بلقیس
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
معنی: نام ملکه سرزمین سبا که در قدرت و زیبایی مشهور بود و سرانجام با سلیمان پیامبر ازدواج کرد، ( اَعلام ) ملکه ی شهر سبا که در روایات نام همسر حضرت سلیمان ( ع ) است، [پیشینه و ریشه ی نام بلقیس به درستی دانسته نیست، برخی آن را برگرفته از واژه ی احتمالاً یونانیpallakhis، به معنای دختر باکره یا همخوابه دانسته اند و برای آن معادل هایی در زبان های آرامی و عبری برشمرده و بعضی ریشه ی یونانی آن را به معنای نوعی آلت موسیقی دانسته اند و معادل هایی در زبان سومری، اَکَدیِ بابلی و لاتین برای آن برشمرده اند، همچنین برخی بر این عقیده اند که نام بلقیس از واژه ی اوستایی pairikaدر دوره ی هخامنشیان است که بعدها در فارسی به صورت پری درآمده است، در هر صورت اینان متفق اند که این واژه وارد زبان عبری شده و در عربی به صورت بلقیس درآمده است، ( نقل مطالب از دانشنامه ی جهان اسلام ج ص ) ]، ( عبری ) ( در اعلام ) ملکه ی شهر سبا که در روایات نام همسر حضرت سلیمان ( ع ) است ( پیشینه و ریشه ی نام بلقیس به درستی دانسته نیست، برخی آن را برگرفته از واژه ی احتمالاً یونانیpallaxis، اَکَدیِ بابلی و لاتین برای آن برشمرده اند همچنین برخی بر این عقیده اند که نام بلقیس از واژه ی اوستایی pairikaدر دوره ی هخامنشیان است که بعدها در فارسی به صورت پری درآمده است در هر صورت اینان متفق اند که این واژه وارد زبان عبری شده و در عربی به صورت بلقیس درآمده است ( دانشنامه ی جهان اسلام ) )، ملکه شهر سبا که معاصر سلیمان بود و به دیدن او رفت
(تلفظ: belqis) (عبری) (در اعلام) ملکهی شهر سبا که در روایات نام همسر حضرت سلیمان (ع) است. (پیشینه و ریشهی نام بلقیس به درستی دانسته نیست، برخی آن را برگرفته از واژهی احتمالاً یونانیpallaxis ، به معنای دختر باکره یا همخوابه دانستهاند و برای آن معادلهایی در زبانهای آرامی و عبری برشمرده و بعضی ریشهی یونانی آن را به معنای نوعی آلت موسیقی دانستهاند و معادلهایی در زبان سومری ، اَکَدیِ بابلی و لاتین برای آن برشمردهاند. همچنین برخی بر این عقیدهاند که نام بلقیس از واژهی اوستایی pairikaدر دورهی هخامنشیان است که بعدها در فارسی به صورت پری درآمده است . در هر صورت اینان متفقاند که این واژه وارد زبان عبری شده و در عربی به صورت بلقیس درآمده است . (دانشنامهی جهان اسلام)).
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بچه ای دارم در ناف چو برجیسی
با رخ یوسف و بوی خوش بلقیسی.
کآب گمان برد آبگینه میدان.
بر سر عرش معلّی ̍ دیده ام.
من هدهدی که عقل به من افتخار کرد.
حضرت بلقیس روزگار بماناد.
که این بلقیس گشت و آن سلیمان.
بچه ای دارم در ناف چو برجیسی
با رخ یوسف و بوی خوش بلقیسی .
منوچهری .
دامن خود سرو برکشید چو بلقیس
کآب گمان برد آبگینه ٔ میدان .
مختاری .
حضرت بلقیس بانوی سبا
بر سر عرش معلّی ̍ دیده ام .
خاقانی .
بلقیس بانوان وسلیمان شه اخستان
من هدهدی که عقل به من افتخار کرد.
خاقانی .
عمر سلیمان عهد باد ابدالدهر
حضرت بلقیس روزگار بماناد.
خاقانی .
خبر دادند موری چندپنهانی
که این بلقیس گشت و آن سلیمان .
نظامی .
تو گفتی که عفریت و بلقیس بود
قرین حورزادی به ابلیس بود.
سعدی .
- بلقیس وار ؛ چون بلقیس . مانند بلقیس :
وین هدهد بدیع، درین اول ربیع
بلقیس وارتاجی بر سر نهاده وی .
منوچهری .
- تخت بلقیس ؛عرش بلقیس :
خسرو نشسته تاج شه هند پیش او
چونان که تخت گوهر بلقیس پیش جم .
فرخی .
هرکه دانست مر سلیمان را
تخت بلقیس را نخواند عظیم .
بوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی ).
تخت بلقیس جای دیوان نیست
مرد آن تخت جز سلیمان نیست .
نظامی .
- عرش بلقیس ؛ تخت بلقیس ، و آن مثل بوده است :
و کان فی سرعة المجی ٔ به
آصف فی حمل عرش بلقیس .
(تعلیقات دبیرسیاقی بر دیوان منوچهری از ثمار القلوب ثعالبی ).
در حفاظ خط سلیمانی
عرش بلقیس باد نورانی .
نظامی .
و رجوع به عرش بلقیس در ردیف خود شود.
دانشنامه عمومی
لغت نامه دهخدا به نقل از الاعلام زرکلی و قراّن مجید
المقحفی، ابراهیم، احمد، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دارالحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
استاد. دکتر: الجرو، سعید، اسمهان، (دراسات فی التاریخ الحضاری للیمن القدیم)، دارالکتاب الحدیث، چاپ عدن، ۲۰۰۳ میلادی به (عربی).
دکتر: شامی، یحیی، (موسوعة المدن العربیة والاسلامیة) ، دارالفکر العربی، بیروت، چاپ ر سال ۱۹۹۳ میلادی به (عربی).
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دارالیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
یکی از حاکمان منطقه برای تسخیر مآرب حمله کرد، اما موفق نشد و با کشته شدن او بلقیس تمام یمن را تحت سیطره خود گرفت و سبأ را پایتخت خود قرار داد. سلیمان، توسط هدهدی از وجود او و مردمانش آگاه شد و طی نامه ای از او دعوت کرد تا خود و مردمان سرزمین سبا که خورشیدپرست بودند، به خداوند یگانه ایمان بیاورند و نزد او بروند.
بنا بر روایات، بلقیس نزد سلیمان رفت و سلیمان استقبال باشکوهی برای او ترتیب داد. سرانجام بلقیس به حقانیت حضرت سلیمان پی برد و ایمان آورد. مردم ممالک او نیز همه موحّد و خداپرست شدند. بلقیس نیز -طبق برخی روایات- به همسری حضرت سلیمان درآمد.
عرش بلقیس یا محرم بلقیس نام معبدی است از دوران حکمرانی ملکهٔ سبأ بلقیس. آثار این معبد عظیم در نزدیکی شهر باستانی یمن مأرب باقی مانده است. نام محرم بلقیس را بر روی چند معبد بزرگ و کوچک در دوران حاکمیت سلسلهٔ پادشاهان سبا گذاشته بوده اند. یکی در ظفار و دیگری در صرواح و مهر، ولی بزرگ ترین و مشهورترین معبدها محرم بلقیس (معبد بلقیس) در شهر مأرب پایتخت مملکت سبا بود.
دانشنامه آزاد فارسی
از شخصیت هایی که در قرآنبه او اشاره شده ولی نامش نیامده است (نمل، ۲۹ ـ ۴۴). «ملکۀ سبا» نیز نام دارد؛ زیرا پادشاه قوم سبا (سَبَأ) از قبیلۀ حِمْیَر در یمن بود، که به تصریح قرآن، خورشیدپرست بودند. بین او و سلیمان نامه هایی مبادله شد و سرانجام او دعوت سلیمان را به توحید پذیرفت و به دین او پیوست. گویند که به همسری سلیمان درآمد.
نقل قول ها
• «قطعا برای سبا در محل سکونتشان نشانه بود دو باغستان از راست و چپ از روزی پروردگارتان بخورید و او را شکر کنید شهری است خوش و خدایی آمرزنده (۱۵)»• « گفت ای سران نامه ای ارجمند برای من آمده است (۲۹) که از طرف سلیمان است و این است به نام خداوند رحمتگر مهربان (۳۰)بر من بزرگی مکنید و مرا از در اطاعت درآیید (۳۱) گفت ای سران در کارم به من نظر دهید که بی حضور شما کاری را فیصله نداده ام (۳۲)»
دانشنامه اسلامی
داستان ملکه سبا در روایات اسلامی شرح و بسط بسیار یافته اما مشخص نیست از چه دوره ای نام بلقیس را به ملکه سبا داده اند.(دایرة المعارف فارسی، ذیل «سبا»)
در نسب بلقیس گفته اند که وی دختر هَدهادبن شَرْحَبیل (یا شراحیل) بن مالک، از بنی یَعْفر بن سَکسک و از حمیریان است. برخی یکی از والدین وی را از جنیان دانسته اند؛ درباره چگونگی به حکومت رسیدن بلقیس، وصف ثروت و عرش وی گزارش های بسیاری در دست است.
ملکة سبا تنها زنِ حاکم با توانایی های ویژه است که در قرآن از وی یاد شده است. مقصود از «امراة» در آیه 23 سوره نمل(27) اوست.
حکایت ملکه سبا
انی وجدت امراة تملکهم و اوتیت من کل شیء و لها عرش عظیمضمیر در (تملکهم) به اهل سبا و توابع آن بر می گردد و جمله (و اوتیت من کل شی ء) وصف وسعت مملکت و عظمت سلطنت آن زن است، و همین خود قرینه است بر اینکه منظور از (کل شی ء) در آیه هر چیزی است که سلطنت عظیم محتاج به داشتن آنها است، مانند حزم و احتیاط و عزم و تصمیم راسخ و سطوت و شوکت و آب و خاک بسیار و خزینه سرشار و لشکر و ارتشی نیرومند و رعیتی فرمان بردار، لیکن از بین همه اینها، تنها نام عرش عظیم را برد.
عناوین مرتبط
ادب بلقیس؛اشتباه بلقیس؛اقرار بلقیس؛بلقیس و سلیمان علیه السلام؛بلقیس و هدهد؛تخت بلقیس؛خورشیدپرستی بلقیس؛نامه به بلقیس.