کلمه جو
صفحه اصلی

هریت بیچر استو

دانشنامه عمومی

هریت بیچر استو (به انگلیسی: Harriet Beecher Stowe) (زادهٔ ۱۴ ژوئن ۱۸۱۱ کنتاکی - درگذشته ۱ ژوئیهٔ ۱۸۹۶) از نامی ترین نویسندگان ادبیات پایداری سیاهان و از هواداران فعال لغو بردگی در ایالات متحده آمریکا به شمار می رود.
کلبه عمو تام (۱۸۵۲)
درد (۱۸۵۶)
خواستگاری کشیش (۱۸۵۹)
مروارید جزیره اور (۱۸۶۲)
آگنس دو سورنت (۱۸۶۲)
مردم شهر قدیم (۱۸۶۹)
زندگی در میان بیچارگان (۱۸۹۰)
خاطرات شیرین از سرزمین های بیگانه
پیرمرد شهرنشین
سرزمین صنوبرهای نوک تیز
هریت در خانواده ای مذهبی و تهی دست در روستای «لیچفیلد» ایالت کنتاکی آمریکا چشم به جهان گشود. پدرش مردی روحانی بود و هفت برادر و دو خواهر داشت. برادرانش همگی وارد خدمات مذهبی شدند و خواهر بزرگترش مدیر یک دبستان شد. وی نیز از ۱۳ سالگی در مدرسهٔ خواهرش به تدریس پرداخت.
هریت در ۲۱ سالگی به همراه خانواده اش به اوهایو سفر کرد و در آن جا نیز به تدریس مشغول شد. در ضمن به فراگیری زبان های ایتالیایی، فرانسوی و لاتین و آموزش نقاشی نیز پرداخت. وی در این سال ها از نزدیک شاهد زندگی سیاهان و ظلمی که بر آنان می رفت، بود. وضع برده داری آمریکا در آن زمان تأثیر زیادی بر روحیه وی گذاشت و این امر باعث گردید تا کتاب معروف کلبه عمو تام را به رشته تحریر درآورد و همین کتاب نیز باعث شهرت وی شد.هریت در سال ۱۸۳۶ با کشیشی به نام «کالوین استو» ازدواج کرد. آن ها زندگی را با فقر آغاز کردند و صاحب هفت فرزند شدند. او در زمان انتشار کتاب کلبه عمو تام زنی ۴۰ساله و گمنام بود که پس از انتشار کتابش، نویسنده ای مشهور شد. هریت پس از تألیف کلبهٔ عمو تام، کتاب های دیگری نیز نوشت؛ ولی هیچ کدام از آن ها به اندازهٔ این کتاب شهرت جهانی نیافت.پس از ۹ سال از انتشار کلبهٔ عمو تام و در سال ۱۸۶۱، جنگ داخلی آمریکا آغاز شد که سرانجام آن صدور فرمان لغو بردگی بود.آبراهام لینکلن دربارهٔ او گفت که این زن کوچک جنگی بزرگ را آغاز کرد.

نقل قول ها

هریت بیچر استو (زادهٔ ۱۴ ژوئن ۱۸۱۱–۱۸۱۱- درگذشته ۱ ژوئیه۱۸۹۶) از نامی ترین نویسندگان ادب پایداری سیاهان و از هواداران فعال لغو بردگی در ایالات متحده آمریکابه شمار می رود.
• «تلخ ترین اشک هایی که بر روی گورها ریخته شده است بخاطر کلمات گفته نشده و کارهای انجام نشده است.»• «مکافات چه کلمه وحشتناکی است، تنها فکر کردن به آن انسان را به وحشت می اندازد. برای هیچ انسانی نخواهید که مکافات ببیند.»• «بعضی از زیباییها در عین حال چنان کامل و عالی و چنان سست و فانی به نظر می رسند که انسان تحمل دیدار آنها را ندارد.»• «دوست داشتن! دنیا فقط همین یک لذت را دارد.»• «آیا هرگز کسی دربارهٔ آنها که پول فراوان خرج می کنند شک می کند؟ پول مسئله اصلی است!»• «یک ملت حق دارد چیزی را طلب و توقع کند، بحث کند و از مسائل نژادی خودش دفاع نماید، اما یک فرد چنین حقی ندارد!»• «گذشته، حال و آینده، همگی یک چیز هستند: امروز»• «قدرت کلمات بیشتر از شمشیرها است.»• «زنان معماران وافعی جامعه هستند.»• «پس شما همان خانم کوچکی هستید که با نوشتن این کتاب، این جنگ بزرگ را براه انداخت.»آبراهام لینکلن در ملاقات با استو در سال ۱۸۶۲


کلمات دیگر: