کلمه جو
صفحه اصلی

مصادره به مطلوب

دانشنامه عمومی

مصادره به مطلوب، تحصیل حاصل یا پنداشت پرسش نوعی مغالطه منطقی است که در آن حکم استدلال، از پیش در فرض های استدلال درست در نظر گرفته شده است. این مغالطه همچنین زمانی رخ می دهد که در یک استدلال، آشکارا یا پنهانی گزاره ای بدون ارائه شواهد کافی درست پنداشته شده باشد.
بهره گیری از نتیجه در مقدمه استدلال.
نوعی مغالطه است. در این مغالطه شخص برای اثبات حکم خود از استدلالی بهره می گیرد که خود این استدلال، آن حکم را در فرضهای خویش درست فرض کرده است.
پنداشت پرسش بر دو نوع است:
گاهی پیدا کردن این مغلطه در یک استدلال بسیار دشوار است. دلیل این دشواری نیز آن است که P در بسیاری از مواقع دقیقاً با همان واژه هایی که C با آن ها بیان شده است بیان نمی شود. به عبارت دیگر لازم است که تجزیه و تحلیل دقیقی روی فرض های استدلال انجام شود تا مشخص شود که این استدلال فرضی مانند P را درون خود دارند که C را به طور پنهانی درست فرض می کند یا نه. تنها کسی می تواند P را قبول داشته باشد که C را قبول داشته باشد.
فرم دیگری هم برای مغلطه مصادره به مطلوب قابل تصور است و آن هنگامی شکل می گیرد که در استدلالی فرضی آشکارا یا نهانی مطرح می شود که خود نیاز به اثبات دارد ولی بدون ارائه هیچگونه شواهدی درست پنداشته می شود این سبک استدلال ها نیز آلوده به مغلطه مصادره به مطلوب هستند، الگوی این سبک مغالطه را می توان به صورت زیر فرمولیزه کرد:

دانشنامه آزاد فارسی

مُصادره به مَطلوب
اصطلاحی در منطق، از گونه های مغالطۀ معنوی؛ و آن چنان است که دلیل عین مدعا و مقدمه عین نتیجه باشد. مثلاً در قیاسِ «هر انسانی بشر است/هر بشری ناطق است/هر انسانی ناطق است»، گرچه لفظ «انسان» و «بشر» متفاوت است، ولی در معنا، کبرای قیاس عین نتیجۀ قیاس و به اصطلاح دلیل، عین مدعا است. گاهی مصادره به مطلوب را تکرار مدعا می گویند. مانند آن که «چرا حافظ غزل سرای بزرگی است؟»، «برای این که شاعر خوبی است». در مثال های ساده این گونه مغالطه برای همگان روشن است ولی گاهی در قالب جملات طولانی و لفّاظی های فراوان، این مغالطه کارگر می افتد و بر همگان واضح نیست که نتیجه، صورت دیگری از همان مقدمات است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در این مقاله به بررسی معنای مصادره به مطلوب در مباحث علمی خواهیم پرداخت.
مصادره به مطلوب یکی از گونه های انحراف در استدلال و یکی از انواع مغالطه است.
تبیین موضوع مقاله
و آن به این معنا است که یکی از مقدمات استدلال که در واقع نتیجه استدلال نیز هست، به عنوان مقدمه مطرح شود. قید «در واقع» بیانگر این نکته است که هر چند به حسب ظاهر و در نظر ابتدایی، مقدمه و نتیجه با هم فرق دارند، ولی اگر با دقت نگاه شود معلوم می شود مقدمه همان نتیجه است؛ مثل این که گفته شود: هر انسانی بشر است؛ و هر بشری خندان است؛ نتیجه این که هر انسانی خندان است. در این جا نتیجه (هر انسانی خندان است)، همان مقدمه دوم (هر بشری خندان است) می باشد.
توجه عمیق به موضوع
این استدلال در نظر ابتدایی مشکل ندارد؛ زیرا چنین به نظر می آید که معنای انسان غیر از معنای بشر است؛ ولی اگر مقداری دقت شود معلوم می شود که این دو فرقی ندارند؛ زیرا انسان و بشر مترادف هستند. البته مصادره دارای اقسامی است که برای اطلاع بیشتر باید به کتاب های منطقی رجوع شود.


کلمات دیگر: