کلمه جو
صفحه اصلی

اراک

فارسی به انگلیسی

arak

فرهنگ فارسی

( آراک ) جزیره
در شهریور ۱۳۱۴ ه . ش . بموجب تصویبنامه هیئت وزیران نام عراق ( سلطان آباد ) به اراک تبدیل گردید. این شهر از شمال به فراهان از مشرق به خاک قم از جنوب به محلات ( کزاز ) از مغرب به کوه شازند محدود است دارای آب و هوای معتدل و زمستانها بسیار سرد است . بنای آن جدید و در سال ۱۲۴٠ ه . ق . بتوسط یوسف خان معروف به گرجی در زاویه جنوب غربی دشت فراهان بنا شده و جمعیت آن ۱۱۶۸۳۲ تن است . راه آهن سرتاسری ایران از این شهر می گذرد.
( اسم ) درختچه ایست از تیر. اراکیها که فقط شامل یک گونه است . برگهایش متقابل و کمی گوشتالوست گلهایش سفید رنگ و کوچک و بشکل خوشه - که در انتهای شاخه ها قرار میگیرند - میباشد . میوه اش هسته و زرد رنگ است و آنرا کباث نامند و در صورتیکه نارس باشد سبز رنگ است که خمط یا جهاض نامیده میشود و خواص دارویی دارد . از برگ این گیاه شتران تغذیه میکنند و از ریش. آن که چوبی و ستبر است در قدیم مسواک درخت مسواک سجره السواک چوج .
نام موضعی است در مغرب طوس

فرهنگ معین

( اَ ) ( اِ. ) ۱ - درختچه ای است از تیرة اراکی ها که فقط شامل یک گونه است . برگ هایش متقابل و کمی گوشتالو است ، گل هایش سفیدرنگ و کوچک و به شکل خوشه که در انتهای شاخه ها قرار می گیرند، می باشد. میوه اش هسته و زردرنگ است و آن را کباث نامند و در صورتی که نا

( اَ) ( اِ.) 1 - درختچه ای است از تیرة اراکی ها که فقط شامل یک گونه است . برگ هایش متقابل و کمی گوشتالو است ، گل هایش سفیدرنگ و کوچک و به شکل خوشه که در انتهای شاخه ها قرار می گیرند، می باشد. میوه اش هسته و زردرنگ است و آن را کباث نامند و در صورتی که نارس باشد سبزرنگ است که خمط یا جهاض نامیده می شود و خواص دارویی دارد. 2 - مرکز استان مرکزی .


لغت نامه دهخدا

اراک . [ اَ ] (اِخ ) موضعی است در مغرب طوس .


اراک . [ اَ ] (اِخ ) نام ایستگاه شماره 19 راه آهن جنوب ، واقع در 320 هزارگزی طهران ، میان ملک آباد و سمنگان .


اراک . [ اَ ] (اِخ ) وادی الاراک قرب مکه است متصل بغیقة. نصر گوید اراک فرعی است پائین ثافل قرب مکه . (معجم البلدان ). موضعی میان مکه و مدینه . (حبط ج 1 ص 134). || اصمعی گوید کوهی است هذیل را. (معجم البلدان ). || ذواراک موضعی است در اشعار. (معجم البلدان ). موضعی از نمرة در عَرَفة. و گویند از مواقف عرفه است . بخشی از آن در جهت شام و بخشی از جهت یمن . (معجم البلدان ). و رجوع به امتاع الاسماع ج 1 ص 372 شود.


اراک . [ اَ ] (ع اِ) درختی است که بچوب آن مسواک کنند. (منتهی الارب ). درخت پیلو که از بیخ آن مسواک سازند. (غیاث اللغات ). از بیخها و شاخهای آن مسواک سازند و برگهای آن بشتران چرانند و آنرا بهندی پیلو خوانند. (آنندراج ). برگش در زمستان بریزد. درختی است از نوع شورگیاه . چوج . شجرةالسواک . درخت مسواک . (زمخشری ) (دستوراللغة ادیب نطنزی ). درخت شور. درخت شوره . حمض . و میوه ٔ آنرا خمط و جهاض (آنگاه که سبز باشد) وجهاد و بریر و مرد و کباث (میوه ٔ اراک نیک پخته و رسیده ) گویند. درخت مسواک است ، شجر او قریب بدرخت انار و برگش عریض و خزان نمیکند و خار دارد و گلش مایل بسرخی و ثمرش بقدر بطم و بعد از رسیدن سیاه میشود و با اندک حلاوت است ، در اول گرم و در آخر ثانی خشک و جالی و محلل و مقطع و مفتح سده و جهت دفع رطوبات لزجه و ریاح غلیظه و ضماد مطبوخ او در روغن زیتون جهت تحلیل ورم رحم و بواسیر و سعفه و طبیخ او جهت عسرالبول و تنقیه ٔ مثانه و تخم او جهت تقویت معده و رفع اسهال بغایت نافع و ضماد برگ او محلل و مانع نزلات و ماشرا و نمله و مسواک کردن بچوب او جالی دندان و مقوی لثه و اکثار او مورث جوشش لهاة و سجح و مصلحش کثیرا و قدر شربتش از طبیخ تا نصف رطل و از تخمش تا سه درهم و بدلش صندل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). از چوبش مسواک سازند، بن دندان سخت کند و بوی دهن خوش دارد. (نزهةالقلوب ). و ضریر انطاکی در تذکره ٔ خود آرد: اراک و یسمی السواک عربی لم تذکره الیونان لانه من خواص الاقلیم الاول و مایلیه من الثانی یقرب من شجر الرّمان الّا ان ورقه عریض سبط لاینتثر شتاء شوک له زهر الی الحمرة یخلف حباً کالبطم أخضر ثم یحمر ثم یسود فیحلو و هو حارّ یابس فی الثانیة أو یبسه فی الثالثة جلاّء محلل مقطع یفتح السدد و یقطع البلغم و الرطوبات اللزجة و الریاح الغلیظة و اذا غلی فی الزیت سکن الاوجاع طلاء و حلل أورام الرحم و البواسیر و السعفة و لایقوم مقام حبه فی تقویة المعدة و فتح الشاهیة (؟) شی ٔ و ورقه یحلل و یمنع النوازل و الماشرا و النملة طلاء و دلک الاسنان بعوده یجلو و یقوی و یصلح اللثة و ینقیها من الفضلات و الاکثار منه یورث البثور فی اللهات و یسحج و تصلحه الکثیرا و الشربة من طبیخه الی نصف رطل و من حبه الی ثلاثة و بدله فی الجلاء الدیک بردیک و فی غیر ذلک الصندل - انتهی . || قطعه ای از زمین . (منتهی الارب ). || نبات تلخ و شورمزه . (منتهی الارب ). درخت شور و تلخ . (مؤید الفضلاء). ج ، اُرُک ، ارائک .
- اراک ٌ آرِک ٌ ؛ اراک بسیار و درهم پیچیده . (منتهی الارب ).


( آراک ) آراک. ( اِ ) جزیره. و ظاهراً مصحف آداک است.
اراک. [ اَ ] ( ع اِ ) درختی است که بچوب آن مسواک کنند. ( منتهی الارب ). درخت پیلو که از بیخ آن مسواک سازند. ( غیاث اللغات ). از بیخها و شاخهای آن مسواک سازند و برگهای آن بشتران چرانند و آنرا بهندی پیلو خوانند. ( آنندراج ). برگش در زمستان بریزد. درختی است از نوع شورگیاه. چوج. شجرةالسواک. درخت مسواک. ( زمخشری ) ( دستوراللغة ادیب نطنزی ). درخت شور. درخت شوره. حمض. و میوه آنرا خمط و جهاض ( آنگاه که سبز باشد ) وجهاد و بریر و مرد و کباث ( میوه اراک نیک پخته و رسیده ) گویند. درخت مسواک است ، شجر او قریب بدرخت انار و برگش عریض و خزان نمیکند و خار دارد و گلش مایل بسرخی و ثمرش بقدر بطم و بعد از رسیدن سیاه میشود و با اندک حلاوت است ، در اول گرم و در آخر ثانی خشک و جالی و محلل و مقطع و مفتح سده و جهت دفع رطوبات لزجه و ریاح غلیظه و ضماد مطبوخ او در روغن زیتون جهت تحلیل ورم رحم و بواسیر و سعفه و طبیخ او جهت عسرالبول و تنقیه مثانه و تخم او جهت تقویت معده و رفع اسهال بغایت نافع و ضماد برگ او محلل و مانع نزلات و ماشرا و نمله و مسواک کردن بچوب او جالی دندان و مقوی لثه و اکثار او مورث جوشش لهاة و سجح و مصلحش کثیرا و قدر شربتش از طبیخ تا نصف رطل و از تخمش تا سه درهم و بدلش صندل است. ( تحفه حکیم مؤمن ). از چوبش مسواک سازند، بن دندان سخت کند و بوی دهن خوش دارد. ( نزهةالقلوب ). و ضریر انطاکی در تذکره خود آرد: اراک و یسمی السواک عربی لم تذکره الیونان لانه من خواص الاقلیم الاول و مایلیه من الثانی یقرب من شجر الرّمان الّا ان ورقه عریض سبط لاینتثر شتاء شوک له زهر الی الحمرة یخلف حباً کالبطم أخضر ثم یحمر ثم یسود فیحلو و هو حارّ یابس فی الثانیة أو یبسه فی الثالثة جلاّء محلل مقطع یفتح السدد و یقطع البلغم و الرطوبات اللزجة و الریاح الغلیظة و اذا غلی فی الزیت سکن الاوجاع طلاء و حلل أورام الرحم و البواسیر و السعفة و لایقوم مقام حبه فی تقویة المعدة و فتح الشاهیة ( ؟ ) شی و ورقه یحلل و یمنع النوازل و الماشرا و النملة طلاء و دلک الاسنان بعوده یجلو و یقوی و یصلح اللثة و ینقیها من الفضلات و الاکثار منه یورث البثور فی اللهات و یسحج و تصلحه الکثیرا و الشربة من طبیخه الی نصف رطل و من حبه الی ثلاثة و بدله فی الجلاء الدیک بردیک و فی غیر ذلک الصندل - انتهی. || قطعه ای از زمین. ( منتهی الارب ). || نبات تلخ و شورمزه. ( منتهی الارب ). درخت شور و تلخ. ( مؤید الفضلاء ). ج ، اُرُک ، ارائک.

اراک . [ اَ ] (اِخ ) سلطان آباد عراق . از شمال محدود است بفراهان و از مشرق بخاک قم و ازجنوب بمحلات و کزّاز و از مغرب بکوه شازند، آب و هوای آن معتدل و زمستانهای آن بسیار سرد میشود، زراعت آن بیشتر دیم و آب آن از چشمه و قنوات و رودخانه ٔ مهمی ندارد، در اطراف شهر سلطان آباد چون اراضی شن و سنگلاخ است زراعت کمتر و بعضی سالها از بلوکات اطراف غله تهیه میشود، در باغهای آن سیب و گردو و آلو فراوان است ، مرکز آن سلطان آباد است که مرکز حکومت عراق و بواسطه ٔ وقوع در مرکز بلوکات حاصلخیز اهمیت یافته ، بنای آن جدید و در سال 1189 هَ . ش . بتوسط یوسف خان معروف بگرجی در زاویه ٔ جنوب غربی دشت فراهان بنا شده و شکل آن منظم و بصورت مربع مستطیل است و جمعیت آن در حدود 35000 تن و بمناسبت جدید بودن آثار تاریخی و ابنیه ٔ قدیمه ندارد. نظر بمجاورت با بروجرد و لرستان که دارای گله های زیاد است و فروش پشم آنها بالطبع بیشتر در اراک است صنعت قالی که جنس پشم آن از بهترین پشم های ایرانست بزودی در شهر اراک توسعه یافته و ترقی بسیار کرد بطوری که مهمترین مرکز بافت و تجارت قالی است و تجارتخانه های مهمی در این شهر به تهیه و خرید و فروش قالی اشتغال دارند، چون اراک در سر راه بروجرد و خرمشهر (محمره ) واقع شده اهمیت تجارتی آن بسیار و پس از اتمام راه آهن یکی از مراکز مهم تجارتی ایران است . (جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 386 و 387).


فرهنگ عمید

درختی گرمسیری شبیه درخت انار، با برگ های پهن و همیشه سبز، چوب سست، گل های سفید یا سرخ ، و میوه ای خوشه ای به رنگ سرخ یا بنفش با طعم تلخ، درخت مسواک.

دانشنامه عمومی

آراک. آراک یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در شهرستان تدمر واقع شده است.
فهرست شهرهای سوریه
آراک ۱۱۱ نفر جمعیت دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَرَاکَ: تورا می بینم
ریشه کلمه:
رئی (۳۲۸ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)

[ویکی فقه] اراک (ابهام زدایی). اراک ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اراک (شهر)، نام یکی از شهرهای کشور ایران• اراک (درخت)، نام یک درخت• اراک (مکان)، نام محلی در عرفه از جانب شام• اراک (حج)، از حدود عرفات
...

[ویکی فقه] اراک (درخت). اراک ( به فتح الف) نام درختی است و همچنین از حدود عرفات هم می باشد. از معنای نخست در باب طهارت به مناسبت سخن رفته است و از معنای دوم در باب حج بحث شده است.
مسواک زدن با چوب درخت اراک مستحب است.
حکم وقوف حاجی در اراک
وقوف حاجی در اراک، مجزی از وقوف وی در عرفات نیست.


[ویکی حج] اراک (درخت). اَراک، از درختان محدوده حرم مکّی است که از چوب آن به عنوان مسواک استفاده می شود. درخت اراک خواص درمانی و کاربردهای دیگری هم دارد. در مرز سرزمین عَرَفات محلی قرار دارد که به جهت رویش اراک در آن، وادی اَراک نامیده می شود. در روایات به مسواک زدن با چوب اراک سفارش شده است. برطبق حدیثی نخستین بار پیامبر(ص) به توصیه جبرئیل با آن مسواک زد و مردم را به مسواک زدن با آن سفارش کرد. امام رضا(ع) چوب اراک را بهترین چوب برای مسواک دانسته است.
به فتوای فقیهان شیعه و اهل سنت قطع کردن درخت اراک در محدوده حرم، برای محرم و غیرمحرم حرام است و بر کسی که آن را قطع کند، واجب است کفاره بپردازد. برطبق حدیثی از امام صادق(ع) کسی که این درخت را در محدوده حرم قطع کند باید به قیمت آن صدقه پرداخت کند.
«اَراک» نام درختی است که در عربی «شجر السِّواک» و در فارسی درخت مسواک خوانده می شود. این درخت در تقسیم بندی گیاهان از گروه «سالوادور» (Salvadoraceae) و نام علمی آن «سالوادورا پرسیکا» (salvadora Persica) است. درخت اراک همانند درخت انار با ارتفاع کم، برگ های پهن و همواره سبز، چوب سست و خاردار، گل های سفید یا سرخ رنگ، میوه خوشه ای مانند انگور و سبز رنگ و اندکی تلخ است که برخی آن را می خورند. در طب سنتی، از میوه و برگ این درخت برای درمان بسیاری از دردها بهره می بردند. از شاخه این درخت، چوب مسواک گرفته می شود.

[ویکی حج] اراک (مکان). اَراک، مکانی نزدیک نَمِرَه در مرز عَرَفات. از آن رو که در این محل، درخت اراک می روید، به آن اراک می گویند. این سرزمین محل وقوف مشرکان قریش در روزگار جاهلیت بوده است. پیامبر اسلام(ص) و سپاه اسلام، در فتح آمِد، در این مکان مستقر شدند و ده هزار شعله آتش روشن کردند. بنابر روایات، وقوف باید در عرفات صورت گیرد و وقوف در سرزمین اراک جایز نیست.
اَراک مکانی در سرزمین عَرَفات به طرف شام و نزدیک نَمِرَه است. گفته اند اراک منزلگاهی در عرفات از ناحیه شام است، چنان که نمره منزلگاهی از ناحیه یمن است. برخی نیز گفته اند که بخشی از اراک در جهت شام و بخش دیگر آن در جهت یمن است. سرزمین اراک از مکان هایی است که در آن درخت اراک می روید و از این رو، به آن وادی اراک گفته اند.
برپایه گزارش های تاریخی، مشرکان قریش در روزگار جاهلیت به رغم اینکه وقوف در عَرَفات از مناسک حج ابراهیم(ع) به شمار می آمد، برخلاف دیگر حج گزاران وقوف را در سرزمین اراک به جا می آوردند.

پیشنهاد کاربران

سجده برخاک

جزیره

از اینسایکلوپدیای آذربایجان!
Azrbaycan_toponimlrinin_ensiklopedik_l. pdf

Arakel oykonimi t�rk
dillərindəki 'arak' və el s�zlərindən ibarət olub, "su, �ay kənarında yerləĢən kənd,
oba" mənasına uyğundur. �elyabinsk vilayətinin Sila�eki kəndi 1968 - ci ilədək

اراک یا ایراک واژه ای ترکی است بهمعنی اوزاق یعنی دور و علت نامگذاری دوری عراق عرب و عراق عجم از پایتخت یعنی تبریز بوده است و بیش از آنکه نام شهر باشد نام منطقه جغرافیایی بوده است

اراگ ( اراک ) عجم::اراک فارس
اراگ عرب::عراق عرب

اراگ اسم کاملا فارسی و جمع ارگ است

اعراب با تصرف ایران نام ارگ های ساسانی ( ایوان مداین:طاق کسری:ارگ ساسانی ) در شهر تیسفون ( بغداد ) را
عراق تلفظ کردند

اراگ:اراک، ارگ ها
اراگ::عراق

اراک :برای نام اراک معنایی متعددی برده شده، از جمله به معنای پایتخت، تخت پادشاهی، همچنین در دوره باستان به مرکز فلات ایران، ایرانستان و ایرانک گفته میشد، که در قرن یازدهم میلادی جغرافی نویسان مسلمان این منطقه یا سرزمین اراک را بصورت عربی آن عراق تبدیل کردن که برای تخصیص آن از عراق عرب به آن عراق اعجم گفتن که در دوره رضا شاه نام قدیمی را برگرداند که این نام صرفا به شهر سلطان آباد اطلاق شد.

اراک:در زبان ترکی به معنی مرد سفید

معانی به ترتیب میزان استفاده:
۱. نام شهرستان مرکزی استان مرکزی است.
۲. اشاره به درختی گرمسیر، با برگ های پهن و همیشه سبز، گل های سرخ و سپید و میوه ای خوشه ای دارد که در گذشته از چوب نامقاومش مسواک می ساختند.
۳. نام یکی از مناطق سرزمین شام می باشد.
۴. یک دسته از نوشیدنی های پرطرف دار الکلی[ تقطیری] است که اغلب در کشورهای آسیایی، از میوه نارگیل، نیشکر و. . . تهیه می شود.




کلمات دیگر: