کلمه جو
صفحه اصلی

جمع گرایی

فارسی به انگلیسی

collectivism

مترادف و متضاد

plurality (اسم)
وفور، تعدد، جمع گرایی، چندگانگی، تعدد حزبی، حالت تعدد، حکومت ائتلافی

pluralism (اسم)
وفور، تعدد، جمع گرایی، چندگانگی، تعدد حزبی، حالت تعدد، حکومت ائتلافی

فرهنگ فارسی

گرایشی نظری یا عملی مبنی بر لزوم جمعی یا دولتی کردن مالکیت بر ابزارهای تولید و توزیع و واپایش آنها


دانشنامه عمومی

جمع گرایی (به انگلیسی: Collectivism) واژه ایست که بر نوع تعامل رفتاری بین افراد، گروه ها یا اقوام مختلف اطلاق می شود که بر رفتار گروهی و تعامل گروهی استوار می شود. جمعگرایی نقطهٌ مقابل فردگرایی است. جمعگرایی بر جامعه و گروه متمرکز می شود در حالی که فردگرایی بر فرد و خواسته های شخصی او استوار است. جمعگرایی بر اساس همین گروه گرا بودن، خواستار کسب هویت از جمع و رفتار طبق الگوهای از پیش تعیین شدهٌ جمعی است و خودانگاشت های گروهی، خودانگاشت های فردی اعضا را به وجود می آورند. از جمله شاخصه های جوامع جمع گرا مراسم گروهی, رقصهای دسته جمعی, پدرسالاری یا پیرسالاری و.. می باشد و به طور کل جوامع جمعگرا خشنود تر از جوامع فردگرا هستند زیرا بسیاری از اصول زندگی خود را تأیید شده در دسترس دارند و نیازی به فهم و اثبات دوبارهً آن ها ندارند. در مقابل جوامع فردگرا، بر اصول فردی و چه بسا منافع فردی اهمیت می دهند و این اهمیت به هویت فردی، باعث می شود فرد بسیار تکمیل شده تر از جوامع جمعگرا بار بیاید . گروهی جمعگرایی را در ارتباط با پدیده های «همه با هم گرایی» یا «گروهی گرایی» می دانند و «کل گرایی» این دو نظریه به صورت نوعی انسجام بسیار بالای ساختاری، آن را غیرقابل تفکیک می نماید.
در مورد فردگرایی" با این نوع دسته بندی رینهولد مسنر، وان گوگ، مهامتا گاندی، مایکل جردن و آدولف هیتلر همگی به عنوان انسان هایی فردگرا در یک ستون قرار می گیرند"!
در مورد جمع گرایی نیز " این نوع دسته بندی تعهدات اجتماعی را با همه نوع گروه و شبکه های ارتباطی ترکیب می کند. در حالی که اشکالِ گوناگونی از جامعه وجود دارد و دلیلی ندارد که یک جامعه به دلیلِ تاکیدِ فرهنگی بر یک نوعِ رابطه، عضوپذیری یا وظایف لزوماً ً سایر خصوصیاتِ دسته بندیِ اویزرمن را نیز دارا باشد. "
اغلب پنداشته می شود آنچه در یک فرهنگ صادق است برای تک تکِ افرادِ درون آن فرهنگ نیز درست می باشد. به عبارتِ دیگر افراد درونِ یک فرهنگِ فرد گرا همگی فردگرا بوده (فرد محوری) و آن هایی که در فرهنگِ جمع گرا زندگی می کنند همگی جمع گرا هستند (جمع محوری). باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش (۲۰۰۱) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که تنها حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگِ فرد گرا زندگی می کنند فرد محور هستند. در فرهنگ های جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بینِ خصوصیاتِ یک فرهنگ و افراد درون فرهنگِ مزبور رابطهٔ کاملاً ً مستقیم وجود ندارد.
روسو در کتاب معروف خود قرارداد اجتماعی مثالی از سیاسیون جمعگرا ارائه داده است که در آن به این امر اشاره می کند که جوامع انسانی براساس یک قرارداد ضمنی بین جامعه و اعضای جامعه سازماندهی می شوند و اصطلاح بیان کننده این قرارداد عباراتی مانند قدرت دولتی، حقوق و مسئولیت شهروندان فردگرا و... می باشد که بر اساس «اراده عمومی» انتخاب می شوند . بیشتر این جملات و اصطلاحات توسط جامعه شناسان و فیلسوفانی مانند مارکس و هگل القا شده است.
با توجه به گفته های مویرا گرانت، فلسفه سیاسی جمعگرایی به هرنوع فلسفه ای که در آن نقش گروه (گروه مدرسه، بازی، همکلاسی، نژادی، ملی و...) پر رنگ تر از نقش فردی افراد باشد باز می گردد. با توجه به بریتانیکا «جمعگرایی در قرن بیستم معانی و اصطلاحات مختلفی را به خودگرفت گاهی در جلد سوسیالیسم و کمونیسم شد و گاه نیز در جلد فاشیسم فرو رفت. آخرین جنبش جمعگرایی, سوشیال دموکراسی است که به دنبال کاهش بی عدالتی موجود در سرمایه داری بی قید و بند با توسل به مقررات و قوانین دولتی، به اشتراک گیری حقوقی و قوانین مالکیت خصوصی و عمومی می پردازد. در سیستم سوسیالیستی اقتصاد جمعگرایانه، یک بینش برای به حداکثر رساندن منافع جمعی و دارایی ها را با توسل به حداقل مالکیت خصوصی شخصی و حداکثر برنامه ریزی اقتصادی توسط دولت را عنوان می کند. به هر حال، جمعگرایی سیاسی به صورتی مداوم و جدی توسط دولت ها پشتیبانی نمی گردد و شاید اصلاً ضرورتی در این کار نباشد.

دانشنامه آزاد فارسی

جمع گرایی (collectivism)
(یا: جمع باوری) در سیاست، نوعی موضع گیری مبنی بر اولویت دادنِ جمع (مانند کشور) بر افراد تشکیل دهندۀ آن. جمع گرایی نقطۀ مقابل فردگرایی۱ است، که خود گونه ای از بی دولتی۲ به شمار می رود. در جمع گرایی، که به شکل ناب حصول ناپذیر است، همۀ فعالیت های اجتماعی و اقتصادی به دولت واگذار می شود و دولت مسئولیت کل آن ها را به عهده می گیرد. در عمل، می توان برای جمع گرایی درجاتی قائل شد و نظام سیاسی دولتی را مثلاً، از حیث عرضۀ مسکن دولتی، جمع گراتر از نظام سیاسی آن دولت خواند. جمع گرایی، که در آثار فلاسفه ای چون ژان ژاک روسو۳، هگل۴، و کارل مارکس۵ تشریح شده، در ایدئولوژی های قرن بیستمی سوسیالیسم۶، کمونیسم، و فاشیسم۷ چهره های متفاوتی به خود گرفته است. جمع گرایی، به مثابۀ یک خط مشی، به معنی هواداری از مداخلۀ چشم گیر دولت در اقتصاد به نفع کل جامعه است و نقطۀ مقابل سیاست آزاد گذاری۸ به شمار می رود. با گذشت زمان این اصطلاح در واکنش به برخی از انواع افراطی تر فردگرایی دستخوش ابهام شده است و می تواند طیف وسیعی از مواضع متفاوت در باب سیاست های اجتماعی را، از مداخله گرایی۹ تا مالکیت کامل دولت، دربرگیرد.
individualismanarchyJean-Jacques RousseauHegelKarl MarxSocialismfascismlaissez-faireinterventionism

فرهنگستان زبان و ادب

{collectivism} [جامعه شناسی] گرایشی نظری یا عملی مبنی بر لزوم جمعی یا دولتی کردن مالکیت بر ابزارهای تولید و توزیع و واپایش آنها


کلمات دیگر: