مترادف ناس : آدم، انسان، انس، بشر، مردم، انفیه
برابر پارسی : مردم، مردمان
creature, people
snuff
مردم , خلق , مردمان , جمعيت , قوم , ملت , اباد کردن , پرجمعيت کردن , ساکن شدن
۱. آدم، انسان، انس، بشر، مردم
۲. انفیه
آدم، انسان، انس، بشر، مردم
انفیه
(اِ.) نک . نسوار.
[ ع . ] (اِ.) مردم ، مردمان .
ناس . (اِخ ) رودخانه ای است در کلمبیای بریتانیا که از سلسله جبال غربی روشوز سرچشمه می گیرد. طول آن 350هزارگز است و به خلیجی در اقیانوس آرام می ریزد.
ناس . (اِخ ) نام قریه ای بزرگ از نواحی خراسان . (تاج العروس ). قریه ٔ بزرگی است بنواحی ابیورد. (از سمعانی ).
ناس .(اِخ ) [ الَ ... ] سوره ٔ صدوچهاردهمین از قرآن ، و آن شش آیت است ، پس از سوره ٔ فلق و آخرین سورة است از قرآن و به این آیت شروع می شود: قل اعوذ برب الناس .
ناس . [ سِن ْ ] (ع ص ) رجوع به ناسی شود.
مولوی .
۱. صدوچهاردهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۶ آیه؛ قُل ٲعوذُ.
۲. [قدیمی] مردم؛ آدمیان.
نسوار#NAME?
مخدری که از ترکیب تنباکو آهک وبرخی مواد دیگر به دست آید