تملیک
فارسی به انگلیسی
[rare.] gining (in) possession, (door -) tatch
فرهنگ فارسی
( مصدر ) دارا کردن خداوند گردانیدن مالک گردانیدن . جمع : تملیکات .
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) دارا کردن ، مالک گردانیدن .
لغت نامه دهخدا
تملیک. [ ت َ ] ( ع مص ) مالک گردانیدن کسی را بر مالی یاچیزی. ( غیاث اللغات ) ( از اقرب الموارد ). ملک گردانیدن چیزی ، کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || پادشاه گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). پادشاه کردن. || خمیر نیکو و سخت ساختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خشک کردن و سخت نمودن چوب را به آفتاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ازدواج کردن با زن. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) تصرف و مالکیت. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. مالک گردانیدن، دارا کردن.
۲. کسی را مالک چیزی کردن، چیزی را به ملک کسی درآوردن.
۲. کسی را مالک چیزی کردن، چیزی را به ملک کسی درآوردن.
دانشنامه عمومی
دارا کردن کسی .مالک کردن کسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] مالی را به ملک دیگری در آوردن را تَملیک گویند و از آن در بابهای عقود نظیر تجارت، قرض، رهن، صلح، مضاربه و هبه سخن رفته است.
تملیک به معنای فراهم کردن اسباب آن امری مباح است، لیکن گاهی به سبب عارضهای مستحب میشود، مانند صدقه یا وام دادن به مؤمن نیازمند و گاهی حرام میشود، مانند خرید و فروش بعد از اذان روز جمعه در صورت وجوب نماز جمعه و در پارهای موارد واجب میگردد، مانند تملیکی که در عقد لازم شرط شود و یا به سبب نذر و عهد یا قسم بر انسان واجب گردد.
ارکان تملیک
ارکان تملیک عبارت است از تملیک کننده، قبول کننده تملیک، مورد تملیک و سبب تملیک.
در تملیک کننده و قبول کننده تملیک، اهلیّت برای تملیک و تملّک شرط است مورد تملیک یا عین خارجی است، مانند زمین و خانه و یا منفعت، مانند سکونت در خانه و یا انتفاع، مانند استفاده از مال عاریه ای، از قبیل ظرف.
سبب تملیک عبارت است از عقد یا معاوضی است؛ بدین معنا که تملیک در مقابل عوض صورت میگیرد، مانند بیع و اجاره و یا غیر معاوضی (مجّانی و بدون عوض)، مانند هبه، صدقه و عاریه.
آثار تملیک
اثر تملیک، جواز هر نوع تصرف مشروع در مال مملوک، از قبیل فروختن، بخشیدن و قرض دادن است.
تملیک به معنای فراهم کردن اسباب آن امری مباح است، لیکن گاهی به سبب عارضهای مستحب میشود، مانند صدقه یا وام دادن به مؤمن نیازمند و گاهی حرام میشود، مانند خرید و فروش بعد از اذان روز جمعه در صورت وجوب نماز جمعه و در پارهای موارد واجب میگردد، مانند تملیکی که در عقد لازم شرط شود و یا به سبب نذر و عهد یا قسم بر انسان واجب گردد.
ارکان تملیک
ارکان تملیک عبارت است از تملیک کننده، قبول کننده تملیک، مورد تملیک و سبب تملیک.
در تملیک کننده و قبول کننده تملیک، اهلیّت برای تملیک و تملّک شرط است مورد تملیک یا عین خارجی است، مانند زمین و خانه و یا منفعت، مانند سکونت در خانه و یا انتفاع، مانند استفاده از مال عاریه ای، از قبیل ظرف.
سبب تملیک عبارت است از عقد یا معاوضی است؛ بدین معنا که تملیک در مقابل عوض صورت میگیرد، مانند بیع و اجاره و یا غیر معاوضی (مجّانی و بدون عوض)، مانند هبه، صدقه و عاریه.
آثار تملیک
اثر تملیک، جواز هر نوع تصرف مشروع در مال مملوک، از قبیل فروختن، بخشیدن و قرض دادن است.
wikifeqh: تملیک
کلمات دیگر: