کلمه جو
صفحه اصلی

کمیجان

لغت نامه دهخدا

کمیجان. [ ک ُ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی دهستان بزچلوست که در بخش وفس شهرستان اراک واقع است. این قصبه در 84 هزارگزی شمال اراک و 84 هزارگزی شرق همدان و در دامنه شمالی کوهستان وفس واقع است و هوای سردسیر دارد. در حدود 40 باب دکان و 15 کارگاه کوزه گری دارد و ظروف سفالین آن به اکثر قراء شهرستان حمل می گردد. از نماینده ادارات دولتی بخشداری و نماینده بهداری در قصبه ساکن است. از آثار ابنیه قدیم قلعه خرابه ای کنار آبادی است که معروف به قلعه گبری یا چهارگزی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

دانشنامه عمومی

کُمیجان شهری است در بخش مرکزی شهرستان کمیجان استان مرکزی ایران.شهرستان کمیجان در شمال غربی استان مرکزی واقع شده است که با اراک مرکز استان ۸۵ کیلومتر فاصله دارد.زبان مادری مردم شهرستان کمیجان ترکی آذربایجانی می باشدو زبان فارسی نیز رایج است.این شهرستان از نظر آب و هوایی منطقه ای بکر به حساب می آید و جایگاه خوبی برای زندگی، استراحت و اقلیم درمانی و گردشگری است؛ و دارای دانشگاه آزاد و پیام نور می باشد. درآمد قالب مردم شهر کمیجان به خصوص در محله انار و عیس آباد کشاورز بوده و لی مردم مناطق مرکزی شهر کمیجان تجارت و کسب و کار و خدمات می باشد. این شهر جاذبه هایی مانند بازار، قلعه خاندان بهادری، محله یزدی هاو زادگاه شاعر معروف فخرالدین عراقی را با نام چهرگزی که در قسمت شمالی محله بزرگ انار می باشد را دربردارد. از جاذبه تاریخی مانند تپه چرگزی باغ های حسن آباد و شیخ دیلی، محمود بلاغی، قوش دره و مزرعه احمدآباد و باغات و دشت گسترده انار و… می باشد. کمیجان در دامنه کوه سر به فلک کشیده وفس بوده و تپه های بزرگی چون چهرگزی و امام یالی از سمت شمال شرقی و شرق آن را احاطه نموده است.
قلعه
که مسجد جامع فعلی در ان محل بنا شده است و از محله های قدیمی محسوب می شود
صنایع دستی کمیجان:
اقلیم شهر کمیجان در جنوب و غرب از منطقه سرد همدان تأثیر گرفته و در جنوب به جهت وجود دشت های هموار صفه از هوای خنک تری بهره مند است. آب و هوای کمیجان به طور کلی معتدل و خشک است. حداکثر درجه حرارت در تابستان ۳۵ درجه سانتی گراد است.

کمیجان (ابهام زدایی). واژه کمیجان می تواند به هریک از موارد زیر اشاره داشته باشد:
کمیجان نام یکی از شهرستانهای استان مرکزی است.
کمیجان نام یکی از شهرهای باستانی ایران واقع در استان مرکزی است.
کمیجان نام یکی از واژه در دیوان فخرالدین عراقی است.
کمیجان (کمیجیان) نام یکی از اقوام می باشد که در آسیای میانه زندگی می کردند.

پیشنهاد کاربران

نام این شهر درگویش محلی کُموزان یا کُمُزان است ، که ازدوبخش کَموز ان تشکیل شده وکُموزنوعی لایه خاک رس غیرقابل نفوذ وبسیارسخت است وواژه کُمُش یا کومُش ( دهخدا ) به معنی چاه کن ( حفارقنات ) ازواژه کُمُزگرفته شده ووجوداین لایه رسی دراین مکان درگذشته سبب رونق سفالگری شده بود ونیز باتوجه به اینکه یزذیان ماهرترین حفاران قنات درایران هستند یکی ازبزرگترین طوایف این شهریزدی هامی باشند که شایددر ارتباط با این لایه رسی وکندن قنات به این شهر مهاجرت کرده باشند ونیز درجلگه های اطراف اصفهان که قنات بسیارمهم است نیز طوایف کوموز بسیارمعروف می باشند وشاید فامیل خودرا ازواژه کُمُوش گرفته باشند.

پیرومطالب قبلی درباره واژه کمیجان ونام محلی آن کُمُزان اضافه می شود که تبدیل حرف ش به ز نیزدرفارسی مرسوم است وکَمش ناحیه ایست دراستان سمنان به واژه قومس تبیدل شده ومتروپولیس ( اشکانی ) یا شهرهزاردروازه درآنجابوده وشایدنام کُمُزان یا کمیجان به کوچندگان ازناحیه کُمُش دراستان سمنان که اتفاقا ساخت قنات دراین استان نیزرواج دارد اشاره داشته باشد


کلمات دیگر: