کلمه جو
صفحه اصلی

وند

فارسی به انگلیسی

resembling, possessing, particle, affix

resembling


possessing


فرهنگ فارسی

(اسم ) آوند

هر صورت‌سازی که به تکواژی دیگر مانند ریشه و ستاک متصل شود


فرهنگ معین

(وَ ) لفظی است که خود معنی مستقل ندارد بلکه همیشه با کلمه ای دیگر ترکیب می شود تا معنی تازه بسازد. هرگاه پیش از کلمه واقع شود پیشوند و هرگاه در آخر کلمه بیآید پسوند نامیده می شود.

لغت نامه دهخدا

وند. [ وَ ] ( اِ ) آوند. آب وند. ظرف و اناءمانند کاسه و کوزه و طبق و امثال آن. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). || ( پسوند ) چون در آخر کلمات درآید افاده معنی «مند» کند، چون : بیدادوند، پولادوند، خداوند، خردوند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). صاحب و مالدار. ( برهان ). پسوندی است دال بر معانی ذیل :
الف ) خداوندی و صاحبی : دولت وند. ب ) شباهت : خداوند.فولادوند. پولادوند. ج ) در آخر اسماء امکنه درآید: دماوند. نهاوند. در زبانهای باستانی ایران از ونت مفهوم دارنده برمی آید، درست مانند «مند» ( در کلمات آبرومند و نیرومند و خردمند ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین از هرمزدنامه ص 353، 354 ).

فرهنگ عمید

۱. عضو، وابسته (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): پیشوند، پسوند.
۲. منسوب به (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): باوند، فولادوند، دیرک وند، سکوند، دماوند.
۳. دارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): گاووند، دولت وند.

دانشنامه عمومی

آوند؛ دلیل، سند، مدرک.


وند تکواژ وابسته ای است که با افزوده شدن به آغاز، پایان و میان واژه ها، واژه های نوینی پدیدمی آورد.
تراوند
میانوند
پیراوند
پیشوند
پسوند
وندهای را می توان براساس نوع فرایند ساختواژی ای که در آن به دو دسته تقسیم کرد.
وند اشتقاقی وندی است که با افزودن به یک واژه معنا یا نقش آن واژه را تغییر می دهد.
وند تصریفی وندی است که با افزودن به یک واژه، صورت های نحوی مختلف واژه را فراهم می کند.

فرهنگستان زبان و ادب

{affix} [زبان شناسی] هر صورت سازی که به تکواژی دیگر مانند ریشه و ستاک متصل شود

گویش مازنی

/vand/ عنکبوت

عنکبوت


پیشنهاد کاربران

ریشه تباری ایل سگوند لک است
ایل سگوند قبلا در منطقه سکیوند کرمانشاه سکونت داشته اند

لکستان قومی به بزرگی و به پهنای ایران زمین
هَربژی



طایفه های دارای پسوند ( وند ) دو دسته اند ۱ - گروهی که در دوران هخامنشیان بنام پیشه و شغل نیای خود به آن معروف شدند، مانند ( دریک وند = خزانه دار . سپه وند = نگهبان سپاه . دال وند = مسئول دالها ( عقابها ) سگ وند = مسئول سگهای محافظ . ترکاش وند = مسئول تیر و کمانها و . . ۲ - گروهی که بعد از ظهور اسلام بنام پدران خود به این نامها معروف شدند مانند ( حسن وند . بیرن وند. حاجی وند. و . . .

وَند - پسوند وابستگی ( نسبت ) ، مالکیت، دارندگی و همراهی اَوِستایی است - مانند: پسوند ( وانه ) در خندوانه!
مثال: کولیوند، حسنوند، فولادوند، پیشوند، میانوند، پسوند،
خداوند، هموند، کاروند، دماوند، ورجاوند، بهداروند، شهروند! و. . .

در زبان لری بختیاری به معنی
انداخت. پرتاب کرد. نژاد
Vand

در زبان لری بختیاری به معنی
انداخت. پرتاب کرد.
Vand

تمام طوایف لر از کلمه وند در نام ایل . طایفه. تیره. اش. اولاد.
استفاده می کنند و برای تمایز آنها از طوایف
اقوام دیگر بود
****
طوایف
خلیل وند*خلیلی بیگیوند پلنگ * کر منجزی *کر منجی*بختیاروند
ملکشاه وند لملمی منجزی
شیخ محمد خالی لملمی منجزی
*شیخ عالیوند*
لوخیرده*خورشیدوند*منجزی
مال احمدوند *مال احمدی*منجزی
نیم بنیچه وند*لیمونچی وند*منجزی
تاج الدین عبدالهی *تاحدی وند*منجزی
رستمی پلنگ خلیلی*رستموند*
هارونی*هارون وند*خلیلی منجزی
خیری وند خلیلی منجزی
تاج الدین وند خلیلی منجزی
سیاه منصور وند خلیلی منجزی
اردشیر وند*شروند*خلیلی منجزی
غریبی *غریب وند *خلیلی منجزی
احمد وند خلیلی منجزی
امیدوند خلیلی منجزی
قباد وند خلیلی منجزی
کوزری*کوزروند*خلیلی منجزی
بیرگانی *بیرگانوند*خلیلی منجزی
نجف وند تاج الدین عبدالهی منجزی
نوروزوند تاج الدین عبدالهی منجزی
قاسم وند منجزی
آشوروند منجزی
سیف الدین وند خلیلی منجزی
ویسی وند خلیلی منجزی
آقاسی وند خلیلی منجزی
تپاوند خلیلی منجزی
صالح وند خلیلی منجزی
صادق وند منجزی
شاه حسین وند منجزی
نامداروند منجزی
بهرام وند منجزی
کران وند بختیاروند
محمود وند منجزی
محمدوند منجزی
اورامه وند خلیلی منجزی
گیلانوند خلیلی منجزی
جهانگیری وند خلیلی منجزی



طایفه های دارای پسوند ( وند ) دو دسته اند ۱ - گروهی که قبل از اسلام ( در دوران کهن ) بنام پیشه و شغلی که داشتند به آن معروف شدند، مانند ( دریک وند = خزانه دار . سپه وند = نگهبان سپاه . دال وند = مسئول دالها ( عقابها ) سگ وند = مسئول سگهای محافظ . ترکاش وند = مسئول تیر و کمانها و . . ۲ - گروهی که بعد از ظهور اسلام بنام پدران و بزرگان و نام محل خود به این نامها معروف شدند مانند ( حسن وند . حاجی وند . بیرن وند. و . . .

ون : درگویش زبان لری لرستان به معنای انداختن است.

ونو : درگوگویش زبان لری لرستان به معنای آنها است.

هونو : درگویش زبان لری پلدختربه معنای آنها است
وند : به معنای پسر وپور و پورپور یانسل یا ایل است . پسوندوند درطایفه های لرستان به همین معناست . مانندحسنوند به معنای پسریاپسران حسن یانسل حسن یاایل حسن است.

سگوند
منطقهء سکونت ایل سگوند از ابتدا در قسمت‏ پیشکوه لرستان یعنی در قسمت جنوبی لرستان‏ کنونی و نزدیک به خوزستان بوده که در دامنه‏های‏ شمالی ارتفاعات کیرف و کلا از رشته ارتفاعات‏ پهلو است و به علت همین نزدیکی به هر دو ناحیهء لرستان و خوزستان قشلاق خود را در خوزستان و ییلاق را در لرستان انجام می‏دهد.
وجه تسمیهء�سگوند�. دربارهء نام�سگوند�نظریات مختلفی وجود دارد، که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

برخی معتقدند این طایفه اصلا از اعراب بنی‏ کلاب می‏باشند ( کلب به معنی سگ است ) ، و به‏ این علت به سگوند معروف شده‏اندگروهی‏ دیگر بر این باورند که چون در گذشته یکی از رهبران‏ این طایفه سگ شکاری، یعنی تازی نگهداری‏ می‏کرده، به سگوند ( سگ‏بند ) مشهور شده‏اند.

دکتر سکندر امان اللهی بهاروند که درباره ایلات‏ لرستان تحقیق کرده است، عقیده دارد که این‏ نظریات قانع کننده نیستند، زیرا اولا سگوندها و به طور کلی باجلانها لک هستند، نه عرب، و در گذشته به زبان لکی صحبت می‏کردند؛ثانیا اطلاق‏ نام سگوند بر این طایفه صرفا به خاطر آنکه یکی از رهبران آن تعدادی سگ تازی نگهداری می‏کرده، معقول بنظر نمی‏رسد. این نویسنده معتقد است که‏ واژهء سگوند مشتق و یا تحریف شدهء واژهء سیکه وند dnavadyaS است و آن هم نام تیره و یا قبیله‏ای‏ بوده که قبلا در منطقهء دلفان، دهستان چواری‏ سکونت داشته و هنوز هم دهی به همین نام در دهستان چواری ( در شمال نورآباد ) وجود دارد. از طرفی تیرهء مختوا avathkoM ، یکی از شعبات‏ مهم ایل سگوند، اصلا از سیکه‏وندها بوده و حاج‏ خدادادخان جد خوانین سگوندنیز خویشاوندی‏ بسیار نزدیک با مختواها ( سیکه‏وندها ) داشته‏ است. نکتهء جالب توجه اینکه سگوندهای ناحیهء تویسرکان هنوز خود را سیکه‏وند می‏نامند. بنابراین‏ آقای بهاروند معتقد است که احتمال دارد سگوندها و یا لااقل گروه با نفوذ این طایفه، در اصل از سیکه‏وندها بوده که با گذشت زمان به علت زندگی‏ در بین لر زبانان نام سیکه‏وند به سگوند مبدل شده‏ است.

در کتاب�جامعه شناسی ادیان�در بحث‏ توتمیسم و توتم پرستی، شادروان دکتر علی‏ شریعتی، ضمن تأکید بر وجود توتم و توتم پرستی‏ در میان برخی قبایل عرب و ایرانی، اندیشید که‏نام�سگوند� - و نظایر آن - به علت انتساب توتمی‏ طایفه به سگ بوده است. اما بنظر میرسد که وی‏ در این برداشت خود شتابزده عمل کرده و نظر مزبور - لااقل در مورد ایل سگوند - بر مستندات علمی و تاریخی استوار نمی‏باشد. گذشته از آن، آنچه در ابتدی نام سگوند آمده صرفا تشابه لغوی با نام سگ‏ دارد وبه احتمال قوی به آن هیچ ارتباطی نمی‏یابد.

بهتر است در این مورد خاطرنشان شود که اصولا در گویش لری به سگ، سی yaS ( بر وزن ری ) گفته می‏شود و قابل قبول نیست که بگوئیم در طول‏ زمان تلفظ�سی�به سگ تبدیل شده باشد، بلکه‏ باید دانست که اصلا تلفظ سگ در بین اقوام لر زبان به هیچ وجه رایج نبوده و نیست.

نگارنده، با استناد به شواهد و مدارک تاریخی و باستان شناختی، بر این باور است که واژهء�سگوند� برگرفته از نام قوم کهن آریایی سکامی‏باشد. با توجه به شواهد و مدارک باستان شناختی، جایگاه و محدودهء اقتدار سکاها در منطقهء شمال غرب و غرب ایران، یعنی مناطقی از کردستان و کرمانشاه و لرستان امروزی بوده استحتی امروزه‏ مکانهایی با عنوان�سکاوند�و�سکوند�در استان‏ کرمانشاه وجود دارد و این مکانها با قوم سکا مرتبط بوده‏اندمسیو چریکوف نیز در جای جای‏ سیاحتنامهء خود از این قوم بنام�سکوند�نام برده‏ است. در کتاب�جغرافیای استان لرستان�نیز در وجه تسمیه سگوند آمده است که شاید اجداد آنان از سکاها بوده‏اند و سپس اعقاب این قوم با تحریف این کلمه و اضافه نمودن پسوند، به این نام‏ مشهور شده‏اند و سک به مفهوم پاک و ارجمند، صفتی برای سکاها بوده است. برخی معتقدند که این کلمه به معنی�مردان�است و نیز به مفهوم‏ �نیرومند بودن�و�چیره دست�هم آمده‏ است. بهرحال، این احتمال که سگوندهای‏ امروزی بازماندگان قوم کهن سکا باشند، قویتر بنظر میرسد و کلمه سگوند نیز برگرفته از کلمه سکا سکه و سک بوده و بمرور زمان سک تبدیل به سگ‏ گشته است؛پسوند�وند�نیز انتساب بدان را نشان‏ می‏دهد. البته گفتنی است که در بعضی از منابع‏ حتی این قوم را سگا و فرمانروایان آنها را سگانشاه‏ نامیده‏اند.

وند نشانه ی طوایف قوم بزرگ لر است

ایل بزرگ میوند لر بختیاری
ایل فولاد وند ( پولادوند - هیهاوند )
ایل حاجی وند
ایل عیسی وند
ایل سالاروند
ایل بسحاق وند
. .
. .
. .
. .

📑تاریخ را علمی و مستند بیاموزیم، نه داستان روی داستان .
هرچند در طول تاریخ دور و دراز غرب کشور تحولات سیاسی روزگار و زمانه سببی بوده برای گرایش قومی به سمتی و به فراخور آن تحولات ریشه و تبارشان به آن سمت گرایش پیدا کرده،
اینجاست که وظیفه خطیر این نسل در جهت نیل به حقیقت با دشواری خودنمایی می نماید لیکن می بایست در معرفی قوم و قبایل موجود در این دیار و شناخت ریشه و تبار آنها خوانندگان را بر سر دوراهی قرار نداده و با کمک اسناد و آثار و نشانه های معتبر تاریخی حق مطلب را بصورت علمی و درست بیان کرد .
╭┅───. 💠. ───┅╮
🎭Ⓜ#dirak_vand⚡️
╰┅───. 💠. ───┅╯

📃ریشه یابی نامها ؛
یکی از مباحث بسیار مهم در تحقیقات فرهنگی و جغرافیایی تاریخی، ریشه یابی ( Etymology ) نامهاست، چون ایرانیان به ویژه در دورة باستان به این مسأله بسیار مهم، توجه خاصی داشته و کوشش میکردند مظاهر دینی، فرهنگی، طبیعی، جغرافیایی و قومی را به نشانه تقدیس و احترام در نامگذاریها جلوه دهند. از این رو نامهایی که بر روی اقوام، شهرها، مناطق مختلف، و . . گذاشته شده به هیچ وجه اتفاقی و خود به خودی نبوده و از نظر تاریخی و فرهنگی ارزشمند میباشند و در صورتی که درست ریشه یابی شوند، برخی از گوشه های تاریک و نهفته ی تاریخ و فرهنگ ایران بازشناخته و روشن خواهد شد .

╭┅───. 💠. ───┅╮
🎭Ⓜ#drik__vand⚡️
╰┅───. 💠. ───┅╯

#جنگرویی_jangroi
حکومت اتابکان خورشیدی لرستان؛
باستناد از منابع تاریخی و اضحارات نویسندگان بزرگی همچون رابینیو، هنریفیلد و ولادیمیرمینورسکی تاریخدان و خاور شناس برجسته روسی، جنگروی از قبایل مهم و اصیل ایرانی و بنیانگذار اتابکان خورشیدی لرستان بودند، این نویسندگان تاکید دارند که دریکوندها نیز متعلق به این قبیله ( جنگروی ) میباشند. رابینو ( ص ۲۳ ) اتابکان لرستان همواره از حمایت همه جانبه دیرک وندها برخوردار بودند، این حاکمان که بعضی افراد ناآگاه آنان را میر و عرب می نامند، از قبایل اصیل ایرانی کردهای آسیای صغیر بودند که در سالهای ۵۸۰ تا ۱۰۰۶ ( ه ق ) بر قسمتهای مهم ناحیه لرستان حکومت میکردند، عاقبت پس از قرنها حکومت شرافتمندانه در سال ۱۰۰۶ ( ه ق ) آخرین حاکم لر ( شاهوردیخان ) بدلیل تمرد و عصیان و اعلام استقلال از حکومت صفوی توسطه شاه عباس اول کشته شد و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید.
✔حکومت_والیان:
پس از انقراض اتابکان خورشیدی، به فرمان شاه عباس صفوی حکومت لرستان �استان لرستان و ایلام کنونی� به ( والیان ) که اکثراً از طایفه سلویزی بودند رسید، حاکمیت این والیان تا اغاز پادشاهی رضاخان پهلوی بر لرستان ماندگار شد.
موسس والیان لرستان ( حسین خان ) از طایفه سلویزی بود،
بر اساس معتبرترین مدارک و ماخذ مانند زبده التواریخ و تاریخ گزیده که اگاهی هایی در مورد اقوام ایرانی به دست میدهند، طایفه سلویزی از اقوام اصیل ایرانی شعبه جنگروی که اتابکان خورشیدی نیز از ان برخاسته بودند محسوب میشوند، ادعای اینان مبنی بر وابستگی به خاندان عصمت و طهارت چیزی جز استفاده از احساسات مذهبی و عواطف دینی توده های مردم �همانند شگرد صفویان� در انتساب خود به خاندان پیامبر نبوده است.
دشمنی شاه صفوی با اتابکان خورشیدی و به قتل رساندن شاهوردیخان موجب شد که دیرک وندها بارها ( در سالهای ۱۵۸۸ و ۱۶۲۹ ) با سپاهیان شاه عباس وارد جنگ شوند، بنوشته ویلسون ( ص ۲۶ ) دولت شاه عباس بواسطه دو سپاه مجهز ( نیروهای حشمت الدوله حاکم لرستان و نیروهای حسینقلی خان حاکم پشتکوه ) با همکاری تعدادی افراد خائن در جنگی سخت و نابرابر دریکوندها مغلوب و بسیاری از افراد این طایفه زندانی و تعدادی از روئسای آنها را به کرمانشاه تبعید کردند.
●با روی کار امدن سلسله والیان لرستان مناطق لر شمالی به لرستان فِیلی مشهور شد چرا که والیان از فیلی ها بودند .
●قبایل متعدد فیلی در نواحی کوهستانی ترکیه، سوریه و ایران سکونت دارند ( شوبرل ص ۲۰ )
●فیلی ها از عناصر لک و از شعب فرعی لُرها هستند ( کرزن، جلد دوم، ص ۲۶۹ - ۲۷۰ )
۱ - الحوادث الجامعه�ص ۱۵۵ ( ترجمه فارسی بخش دوم ص ۱۲۱ )
۲ - تاریخ سرزمین ایلام / تالیف ناصر راد .
۳ - مردم شناسی ایران / هنری فیلد / ترجمه عبدالله فریار .
#دیرک_بالا_گری_وه

#بالا_گری_وه ( بالاگریوه )
با توجه به اینکه زبان دوران باستان ایرانیان ( زاگرس نشینان ) تقریباً همان زبان لکی متشکل از کلمات اولیه ( اشاره ) مانند؛ اَ، وَه، یَه، سَه، اَ وَه ، اَ وَه سَه، یَه سَه، و. . . بوده، بالاگِرّی وه، به زبان آن دوران به معنای قامت آتشین ( تیز و جسور ) است. بالا = قد ( قامت ) و، گِرَّه، گِرّی، گِرا، یعنی آتش ( آتشین ) مانند ( بالا بَرز، که به معنای قد بلند است ) اینکه بعضی افراد سعی میکنند تاریخ را باب میل خود تفصیر کنند جای تاسف دارد.
■در دوران صفویان بویژ پس از شکست چالدران مناطق بزرگی از خاک ایران جدا و بخشی از خاک عثمانی گردید، بعد از جنگ جهانی اول امپراطوری عثمانی نیز فرو پاشید و با توافق انگلیس در سال ۱۹۲۳ میلادی، کشورهای ترکیه، سوریه و عراق از آن سربرآوردند و مناطق مذکور جزء خاک این کشورها گردید. ساکنان این مناطق ( قامیشلو، حسکه، دیرک، و . . . ) همچون زاگرس نشینان از قبایل اصیل ایرانی فِیلی ( پهله ) بخصوص قبیله ( دیرک ) و به دیرک بالاگری وه ( مردمان قامت آتشین ) مشهور بودند.
●اکنون شهرستان #دیرک با مساحت ۵، ۰۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت حدود ۲۰۰، ۰۰۰ نفر تنها شهرستان کاملاً کردنشین سوریه است که در مجاورت با شهر قدیمی جزیره بوتان در ترکیه واقع شده است.
●ولادیمیرمینورسکی تاریخدان و شرق شناس برجسته روسی اضحار میدارد که #دیرک_وندها از قبیله جنگروی ( jangrui ) متعلق به فِیلیها ( پهله ) می باشند.
●قبایل متعدد فیلی در نواحی کوهستانی ترکیه، سوریه و ایران سکونت دارند ( شوبرل ص ۲۰ ) .
●فیلی ها از عناصر لک و از شعب فرعی لُرها هستند ( کرزن، جلد دوم، ص ۲۶۹ - ۲۷۰ ) .
۱ - الحوادث الجامعه�ص ۱۵۵ ( ترجمه فارسی بخش دوم ص ۱۲۱ ) .
۲ - تاریخ سرزمین ایلام / تالیف ناصر راد .
۳ - مردم شناسی ایران / هنری فیلد / ترجمه عبدالله فریار .
#دیرک_بالا_گری_وه

معنای پسوند "وند" در تبار لر
بسیاری از اقوام ایرانی و حتا خارجی در آخر نام خانوادگی شان یک پسوند دارند

اما واژه "وند" به چه معناست و ریشه در کجا دارد؟
این واژه اصالتا متعلق به کدام تبار است؟

در پارسی باستان کلمه ی "وند" به معنای نگهبان و مسئول می باشد.
سپاه جاویدان کوروش مسئولیت های مهم نظامی را در سیستم اداری کوروش در دست خود داشتند. از جمله ی این مشاغل در ذیل عنوان خواهد شد:

✅بازوند = نگهبان بازها ( عقابها )

دریک وند= خزانه دار

دالوند = شاهین بان ( دال واژه ای لکی است که می توان آن را در نام دال آهو، کوهی در کرمانشاه دید که عده ای آن را دالاهو میدانند )
آیینه وند = آینه دار شاهی

ترکشوند یا ترکاشوند = مسئول تیر و کمان ها ( ترکش = تیر )

سپهوند = مسئول سپاه

حتی تا مدتی پس از ورود اسلام به ایران این واژه به قوت خود باقی بود و نام هایی همچون
قلاوند = نگهبان قلعه/ دژبان
دیناروند = خزانه دار
گراوند= نگهبان راه یا به عبارتی راهبان
و صدها نام ازین دست به کار برده می شد.
جالب تر از همه اینکه نام هایی چون "نهاوند" و "دماوند" به جای مانده از همین دوران است چون:

نها یا نوا = جلو نهاوند = نگهبانی جلویی٬ نگهبانی پیشین

دما ( به ضم دال ) = پشت سر
️ دماوند = نگهبانی پشت سری٬ نگهبانی پسین

از آنجایی که مشاغل در گذشته بصورت ارثی بود این کلمات کم کم بعنوان نام فامیلی اشخاص بکار برده میشد یعنی فلانیها را مثلا "سپهوند" و فلانیها را "دریکوند" می نامیدند.

این واژه کم کم جای فامیل اشخاص را به خود گرفت و حتی پس از اسلام با اینکه معنای اصلی خود را از دست داد ولی هنوز برای نام فامیل اشخاص به کار برده می شد و شهرت هایی همچون "حسنوند" و} "یوسفوند" و "حاتموند" و "جاوند" و . . . نیز برای افرادی که نام نیاکان آنها این اسم ها بود به کار برده می شد.

📚گگردآوری و نگارش : کوروش سهراب
.

دالوند یکی از طوایف قوم لر
دال در تمام گویش های زبان لری به معنی عقاب است
کوه دماوند اسمی لری
شهر نهاوند لرنشین

دما::به زبان لری به معنی عقب
نها ::در زبان لری به معنی جلو


وند به تنهاییدرهیچ زبانی هیچگونه معنی خاصی ندارد ولی در ترکیبات بسته به نوع کلمه معنی خاص ذیل را دارد: الف : اسم مکان : در کلمه ندایی ( ( خداوندا ) ) = ای خدای هستی ( جهان وجهان زیستان ) ندای مارا رابشنو. ب: مالکیت حقیقی:
( ( خداوند ) ) = خدایی که مالک اصلی وحقیقی ( دنیا ) است. ج: پسوند فامیلی به معنی ( ( زاده ) ) ، احمدوند
= احمدزاده. یادآوری اگر به جای ( ( وند ) ) از ( ( مند ) ) درکلمه ای استفاده شود ( ( مند ) ) = فعلی کمکی ( ( است ، بود، شد، گشت ) ) ، مانند رضایتمند= دارای رضایت است


کلمات دیگر: