برابر پارسی : بی زاری جویی، پاک گردانی، پاوش
ابراء
برابر پارسی : بی زاری جویی، پاک گردانی، پاوش
فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - بیزار کردن ، بری کردن . ۲ - شفا دادن . ۳ - صرف نظر کردن بستانکار از طلب خویش . ۴ - رهانیدن . ۵ - تراشیدن قلم .
لغت نامه دهخدا
ابراء. [ اِ ] ( ع مص ) اِبرا. بیزار کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || به کردن از بیماری. ( تاج المصادر بیهقی ). از بیماری رهانیدن. بیمار را به کردن. درست کردن. شفا بخشودن. خوب کردن. آسانی بخشیدن : چون عیسی علیه السلام ابراء اکمه و ابرص کرد... ( تفسیرابوالفتوح رازی ). || رها کردن مطلقاً. || از بیماری به شدن. از بیماری خوش شدن.
- ابراء از دَین ؛ بیزار کردن از وام. ( زمخشری ). بیزار کردن از عیب و وام و مانند آن. بری کردن از...
ابراء. [ اِ ] ( ع مص ) بُره در بینی اشتر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). بُره ( حلقه ) ساختن شتر را. ( زوزنی ).
ابرٔاء. [ اَ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ بری ٔ.
- ابراء از دَین ؛ بیزار کردن از وام. ( زمخشری ). بیزار کردن از عیب و وام و مانند آن. بری کردن از...
ابراء. [ اِ ] ( ع مص ) بُره در بینی اشتر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). بُره ( حلقه ) ساختن شتر را. ( زوزنی ).
ابرٔاء. [ اَ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ بری ٔ.
ابراء. [ اِ ] (ع مص ) اِبرا. بیزار کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || به کردن از بیماری . (تاج المصادر بیهقی ). از بیماری رهانیدن . بیمار را به کردن . درست کردن . شفا بخشودن . خوب کردن . آسانی بخشیدن : چون عیسی علیه السلام ابراء اکمه و ابرص کرد... (تفسیرابوالفتوح رازی ). || رها کردن مطلقاً. || از بیماری به شدن . از بیماری خوش شدن .
- ابراء از دَین ؛ بیزار کردن از وام . (زمخشری ). بیزار کردن از عیب و وام و مانند آن . بری کردن از...
ابراء. [ اِ ] (ع مص ) بُره در بینی اشتر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بُره (حلقه ) ساختن شتر را. (زوزنی ).
دانشنامه عمومی
ابراء (حقوق). اِبراء اصطلاحی است در فقه و حقوق مدنی ایران به معنی چشم پوشی اختیاری ِ طلب کار از طلب خود نسبت به شخص یا اشخاص دیگر. ابراء از اسباب سقوط تعهدات محسوب می رود و در فقه آن را به اسقاط ما فی الذمه تعبیر می کنند، یعنی اسقاط چیزی که بر ذمه است. ابراء نوعی ایقاع است و برابر حقی که مورد ابراء قرار می گیرد هیچ عوضی وجود ندارد. ناصر کاتوزیان ابراء را اینگونه تعریف می کند:ابراء ایقاعی است رایگان که به موجب آن طلب کار از حق خویش می گذرد.
کاتوزیان، ناصر (۱۳۹۰). حقوق مدنی، ایقاع. تهران: نشر میزان. شابک ۹۶۴-۷۸۹۶-۸۰-۸. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازبینی= را بررسی کنید (کمک); پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
کاتوزیان، ناصر (۱۳۹۰). حقوق مدنی، ایقاع. تهران: نشر میزان. شابک ۹۶۴-۷۸۹۶-۸۰-۸. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازبینی= را بررسی کنید (کمک); پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
wiki: ابراء (حقوق)
ابراء (شهر). شهر ابراء (به عربی: ابراء) در الشرقیه در کشور عمان واقع شده است.
عمان
فهرست شهرهای عمان
جمعیت این شهر ۲۴٫۴۷۳ نفر است.
عمان
فهرست شهرهای عمان
جمعیت این شهر ۲۴٫۴۷۳ نفر است.
wiki: ابراء (شهر)
دانشنامه آزاد فارسی
اِبْراء
(به معنی پاک کردن و خالص کردن از دِیْن و عیب) در اصطلاح حقوقی، به معنای پاک کردن ذمه مدیون یا متعهد از دین یا تعهد است. ابراء از جانب طلبکار انجام می شود که به موجب آن از طلب خود صرف نظر می کند و مدیون را از پرداخت بدهی یا انجام تعهدی که بر عهدۀ اوست، پاک می کند (مادۀ ۲۸۹ قانون مدنی). ابراء یکی از طرق اسقاط تعهد است. برخلاف عقود و قراردادها که عمل حقوقی دو یا چندجانبه است، ابراء یک عمل حقوقی یک جانبه است که اصطلاحاً آن را ایقاع گویند و به صرف ارادۀ ابراءکننده (طلبکار) محقق می شود و نیازی به موافقت یا رضایت طرف مقابل (بدهکار) ندارد.
(به معنی پاک کردن و خالص کردن از دِیْن و عیب) در اصطلاح حقوقی، به معنای پاک کردن ذمه مدیون یا متعهد از دین یا تعهد است. ابراء از جانب طلبکار انجام می شود که به موجب آن از طلب خود صرف نظر می کند و مدیون را از پرداخت بدهی یا انجام تعهدی که بر عهدۀ اوست، پاک می کند (مادۀ ۲۸۹ قانون مدنی). ابراء یکی از طرق اسقاط تعهد است. برخلاف عقود و قراردادها که عمل حقوقی دو یا چندجانبه است، ابراء یک عمل حقوقی یک جانبه است که اصطلاحاً آن را ایقاع گویند و به صرف ارادۀ ابراءکننده (طلبکار) محقق می شود و نیازی به موافقت یا رضایت طرف مقابل (بدهکار) ندارد.
wikijoo: ابراء
فرهنگ فارسی ساره
بیزاری جویی، پاک گردانی، پاوش
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اصطلاحی فقهی و حقوقی، به معنای اسقاط حق ثابت بر ذمّه دیگری
ابراء از ریشۀ بَرء و بُرء و بُروء گرفته شده و در معانی مختلفی از جمله درمان کردن و رهانیدن از دیْن به کار می رود.
معنای اصطلاحی
در اصطلاح علم فقه ابراء عملی انشائی است که موجب سقوط تعهدات می شود و نتیجۀ آن برائت ذمۀ مدیون است.این نتیجه در نظر بعضی از فقها معلول این است که حقیقت ابراء عبارت است از اسقاط دین از طرف داین، در حالی که به نظر برخی دیگر از فقها حقیقت ابراء تملیک دین به مدیون است و برائت ذمۀ مدیون ناشی از این مطلب است.اگر طلبکاری به بدهکار خود بگوید تو را از دینی که به من داری بری کردم، ابراء به صورت اسقاط حق واقع شده است، و اگر بگوید آنچه را که به من بدهکاری به تو بخشیدم، ابراء ابراء به صورت تملیک دین به مدیون واقع شده است. ابراء گاه به صور دیگری نیز مانند اقرار یا وصیت بیان می گردد. چنانکه اگر کسی اقرار کند که فلان شخص به او مدیون نیست، یا وصیت کند که با مرگ او دین مدیون ساقط می شود و ذمۀ او بری، می گردد، ابراء واقع شده است. بر هر یک از دو نظریۀ اسقاط حق و یا تملیک دین آثار ویژه ای مترتب است.
اسقاط حق
اسقاط حق، چشم پوشیدن از حقی است که شخص دارد و متعلق حق به دو صورت متصور است:۱. گاهی متعلق حق عهده و ذمۀ دیگری است، مثلاً در مورد طلبی که کسی از دیگری دارد متعلق طلب ذمۀ بدهکار است. ذمه امری اعتباری است و در تعریف آن گفته شده «ذمه، تعهد متعلق به انسان است و مراد از قول فقها که می گویند (حقی) بر ذمۀ شخصی هست، این است که آن حق بر نفس او به اعتبار تعهدش موجود است». بنابراین تعریف تمامی وجود مدیون در برابر داین متعهد می گردد و مجموعۀ دارایی و اعتبار حال و آیندۀ او در گرو تعهد واقع می شود.۲. گاهی متعلق حق، عینِ معیَّن است و استیفاء حق تنها از مال معینی مقدور است و سایر اموال و دارایی شخص متعهد مورد تعلق آن حق نیست، مثلاً اگر کسی حق سکنی در خانۀ معینی که متعلق به دیگری است، داشته باشد، در این صورت، تنها می تواند از این حق در همان خانه استفاده کند و اگر صاحب خانۀ مزبور خانه های متعدد دیگری داشته باشد، صاحب حق نمی تواند دعوی حق سکنی در خانه های دیگر را نیز داشته باشد، زیرا تنها همان خانه که نسبت به آن حق سکنی دارد متعلق حق او است. همچنین اگر شریکی در قبال فروش بخشی از مال مشترک، حق شفعه پیدا کند، جایگاه این حق، ذمه و عهدۀ شریک یا خریدار نیست، بلکه متعلقِ حق خانه مشترک است و حق شفعه به محض فرو ملک از طرف بایع (به شرط وجود سایر شرایط) برای شریک در مبیع ایجاد می شود و شریک حق پیدا می کند که با پرداخت ثمن، مبیع را تملک نماید.در عرف فقها اگر متعلق حق، ذمه باشد اسقاط آن را ابراء می گویند، ولی اگر متعلق حق، عین معین باشد معمولاً کلمۀ ابراء می گویند، ولی اگر متعلق حق، معین باشد معمولاً کلمۀ ابراء را برای اسقاط آن به کار نمی برند، مگر این که آثار ابراء موردنظر باشد. به عبارت دیگر هر جا ابراء هست، اسقاط نیز هست، ولی ممکن است در موردی اسقاط باشد اما ابراء نباشد، مثل اسقاط حق شفعه و حق سکنی که بر آن ابراء اطلاق نمی گردد. در صورتی که حقیقت ابراء عبارت از اسقاط حق باشد، ابراء کننده می تواند بدون نیاز به موافقت دیگری آن را اسقاط کند، چه متعلق آن عین معین باشد و چه عهده و ذمۀ دیگری.
تملیک
...
ابراء از ریشۀ بَرء و بُرء و بُروء گرفته شده و در معانی مختلفی از جمله درمان کردن و رهانیدن از دیْن به کار می رود.
معنای اصطلاحی
در اصطلاح علم فقه ابراء عملی انشائی است که موجب سقوط تعهدات می شود و نتیجۀ آن برائت ذمۀ مدیون است.این نتیجه در نظر بعضی از فقها معلول این است که حقیقت ابراء عبارت است از اسقاط دین از طرف داین، در حالی که به نظر برخی دیگر از فقها حقیقت ابراء تملیک دین به مدیون است و برائت ذمۀ مدیون ناشی از این مطلب است.اگر طلبکاری به بدهکار خود بگوید تو را از دینی که به من داری بری کردم، ابراء به صورت اسقاط حق واقع شده است، و اگر بگوید آنچه را که به من بدهکاری به تو بخشیدم، ابراء ابراء به صورت تملیک دین به مدیون واقع شده است. ابراء گاه به صور دیگری نیز مانند اقرار یا وصیت بیان می گردد. چنانکه اگر کسی اقرار کند که فلان شخص به او مدیون نیست، یا وصیت کند که با مرگ او دین مدیون ساقط می شود و ذمۀ او بری، می گردد، ابراء واقع شده است. بر هر یک از دو نظریۀ اسقاط حق و یا تملیک دین آثار ویژه ای مترتب است.
اسقاط حق
اسقاط حق، چشم پوشیدن از حقی است که شخص دارد و متعلق حق به دو صورت متصور است:۱. گاهی متعلق حق عهده و ذمۀ دیگری است، مثلاً در مورد طلبی که کسی از دیگری دارد متعلق طلب ذمۀ بدهکار است. ذمه امری اعتباری است و در تعریف آن گفته شده «ذمه، تعهد متعلق به انسان است و مراد از قول فقها که می گویند (حقی) بر ذمۀ شخصی هست، این است که آن حق بر نفس او به اعتبار تعهدش موجود است». بنابراین تعریف تمامی وجود مدیون در برابر داین متعهد می گردد و مجموعۀ دارایی و اعتبار حال و آیندۀ او در گرو تعهد واقع می شود.۲. گاهی متعلق حق، عینِ معیَّن است و استیفاء حق تنها از مال معینی مقدور است و سایر اموال و دارایی شخص متعهد مورد تعلق آن حق نیست، مثلاً اگر کسی حق سکنی در خانۀ معینی که متعلق به دیگری است، داشته باشد، در این صورت، تنها می تواند از این حق در همان خانه استفاده کند و اگر صاحب خانۀ مزبور خانه های متعدد دیگری داشته باشد، صاحب حق نمی تواند دعوی حق سکنی در خانه های دیگر را نیز داشته باشد، زیرا تنها همان خانه که نسبت به آن حق سکنی دارد متعلق حق او است. همچنین اگر شریکی در قبال فروش بخشی از مال مشترک، حق شفعه پیدا کند، جایگاه این حق، ذمه و عهدۀ شریک یا خریدار نیست، بلکه متعلقِ حق خانه مشترک است و حق شفعه به محض فرو ملک از طرف بایع (به شرط وجود سایر شرایط) برای شریک در مبیع ایجاد می شود و شریک حق پیدا می کند که با پرداخت ثمن، مبیع را تملک نماید.در عرف فقها اگر متعلق حق، ذمه باشد اسقاط آن را ابراء می گویند، ولی اگر متعلق حق، عین معین باشد معمولاً کلمۀ ابراء می گویند، ولی اگر متعلق حق، معین باشد معمولاً کلمۀ ابراء را برای اسقاط آن به کار نمی برند، مگر این که آثار ابراء موردنظر باشد. به عبارت دیگر هر جا ابراء هست، اسقاط نیز هست، ولی ممکن است در موردی اسقاط باشد اما ابراء نباشد، مثل اسقاط حق شفعه و حق سکنی که بر آن ابراء اطلاق نمی گردد. در صورتی که حقیقت ابراء عبارت از اسقاط حق باشد، ابراء کننده می تواند بدون نیاز به موافقت دیگری آن را اسقاط کند، چه متعلق آن عین معین باشد و چه عهده و ذمۀ دیگری.
تملیک
...
wikifeqh: لغت به معنای خلق کردن یا دور ماندن از چیزی است.
ابراء (از ماده «برء»، به معنای آفریدن و نیز به معنای دور شدن و برکنار ماندن از چیزی است
ابن فارس، مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۳۶.
۱. ↑ ابن فارس، مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۳۶.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۵۷، برگرفته از مقاله« ابراء»
...
ابراء (از ماده «برء»، به معنای آفریدن و نیز به معنای دور شدن و برکنار ماندن از چیزی است
ابن فارس، مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۳۶.
۱. ↑ ابن فارس، مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۳۶.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۵۷، برگرفته از مقاله« ابراء»
...
wikifeqh: ابراء_(قرآن)
پیشنهاد کاربران
احسنت بر شما
چشم پوشی اختیاری
چشم پوشی اختیاری بستانکار از طلب خود.
یک ایقاع مجانی است. یعنی چشم پوشی از حق دینی توسط مالک - ایقاع مسقط حق دینی است
ابراء اسقاط حق دینی
ابراء عبارت از این است که داین از حق خود به اختیار ، صرف نظر کند .
و ابراء عمل حقوقی تبعی است یعنی ؛ اعتبار ونفوذ ابراء تابع وجود دین است . پس اگر پیش از وجود دین یا پس از سقوط آن ( دین ) واقع شود بی تأثیر است .
* ابراء مربوط به# حق دینی است . زیرا که حق عینی با # اعراض ساقط میشود .
ابراء ضمنی با تسلیم اصل سند طلب ، به مدیون . صورت میگیرد .
شخصی که ابراء میکند باید نسبت به آن ( ابراء ) علم اجمالی داشته باشد . و این این سوال شاید در ذهن بگذرد که چرا برای ابراء نیاز به علم تفضیلی نیست ؟
زیرا هدف از ابراء، گذشت و ارفاق است .
حکم ابراء ذمه میت ، صحیح است . و منظور از ابراء ذمه میت این است که
1 ) ابراء #ورثه
2 ) ابراء شخصیت حقوقی# ترکه
*در یک عقد ، ابراء میتواند مردد باشد و آن عقد جعاله است .
** علم اجمالی نسبت به ابراء کفایت میکند اما نمیتواند مردد باشد .
***سوال ) اگر مدیون ترکه ای نداشته باشد و بمیرد ، ابراء وی گذشتن از چه امری است ؟؟
ابراء او گذشتن از ذمه ( ضمانتی ) است. که اخلاق بر دوش او ( میت ) و بازماندگانش ( وراث ) باقی گذارده است .
و ابراء عمل حقوقی تبعی است یعنی ؛ اعتبار ونفوذ ابراء تابع وجود دین است . پس اگر پیش از وجود دین یا پس از سقوط آن ( دین ) واقع شود بی تأثیر است .
* ابراء مربوط به# حق دینی است . زیرا که حق عینی با # اعراض ساقط میشود .
ابراء ضمنی با تسلیم اصل سند طلب ، به مدیون . صورت میگیرد .
شخصی که ابراء میکند باید نسبت به آن ( ابراء ) علم اجمالی داشته باشد . و این این سوال شاید در ذهن بگذرد که چرا برای ابراء نیاز به علم تفضیلی نیست ؟
زیرا هدف از ابراء، گذشت و ارفاق است .
حکم ابراء ذمه میت ، صحیح است . و منظور از ابراء ذمه میت این است که
1 ) ابراء #ورثه
2 ) ابراء شخصیت حقوقی# ترکه
*در یک عقد ، ابراء میتواند مردد باشد و آن عقد جعاله است .
** علم اجمالی نسبت به ابراء کفایت میکند اما نمیتواند مردد باشد .
***سوال ) اگر مدیون ترکه ای نداشته باشد و بمیرد ، ابراء وی گذشتن از چه امری است ؟؟
ابراء او گذشتن از ذمه ( ضمانتی ) است. که اخلاق بر دوش او ( میت ) و بازماندگانش ( وراث ) باقی گذارده است .
کلمات دیگر: