کلمه جو
صفحه اصلی

چلونک

لغت نامه دهخدا

چلونک . [ چ َ ن َ ] (اِ) درخت و بوته ٔ خربزه را گویند. (برهان ) (آنندراج ). همان جلونک است . (شرفنامه ٔ منیری ). جلنگ .بیاره و بته ٔ خربزه و هندوانه و کدو و خیار و نظایراینها. و رجوع به جلنگ و جلونک شود. || تخم خربزه یا گل آن . (ناظم الاطباء). || (اِخ ) نام شخصی بوده است . (برهان ) (جهانگیری ) (رشیدی ).


چلونک . [ چ َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند که در 72 هزارگزی جنوب باختری قاین و 41 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ عمومی قاین به بیرجند واقع است . جلگه و گرمسیر است و 141 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات . محصولش غلات . شغل اهالی زراعت ، مالداری و قالیچه بافی وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


چلونک. [ چ َ ن َ ] ( اِ ) درخت و بوته خربزه را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). همان جلونک است. ( شرفنامه منیری ). جلنگ.بیاره و بته خربزه و هندوانه و کدو و خیار و نظایراینها. و رجوع به جلنگ و جلونک شود. || تخم خربزه یا گل آن. ( ناظم الاطباء ). || ( اِخ ) نام شخصی بوده است. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( رشیدی ).

چلونک. [ چ َ ن َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند که در 72 هزارگزی جنوب باختری قاین و 41 هزارگزی باختر راه شوسه عمومی قاین به بیرجند واقع است. جلگه و گرمسیر است و 141 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت ، مالداری و قالیچه بافی وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ عمید

= جلونک

جلونک#NAME?


دانشنامه عمومی



کلمات دیگر: