کلمه جو
صفحه اصلی

تضرع


مترادف تضرع : استغاثه، التماس، الحاح، زاری، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله، ندبه، زاری کردن، الحاح کردن، زاریدن، خواری کردن، فروتنی کردن

برابر پارسی : ( تضرّع ) زاری، گَرزِش | زاری، گریه، لابه، مویه

فارسی به انگلیسی

supplication, entreaty

فارسی به عربی

تضرع

عربی به فارسی

التماس , تضرع , استدعا


دعا کردن به , طلب کردن , بالتماس خواستن


مترادف و متضاد

خواری کردن، فروتنی کردن


۱. استغاثه، التماس، الحاح، زاری، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله، ندبه
۲. زاری کردن، الحاح کردن، زاریدن
۳. خواری کردن، فروتنی کردن


supplication (اسم)
التماس، استدعاء، تضرع

orison (اسم)
نیایش، دعا، تضرع

imprecation (اسم)
لعن، نفرین، تضرع

suppliance (اسم)
التماس، تضرع

استغاثه، التماس، الحاح، زاری، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله، ندبه


زاری کردن، الحاح کردن، زاریدن


فرهنگ فارسی

زاری کردن، خواری وفروتنی کردن
۱ -( مصدر ) خواری کردن فروتنی کردن . ۲ - زاری کردن . ۳ - التماس کردن . ۴ - ( اسم ) فروتنی . ۵ - التماس . جمع : تضرعات .

فرهنگ معین

(تَ ضَ رُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - زاری کردن . ۲ - التماس کردن .

لغت نامه دهخدا

تضرع. [ ت َ ض َرْ رُ ] ( ع مص ) زاری کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( غیاث اللغات )( آنندراج ). زاری نمودن به سوی خدا و عجز و خواری کردن و حاجت خواستن از وی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ) : خود را اندرافکن و به خواهش و تضرع و زاری پیش این کار شو. ( تاریخ بیهقی ). بسیار تضرع نمودند [ ماهیها ]. ( کلیله و دمنه ).
آنگه به نوحه باز پس آیید پیش حق
بهر بقای شاه تضرع برآورید.
خاقانی.
چیپال جز به معاودت و مراجعت رسول و تضرع و زاری چاره ای ندید. ( ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 37 ). رسولان فرستادند و زنهار خواستند و در مصالحه تضرعی تمام پیش گرفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 207 ). به وقت حاجت پیرامن آن طوف کرده و تضرع و زاری نموده و معظم آن قوم از خوف لشکر سلطان اوطان بازگذاشته بودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 415 ).
زان که خواهی کزبلایش واخری
جان او را در تضرع آوری.
مولوی.
دگر بارش بتضرع و زاری بخواند. ( گلستان ).
دست تضرع چه سود بنده محتاج را
وقت دعا بر خدا وقت کرم در بغل.
( گلستان ).
|| برآمدن سایه و برگردیدن. || قریب به پویه دویدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. زاری کردن.
۲. خواری و فروتنی کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تضرّع یعنی اظهار ذلت و خشوع. در برخی روایات به معنای حرکت دادن انگشت سبابه دست راست به سمت چپ و راست آمده و به مناسبت در باب صلات به آن اشاره شده است.
تضرع و زاری به سوی خداوند درهر حال بویژه در نماز استسقاء و خطبه آن، نیز هنگام استخاره، در سجده شکر، زمان وقوف در مشعر الحرام، هنگام بیتوته در منی در شب عرفه و در عرفات در روز عرفه


پیشنهاد کاربران

لابه

زاری کردن، حالت دعا و التماس

خوارشدن


کوشش در آن
تلاش در آن
آن بمعنی اکنون هالا حال ،
فروتنی کردن برای رهایی
فروتنی کردن برای بدست آوردن دانش آنچه که در آن وا مانده ایم ،
تلاش برای خروج از واماندن
زدودن سختی ها
وانماندن

زاری کردن ، التماس کردن

تضرع به معنای:زاری کردن یا التماس کردن است.

حالتی از اعتراض

از و چز

تضرع آمیز

گریه کردن


کلمات دیگر: