کلمه جو
صفحه اصلی

کتایون

فرهنگ اسم ها

اسم: کتایون (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: katāun) (فارسی: کتايون) (انگلیسی: kataun)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سه دختر قیصر روم، ( اَعلام ) دختر قیصر روم و زن گشتاسب و مادر اسفندیار که نام دیگرش را ناهید گفته اند، نام چند تن در داستانهای ایرانی، از جمله دختر پادشاه روم و زن گشتاسب و مادر اسفندیار که نام دیگرش را ناهید گفته اند، کسایون، نام یکی از سه دختر قیصر روم و همسر گشتاسپ پادشاه کیانی

(تلفظ: katāun) نام چند تن در داستانهای ایرانی ، از جمله دختر پادشاه روم و زن گشتاسب و مادر اسفندیار که نام دیگرش را ناهید گفته‌اند .


فرهنگ فارسی

نام چند تن در داستانهای ایرانی است : ۱ - برادر فریدون طبق بند هشن فصل ۳۱ بند ۸ که فردوسی نام او را [ کیانوش ] بجای کتایون آورده . ۲ - دختر پادشاه روم و زن گشتاسب و مادر اسفندیار است که نام دیگرش را ناهید گفته اند و فردوسی و مجمل التواریخ و القصص بمعنی اخیر آورده اند اما بهمن نامه چاپ مول ( شاهنامه فردوسی ۱ ) او را دختر پادشاه کشمیر محسوب داشته ( یوستی . نام نامه ایرانی ص ۱۵۹ ) توضیح ولف در فهرست شاهنامه کتایون ضبط کرده و گوید : دختر قیصر روم و زن کی گشتاسب است . [ کتایون ] صحیح بنظر میرسد .
زن پادشاه بزرگ را گویند

لغت نامه دهخدا

کتایون . [ ک َ ] (اِ) زن پادشاه بزرگ را گویند یا زنی که شهنشاه و پادشاه بزرگ باشد، جهان بانو هم می گویند. (آنندراج ).


کتایون . [ ک َ ] (اِخ ) پسر پورترا برادر فریدون و برمایون بود. در یشتها آمده است : از آسپیان پورترا فریدون بوجود آمد کسی که از جم انتقام کشید. از او (یعنی پورترا) دو پسر دیگر که برمایون و کتایون باشند بوجود آمدند اما فریدون پرهیزگارتر بود. (یشتها ج 1 ص 194).


کتایون. [ ک َ ] ( اِ ) زن پادشاه بزرگ را گویند یا زنی که شهنشاه و پادشاه بزرگ باشد، جهان بانو هم می گویند. ( آنندراج ).

کتایون. [ ک َ ] ( اِخ ) دختر قیصر روم ، زن گشتاسب و مادر اسفندیارباشد. ( ناظم الاطباء ). هنگامی که گشتاسب به روم رفت کتایون وی را دید و خواستارش شد. بنابه روایت شاهنامه ، کتایون در خواب دید که بیگانه ای بیدار دل و فرزانه ، ببالا چون سرو و بدیدار چون ماه کشور او را روشن کرد و در آن روز که بزرگان برای خواستگاری گرد آمده بودند کتایون گشتاسب را دید و دانست که همان است که در خواب دیده است. در ترجمه فارسی یشتها از آقای پورداود آمده است که کی گشتاسب پس از گوشه گیری کی لهر اسب بجای پدر بتخت نشست. زن او در شاهنامه دختر قیصرروم ( یونان مقصود است ) تصور شده است. دقیقی گوید:
پس از دختر نامور قیصرا
که ناهید بدنام آن دخترا
کتایونش خواندی گرانمایه شاه
دو فرزند آمد چو تابنده ماه
یکی نامور فرخ اسفندیار
شه کارزاری نبرده سوار
پشوتن دگر گرد شمشیرزن
شه نامبردار لشکرشکن
بعد فردوسی می گوید: دو تن از شاهزادگان کیکاووسی نزد لهراسب بودندو توجه شاه را بخود کشیده بودند و بدین جهت دست گشتاسب از کار کوتاه شد، رنجیده خاطر از ایران بیرون رفت و سرانجام به روم ( یونان ) رسید به تفصیلی که در شاهنامه مندرج است. کتایون دختر قیصر شیفته حسن جمال گشتاسب گشت و زن وی شد چنین بنظر می رسد که این داستان نسبتاً نو باشد زیرا در اوستا و کتب پهلوی ذکری از کتایون نشده است ناهید و کتایون هر دو اسم ایرانی است. در فصل 31 فقره 8 کتایون و برمایون دو برادر فریدون هستند گذشته از اینکه بهیچ وجه در کتب دینی ایرانیان کتایون یا کی تابون نامی ، زن گشتاسب ذکر نشده و این خود دلیل نو بودن این داستان است ، در عروسی کتایون با گشتاسب و دو خواهر دیگرش با شاهزادگان دیگر از اسقف سخن رفته که مراسم عقد نکاح بجای آوردند لابد بایستی این داستان پس از نفوذ دین عیسی بوجود آمده باشد. بنا به مندرجات اوستا و کلیه کتب پهلوی و پازند، زن گشتاسب موسوم است به هوتُس که در اوستا به هیأت هوتئوسا آمده است. ( از یشتها ج 2 صص 267 - 268 ) :
برفتند ز ایوان قیصر بدرد
کتایون و گشتاسب باباد سرد.
فردوسی.
برفتند بیداردل بندگان
کتایون و گلرخ پرستندگان.
فردوسی.

کتایون . [ ک َ ] (اِخ ) دختر قیصر روم ، زن گشتاسب و مادر اسفندیارباشد. (ناظم الاطباء). هنگامی که گشتاسب به روم رفت کتایون وی را دید و خواستارش شد. بنابه روایت شاهنامه ، کتایون در خواب دید که بیگانه ای بیدار دل و فرزانه ، ببالا چون سرو و بدیدار چون ماه کشور او را روشن کرد و در آن روز که بزرگان برای خواستگاری گرد آمده بودند کتایون گشتاسب را دید و دانست که همان است که در خواب دیده است . در ترجمه ٔ فارسی یشتها از آقای پورداود آمده است که کی گشتاسب پس از گوشه گیری کی لهر اسب بجای پدر بتخت نشست . زن او در شاهنامه دختر قیصرروم (یونان مقصود است ) تصور شده است . دقیقی گوید:
پس از دختر نامور قیصرا
که ناهید بدنام آن دخترا
کتایونش خواندی گرانمایه شاه
دو فرزند آمد چو تابنده ماه
یکی نامور فرخ اسفندیار
شه کارزاری نبرده سوار
پشوتن دگر گرد شمشیرزن
شه نامبردار لشکرشکن
بعد فردوسی می گوید: دو تن از شاهزادگان کیکاووسی نزد لهراسب بودندو توجه شاه را بخود کشیده بودند و بدین جهت دست گشتاسب از کار کوتاه شد، رنجیده خاطر از ایران بیرون رفت و سرانجام به روم (یونان ) رسید به تفصیلی که در شاهنامه مندرج است . کتایون دختر قیصر شیفته ٔ حسن جمال گشتاسب گشت و زن وی شد چنین بنظر می رسد که این داستان نسبتاً نو باشد زیرا در اوستا و کتب پهلوی ذکری از کتایون نشده است ناهید و کتایون هر دو اسم ایرانی است . در فصل 31 فقره 8 کتایون و برمایون دو برادر فریدون هستند گذشته از اینکه بهیچ وجه در کتب دینی ایرانیان کتایون یا کی تابون نامی ، زن گشتاسب ذکر نشده و این خود دلیل نو بودن این داستان است ، در عروسی کتایون با گشتاسب و دو خواهر دیگرش با شاهزادگان دیگر از اسقف سخن رفته که مراسم عقد نکاح بجای آوردند لابد بایستی این داستان پس از نفوذ دین عیسی بوجود آمده باشد. بنا به مندرجات اوستا و کلیه ٔ کتب پهلوی و پازند، زن گشتاسب موسوم است به هوتُس که در اوستا به هیأت هوتئوسا آمده است . (از یشتها ج 2 صص 267 - 268) :
برفتند ز ایوان قیصر بدرد
کتایون و گشتاسب باباد سرد.

فردوسی .


برفتند بیداردل بندگان
کتایون و گلرخ پرستندگان .

فردوسی .


چونانکه شاه سنجر نازد ز طلعت تو
اسفندیار نازد از طلعت کتایون .

معزی .


از فرنگیس و کتایون و همای
باستان را نام و آوا دیده ام .

خاقانی .



دانشنامه عمومی

زن پادشاه بزرگ


کتایون بنا بر شاهنامه فردوسی و مجمل التواریخ و القصص همسر گشتاسپ، از پادشاهان نامدار کیانی و مادر اسفندیار بوده است که نام دیگرش را ناهید گفته اند، کتایون دختر قیصر روم بوده است:
^  بهمن نامه چاپ مول (شاهنامه فردوسی LXVIII، ۱)
^ (یوستی: نامنامه ایرانی ص ۱۵۹)
^  بهمن نامه چاپ مول (شاهنامه فردوسی LXVIII، ۱)
^ (یوستی: Ahadina ص ۱۵۹)
وقتی که کتایون به سن بلوغ رسید پدرش قیصر جماعتی از بزرگان و پهلوانان را از اطراف و اکناف در کاخ خویش جمع کرد تا شوهری شایسته برای دخترش برگزیند. کتایون یک به یک از پهلوانان سان دید امّا قبلاً خواب مردی بلند اختر که موجب مباهات کشور روم خواهد شد، دیده بود و اینک از میان حضار در جستجوی همان مرد بود. مردان انجمن نظر کتایون را جلب نکرد روز به پایان رسید امّا قیصر اعلان نمود همه مردان شایسته به قصر او بیایند تا کتایون یکی را شوی خود برگزیند. مرد دهقانی میزبان گشتاسپ در روم بود چون خبر قیصر را شنید، گشتاسپ را تشویق نمود تا در مجلس قیصر حضور یابد بلکه تاج و تخت مهی را کسب نماید.
کَتایون از نام های فارسی زنانه است.

دانشنامه آزاد فارسی

در شاهنامۀ فردوسی، دختر قیصر روم ، همسر گُشتاسپ و مادر اسفندیار و پَشوتَن. نامش ناهید بود، اما گشتاسپ او را کتایون می خواند. در داستان ازدواج او آمده است که کتایون، شبی در خواب دید که از گروهی که به دیدن او آمده بودند مردی دسته گلی به او داد و او نیز دسته گلی به او بخشید. قیصر، برابر سنت ، در پی یافتن شوهری برای او، انجمنی آراست . کتایون به همراه ۶۰ دختر، که هر یک دسته گلی در دست داشتند، به انجمن آمد، اما کسی را جز گشتاسپ، که در این هنگام در روم به سر می برد و همان بود که به خوابش دیده بود، نپسندید و خواستۀ خود را با پدر در میان نهاد. قیصر نخست موافق ازدواج کتایون با بیگانه ای چون گشتاسپ نبود، اما سرانجام قبول کرد و کتایون را به گشتاسپ داد. به روایت دَقیقی، کتایون بسیار کوشید فکر سلطنت را از سرِ اسفندیار بیرون کند، اما کاری از پیش نبرد و چون اسفندیار در نبرد با رستم کشته شد، چاره ای نداشت جز آن که بردباری پیشه کند.

پیشنهاد کاربران

کتایون : جهان بانو ، ملکه ، یا زنی که خود پادشاه باشد.

جهان بانو، دختر قیصر روم، بانوی بزرگ

کتایون معنی دیگه ای جز اینا هم میده
دختر خورشید. دختر افتاب

معنی کتایون یعنی ملکه یا شهبانو
و نامه مادر اسفندیار است

به معنای بانوی بزرگ و زیبا - زن بهشتی

جهان بانو
کتایون توی شاهنامه همسر گشتاسپ و مادر اسفندیار بوده
پس از دختر نامور قیصرا که ناهید بُد نام آن دخترا
کتایونش خواندی گرانمایه شاه دو فرزندش آمد چو تابنده ماه
( ماها خیلی خوشبختیم اسممون کتایونه 🤪❤ )


بانوی زیبا

شهنشاه

جهان بانو، بانوی بزرک

معنای نامم چیست



جهان بانو

کتایون یعنی ملکه

کی خاتون
ملکه بزرگ
همسر پادشاه

بنظر اینجانب اسم کتایون مترادف با کتانه است که به معنی مثل گل کتان که سفید است پاک است . کتایون تغییر یافته آن نام به صورت کتایون یعنی به احتمال قوی بی آلایش .
چنانکه من در کتابی زرتشتی زمانی مطالعه کردم ، کتایون به آن چیزی می گویند که پس از سوزاندن چیزی وقتی آلوده گیهایش گرفته میشود باقی میماند . پس همان معنی بی آلایش را می دهد .

بانوی بزرگ

جهان بانو ، به معنای بانویی که جهان را بدون پادشاه اداره میکند


بانوی درخشنده

جهان بانو ، بزرگ ، بخشنده و. . .

به نظر من کتایون معنیش پاک و خالص است همانطور که کاتالینا یا کاتارینا همین معنی رو می ده در نام های یونانی و انگلیسی احتمالا اینها یک ریشه دارن


کلمات دیگر: