مترادف مرمت : ترمیم، تعمیر، احیا، اصلاح، بازسازی، اصلاح کردن، تعمیر کردن، آشتی، صلح
برابر پارسی : نوسازی، بازسازی، دوباره سازی
repair, mending, renovation, revamping, maintenance, reparation, refurbishment, rehabilitation, mend, restoration, overhaul, face lifting
face lifting, mend, mending, overhaul, refurbishment, rehabilitation, repair, reparation, restoration
ترمیم، تعمیر
احیا، اصلاح، بازسازی
اصلاح کردن، تعمیر کردن
آشتی، صلح
۱. ترمیم، تعمیر
۲. احیا، اصلاح، بازسازی
۳. اصلاح کردن، تعمیر کردن
۴. آشتی، صلح
تعمیر، اصلاح، بازسازی، نوسازی
مرمت شده
refurbished, repaired, revamped, renovated
مرمت کننده
restorer, repairer, refurbisher
مرمت آن پل دو ماه طول کشیده
the repair of that bridge lasted two months
این پل دو سال است که تحت مرمت است
this bridge has been under repair for the last two years
هزینهی مرمت این مسجد قدیمی چقدر است؟
what is the cost of repairing this old mosque?
مولوی .
مرمت . [ م َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اندرود بخش مرکزی شهرستان ساری ، در6 هزارگزی جنوب شرقی ساری کنار رود تجن و در دامنه ٔمعتدل هوائی واقع و دارای 600 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ تجن و محصولش برنج ، پنبه ، غلات ، صیفی و شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
بازساز