کلمه جو
صفحه اصلی

سراج


مترادف سراج : چراغ، مصباح | زین ساز

فارسی به انگلیسی

saddler


lamp, light


فرهنگ اسم ها

(تلفظ: serāj) (عربی) (در قدیم) چراغ ، روشنایی .


اسم: سراج (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: serāj) (فارسی: سِراج) (انگلیسی: seraj)
معنی: روشنایی، چراغ

مترادف و متضاد

چراغ، مصباح


زین‌ساز


saddler (اسم)
اسب سواری، سراج، زین ساز

فرهنگ فارسی

چراغ، سرج جمع، ین ساز، زین فروش، زین گر
چراغ جمع سرج .
محمد بن السرج الوزیر الاندلسی

فرهنگ معین

(سَ رّ ) [ ع . ] (ص . ) زین ساز، آن که زین سازد و فروشد.
(س ) [ ع . ] (اِ. ) چراغ .

(سَ رّ) [ ع . ] (ص .) زین ساز، آن که زین سازد و فروشد.


(س ) [ ع . ] (اِ.) چراغ .


لغت نامه دهخدا

سراج . [ س َرْ را ] (اِخ ) (419 - 500 هَ . ق .) ابوجعفربن احمدبن الحسین بن احمدبن جعفر سراج . رجوع به ابن سراج و قاری بغدادی شود.


سراج . [ س َرْ را ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔشهرستان بیرجند واقع در 14 هزارگزی باختر بیرجند. هوای آن معتدل و دارای 12 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


سراج . [ س َرْ را ] (اِخ ) سبزواری .ملا احمد سراج از ولایت سبزوار است . طبعش در شعر نیک است ، همیشه لغز میگفته . این لغز شمع از اوست ، لغز:
آن چیست که در انجمنش جا باشد
خورشیدعذار و سروبالا باشد
جانش نبود ولی بمیرد هر روز
این طرفه که بنشسته و برپا باشد.

(مجالس النفایس ص 163).



سراج . [ س َرْ را ] (اِخ ) عبداﷲبن علی ، مکنی به ابونصر. رجوع به ابونصر سراج شود.


سراج . [ س َرْ را ] (ع ص ) زینگر. ج ، سراجون . (مهذب الاسماء) (دهار). زین فروش و زین ساز. (غیاث ). زین فروش . زین ساز. || دروغگوی . (آنندراج ) (منتهی الارب ).


سراج . [ س ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن سراج مکنی به ابومروان النحوی اللغوی . وی امام مردم اهل قرطبه بود و در علم عربیت منزلتی بلند داشت ، مدت 18 سال عمر خود را صرف کتاب سیبویه کرد، و جز به آن بچیز دیگری نپرداخت . جمهره را نیز درس گفت و مشکلات آن را حل کرد. عمر خودرا به بحث و تفسیر گذراند. (روضات الجنات ص 161).


سراج . [ س ِ ] (اِخ ) ابن فارس عبداﷲبن احمدبن اسماعیل التمیمی اسکندرانی مکنی به ابوبکر. از تاج الکندی و ابن الحرستانی حدیث کرد. در ربیع الاول سال 685 هَ . ق . به اسکندریه درگذشت . (تاریخ مصر ص 175).


سراج . [ س ِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن محمد السراج الوزیر الاندلسی مکنی به ابوعبداﷲ. در قرن دوازدهم هجری میزیست . او راست : الحلل السندسیة فی الاخبار التونسیة این کتاب مشتمل است بر تاریخ تونس و کسانی که قبل از عثمانیان در آنجا دولتی داشتند و ذکری از علوم و مصنفات آنان و حوادث سال 1092 هَ . ق . تا عهد امیرحسین بای که سبب تصنیف این کتاب است میباشد. پایان کتاب بسال 1137 هَ . ق . است . قسمتی از این کتاب بسال 1287 هَ . ق . به تونس طبع شده است . (از معجم المطبوعات ).


سراج . [ س ِ ] (اِخ ) اورنگ آبادی . سیدسراج الدین از روشن سوادان اورنگ آباد دکن است و در چراغ افروزی کاشانه ٔ نظم فارسی دارد و از ماهران فن از ابتدای شباب دل به درویشی نهاد و دست به بیعت خاندان والاشان چشت دارد. و در سنه ٔ سبع و سبعین و ماءة و الف (1177 هَ . ق .) چراغ زندگانی وی فرومرد و میر اولاد محمد دکاء بلگرامی تاریخش چنین بنظم آورد: قطعه :
چراغ دوده ٔ آل عبا سراج الدین
که بود روشن از او محفل سخندانی
نمود چارم شوال صبح آدینه
به شمعانجمن عمر دامن افشانی
ز تیره بزم جهان فنا به دار بقا
فروغ ناحیه ٔ خویش کرد ارزانی
کشید شعله ٔ تاریخ سر ز طبع ذکا
سراج بزم ارم را نمود نورانی .
از سراج اورنگ است :
مردم و در دل تمنای گل و شمشاد ماند
تا قیامت این ستم بر گردن صیاد ماند.

(از صبح گلشن ص 200).



سراج . [ س ِ ] (اِخ ) محمدبن السرج الوزیر الاندلسی . رجوع به سراج ابوعبداﷲ شود.


سراج . [ س ِ ] (ع اِ) چراغ . (غیاث ) (مهذب الاسماء)(دهار) (آنندراج ) (منتهی الارب ) : و اذکارها فرعاً بعثه سراجاً. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298).
گفتم که بقرآن در پیداست که احمد
بشّیر و نذیر است و سراجست و منور.

ناصرخسرو.


و رأیت سراجاً فیه دهن . (حکمت اشراق ص 289).
چشمشان مشکوة دان جانْشان زجاج
تافته بر عرش و افلاک این سراج .

(مثنوی ).


|| آفتاب . (غیاث ). ج ، سُرُج . (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).

سراج. [ س ِ ] ( ع اِ ) چراغ. ( غیاث ) ( مهذب الاسماء )( دهار ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) : و اذکارها فرعاً بعثه سراجاً. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298 ).
گفتم که بقرآن در پیداست که احمد
بشّیر و نذیر است و سراجست و منور.
ناصرخسرو.
و رأیت سراجاً فیه دهن. ( حکمت اشراق ص 289 ).
چشمشان مشکوة دان جانْشان زجاج
تافته بر عرش و افلاک این سراج.
( مثنوی ).
|| آفتاب. ( غیاث ). ج ، سُرُج. ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

سراج. [ س َرْ را ] ( ع ص ) زینگر. ج ، سراجون. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). زین فروش و زین ساز. ( غیاث ). زین فروش. زین ساز. || دروغگوی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

سراج. [ س َرْ را ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔشهرستان بیرجند واقع در 14 هزارگزی باختر بیرجند. هوای آن معتدل و دارای 12 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

سراج. [ س َرْ را ] ( اِخ ) ( 419 - 500 هَ. ق. ) ابوجعفربن احمدبن الحسین بن احمدبن جعفر سراج. رجوع به ابن سراج و قاری بغدادی شود.

سراج. [ س ِ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن سراج مکنی به ابومروان النحوی اللغوی. وی امام مردم اهل قرطبه بود و در علم عربیت منزلتی بلند داشت ، مدت 18 سال عمر خود را صرف کتاب سیبویه کرد، و جز به آن بچیز دیگری نپرداخت. جمهره را نیز درس گفت و مشکلات آن را حل کرد. عمر خودرا به بحث و تفسیر گذراند. ( روضات الجنات ص 161 ).

سراج. [ س ِ ] ( اِخ ) ابن فارس عبداﷲبن احمدبن اسماعیل التمیمی اسکندرانی مکنی به ابوبکر. از تاج الکندی و ابن الحرستانی حدیث کرد. در ربیع الاول سال 685 هَ. ق. به اسکندریه درگذشت. ( تاریخ مصر ص 175 ).

سراج. [ س ِ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن محمد السراج الوزیر الاندلسی مکنی به ابوعبداﷲ. در قرن دوازدهم هجری میزیست. او راست : الحلل السندسیة فی الاخبار التونسیة این کتاب مشتمل است بر تاریخ تونس و کسانی که قبل از عثمانیان در آنجا دولتی داشتند و ذکری از علوم و مصنفات آنان و حوادث سال 1092 هَ. ق. تا عهد امیرحسین بای که سبب تصنیف این کتاب است میباشد. پایان کتاب بسال 1137 هَ. ق. است. قسمتی از این کتاب بسال 1287 هَ. ق. به تونس طبع شده است. ( از معجم المطبوعات ).

سراج . [ ](اِخ ) قمری . او سراجی قزوینی و سراجی قمری نامیده شده است . وی معاصر ابی سعیدخان (855 - 872 هَ . ق .) بوده است . شاعر خوبی است ولیکن در هزلیات غلو تمام دارد مثل عمر خیام و از جمله اشعار او این رباعی است :
من می خورم و هرکه چو من اهل بود
می خوردن من به نزد او سهل بود
می خوردن من حق به ازل میدانست
گر می نخورم عقل خدا جهل بود.

(مجالس النفایس ص 338).


و رجوع به الذریعه ج 9 ص 437 شود.

فرهنگ عمید

زین‌ساز؛ زین‌فروش؛ زین‌گر.


زین ساز، زین فروش، زین گر.
چراغ.

دانشنامه عمومی

سراج می تواند به موارد زیر اشاره کند:
چراغ
زین ساز

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] سراج (اسامی و اوصاف قرآن). «سراج» به معنای چراغ، آنچه با فتیله و روغن روشن می شود و از هر چیز نورانی به سراج تعبیر می شود، همچون خورشید. به نظر بعضی از مفسران «سراج منیر» در آیات 45 و 46 سوره احزاب از اسامی و صفات قرآن است «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا × وَدَاعِیًا إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُّنِیرًا»؛ ای پیامبر ما تو را گواه فرستادیم و بشارتگر و انذاردهنده. و تو را دعوت کننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش .
بیشتر مفسران «سراجاً منیراً» را یکی از اوصاف پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله است؛ و «سراج منیر» بودنش به این است که خداوند متعال آن جناب را طوری قرار داد که مردم به وسیله او به سعادت خود و به راه نجاتشان از ظلمت های شقاوت و گمراهی هدایت شوند.
برخی نیز آن را از اسامی و صفات قرآن شمرده اند؛ با این توجیه که پیامبر صلی الله علیه و آله صاحب سراج منیر است که همان قرآن باشد و تقدیر آیه شریفه چنین است: «إنّا أرسلناک... ذا سراج منیر؛ تو را برای رسالت فروفرستادیم؛ در حالی که تو صاحب سراج منیر (قرآن) هستی». بدین سان قرآن سراج منیر است؛ چون انسان را به نور هدایتِ خود به راه راست و استوار می خواند.

[ویکی فقه] سراج (قرآن). یکی از اوصاف قرآن سراج است که به معنای چراغ می باشد.
«سراج» به معنای چراغ، آنچه با فتیله و روغن روشن می شود و از هر چیز نورانی به سراج تعبیر می شود، همچون خورشید. به نظر بعضی از مفسران «سراج منیر» در آیات ۴۵ و ۴۶ سوره احزاب از اسامی و صفات قرآن است (یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا ومبشرا ونذیرا (وداعیا الی الله باذنه وسراجا منیرا)؛ «ای پیامبر ما تو را گواه فرستادیم و بشارتگر و انذاردهنده. و تو را دعوت کننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش».
تفسیر سراجا منیرا
بیشتر مفسران «سراجا منیرا» را یکی از اوصاف پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلّم است؛ و «سراج منیر» بودنش به این است، که خداوند متعال آن جناب را طوری قرار داد که مردم به وسیله او به سعادت خود و به راه نجاتشان از ظلمتهای شقاوت و گمراهی هدایت شوند. برخی نیز آن را از اسامی و صفات قرآن شمرده اند؛ با این توجیه که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم صاحب سراج منیر است که همان قرآن باشد، و تقدیر آیه شریفه چنین است: «انا ارسلناک… ذا سراج منیر؛ تو را برای رسالت فروفرستادیم؛ در حالی که تو صاحب سراج منیر (قرآن) هستی». بدین سان، قرآن سراج منیر است؛ چون انسان را به نور هدایت خود به راه راست و استوار می خواند.

جدول کلمات

چراغ

پیشنهاد کاربران

منبع نور و روشنایی

منبع نور و روشنایی ( چراغ )


کلمات دیگر: