کلمه جو
صفحه اصلی

باباشاه اصفهانی

دانشنامه عمومی

بابا شاه اصفهانی معروف به باباشاه عراقی، ملقب به رئیس الرؤسا معاصر شاه عباس صفوی و از معروفترین خوشنویسان سده دهم بوده و تا آن زمان کسی به درجهٔ او نرسیده بوده است. از زمان سلطنت شاه طهماسب تا دوره شاه عباس کبیر در عراق و خراسان در کتابت نستعلیق استاد مسلم شناخته شده است.
فضایلی، حبیب الله. اطلس خط. انتشارات مشعل اصفهان. چاپ دوم، اصفهان۱۳۶۲ش. ص ۴۹۲–۴۹۴
منوچهر قدسی - دانشنامهٔ جهان اسلام - باباشاه اصفهانی
بیانی، مهدی. احوال و آثار خوشنویسان. تهران ۱۳۶۳ش
فرهنگ دهخدا به نقل از ریاض العارفین تألیف رضاقلی خان هدایت معروف به ل‍له باشی ص ۴۴
استادان خط نستعلیق در اصفهان
اسکندر منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران ۱۳۵۰ ش
امین احمد رازی، هفت اقلیم، چاپ جواد فاضل، تهران بی تا.
عبدالمحمد ایرانی، کتاب پیدایش خط و خطاطان، مصر ۱۳۰۶ ش
عبدالرسول خیامپور، فرهنگ سخنوران، تبریز ۱۳۴۰ ش، ص ۱۵۰
هدایت الله سپهر، تذکرهٔ خوشنویسان، تهران، بی تا. ص ۸۷
احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ ش.
دائرةالمعارف. مؤلف: پرویز اسدی زاده. نشر:اشرفی. چاپ پنجم
برخی او را از مردم کوهپایه عراق دانسته اند که در اصفهان نشو و نما یافته. باباشاه در اصفهان به انزوا می گذرانید و جز با اهل حال با کسی تکلم نمی کرد مگر بحسب ضرورت و از روی کدورت. او مردی موحد و سالکی مجرد، طالب کمالات و صاحب حالات بود.به سبب اخلاق درویشانه از نزدیکی با سلاطین و امرا پرهیز می کرد و روزگار را در گوشه نشینی به کتابت می گذرانید. اجرت هر هزار سطر کتابت او، گویا سه تومان بوده است. باباشاه را شاگرد سید احمد مشهدی دانسته اند بعضی از تذکره ها نیز او را شاگرد میرعلی هروی (متوفی ۹۵۲) دانسته اند، ولی با ملاحظه سال وفات و عمر کوتاه او این ادعا از نظر تاریخی درست به نظر نمی آید.
باباشاه در جوانی به سال ۹۹۶ در مسافرتی که به عراق داشته در بغداد کشته شده است و همان جا دفن گردید.
باباشاه در عصر خود از مشهورترین خطاطان بوده است و خطش را به «عذوبت» و پختگی و لطافت ستوده اند و نوشته های او را «به قیمت اعلی» می خریدند. خطهایی که از باباشاه به یادگار مانده همگی در نهایت قدرت و ملاحت و شیوایی است و کمتر کسی تا کنون در خوشنویسی به او ترجیح داده شده است. بسیاری معتقدند که باباشاه پس از میرعماد بهترین نستعلیقنویس است.

دانشنامه آزاد فارسی

باباشاه اصفهانی ( ـ بغداد ۱۰۱۲ق)
خوشنویس و ادیب ایرانی. در کتابت دستی قوی داشت، کمتر به قطعه نویسی می پرداخت و بیش از دَه کتاب بیشتر از آثار جامی و قطعه به قلم کتابت نگاشته است (۹۷۷ و ۹۹۴ ق). شاگرد سید احمد مشهدی بود و در ۹۹۶ ق سفری به عراق کرد که همان جا درگذشت. در نامۀ دانشوران ناصری، باباشاه را نویسندۀ آداب المشق دانسته اند. در این کتاب باباشاه به قواعد دوازده گانه اشاره می کند: قوّت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، نسبت، ترکیب، کرسی، اصول، صفا، و شأن. از این رساله که پیش تر به نام میرعماد، در دورۀ قاجار، چاپ شد، اکنون نسخه ای در کتابخانۀ دانشگاه پنجاب پاکستان به دست آمده است، که در پایان آن رقمِ «کاتبه، مصنفه، باباشاه اصفهانی» خورده است و در ۱۹۵۰م، بدون ذکر نام میرعماد، به چاپ رسیده است.

نقل قول ها

باباشاه اصفهانی همچنین شهرت یافته به عراقی (؟، اصفهان - ۱۵۵۸، بغداد) صوفی، استاد برجستهٔ خوش نویسی و شاعر ایرانی بود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باباشاه اصفهانی (باباشاه عراقی) ملقب به رئیس الرؤسا، از نستعلیق نویسان نامی در قرن دهم در کوهپایه اصفهان متولد شد و در همان جا پرورش یافت و سرانجام در جوانی در سفری به بغداد (۹۹۶) درگذشت.
بعضی از تذکره ها او را شاگرد میرعلی هروی (متوفی ۹۵۲) دانسته اند، ولی با ملاحظه سال وفات و عمر کوتاه او این ادعا از نظر تاریخی درست به نظر نمی آید.
هنر باباشاه اصفهانی
باباشاه در عصر خود از مشهورترین خطاطان بوده است و خطش را به عذوبت و پختگی و لطافت ستوده اند و نوشته های او را به قیمت بالایی می خریدند. به سبب اخلاق درویشانه از نزدیکی با سلاطین و امرا پرهیز می کرد و روزگار را در گوشه نشینی به کتابت می گذرانید اجرت هر هزار سطر کتابت او، به گفته امین احمد رازی سه تومان بوده است.باباشاه شعر نیز می سروده و حالی تخلص می کرده است. نمونه هایی از اشعار او در برخی از تذکره ها آمده است.
آثار باباشاه اصفهانی
منظومه ای در آداب خوشنویسی بدو نسبت داده اند.رساله آداب المشق نیز که به خطا به میرعماد (متوفی ۱۰۲۴) نسبت داده شده از باباشاه اصفهانی است. این رساله را محمد شفیع براساس نسخه محفوظ در کتابخانه دانشگاه پنجاب چاپ کرده است از باباشاه، که به کتابت بیش از قطعه نویسی گرایش داشت، چند قطعه در کتابخانه های ترکیه هست، و نسخه های متعددی از آثار ادبی فارسی را که به خطّ اوست در برخی از کتابخانه ها می توان یافت.منابع :(۱) اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران ۱۳۵۰ ش.(۲) امین احمد رازی، هفت اقلیم، چاپ جواد فاضل، تهران (بی تا).(۳) عبدالمحمد ایرانی، کتاب پیدایش خط و خطاطان، مصر ۱۳۰۶ ش.(۴) مهدی بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران ۱۳۶۳ ش.(۵) عبدالرسول خیامپور، فرهنگ سخنوران، تبریز ۱۳۴۰ ش، ص ۱۵۰.(۶) هدایت الله سپهر، تذکره خوشنویسان، (تهران، بی تا)، ص ۸۷.(۷) احمدبن حسین منشی قمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ ش.


کلمات دیگر: