رز وحشی . رز خود رو .
دیورز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دیورز. [ وْ رَ ] ( اِ مرکب ) رز وحشی.رز خودرو. مو وحشی. هزارچشان. انگور جنگلی. کرم البری. رجوع به جنگل شناسی ج 2 ص 244 و انگور جنگلی شود.
دیورز. [ وْ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل با 120 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
دیورز. [ وْ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل با 120 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
دیورز. [ وْ رَ ] (اِ مرکب ) رز وحشی .رز خودرو. مو وحشی . هزارچشان . انگور جنگلی . کرم البری . رجوع به جنگل شناسی ج 2 ص 244 و انگور جنگلی شود.
دانشنامه عمومی
مختصات: ۳۶°۲۶′۴۶″ شمالی ۵۲°۱۷′۱۷″ شرقی / ۳۶٫۴۴۶۱۱°شمالی ۵۲٫۲۸۸۰۶°شرقی / 36.44611; 52.28806
دیورز تلفظ راهنما·اطلاعات، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان آمل در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان بالاخیابان لیتکوه قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۳۹۳ نفر (۹۵ خانوار) بوده است.
دیورز تلفظ راهنما·اطلاعات، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان آمل در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان بالاخیابان لیتکوه قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۳۹۳ نفر (۹۵ خانوار) بوده است.
wiki: دیورز
پیشنهاد کاربران
افزایش برونده ادراری، پلی یوریا
کلمات دیگر: