کلمه جو
صفحه اصلی

خارستان

فرهنگ فارسی

خارزار، جای پرخوار، زمینی که در آن خارزیاداست
( اسم ) جای پرخار خارزار خارسان .
دهی است از دهستان کوشه در بخش خاش شهرستان زاهدان واقع در ۵٠ هزار گزی شمال خاش و ۲۵ هزار گزی خاور شوسه زاهدان به خاش .

فرهنگ معین

(رِ ) (اِمر. ) جای پرخار، خارسان .

لغت نامه دهخدا

خارستان . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کنایه از عالم (از قبیل ) گلستان . (آنندراج ). جای پرخار. دیولاخ ، جائی دشوار بود. (لغت فرس اسدی ). زمین پرخار. خارسان . خلنگ زار :
شهریاری که خلاف تو کند زود فتد
از سمن زار بخارستان وز کاخ بکاز.

فرخی .


هر کجا سنگلاخی و یا خارستانی باشد لشکرگاه آنجا میباشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 594). گفت در هیچ خارستان رفته ای ؟ گفت ها بلی . (ابوالفتوح رازی ).
بخارستانت اندر گلستان است
بریگستانت اندر جویبار است .

مسعودسعد.


عندلیبم چه کنم خارستان
بگلستان شوم ان شأاﷲ.

خاقانی .


حفت النار همه راه سقر گلزار است
باز خارستان سر تاسر صحرا بینند.

خاقانی .


بلبلم در مضیق خارستان
که امیدم ز گلستان برخاست .

خاقانی .


و اگر در خارستان روزگار گلی شکفد از نفایس اعلاق و ذخایر مواهب سعادت باشد. (سندبادنامه ص 102).
نقل خارستان غذای آتش است
بوی گل قوت دماغ سرخوش است .

مولوی .


در نظر من بغایت بی طراوت نمود، گوئیا خارستانی و شورستانی است . (انیس الطالبین نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ص 142).

خارستان . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوشه در بخش خاش شهرستان زاهدان واقع در 50 هزارگزی خاور شوسه زاهدان بخاش ناحیه ای است کوهستانی و گرم معتدل سکنه آن 70 نفر مذهبشان سنی و زبان آن ها بلوچی است آب آنجا از چشمه و محصولات لبنیات و غلات و شغل اهالی گله داری و زراعت میباشد راه آنجا مالرو و ساکنین آنجا از طایفه ریگی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


خارستان. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از عالم ( از قبیل ) گلستان. ( آنندراج ). جای پرخار. دیولاخ ، جائی دشوار بود. ( لغت فرس اسدی ). زمین پرخار. خارسان. خلنگ زار :
شهریاری که خلاف تو کند زود فتد
از سمن زار بخارستان وز کاخ بکاز.
فرخی.
هر کجا سنگلاخی و یا خارستانی باشد لشکرگاه آنجا میباشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 594 ). گفت در هیچ خارستان رفته ای ؟ گفت ها بلی. ( ابوالفتوح رازی ).
بخارستانت اندر گلستان است
بریگستانت اندر جویبار است.
مسعودسعد.
عندلیبم چه کنم خارستان
بگلستان شوم ان شأاﷲ.
خاقانی.
حفت النار همه راه سقر گلزار است
باز خارستان سر تاسر صحرا بینند.
خاقانی.
بلبلم در مضیق خارستان
که امیدم ز گلستان برخاست.
خاقانی.
و اگر در خارستان روزگار گلی شکفد از نفایس اعلاق و ذخایر مواهب سعادت باشد. ( سندبادنامه ص 102 ).
نقل خارستان غذای آتش است
بوی گل قوت دماغ سرخوش است.
مولوی.
در نظر من بغایت بی طراوت نمود، گوئیا خارستانی و شورستانی است. ( انیس الطالبین نسخه خطی کتابخانه مؤلف ص 142 ).

خارستان. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز در 80 هزارگزی جنوب خاور زرقان و شش هزارگزی راه فرعی خرامه به سهل آباد خیر، ناحیه ای است جلگه ای و هوای آن معتدل و مالاریائی و سکنه آنجا 285 تن ، زبان آنها فارسی و مذهبشان شیعه میباشد آب آنجا از رودکر و محصولات غلات و برنج است و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

خارستان. [ رِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کوشه در بخش خاش شهرستان زاهدان واقع در 50 هزارگزی خاور شوسه زاهدان بخاش ناحیه ای است کوهستانی و گرم معتدل سکنه آن 70 نفر مذهبشان سنی و زبان آن ها بلوچی است آب آنجا از چشمه و محصولات لبنیات و غلات و شغل اهالی گله داری و زراعت میباشد راه آنجا مالرو و ساکنین آنجا از طایفه ریگی هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

خارستان . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز در 80 هزارگزی جنوب خاور زرقان و شش هزارگزی راه فرعی خرامه به سهل آباد خیر، ناحیه ای است جلگه ای و هوای آن معتدل و مالاریائی و سکنه آنجا 285 تن ، زبان آنها فارسی و مذهبشان شیعه میباشد آب آنجا از رودکر و محصولات غلات و برنج است و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


فرهنگ عمید

زمینی که در آن بوته های خار بسیار روییده باشد، خارزار، خارسان.

دانشنامه عمومی

خارستان کتابی است به زبان فارسی اثر مجدالدین خوافی، از نویسندگان نیمهٔ اول قرن هشتم هجری. عنوان اصلی آن را روضهٔ خلد گفته اند.روضهٔ خلد اگرچه در کنار منشآت قائم مقام فراهانی، از بهترین تقلیدهای گلستان سعدی به شمار می آید و باب های این کتاب با گلستان مشترک است، ولی زبان آن با زبان فاخر سعدی در گلستان قابل مقایسه نیست. کتاب خارستان را به نادرست به سعدی هم نسبت داده بودند که این انتساب درست نیست.
خبرگزاری فارس: اولین واکنش نسبت به کشف کتابی جدید از سعدی/ وفایی: اثر ضعیف «خارستان» با نثر فاخر سعدی قابل مقایسه نیست. ۹۰/۰۱/۳۱.
کتابخانه مجلس: دربارهٔ تصحیح دیگری از «روضه خلد» مجد خوافی/ مشتاق مهر رحمان. ۰۶ شهریور ۱۳۹۰. برگرفته از: آینه پژوهش، شماره ۱۲۸.
مجد خوافی؛ روضه خلد؛ مقدمه، تصحیح و تعلیق: دکتر عباسعلی وفایی؛ چ ۱، تهران: سخن، ۱۳۸۹.
روضه خلد؛ مقدمه و تحقیق: محمد فرخ، به کوشش حسین خدیو جم؛ چ ۲، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۸۲.
خوافی نگارش خارستان را در سال ۷۳۳ هجری به پایان رساند، و بار دیگر در سال ۷۳۷ در آن تجدیدنظر کرد. کتاب روضه خلد مشتمل بر هجده باب است و در چاپ آن با عنوان خارستان فقط شانزده باب آن چاپ شده است. این هجده باب، متضمن ۴۲۰ حکایت و ۲۱۴۰ بیت (در مقدمه وفایی: ۲۲۰۰ بیت) و مبالغی آیات و احادیث و اخبار و حکمت است و خود در دو جا تصریح کرده که تمام اشعار کتابش که بدان ها تمثیل یا استدلال کرده، به استثنای دو مورد، از خود اوست.
کتاب خارستان در دهلی نو به صورت سنگی چاپ شده است و در ایران عباس علی وفایی استاد دانشگاه و رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی آن را ویراسته و با پیوست ها و افزوده ها منتشر کرده است. خارستان یک بار در سال ۱۳۴۱ توسط دانشگاه تهران منتشر شد و پس از آن هم بار دیگر در ۱۰۰۰ نسخه منتشر شد.
مجد خوافی علاوه بر روضه خلد سه اثر دیگر نیز داشته است که در روضه خلد از آنها نام برده، ولی تاکنون اثری از آنها پیدا نشده است: کنز الحکمه، ترجمه منظوم جواهر اللغه زمخشری، دیوان اشعار. روضه خلد.


کلمات دیگر: