مترادف باران : بارش، ذهاب، مطر
باران
مترادف باران : بارش، ذهاب، مطر
فارسی به انگلیسی
moisture, rain, volley, wet
rain
فرهنگ اسم ها
معنی: قطره های آب که از ابر فروچکد، ( در علوم زمین ) قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد می شود، ( در عرفان ) باران کنایه از فیض حق تعالی و رحمت شامله اوست، که از عالم غیب بر ممکنات فایض گردد و ممکنات بر حسب مراتب استعداد، استفاضه نمایند، غلبه عنایات را نیز که در احوال سالک حاصل شود از فَرَح و تَرَح باران گویند، استفاضه نمایند غلبه عنایات را نیز که در احوال سالک حاصل شود از فَرَح و تَرَح باران گویند، قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آب موجود در جوّ زمین ایجاد می شود و بر زمین می ریزد
(تلفظ: bārān) (در علوم زمین) قطرههای آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد میشود؛ (در عرفان) باران کنایه از فیض حق تعالی و رحمت شامله اوست ، که از عالم غیب بر ممکنات فایض گردد و ممکنات بر حسب مراتب استعداد ، استفاضه نمایند. غلبه عنایات را نیز که در احوال سالک حاصل شود از فَرَح و تَرَح باران گویند .
مترادف و متضاد
بارش، ذهاب، مطر
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) قطره های آبی که از ابر بر زمین فرو ریزد مطر .
دهی از لار
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
عطات باد چو باران دل موافق خوید
نهیبت آتش و جان مخالفان پده باد.
ستاره سحری قطره های باران بود.
چون خوی به بناگوش نیکوان بر.
چگونه ابر کجا توتکیش باران است.
فزون زآنکه بارید بر سرْش تیغ.
بشهر [ ری ] اندرون پاسبانی نبود.
سنگگ و برف باری و باران.
ز بالا در باران ، ز پس و پیش بیابان.
چون یاد کنم ترا چنان لرزم.
نرستستند در عالم ز باد نرم و باران ها.
باران . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش گاوبندی شهرستان لار که در 3هزارگزی جنوب گاوبندی و 2هزارگزی شوسه ٔ سابق لار به بندر بوشهر واقع است و 12 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
باران . (اِخ ) (چشمه ٔ...) از مزارع چولاتی از بلوکات مشهد مقدس است . (مرآت البلدان ج 4 ص 231).
باران . (اِخ ) دره باران . دزه باران .قصبه ای نزدیک مرو. (دِمزن ). قریه ای است در مرو آنراذره باران گویند. (مرآت البلدان ج 1 ص 155). از قریه های مرو است که دزه باران گویند. (معجم البلدان ). از قریه های مرو است که آنرا دره باران گویند. (سمعانی ).
عطات باد چو باران دل موافق خوید
نهیبت آتش و جان مخالفان پده باد.
شهید.
سپیده سیم رده بود و در و مرجان بود
ستاره ٔ سحری قطره های باران بود.
رودکی .
آن قطره ٔ باران بر ارغوان بر
چون خوی به بناگوش نیکوان بر.
کسائی .
بابر رحمت ماند همیشه دست امیر
چگونه ابر کجا توتکیش باران است .
عماره .
همانا که باران نبارد ز میغ
فزون زآنکه بارید بر سرْش تیغ.
فردوسی (از اسدی ).
چه باران بدی ناودانی نبود
بشهر [ ری ] اندرون پاسبانی نبود.
فردوسی .
ویحک ای ابر بر گنهکاران
سنگگ و برف باری و باران .
عنصری .
سر و رویم چون نیل ، زبان گشته تمنده
ز بالا در باران ، ز پس و پیش بیابان .
عسجدی .
صاعقه گردد همی وسیله ٔ باران .
ابوحنیفه ٔ اسکافی .
بنجشک چگونه لرزد از باران
چون یاد کنم ترا چنان لرزم .
ابوالعباس .
همی گویند کاین کهسارهای عالی محکم
نرستستند در عالم ز باد نرم و باران ها.
ناصرخسرو.
با سبکساران از آل مصطفی چیزی مگوی
زآنکه این جهال خود بی ابر می باران کنند.
ناصرخسرو.
چرا گویم که بهتر بود در عالم کسی زآن کس
که بر اعدا سراسر میغ و محنت بود بارانش .
ناصرخسرو.
گرچه آبست قطره ٔ باران
چون بدریا رسد گهر گردد.
عبدالواسع جبلی .
چو از دامن ابر چین کم شود
بیابان ز باران پر از نم شود.
نظامی (از شعوری ).
هرچند مؤثر است باران
تا دانه نیفکنی نروید.
سعدی .
اگر باران بکوهستان نبارد
بسالی دجله گردد خشک رودی .
سعدی .
- باران تیر :
وز آن پس کی نامدار اردشیر
ز کینه بکشتش بباران تیر.
فردوسی .
وز آن پس بکشتش بباران تیر
تو گر باهشی راه مزدک مگیر.
فردوسی .
ز باران زوبین و باران تیر
زمین شد ز خون چون یکی آبگیر.
فردوسی .
- امثال :
باران آمد ترکها بهم رفت ؛ بصورت توبیخ و استهزاء بعلت غنای لاحق فقر سابق فراموش شد یا با آرایش و پیرایه زشتیها پوشیده گشت . (امثال و حکم دهخدا).
باران از سنگ دریغ نیست و صحبت از ناپذیر دریغ است . (خواجه عبداﷲ انصاری ، از امثال وحکم دهخدا).
باران بصبر پست کند گرچه
نرم است روی ْ آن کُه ِ خارا را.
ناصرخسرو (از امثال و حکم دهخدا).
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره زار خس .
سعدی (از امثال و حکم دهخدا).
|| (نف ) بارنده . در حال باریدن . در حال بارانیدن : اشک باران . بمباران . تیرباران . تیغباران . چراغ باران (تداول عوام ). سنگ باران . گل باران . گلوله باران . مرواریدباران . نورباران . غالباً جزو مؤخر ترکیبات آید :
نیست در خاک بشر تخم کرم
مدد از دیده ٔ باران چه کنم ؟
خاقانی .
سرشک غم از دیده باران چو میغ
که عمرم بغفلت گذشت ای دریغ.
سعدی (بوستان ).
خاک سبزاورنگ و باد گلفشان و آب خوش
ابر مرواریدباران و هوای مشکبوست .
سعدی .
نه رفیق مهربانست و حریف سست پیمان
که بروز تیرباران سپر بلا نباشد.
سعدی (طیبات ).
چنان در حصارش گرفتند تنگ
که عاجز شد از تیرباران و جنگ .
سعدی (بوستان ).
چشمی که بدوست برکند دوست
بر هم ننهد به تیرباران .
سعدی (طیبات ).
رجوع به آنندراج شود.
فرهنگ عمید
* باران بهاری: بارانی که در فصل بهار بیاید.
* باران مصنوعی: بارانی که با پخش کردن مواد شیمیایی بر فراز ابرها به وسیلۀ هواپیما به وجود آید.
* باران سرخ: بارانی که لکه های سرخ بر زمین باقی می گذارد و آن به علت وجود ذرات غباری است که از بعضی صحراها به خصوص صحراهای افریقا به طبقات بالای جو رفته و با قطره های باران به زمین فرو می ریزد.
(زمینشناسی) قطرههای آب که در نتیجۀ سرد و مایع شدن بخارهای آب موجود در جو زمین حاصل میشود و بر زمین فرو میریزد.
〈 باران بهاری: بارانی که در فصل بهار بیاید.
〈 باران مصنوعی: بارانی که با پخش کردن مواد شیمیایی بر فراز ابرها بهوسیلۀ هواپیما به وجود آید.
〈 باران سرخ: بارانی که لکههای سرخ بر زمین باقی میگذارد و آن به علت وجود ذرات غباری است که از بعضی صحراها بهخصوص صحراهای افریقا به طبقات بالای جو رفته و با قطرههای باران به زمین فرو میریزد.
دانشنامه عمومی
باروری ابرها
باران مؤلفه مهم چرخه آب محسوب می شود و نقش مهمی را در شکل گیری آب های شیرین سطح زمین ایفا می کند.باران شرایط مطبوعی را برای ایجاد و حفظ زیست بوم های متنوع طبیعی فراهم و بهره برداری های انسانی را مانند تولید محصولات کشت زمینی و تولید برق در نیروگاه ها را هموار می سازد.
وقتی هوای گرم به بالای آسمان صعود می کند، بخار آب را هم همراه خودش به بالا به داخل آسمان می برد. در بالای آسمان، بخار آب سرد می شود و قطره های آب دور ذرات ریز گرد و غبار موجود در هوا تشکیل می شود. مقداری از بخار آب هم به شکل کریستال های ریز یخ منجمد می شود که قطرات آب سرد شده را جذب می کند. قطرات به شکل کریستال های یخ، منجمد می شود و کریستال های بزرگ تری را تشکیل می دهد که ما آن ها را برف ریزه می نامیم. موقعی که برف ریزه ها سنگین می شوند، پایین می افتند. برف ریزه ها در مسیرشان رو به پایین با هوای گرم تر برخورد می کنند و ذوب می شوند و به صورت قطرات باران در می آیند.
قطر قطرات باران معمولأ بیش از ۰/۵ میلی متر است و قطرات بین ۰/۲ - ۰/۵ میلی متر را بارانک یا ریزباران نم نم باران میگویند که نوعی از بارش است. نم نم باران به وسیلهٔ ابر پوشنی و ابر پوشن کومه ای تولید می شود. در بسیاری از موارد قطره های کوچکتر از ۰/۲ میلی متر عمومأ پیش از رسیدن به زمین بخار می شود. کد متار برای نم نم باران DZ است. بیشتر باران ها دارای قطره هایی بین ۱ و ۲ میلی متر هستند اما در بعضی طوفانها قطرات بزرگتراز ۵ میلی متر نیز دیده شده است.
گروه موسیقی غزل
غزل ۱
غزل ۲
غزل ۳
این روستا در دهستان سوسن غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۶ نفر (۱۰خانوار) بوده است.
«لیست کامل عوامل فیلم باران (فیلم ۱۳۶۱)». سوره سینما. دریافت شده در ۳۰ اوت ۲۰۱۳.
اعتبار «تیمسار» از اینکه دامادش «بهرام» یک مبارز سیاسی است دچار لطمه شده، لذا شخصا مسئولیت گروه تعقیب و دستگیری «بهرام» را به عهده می گیرد. «تیمسار» از طریق دخترش «شیرین» او را ردیابی می کند اما در آخرین دقایق، «بهرام» با یاری دوستش «جمال» به اتفاق «شیرین» به یک روستا در کوهستان می گریزد. محل اختفای آن دو کشف و نیروهای پاسگاه محلی برای دستگیریشان اقدام می کند ولی موفق نمی شوند و «تیمسار» با گروه ضربت به روستا حمله برده و پس از درگیری سختی، «تیمسار» کشته و «بهرام» و «شیرین» موفق به فرار می شوند.
برنده جایزه بزرگ قاره آمریکا جشنواره بین المللی فیلم مونترال ۲۰۰۱
برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۹
برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۹
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۹
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۹
برنده سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۹
برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۹
برنده جایزه هیئت داوران جشنواره بین المللی فیلم مونترال ۲۰۰۱
برنده جایزه کلیسای جهانی جشنواره بین المللی فیلم مونترال ۲۰۰۱
نامزد هوگو طلایی جشنواره بین المللی فیلم شیکاگو ۲۰۰۱
برنده جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی جشنواره بین المللی فیلم خیخون ۲۰۰۱
برنده جایزه آزادی بیان هیئت ملی بازبینی فیلم ۲۰۰۱
نامزد جایزه ستلایت بهترین فیلم خارجی زبان ۲۰۰۲
نامزد جایزه بهترین فیلم از نگاه منتقدان جشنواره بین المللی فیلم پاریس ۲۰۰۲
برنده جایزه ویژه انجمن دوستداران ویتوریو دسیکا جشنواره بین المللی فیلم آسیایی رم ۲۰۰۳
در یک برج در حال ساخت عده ای کارگر روستایی و افغانی مشغول بکار هستند. لطیف کارگر روستایی که مسئول خدمات و تغذیه کارگران نیز هست، باخبر می شود که بعد از مجروح شدن یک کارگر افغانی، اینک پسر او رحمت، جایش مشغول کار است. به دلیل جثه ضعیف رحمت وظیفه خدمات دادن به کارگران را به او می سپارند و لطیف کار راحت خود را از دست می دهد. این کار لطیف را عصبانی می کند و او در پی آزار رحمت برمی آید. یک روز متوجه می شود که رحمت در واقع دختری است به نام باران که از سر ناچاری در میان مردان به جای پدر کار می کند و همین موضوع باعث می شود که لطیف به کمک باران بیاید و در این بین به او دل می بندد، ولی با منع کار برای افغانی ها، لطیف به دنبال باران می گردد و وقتی وضعیت زندگی آن ها را می بیند، همه پس انداز خود را به خانواده او می دهد، ولی بعد متوجه می شود که باران و خانواده اش قصد دارند برای همیشه ایران را ترک کنند...
۱۲ اکتبر ۱۹۳۲ (۱۹۳۲-10-۱۲)
۲۲ آوریل ۱۹۴۹ (۱۹۴۹-04-۲۲)
۳۰ سپتامبر ۲۰۰۵ (۲۰۰۵-09-۳۰)
۱۹ اوت ۲۰۰۵ (۲۰۰۵-08-۱۹)
ویکی پدیا انگلیسی
سریال باران داستانی آخر الزمانی دارد داستان آن دربارهٔ بارش یک سری از ابرها ناقل ویروس بسیار کشنده ای است که نصف جمعیت کشورهای حوزه اسکاندیناوی را از بین می برد.
دو نوجوان، پنج سال پس از این حادثه برای اولین بار از پناهگاهشان که یک انبار است پا به دنیای بیرون می گذارند و در مسیری برای یافتن بقیه نجات یافتگان حرکت می کنند. این دو بچه پس از یافتن گروهی کوچک از نجات یافتگان می فهمند با وجود اینکه تمام خیابان ها، مدرسه ها و سوپرمارکت ها متروکه شده اند اما خطر پس از بیرون رانده شدن ویروس مهلک رفع نشده است. هنوز اسلحه ها، دار و دسته ها و قتلگاه هایی وجود دارند که تهدیدی برای جان انسان ها هستند.
این سریال در تاریخ ۴ می از نتفلیکس پخش خواهد شد.
فهرست آثار ادبی مشهور
فهرست پرفروش ترین کتاب های تاریخ
دانشنامه آزاد فارسی
نوعی بارش، که در آن قطره های مجزّای آب از ابر به زمین می ریزد. این قطره ها براثر تجمّع قطره های ریزی تشکیل می شوند که از میعان بخار آب موجود در هوا به وجود می آیند. میعان بخار آب، معمولاً، نتیجۀ بالارفتن و خنک شدن هواست. باران به سه صورت تشکیل می شود: باران جبهه ای (یا چرخندی)باران کوهستانو باران همرفتی. باران جبهه ای در مرز یا جبهه ای بین یک تودۀ هوای گرم استوایی و یک تودۀ هوای سرد قطبی می بارد. بخار آب موجود در هوای گرم سرد می شود میعان می کند و ابر و باران تشکیل می دهد. باران کوهستان هنگامی می بارد که جریان هوا از رشته کوهی عبور کند. در این حالت هوا سرد می شود و باران می بارد. باران همرفتی که در اقلیم های گرم می بارد بر اثر بالا رفتن و خنک شدن ناگهانی هوایی می بارد که در نتیجۀ مجاورت با گرمای شدید سطح زمین گرم شده است. در این حالت بخار آب موجود در هوا میعان می کند و در نتیجه باران شدیدی می بارد. باران همرفتی معمولاً با طوفان تندریهمراه است و شدت آن در نواحی شهری به سبب دمای بالا بیشتر است.
نقل قول ها
• «آبان ماه را بارانکی، دی ماه را برفکی، فروردین ماه شب ببار روز ببار.» -> ضرب المثل فارسی
• «آن کریم است کو چو ابر بهار// چون بریزد بخندد آخر کار// نه چو ابری که در زمستان ها// رو کند ترش وقت باران ها» -> مکتبی شیرازی
• «ابر اگر آب زندگی بارد// هرگز از شاخ بید بر نخوری» -> سعدی
• «ابر با آن تیره رخساری که پوشد روی روز// مردم چشم است دهقان را ز باران داشتن» -> قاآنی شیرازی
• «ابر باید که به صحرا بارد// زان چه حاصل که به دریا بارد» -> عبدالرحمن جامی
• «ابر شو تا که چو باران ریزی// بر گل و خس همه یکسان ریزی» -> عبدالرحمن جامی
• «اگر باران به کوهستان نبارد// به سالی دجله گردد خشک رودی» -> سعدی
• «باران آمد ترک ها به هم رفت.» -> ضرب المثل فارسی
• «باران از سنگ دریغ نیست و صحبت از ناپذیر دریغ است.» -> خواجه عبدالله انصاری
• «باران به صبر پست کند گرچه// نرم است روی آن که خارا را» -> ناصرخسرو
• «باران که در لطافت طبعش خلاف نیست// در دشت لاله روید و در شوره زار خس» -> سعدی
• «باران که می بارد، تو می آیی / باران گل، باران نیلوفر / باران مهر و ماه و آیینه / باران شعر و شبنم و شبدر» -> احسان خواجه امیری
• «به دعای گربه سیاه باران نمی آید.» -> ضرب المثل فارسی
• «به نرمی ظفر جوی بر خصم جاهل// که کُه را به نرمی کند پست باران» -> ناصرخسرو
• «به هنگام سختی مشو ناامید// از ابر سیه بارد آب سپید» -> نظامی
• «باز باران / با ترانه / با گوهر های فراوان / می خورد بر بام خانه / من به پشت شیشه تنها ایستاده /: در گذرها / رودها راه اوفتاده.» -> گلچین گیلانی
• «پند به نادان، باران است در شوره زار.» -> سعدی
• «چشمه از سنگ برون آید و باران از میغ// انگبین از مگس نحل، دُر از دریابار» -> سعدی
• «چو بسپردم من اندر تشنگی جان// مباد اندر جهان یک قطره باران» -> فخرالدین اسعد گرگانی
• «خزان زندگی من فرارسیده، می خواهم مثل درختان باروری باشم که با یک تکان میوه های لذیذ هم چون باران از آن می ریزد.» -> لودویگ وان بتهوون
• «دانای بی عمل، ابر بی باران است.» -> جان اشتاین بک
• «دریا بی بارانش نمی شود.» -> ضرب المثل فارسی
• «زمانی که چشم به این جهان گشودی، یک روز بارانی بود. در حقیقت آن چه می بارید، باران نبود، اشک آسمان بود که به خاطر از دست دادن ستاره ای گریه می کرد.» -> آنتوان دو سنت اگزوپری
• «سخای بزرگان چو ابر بهار// به جایی ببارد که ناید به کار» -> ناشناس
• «من: دهکده ها نبض حقایق هستند / او: مردم ده با تو موافق هستند / ناگاه صدای خیس رعدی پیچید / باران که بیاید، همه عاشق هستند» -> ایرج زبردست
• «نریزد ابر بی توفیر دریا// نه بی باران شود دریا مهیا» -> نظامی
• «وای باران، باران / شیشه پنجره را باران شست / از دل من اما / چه کسی نقش تو را خواهد شست»
•
دانشنامه اسلامی
باران ، از پدیده های جوی که بیشتر طبیعی دانان قدیم (از یونانیان گرفته تا مسلمانان ) در مبحث آثار علوی از آن بحث کرده اند. آراء دانشمندان دوره اسلامی درباره باران و دیگر آثار علوی ، از عقاید دانشمندان یونان ، به ویژه ارسطو، تئوفراستوس و مؤلف الآراء الطبیعیه تأثیر بسیار گرفته بود.
← آناکسیمنس
شبنم و شبنم یخ زده و رابطه آن با باران و برف را از دیدگاه دانشمندان یونانی و طبیعی دان های اسلامی می آوریم.
← ارسطو
گفتنی است که برخی از طبیعی دانان میان ِ پدید آمدن زمین لرزه و باراش باران بسیار و نیز نباریدن باران در مدت طولانی (خشک سالی ) رابطه قائل می شده اند.مثلاً آناکسیمنس می پنداشت که بارش ِ باران های سنگین و طولانی یا خشک سالی موجب شکسته شدن زمین های مرتفع (یا قلل کوه ها) و سقوط آن ها بر زمین های پست می شود و این سقوط نیز زمین لرزه را پدید می آورد.دموکریتوس نیز بر آن بود که زمین پر از آب است و هر گاه بارش باران آنچنان باشد که آب باران نتواند در گودال های زمین جای گیرد، ناگزیر از آن گودال ها خارج می شود؛ نیز هر گاه بر اثر خشک سالی زمین ناحیه ای خشک شود، آب از جاهای پرتر به جاهای خالی آن هدایت می شود و در هر دو حالت انتقال مقادیر فراوان آب زمین لرزه را پدید می آورد.ارسطو در رد نظریه این دو آورده است که زمین لرزه معمولاً در نواحی مشخص روی می دهد، در حالی که خشک سالی یا بارش باران در این نواحی تفاوت محسوسی با سایر نقاط ندارد. ارسطو خود نیز به تأثیر بارش باران در پدید آمدن زلزله اشاره می کند. به نظر وی بارش باران بر زمین (که ذاتاً خشک است ) و سپس تابش آفتاب و گرمای درونی زمین ، مقادیر فراوانی باد در داخل و بیرون زمین پدید می آورد که موجب پدید آمدن زلزله می شود. زمین لرزه غالباً در بهار یا پاییز و هنگام باران یا خشکی شدید (یا خشک سالی ) روی می دهد، زیرا در این مواقع مقادیر بسیاری بخار تولید می شود. المپیدروس پس از رد نظرات آناکسیمنس و دموکریتوس ، بر نظریه ارسطو در این باره صحه گذاشته است . طبیعی دانان مسلمان نیز به پیروی از یونانیان به تأثیر باران های شدید یا خشک سالی در پدید آمدن زمین لرزه اشاره کرده اند، اما ابن سینا بر خلاف اغلب طبیعی دانان به وجود رابطه مستقیم میان بارش باران و زمین لرزه تصریح نکرده ، و تنها دیدگاه یاد شده آناکسیمنس را رد کرده است .
باران در کتب انواء
...
باران، قطره های آبی است که از ابر بر زمین می ریزد.
واژه های کاربردی
در این مدخل از واژه های « رزق » ، «غیث» ، «صیب» ، «ماء» ، «مدرار» ، «مطر» ، « ودق » ، «وابل» و... استفاده شده است.
اقسام باران
...
گویش اصفهانی
تکیه ای: vârun
طاری: vârun
طامه ای: vârun
طرقی: vârun
کشه ای: vârun
نطنزی: vârun
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
برای عصرظهورت زمان گرفته ام، جانا
"به راه آمدنت دیده صید ره کردم"
نشانه ات زترنم باران گرفته ام، جانا
نگاه لطف پروردگار را برهمه بندگانش یادآور است وتجلی الرحمن والرحیم است
بستن چشم و خیس شدن زیر باران و لغزش قطراتش در روی صورت شادی و پرواز روح وارامش است
به معنی رحمت آسمانی ، پاکیزگی ، طراوت و لطافت است.
کمتر شاعری هست که توی اشعارش این کلمه زیبا روبه کارنبرده باشه
البته افرادی هم ممکنه دوست نداشته باشن اما حق توهین هم ندارن
( ( جهان را چو باران به بایستگی
روان را چو دانش به شایستگی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 296. )
باران یعنی آرامش . . . لطافت. . . طراوت. . . زندگی . . . لطف خدا
مترادف باران: بارش، ذهاب، مطر .
ذهاب مترادف باران است . ذهابی از طایفه خوب و نجیب حسنوند است. ذهابی از خرم آباد.
باران به معنای: قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد می شود؛ ( در عرفان ) باران کنایه ازفیض حق تعالی و رحمت اوست. غلبه عنایات را نیز که در احوال سالک حاصل شود از فَرَح و تَرَح باران گویند.
ریشه مربوط به: فارسی
وقتی بارون میباره به این معنا است که اسمان دلش گرفته دار گریه می کنه
!come in out of the wet
بیا تو و از باران بگریز!
خیلی اسم خوشگلیه
اول متن زیر را بخوانیم :
ET� bor kar fırtınası AgAn ☼ ● Or << ET� borağan
borağan "kısa yağmur veya kar fırtınası" [ Pavet de Courteille, Dictionnaire Turc Oriental ( 1500 yılından �nce ) ]
boran "kar fırtınası, kısa s�ren şiddetli yağış" [ Evliya �elebi, Seyahatname ( 1680 yılından �nce ) ]
در ریشه ی بورا آن را در تاریخ به صورت بوراغان دیده اند و شکل دیگری از آن بوران است.
خب مصدر باریدن جعلی است چون دارای *یدن* است ( اصالت دار ها رفتن ، یافتن و. . . ) و از ظاهر چنین دیده میشود که اسم بار فعل شده است. ♦️
بار از بارماق ترکی است به معنی بردن و رفتن است در ازبکی آلیب بارماق گویند.
بردن در فارسی مصدر خوبی برای بار است که با بارماق ترکی مشترک است اما باریدن مصدر نوساز است و باران ساخته از بردن نیست
چون بوراغان با پسوند مدام ترکی است
اولاغان ( مدام میشود ، از اولماق است و به معنی عادی )
بوراغان ( از بارماق به معنی بردن است ازبک ها بورماق گویند ، a , o تبدیل شونده هستند. )
باراغان مدام بار دارد ، بردارنده ی بار است اشاره به بار موجود در باران و حمل آن است که در ترکی باران طوفانی گفته میشود که بوران هم از این بن است
به صورت باران وارد فارسی شده است.
در صورتی که کولاک و بوران یا بورا ترکی است چرا باران از ترکی نباشد؟
تا اسم او را می اورم به یاد ارامش می افتم
بعد از سوال معلم ، دوست صمیمی اش گفت ، من باران را دوست دارم چون اسم دوستم باران هست
من سومیا هستم و درباره هم کلاسی جانم میگویم
خلاصه معنیش میشه: نعمت خدا، آرامش: ) ( ಡωಡ )