. (منتهی الارب ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء). کردن کاری که دیگری کندو آوردن چیزی که دیگری آرد. (از اقرب الموارد). || با کسی برابری کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || پیش آوردن ناقه را به فحل جهت گشنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || مدارسه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به کرانه ها راه رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || فرزند حرام آوردن . (منتهی الارب ).
- ابن المعارضة ؛ فرزند زنا . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) (از تاج العروس ).
|| مبادله . بیع متاع به متاع ، بی نقدی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از معجم متن اللغة).