ارسنجان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ارسنجان. [ اَ س َ ] ( اِخ ) ( کوههای... ) رشته ٔدوم کوههای فارس است که قلل مهم آن دلنشین ( 3500 گز ) و کوه سرسفید ( 3400 گز ) و داراب و طارم در کنار رود شور باشند. ( جغرافیای طبیعی تألیف کیهان ص 55 ).
ارسنجان. [ اَ س َ ] ( اِخ ) ( رودخانه ٔ... ) آبش شیرین از سرچشمه شیرخان برخاسته توابع ارسنجان را آب داده زیاده بدریاچه بختگان فروریزد.
ارسنجان. [ اَ س ِ ] ( اِخ ) از قرای شیرگاه از نواحی ساری. رجوع بسفرنامه مازندران و استراباد رابینو ص 121 شود.
ارسنجان . [ اَ س َ ] (اِخ ) (رودخانه ٔ...) آبش شیرین از سرچشمه ٔ شیرخان برخاسته توابع ارسنجان را آب داده زیاده بدریاچه ٔ بختگان فروریزد.
ارسنجان . [ اَ س َ ] (اِخ ) (کوههای ...) رشته ٔدوم کوههای فارس است که قلل مهم آن دلنشین (3500 گز) و کوه سرسفید (3400 گز) و داراب و طارم در کنار رود شور باشند. (جغرافیای طبیعی تألیف کیهان ص 55).
ارسنجان . [ اَ س ِ ] (اِخ ) از قرای شیرگاه از نواحی ساری . رجوع بسفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 121 شود.
ارسنجان .[ اَ س َ ] (اِخ ) (خره ٔ...) بلوکی است میانه ٔ مشرق وشمال شیراز محدود از جانب مشرق به آباده ٔ طشک و از سمت شمال ببلوک کمین و از طرف مغرب بنواحی مرودشت و از جنوب ببلوک کربال . درازای آن از نجف آباد تا قصبه ٔارسنجان پنج فرسنگ . پهنای آن از قلاه خار تا جلودر، سه فرسنگ . هوای این بلوک سرد مایل به اعتدال . انار و انجیر را نیکو پروراند. در فارس انار ارسنجان و رب انارش در لطافت و چاشنی ضرب المثل است . شکارش آهو و بزو پازن و قوچ و میش کوهی و کبک و تیهو و کبوتر است .آبش از کاریز و چشمه ٔ شیرخان . زراعت ، گندم و جو و پنبه و شلتوک و کنجد و خشخاش است و قصبه ٔ این بلوک رانیز ارسنجان گویند. و بمسافت شانزده فرسنگ از شیرازدور است . طول آن از گری نیچ ، پنجاه وسه درجه و... دقیقه عرض آن از خط استوا 30 درجه و... دقیقه . انحراف قبله ٔ مسلمانی آن از نقطه ٔ جنوب بجانب مغرب ... درجه و... دقیقه است . عموم خانه های آن خشت خام و گل و چوب است و شماره ٔ آنها نزدیک بهزار درب خانه است و گرداگرد این قصبه را باغستان فراگرفته . بیشتر درختش انار است و در سال هزار و هشتاد حاجی سعید ارسنجانی مدرسه ای در این قصبه از آجر و گچ ساخته و نصف از مزرعه ٔ صالح آباد و ربع از حسین آباد و ثلث از جمال آباد و نصف از علی آباد واقعات در این بلوک و حصه ٔ معینی از آب و زمین خارج قصبه را وقف آن مدرسه کرده و تا کنون بوقفیت و در تصرف متولی آن باقی است و معیشت مدرس و طلبه و تعمیر مدرسه را بوجهی لایق میرساند. (فارسنامه ٔ ناصری ). ارسنجان ، در جنوب بوانات و مشهد مرغاب واقع و از بلوکات ولایات خمسه ٔ فارس است . طول آن 30 و عرض 18هزار گز است . حد شمالی کمین و حد جنوبی کرمان و حد شرقی آباده ٔ طشک وحد غربی مرودشت . آب و هوای آن معتدل و جمعیت آن 9000 تن . مرکز آن ارسنجان و عده ٔ قری 24 است . (جغرافیای سیاسی تألیف کیهان صص 240-241).
دانشنامه عمومی
تل تیموران
ایوان قدمگاه
قصر منوچهر
مدرسه سعیدیه ارسنجان
مسجد جامع
اسم اولیه این شهرستان ارسنگان بوده، که از دو بخش ارسن به معنای خوش آب و هوا و گان به معنای جا و مکان تشکیل شده. بعد از یورش اعراب به ایران و تغییر زبان ایرانیان نام این شهر به ارسنجان تغییر یافته است.
شهر ارسنجان در کتب گذشته همچون فارسنامه ناصری، آثار العجم فرصت الدوله شیرازی، بستان السیاحه زین العابدین صوفی، دائرةالمعارف علامه دهخدا از آن نام برده اند، اما تاریخ صحیح و دقیقی که بتوان بر آن استناد جست و سال بنای این شهر را دانست در دست نیست.
شهرستان ارسنجان دارای چندین اثر باستانی، میراث فرهنگی و گردشگری مانند مسجد جامع، مدرسه سعیدیه، ایوان قدمگاه مربوط به دوره هخامنشی، قلاتخوار، جمال آباد، تل مهره ای (کمال آباد)، قصر منوچهر، مربوط به دوره ساسانی، تل تیموریان و تل کاخ، سد دختر، چشمه گمبان و…