کنعان
فارسی به انگلیسی
Canaan, Promised Land
Canaan
فرهنگ اسم ها
معنی: حلیم و بردبار، ( عبری )، طبق تورات کنعان به معنی «حلیم و بردبار» است، ( اَعلام ) ) سرزمینی در میان رود اردن، دریای مدیترانه و بحرالمیت، مطابق فلسطین قدیم، ) نام چهارمین پسر حام
(تلفظ: kan‛ān) (عبری) سرزمینی در میان رود اردن ، دریای مدیترانه و بحرالمیت، مطابق فلسطین قدیم؛ طبق تورات کنعان به معنی ' حلیم و بردبار ' است؛ (در اعلام) نیز نام چهارمین پسر حام .
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کنعان . [ ک َ ] (اِخ ) نام پدر نمرود علیه اللعنة. (برهان ) (آنندراج ). نام پدر نمرود. (ناظم الاطباء). و رجوع به پاورقی ماده ٔ قبل شود.
کنعان. [ ک َ ] ( اِخ ) نام شهری است که مسکن یعقوب و مولد یوسف ( ع ) بوده است.( برهان ) ( آنندراج ). نام شهری که یعقوب در آن مسکن داشت. ( ناظم الاطباء ). زمین کنعان زمینی است که ذریه کنعان در آنجا سکونت گزیدند. حد آن از جانب شمال از طریق حماة به شمال لبنان و از سوی مشرق دشت سوریه و دشت العرب به طرف جنوب ، ولی از سوی مغرب تماماً به ساحل دریای متوسط امتداد نمی یافت چه هنوز مردم فلسطین در آن باقی بودند ( سفر پیدایش 10:15 ) ( کتاب صفنیا 2:5 ) و پس از آنکه بنی اسرائیل اراضی کنعان را تسخیر کردند نام کنعان به زمین اسرائیل ( اول سموئیل 13:19 ) وزمین مقدس ( کتاب زکریا 2:12 ) و زمین موعود ( رساله عبرانیان 11:9 ) و زمین عبرانیان ( پیدایش 40:15 ) مبدل گردید. ( از قاموس کتاب مقدس ). سرزمینی که اولاد کنعان پس از بیرون شدن از مصر بدانجا رفتند :
مرا دل گفت گنج فقر داری در جهان منگر
نعیم مصردیده کس چه باید قحط کنعانش.
آهوی مشک آید از فضای صفاهان.
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
چرا در چاه کنعانش ندیدی.
مگر ز مصر به کنعان بشیر می آید.
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور.
کنعان. [ ک َ ] ( اِخ ) نام پسر نوح ( ع ) است. ( برهان ) ( آنندراج ). نام پسر سام بن نوح. ( ناظم الاطباء ). ( حلیم و بردبار ) پسر چهارمین حام است ( سفر پیدایش 10:6 ) ( اول تواریخ ایام 1:8 ) وی جد قبایل و طوایفی است که در اراضی غربی اردن سکونت می داشتند و حضرت نوح حام را که جد کنعانیان است لعنت نمود زیرا که هتک احترام پدر خود را نموده از وی حیا نکرد ( سفر پیدایش 9:20 - 25 ) از این روی تمام قوم کنعانیان این لعنت را بر خود برداشت نمودند چه که در ایام افتتاح فلسطین اسرائیلیان اکثر ایشان را به قتل رسانیدند و مابقی را طوق عبودیت بر گردن نهادند. ( از قاموس کتاب مقدس ). ابن کلبی گوید که او پسر نوح است ولی ازهری گویدکه او پسر سام بن نوح است و این درست است. ( از معجم البلدان ). و رجوع به معجم البلدان و کنعانیون شود.
کنعان . [ ک َ ] (اِخ ) نام پسر نوح (ع ) است . (برهان ) (آنندراج ). نام پسر سام بن نوح . (ناظم الاطباء). (حلیم و بردبار) پسر چهارمین حام است (سفر پیدایش 10:6) (اول تواریخ ایام 1:8) وی جد قبایل و طوایفی است که در اراضی غربی اردن سکونت می داشتند و حضرت نوح حام را که جد کنعانیان است لعنت نمود زیرا که هتک احترام پدر خود را نموده از وی حیا نکرد (سفر پیدایش 9:20 - 25) از این روی تمام قوم کنعانیان این لعنت را بر خود برداشت نمودند چه که در ایام افتتاح فلسطین اسرائیلیان اکثر ایشان را به قتل رسانیدند و مابقی را طوق عبودیت بر گردن نهادند. (از قاموس کتاب مقدس ). ابن کلبی گوید که او پسر نوح است ولی ازهری گویدکه او پسر سام بن نوح است و این درست است . (از معجم البلدان ). و رجوع به معجم البلدان و کنعانیون شود.
مرا دل گفت گنج فقر داری در جهان منگر
نعیم مصردیده کس چه باید قحط کنعانش .
خاقانی .
ناقه ٔ کنعان دهد خساست بغداد
آهوی مشک آید از فضای صفاهان .
خاقانی .
نخل بندی دانم ولی نه در بستان و شاهدی فروشم ولیکن نه در کنعان . (گلستان ).
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
چرا در چاه کنعانش ندیدی .
سعدی (گلستان ).
نشان یوسف گم کرده می دهد یعقوب
مگر ز مصر به کنعان بشیر می آید.
سعدی .
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه ٔ احزان شود روزی گلستان غم مخور.
حافظ.
و رجوع به ماده ٔ بعد و معجم البلدان و قاموس کتاب مقدس شود.
دانشنامه عمومی
شخصی به نام کنعان فرزند نوح
سرزمین کنعان، قسمتی از شام
کنعان (فیلم) فیلمی سینمایی از مانی حقیقی
فنیقی ها
فلسطینی های باستان
بنی اسرائیل
موأب
عمون
Tjeker
Philistia
Geshur
Edom (possibly)
معنای دقیق نام کنعان نامشخص است. بر اساس تحقیقات موثق باستان شناس شهیر آلمانی Dietz-Otto Edzard در متن های مصر باستان نام کنعان اغلب به همراه واژگانی با بار منفی همچون «دزد» و «کنعانیان» آمده که اشاره به ساکنان آشوب گر منطقه داشته است. این مورد می تواند اشاره به معنای «سرزمین های پایین» از واژه سامی کن به معنای «پایین بودن، متواضع، سرکوب شده» داشته باشد که در تضاد با واژه آرامی است که به معنای «سرزمین های بلند» است. ریشه آن در عبری کن ن (כנען) می باشد . عبری زبانان نام کنعان را بر فنیقیان نهادند.
پیش از کوچ کردن اسرائیلیان (بنی اسرائیل) و درآمیختن آن ها با ساکنان بومی، کنعان سکونت گاه اموریها، عبریان و قبیله های آرامی، هوری ها، کنعانیان، و قبیله های صحرانشین سامی نژاد بود. در شمال، در کرانه های لبنان و سوریه، شهرهای فینیقی حضور داشتند. زبان کنعانی زیرشاخه ای از زبان های شمال غربی سامی است.
در هزاره دوم پیش از میلاد، بیشتر بخش های سرزمین کنعان زیر نظر فرمانروایی مصر بود. طبق نوشته های مصریان سده ۱۲ام پیش از میلاد، بعدها کنترل سوریه و فلسطین از دستان آن ها خارج شد.
دانشنامه آزاد فارسی
در تورات پسر حام، نوۀ نوح و جد اعلای کنعانیان. بنابه روایت عهد عتیق حضرت نوح حام را نفرین کرد و این نفرین دامنگیر کنعان نیز شد. پسران او صیدون و حِت بودند. در روایات اسلامی کنعان پسر نوح محسوب شده است. در برخی روایات نیز او را پسر کوش و پدر نمرود دانسته اند.
نقل قول ها
•
پیشنهاد کاربران
حرف a در این دو زبان هم نقش حرف الف را بازی می کند و هم نقش علامت فتحه یا کسره بالا. آن در زبان فارسی ضمیر سوم شخص مفرد می باشد و نام خدای پدر در فرهنگ سومریان که شاخه جنوب غربی اقوام آریایی را تشکیل میدادند، می باشد. کانَ در زبان آریایی ها به احتمال قریب به یقین به معنای خانه، منزل و ماوا بوده است. لذا به زبان اقوام آریایی" کانَ آن " به معنای خانه خدا بوده است.