کلمه جو
صفحه اصلی

مشاغبه


مترادف مشاغبه : خصومت، عداوت، دشمنی، ستیزه جویی

مترادف و متضاد

خصومت، عداوت، دشمنی، ستیزهجویی


فرهنگ فارسی

همدیگر خصومت کردن و تباهی انگیختن

لغت نامه دهخدا

مشاغبة. [ م ُ غ َ ب َ ] (ع مص ) همدیگر خصومت کردن و تباهی انگیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از محیط المحیط). با یکدیگر شغب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). با یکدیگر جنگ کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). برانگیختن فتنه و شر و خصومت کردن . (ناظم الاطباء). || مقدماتی است متشابه به مشهورات . (از تعریفات جرجانی ).


( مشاغبة ) مشاغبة. [ م ُ غ َ ب َ ] ( ع مص ) همدیگر خصومت کردن و تباهی انگیختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از محیط المحیط ). با یکدیگر شغب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغة ). با یکدیگر جنگ کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). برانگیختن فتنه و شر و خصومت کردن. ( ناظم الاطباء ). || مقدماتی است متشابه به مشهورات. ( از تعریفات جرجانی ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مشاغبه، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای قیاس فاقد شرایط انتاج، یا دارای مقدمات غیر مشهور شبیه مشهورات است.
مغالطه، به لحاظ صورت و ماده تقسیماتی پیدا می کند: به لحاظ صورت، به قیاس مغالطی، استقرای مغالطی و تمثیل مغالطی تقسیم می گردد. و به لحاظ ماده، به قیاس سوفسطایی (سفسطایی) و قیاس مشاغبی تقسیم می شود.
توضیح اصطلاح
سفسطه و مشاغبه در بعضی آثار مثل اساس الاقتباس به خود صناعت اطلاق شده است؛ یعنی صناعت مربوط به قیاس سوفسطایی را سفسطه، و صناعت مربوط به قیاس مشاغبی را مشاغبه گفته اند. بر این اساس، کسی را که تشبّه به صاحب برهان می جوید یعنی قضایای شبه یقینی را به جای یقینی به کار می گیرد سوفسطایی، و صناعت او را سفسطه می نامند، و کسی را که تشبّه به جدلی می جوید؛ یعنی قضایای شبه مشهور را به جای مشهور به کار می گیرد مشاغبی، و صناعت او را مشاغبه می نامند. اما در برخی آثار هر یک از این دو (سفسطه و قیاس سفسطی یا سوفسطایی، و همچنین مشاغبه و قیاس مشاغبی) به صورت مترادف، بر خود قیاس اطلاق شده است. بنابراین مغالطه اعم از سفسطه و مشاغبه است، و مغالطه ای که شبیه جدل بوده و مقدمات آن از مشبهات به مشهورات باشد "مشاغبه" نام دارد. کسی که مشاغبه می کند، در مقام فهم مقاصد دیگران، گمان می برد که آنان قضیه ای را مشهور می دانند و یا به مفاد آن تسلیم شده اند و احکام دیگری از قضایایی که پیش آنان مشهور و مسلم پنداشته استنتاج می کند، در صورتی که امر بر او مشتبه گردیده و آن قضایا پیش آن ها مشهور و مسلم نیست، یا در مقام گفتگو با مردم حیله ساخته و قضایایی را که پیش آنان مسلم نیست چنین وانمود می کند که آن ها مشهور و مسلم می دانند و به طور اغفال و تردستی مطلبی را به ایشان می بندد و نتیجه ای بر ایشان ثابت می کند. این عمل در ظاهر شبیه به جدل است در صورتی که ماده جدل یعنی مسلمات و مشهورات نزد مخاطب، در آن موجود نیست.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • مظفر، محمدرضا، المنطق.• خوانساری، محمد، منطق صوری.• علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.• خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.• مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.


کلمات دیگر: