از اطبای دربار عباسی در خدمت المقتدر بالله و الراضی بالله بود و بسال ۳۲۹ ه . در گذشت .
بختیشوع
فرهنگ فارسی
از اطبای دربار عباسی در خدمت المقتدر بالله و الراضی بالله بود و بسال ۳۲۹ ه . در گذشت .
لغت نامه دهخدا
بختیشوع. [ ب ُ ]( اِخ ) ابن جورجیس. طبیب ، به جندی شاپور معاصر مهدی وموسی الهادی عباسی. در خدمت ابوالعباس سفاح می زیست و طبیب خاص او بود و سپس بخدمت جعفر منصور پیوست و او را تألیفات مهم است. ( طبقات قاضی صاعد اندلسی ).
ابوجعفر منصور دوانیقی در سال 148 هَ. ق. به بیماری معده گرفتار شد و طبیبان درگاه در علاج فروماندند وی را به رئیس بیمارستان گندی شاپور یعنی بختیشوع پسر جورجیس راهبری کردند، جورجیس با واگذاشتن ریاست بیمارستان به پسر خود بختیشوع بخدمت خلیفه درآمد و به اصرار خلیفه چندی در بغداد بماند. جورجیس در 152 هَ. ق. بیمار شد و به گندی شاپور بازگشت ، در این هنگام منصور از او خواست که پسر خود بختیشوع را بجای خویش به بغداد فرستد، اما جورجیس رضا نداد و شاگرد خویش عیسی بن شهلانی را فرستاد. بختیشوع پسر جورجیس یکبار در دوره مهدی و بعد از آن درعهد هارون در سال 171 به بغداد رفت و به معالجه خلفا اختصاص یافت. ( تاریخ علوم عقلی ص 23 و 52 و 53 ). ورجوع به اعلام زرکلی و عیون الاخبار و ضحی الاسلام ص 108 و 129 و 297 و سبک شناسی ج 1 ص 152 و غزالی نامه ص 90 و الجماهر ص 218 و 165 و چهارمقاله نظامی و تعلیقات آن و القفطی و العقدالفرید ج 1 ص 68 و 69 و ج 7 ص 277 و الاوراق ص 75 شود :
یافته از ره اصول و فروع
بخت ایشوع و رای بختیشوع.
بختیشوع. [ب ُ ] ( اِخ ) بختیشوع بن جبرئیل بن بختیشوع بن جورجیس. متوفی در سنه 256 هَ. ق. در اواخر عمر مأمون از اطباء خاص او بود و بعد از مأمون خلفای دیگر را نیز تا مهتدی خدمت نمود. ( حواشی چهارمقاله نظامی ص 406 ). از او کتاب «فی الحجامه » به صورت سؤال و جواب ماند وحنین بن اسحاق آنرا ترجمه نمود. ( از قاموس الاعلام ).
ادوارد برون در تعلیقات بر ترجمه انگلیسی چهارمقاله آورده است : بعد از جبرئیل پسرش بختیشوع جای او را گرفت و الواثق باﷲ و المتوکل علی اﷲ و المستعین باﷲ و المهتدی باﷲ را خدمت کرد، در اواخر عهد واثق بسبب کثرت مال از بغداد نفی و اموال او مصادره شد، اما در عهد متوکل بازبمقام سابق بازگشت. بروایت قفطی او همراه مأمون به روم رفت. وی بسال 256 درگذشت. ( از تاریخ علوم عقلی ص 55 ) : بختیشوع یکی از نصارای بغداد بود، طبیبی حاذق و مشفقی صادق بود و مرتب به خدمت مأمون. ( چهارمقاله نظامی عروضی ص 113 ). متوکل ، بختیشوع طبیب را چندان املاک داد که هر سال ده هزار درم حاصل آمدی. ( تاریخ گزیده ص 335 ). و رجوع به الوزراء و الکتاب ص 178 و عیون الاخبار و القفطی شود.
بختیشوع . [ ] (اِخ ) ابن یوحنا (یحیی ). از اطبای دربار عباسی در خدمت المقتدر باﷲ و الراضی باﷲ بود و بسال 329 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به تجارب الامم ج 2 ص 323 و 456 و تاریخ علوم عقلی ص 56 شود.
بختیشوع . [ ب ُ ] (اِخ ) بختیشوع و یوشعبخت از اعلام مرکبه و یک جزء آن بخت است از ترکیبات زبان فارسی . مستشرق آلمانی نلدکه دروقایع زمان اردشیر بابکان گوید: بخت یعنی نجات داد یا رها کرد و جزء دیگر ظاهراً از ترکیباتی است که به تقلید اسلوب عیسویان در زبان فارسی معمول شده است ... و بختیشوع یعنی عیسی نجات داد. (از حواشی چهارمقاله ص 406). نجات یافته ٔ عیسی . (از فرهنگ فارسی معین ).
ابوجعفر منصور دوانیقی در سال 148 هَ . ق . به بیماری معده گرفتار شد و طبیبان درگاه در علاج فروماندند وی را به رئیس بیمارستان گندی شاپور یعنی بختیشوع پسر جورجیس راهبری کردند، جورجیس با واگذاشتن ریاست بیمارستان به پسر خود بختیشوع بخدمت خلیفه درآمد و به اصرار خلیفه چندی در بغداد بماند. جورجیس در 152 هَ . ق . بیمار شد و به گندی شاپور بازگشت ، در این هنگام منصور از او خواست که پسر خود بختیشوع را بجای خویش به بغداد فرستد، اما جورجیس رضا نداد و شاگرد خویش عیسی بن شهلانی را فرستاد. بختیشوع پسر جورجیس یکبار در دوره ٔ مهدی و بعد از آن درعهد هارون در سال 171 به بغداد رفت و به معالجه ٔ خلفا اختصاص یافت . (تاریخ علوم عقلی ص 23 و 52 و 53). ورجوع به اعلام زرکلی و عیون الاخبار و ضحی الاسلام ص 108 و 129 و 297 و سبک شناسی ج 1 ص 152 و غزالی نامه ص 90 و الجماهر ص 218 و 165 و چهارمقاله ٔ نظامی و تعلیقات آن و القفطی و العقدالفرید ج 1 ص 68 و 69 و ج 7 ص 277 و الاوراق ص 75 شود :
یافته از ره اصول و فروع
بخت ایشوع و رای بختیشوع .
نظامی .
بختیشوع . [ب ُ ] (اِخ ) بختیشوع بن جبرئیل بن بختیشوع بن جورجیس . متوفی در سنه ٔ 256 هَ . ق . در اواخر عمر مأمون از اطباء خاص او بود و بعد از مأمون خلفای دیگر را نیز تا مهتدی خدمت نمود. (حواشی چهارمقاله ٔ نظامی ص 406). از او کتاب «فی الحجامه » به صورت سؤال و جواب ماند وحنین بن اسحاق آنرا ترجمه نمود. (از قاموس الاعلام ).
ادوارد برون در تعلیقات بر ترجمه ٔ انگلیسی چهارمقاله آورده است : بعد از جبرئیل پسرش بختیشوع جای او را گرفت و الواثق باﷲ و المتوکل علی اﷲ و المستعین باﷲ و المهتدی باﷲ را خدمت کرد، در اواخر عهد واثق بسبب کثرت مال از بغداد نفی و اموال او مصادره شد، اما در عهد متوکل بازبمقام سابق بازگشت . بروایت قفطی او همراه مأمون به روم رفت . وی بسال 256 درگذشت . (از تاریخ علوم عقلی ص 55) : بختیشوع یکی از نصارای بغداد بود، طبیبی حاذق و مشفقی صادق بود و مرتب به خدمت مأمون . (چهارمقاله نظامی عروضی ص 113). متوکل ، بختیشوع طبیب را چندان املاک داد که هر سال ده هزار درم حاصل آمدی . (تاریخ گزیده ص 335). و رجوع به الوزراء و الکتاب ص 178 و عیون الاخبار و القفطی شود.
دانشنامه عمومی
مدخل آل بختیشوع در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
مقاله بختیشو در ایرانیکا
اینان نخست در جندی شاپور می زیسته اند.
عبیدالله بن جبرائیل ابوسعید بختیشوع نویسنده کتاب طبایع الحیوان و خواصها و منافع اعضائها است که بعداً به دستور غازان خان با نام منافع الحیوان به فارسی ترجمه شد.
دانشنامه اسلامی
این مقاله به شرح حال یکایک اعضای این خاندان در طی سیصد سال حضور مستند آنها (۱۴۸- ح ۴۵۲) نخواهد پرداخت، زیرا هم تمدنی که در آن می زیستند و هم جهت یابی خودشان اساساً عربی یا سریانی بود، نه ایرانی، بلکه بر آن عوامل فرهنگی ای متمرکز است که سیمای علم
ی این خاندان را پیش از ورود اعضای آن به دایره تمدّن عبّاسی شکل داد.
در متن های فارسیِ سپسین پزشکی، شمار استشهادات به بختیشوع، جبرائیل یا جِوَرْجیس بغایت محدود و منبع بلافصل آن ها الحاوی رازی است .
درباره نام خاندان بختیشوع
نام خاندان،از اوایل قرن پنجم میلادی به مدت تقریباً هفتصد سال، شواهد بسیاری از نامی فارسی میانه - سریانی به معنای «عیسی رهایی بخشیده است» در میان نسطوریان وجود داشت که حاکی از محیط فرهنگی مختلط ساسانی و اوایل عصر اسلامی در بین النهرین است .
در قرن های بعد، مسلمانان ظاهراً نیاز به توضیح این نام عجیب را احساس می کردند، ولی اشتقاقی که ابن ابی اُصَیبعه ــ یا منبع او ــ ذکر کرده است، یعنی «بنده عیسی»، فقط نشان می دهد که معنای اصلی آن مهجور شده بود
پیشینۀ خاندان بختیشوع
پیشینه خاندان در گندیشاپور، پیش از آن که خلیفه المنصور، جِوَرجیس بن جبرائیل بن بختیشوع، نخستین عضو خاندان را، که از او اطّلاعی بیش از نامش در دست است، در ۱۴۸ به دربار خود در بغداد فراخوانَد، جورجیس ریاست «بیمارستان» گندیشاپور، مقرّ ولایت مطرانی نسطوریِ بیت حوزایه را، که زمانی نیز اقامتگاه شاهان ساسانی بود به عهده داشت، بختیشوع پسر جورجیس، و نواده او جبرائیل بن بختیشوع، نیز پیش از ورود به خدمت خلیفه، به همین وظایف اشتغال داشتند.بیگمان پیشینه حرفه ای و نفوذ ایشان در دربار بود که ورود نام و مفهوم «بیمارستان» را به جهان اسلام ممکن ساخت. هارون الرشید، جبرائیل بن بختیشوع بن جورجیس را مأمور تأسیس بیمارستانی در بغداد کرد. ولی، گذشته از این نکته، بیشتر جزئیّات جالب، مثلاً درباره وظایف و سازمان و تاریخ بیمارستان گندیشاپور، مبانی نظری پزشکیِ معمول در آنجا، و حتی زبان آموزش، همه گنگ و مبهم و پوشیده در روایات نیمه افسانه ای است که به آسانی نمی توان اطلاعات موثقی از آن ها به دست آورد.
دیدگاه تذکره نویسان تداوم سنّت پزشکی بقراطی و آموزش آن در گندیشاپور
...