کلمه جو
صفحه اصلی

شیراز

فارسی به انگلیسی

shiraz

فرهنگ اسم ها

اسم: شیراز (دختر) (فارسی) (تلفظ: širāz) (فارسی: شیراز) (انگلیسی: shiraz)
معنی: نام شهرستانی در استان فارس، بقعه ی شاهچراغ، آرامگاه های سعدی و حافظ در آنجا و بسیاری از بناهای تاریخی، از جمله تخت جمشید در نزدیکی آن است

فرهنگ فارسی

۱- شهرستانی است در فارس و آن از شمال بشهرستان آباده از جنوب بشهرستان فیروز آباد از مشرق بشهرستان فسا و از مغرب بشهرستانکازرون و قسمتی از شهرستان بهبهان محدود است .هوای آن بطور کلی معتدل و درجه حرارت نسبت به پستی و بلندی زمین متغیر است. آب زراعتی و شمروب شهرستان از رودها و چشمه سارها و قنوات و احیانا چاهها تامین میگردد.رودها ی آن عبارتند از : رود کر رود سیوند رود قره آغاج رود شش پیر رود قره باغ.این شهرستان از ۴ بخش (مرکزی اردکان زرقان و سروستان ) تشکیل شده . مجموع قری و قصبات آن ۷۲۱ و جمعیت آن بالغ بر ۶۴٠۴۹۵ تن است . محصولات عمده شهرستان غلات برنج حبوبات چغندر قند تنباکو پنبه صیفی و انواع سبزی و میوه است . ۲-بخش مرکزی شهرستان شیراز و دهستان حومه که از شمال ببخش زرقان از مغرب ببخش کوهمره نودان ( شهرستان کازرون ) از جنوب ببخش مرکزی فیروز آباد واز مشرق ببخش سروستان محدود است . هوای بخش معتدل و در نواحی کوهستانی غربی نسبه سرد است . آب مشروب و زراعتی از رودخانه قره آغاج و قره باغ و چشمه سارها و قنوات تامین میشود. محصولات عبارتند از : غلات چغندر قند میوه برنج حبوبات شغل اهالی زراعت و باغبانی و کسب صنایع دستی قالی و گلیم و پارچه بافی است . این بخش از ۵ دهستان تشکیل شده . مجموع قری و قصبات شهر شیراز در حدود ۵٠٠٠٠ تن است . ۳ - مرکز شهرستان شهر شیراز است که در دشتی شبیه به طشت که ۱۶٠٠ متراز سطح دریا ارتفاع دارد واقع است. نام [ شیراز ] در الواح عیلامی مکشوف در تخت جمشید آمده . در دوره خلفای نخستین اسلام این شهر معروف بود . در طی تاریخ ایران چند بار پایتخت گردیده و آثار و ابنیه بسیار از ادوار تاریخی در آن بجا مانده از جمله آنهاست جامع عتیق از بناهای عمرولیث صفاری . در زمان اتابکان فارس مخصوصا دوره سعد بن زنگی و پسرش ابو- بکر شیراز اعتبار کلی داشت . آخرین بار در زمان زندیه - مخصوصا حکومت کریم خان زند- شیراز باوج اعتبار خود رسید و ابنیه مهم از آن دوره تاکنون بیادگار مانده که ببنا های وکیل معروف است مانند : مسجد وکیل بازار وکیل حمام وکیل و غیره . خود شهر کوچک است ولی باغهای اطراف آن از باصفا ترین نواحی ایران بشمار میرود. آرامگاه دو شاعر بزرگ سعدی و حافظ درین شهر است ( مقبره خواجو نیز در مدخل شهر جای دارد ). از لحاظ اعتدال و سلامت هوا کم نظیر است . صنایع خاتم سازی و منبت کاری آن معروف است . کارخانه های ریسندگی و بافندگی و سیمان و مجهزترین بیمارستانهای ایران بنام [ بیما رستان نمازی ] در این شهر است . جمعیت شهر شیراز ۴۲۵۸۱۳ تن میباشد . شهر مزبور مرکز استانداری فارس است .
( اسم ) ۱ - خوراکی است که از ماست تهیه کنند . طرز تهیه آن چنین است که شبت را ریزه کنند و با ماست بیامیزند و قدری شیر بر آن ریزند و در مشکی یا ظرفی کنند و چند روز نگهدارند تا ترش گردد و سپس با نان خورند شیر ماست شده آب چکیده . ۲ - شیر بریده جمع : شواریز شراریز .

لغت نامه دهخدا

شیراز. (اِخ ) دهی است از بخش رضوانده شهرستان طوالش . سکنه ٔ آن 354 تن . آب آن از رودخانه ٔ چاف رود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


شیراز. ( اِ ) نانخورشی که شبت را ریز کرده با ماست در مشکی بیامیزند و قدری شیر بر آن ریزند و چند روزبگذارند بماند تا ترش گردد سپس با نان خورند. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). دوغی که شبت در آن کنند و در مشکی یا کیسه ای آویزند، ماستینه گویند و آن چیزی است که از شیر ساخته باشند لیکن در عربی نیز استعمال کرده اند و شواریز جمع بر آن بسته اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). لور. ماست پالوده. ماست که آب از آن برآورده باشند. ماست کیسه ای. ( یادداشت مؤلف ). شیر پالوده. ( زمخشری ). در تداول گناباد خراسان بر ماست خیکی اطلاق شود. ( یادداشت محمدِ پروین گنابادی ) : الماست و الرائب و الشیراز کلها تبرد و تطفی و تنفخ. ( امام محمد زکریای رازی ). اما شیخنا ابوالفتح محمدبن عبداﷲ الشیرازی من اهل هرات یقال له الشیرازی لمحبته بشیراز و هو شی متخذ من اللبن. ( از انساب سمعانی ).
بینیت همی بینم چون خانه کردان
آراسته همواره به شیراز و به رخبین.
عماره.
ز شیراز و از ترف سیصدهزار
شتروار بد اندر آن کوهسار.
فردوسی.
به طاعت ار ننهد بنده ای ترا گردن
به گور بیند کرمان به روی نان شیراز.
سوزنی ( از انجمن آرا ).
در دیه کهناب [ در بیهق ] شیراز و ترف بود نیکوتر از ناحیت استوا. ( تاریخ بیهق ).
|| سرشیر. ( دهار ). || مربای دوشابی که ریچال باشد نیز شیراز نامیده می شود. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). ریچار است. ( تحفه حکیم مؤمن ). به پارسی ریچال خوانند. ( ذخیره خوارزمشاهی ) : مأکولات زمستانی و مخللات و سردخانه ها از شیرینی های گوناگون و شیرازهای نظیف و ریچارهای لطیف. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 64 ). || قسمی پنیر. ( از ناظم الاطباء ). || ( معرب ، اِ ) شیر خفته آب برآورده. ج ، شَواریز، شَراریز، شاریز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شیر بریده. ج ، شواریز، شراریز. ( از فرهنگ فارسی معین ).

شیراز. ( اِخ ) نام شهری دلگشا در فارس که اکنون حاکم نشین این مملکت است و شراب آنجا در خوبی معروف همه عالم و موطن شیخ سعدی و خواجه حافظ و مقبره آنها در این شهر مزار عامه. ( ناظم الاطباء ). نام شیراز ظاهراً در الواح عیلامی مکشوف در تخت جمشید به صورتهای :
,ish-si-ra-Ti ,is-si-Shir ,ish-si-is-ra-Ti
ish-si-is-ra-Shi
آمده و تدسکو درمجله انجمن شرقی امریکایی حدسی زده است و نام این شهر را از دو کلمه شر ( بمعنی خوب ) + راز ( همریشه ٔرز [ مو ] ) گرفته ولی استاد بنونیست و استاد هنینگ این وجه اشتقاق را نپسندیده و آنرا رد کرده اند و گفته اند که «شر» به معنی خوب در لهجه های شرق ایران و همچنین در یک لغت پارتی ( ضمن ترکیب ) آمده و در لهجه های جنوبی و غربی سابقه ندارد. ( از حاشیه برهان چ معین ). شیراز در عرض شمالی َ38 و ْ29 و طول شرقی تا َ40و ْ52 بنا شده ، فاصله آن از تهران 933 هزار گز و از بوشهر 280 هزار گز و ارتفاع آن از سطح دریا 1585 گز است و در جلگه بنا شده و کوههایی به آن مشرف است ، مثلاً در شمال آن کوهها واقع شده که شیراز را از مرودشت که خرابه های استخر در آن واقع است جدا می کند و درجنوب آن کوههای مرتفعی است که ارتفاع گردنه های آنهابه 2500 گز می رسد. شهر شیراز در سابق بکلی دایره نامنظمی بود که اطراف آنرا حصار و برجهایی فراگرفته ومحیط حصاری قدری بیش از یک فرسخ و دارای شش دروازه بود و قسمت داخلی آن به یازده محله تقسیم می شد. در سال 430 هَ. ق. امیر ابوکالیجار شهر استخر را خراب کرد و جمعیت آنرا به شهر جدید شیراز سوق داد و بزودی این شهر رونق یافته آباد گردید ولی پس از زلزله های متعدد و هجوم طوایف مختلف آنرا مکرر خراب کرد. در 795هَ. ق. امیر تیمور آنرا مسخر نمود و در سال 1180 هَ. ق. کریمخان زند پایتخت خود قرار داده حصاری بر آن کشید و کوچه های آنرا سنگ فرش کرده بازار وکیل را ساخت. در 1813 و 1824 م. زلزله آنرا خراب کرد. آب شهر از نهری است موسوم به نهر رکنی که رکن الدوله دیلمی آنرا ساخته ، بناهای قدیمی آن عبارتند از: مسجد جامع عتیق از بناهای عمرولیث ، مسجد نو که اتابکان سلغری ساخته اند، بازار و مسجد جامع وکیل ، آرامگاه سعدی در خارج شهر نزدیک باغ دلگشا و قبر حافظ در قبرستان نزدیک شهر. در شمال شهر خانقاهی موسوم به باباکوهی است که عزلتگاه عرفا بوده است. شیراز مرکز راههای عمده جنوب ایران است. از طرف شمال به اصفهان و از مشرق به یزد و کرمان و از جنوب غربی به بوشهر مربوط می شود. در شهر شیراز در زمان عضدالدوله کتابخانه بسیار مهمی بوده که مانند کتابخانه های فعلی کشورهای بزرگ جهان دارای قفسه های متعدد و هر یک از آنها شامل کتب راجع به یکی از شعب علوم بود. ( از جغرافیای سیاسی کیهان صص 218 - 222 ).
شیراز در کنار شوسه تهران - بوشهر واقع گردیده و فاصله آن با شهرهای مجاور عبارتست از: تا آباده 280 و کازرون 123 و بوشهر 295 و جهرم 200 و فسا 164 و فیروزآباد 116 هزار گز. مختصات جغرافیایی آن به قرار زیر است : طول 52 درجه و 23 دقیقه از گرینویچ و عرض 29 درجه و 36 دقیقه. ناحیه جنوب خاوری دارای کوچه ها و خیابانهای سبک قدیم و ناحیه شمال باختری شامل خیابانها و ساختمانهای جدید بوده و مهمترین قسمت شهر را تشکیل می دهد. از وسط شهرخیابان وسیع و زیبای کریمخان زند از نزدیک سرآسیاب مرکز شهرستان تا دروازه سعدی از خاور به باختر کشیده شده و ساختمانها و مغازه های زیبا در اطراف آن بنا گردیده است. از خیابانهای دیگر شهر خیابانهای فردوسی و لطفعلی خان زند و فرح و پهلوی و منوچهری و مشیری وشاهپور و حافظ و سعدی و داریوش و قاآنی و انوری و خیام و وصال و نادری را می توان نام برد. از بناهای قدیمی تاریخی آن شهر است : امامزاده شاه چراغ و سیدمیراحمد، موزه پارس ، مسجد مشیر، ارگ ، مدرسه خان ، مسجد نو از اتابکان فارس ، خرابه های آبش خاتون و قصر ابونصر در حوالی شهر و باغ دلگشا. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
شیراز مرکز استان فارس است که در دشتی شبیه به طشت که 1600 گز از سطح دریا ارتفاع دارد واقعاست. نام «شیراز» در الواح عیلامی مکشوف در تخت جمشیدآمده است. در دوره خلفای نخستین اسلام این شهر معروف بود. در طی تاریخ ایران چند بار پایتخت گردید. در زمان اتابکان فارس مخصوصاً دوره سعدبن زنگی و پسرش ابوبکر شیراز اعتبار کلی داشت. آخرین بار در زمان زندیه - مخصوصاً حکومت کریمخان - شیراز به اوج اعتبار خود رسید. ابنیه مهم از آن دوره تاکنون به یادگار مانده که به بناهای وکیل معروف است. خود شهر کوچک است ولی باغهای اطراف آن از باصفاترین نواحی ایران بشمار می رود. مقبره خواجو در مدخل شهر جای دارد. از لحاظ اعتدال و سلامت هوا کم نظیر است. صنایع خاتم سازی و منبت کاری آن معروف است. کارخانه های ریسندگی و بافندگی و سیمان ، و مجهزترین بیمارستانهای ایران بنام «بیمارستان نمازی » در این شهر است. جمعیت شهر 170569 تن می باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
گویند که بانی آن شهر محمدبن قاسم بن عقیل پسرعم حجاج بن یوسف است. یکی از محصولات مخصوص و عجیب شیراز سیب آن است که یک روی آن بغایت شیرین و روی دیگر آن سخت ترش است. ( از معجم البلدان ). شیراز از اقلیم سیم است و به روایتی شیرازبن طهمورث آنرا ساخته بود و خراب شد و به قولی در زمان سابق بر آن زمین شهر فارس نام بوده است و به فارس بن ماسوربن سام بن نوح منسوب است ، اصح آنکه به زمان اسلام محمدبن یوسف ثقفی برادر حجاج بن یوسف ساخت و تجدید عمارتش کرد و به روایتی محمدبن قاسم بن ابی عقیل تجدید کرد، تاریخ عمارتش سنه 470 هَ. ق. است. در عهد عضدالدوله دیلمی چنان معمور شد که در او جای لشکرش نماند... هرگز آن شهراز اولیاء خالی نبوده است و بدین سبب او را برج اولیا گفته اند. مساجد و خوانق و مدارس که شاهان و بزرگان در او ساخته اند از پانصد بقعه درگذرد و بدان موقوفات بیشمار، اما از آن کم به منصب استحقاق می رسد و اغلب در دست مستأکله است و در آنجا مزارات متبرکه فراوان است. ( از نزهة القلوب ج 3 صص 114 - 116 بنقل جغرافیای سیاسی کیهان ذیل صص 218 - 220 ). شیراز در زمان معموری دوازده دروازه و نوزده محله داشته است ، ولی نُوّاب کریمخان زند آنرا در شش دروازه و یازده محله قسمت نمودند بدین ترتیب : اول دروازه باغ شاه. دوم دروازه اصفهان. سوم دروازه سعدی. چهارم دروازه قصابخانه. پنجم دروازه شاه داعی. ششم دروازه کازرون. و از یازده محله پنج محله آنرا حیدری خانه گویند، مانند: محله اسحاق بیگ و بازار مرغ و بالاکفت و درب شاهزاده و میدان شاه ، و پنج محله آنرا نعمتی خانه گویند، مانند محله درب مسجد و سرباغ و سردزک و سنگ سیاه و لب آب ، و محله یهودان از این هر دو عنوان خارج است. ( از فارسنامه ناصری ج 2 صص 19 - 22 ). تاریخ نویسان گفته اند که آنرا محمد برادر یا پسرعم حجاج در سال 64 هَ. ق. بنیان نهاد و نخستین کسی که باروی شیراز را ساخت و آنرا مستحکم کرد صمصام الدوله پسر عضدالدوله یا سلطان الدوله پسرزاده عضدالدوله بود. در نیمه قرن هشتم هجری که آن بارو خراب شد محمودشاه انجو رقیب سلطان آل مظفر آنرا مرمت کرد و برجهای آجری بر آن افزود. شیراز زمانی که حمداﷲ مستوفی آنرا دیده است هفده محله و نه دروازه داشت و این دروازه ها عبارت بودند از: دارک ( یا داراک موسی )، بیضاء، کازرون ، سلم ، قباد ( یا فنا= قنا )، دروازه نو، دولت سعادت. ( از سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ترجمه عرفان صص 268 - 270 ) :
ورا بود شیراز با اصفهان
که داننده خوانَدْش مرز مهان.

شیراز. (اِ) نانخورشی که شبت را ریز کرده با ماست در مشکی بیامیزند و قدری شیر بر آن ریزند و چند روزبگذارند بماند تا ترش گردد سپس با نان خورند. (از برهان ) (ناظم الاطباء). دوغی که شبت در آن کنند و در مشکی یا کیسه ای آویزند، ماستینه گویند و آن چیزی است که از شیر ساخته باشند لیکن در عربی نیز استعمال کرده اند و شواریز جمع بر آن بسته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). لور. ماست پالوده . ماست که آب از آن برآورده باشند. ماست کیسه ای . (یادداشت مؤلف ). شیر پالوده . (زمخشری ). در تداول گناباد خراسان بر ماست خیکی اطلاق شود. (یادداشت محمدِ پروین گنابادی ) : الماست و الرائب و الشیراز کلها تبرد و تطفی ٔ و تنفخ . (امام محمد زکریای رازی ). اما شیخنا ابوالفتح محمدبن عبداﷲ الشیرازی من اهل هرات یقال له الشیرازی لمحبته بشیراز و هو شی ٔ متخذ من اللبن . (از انساب سمعانی ).
بینیت همی بینم چون خانه ٔ کردان
آراسته همواره به شیراز و به رخبین .

عماره .


ز شیراز و از ترف سیصدهزار
شتروار بد اندر آن کوهسار.

فردوسی .


به طاعت ار ننهد بنده ای ترا گردن
به گور بیند کرمان به روی نان شیراز.

سوزنی (از انجمن آرا).


در دیه کهناب [ در بیهق ] شیراز و ترف بود نیکوتر از ناحیت استوا. (تاریخ بیهق ).
|| سرشیر. (دهار). || مربای دوشابی که ریچال باشد نیز شیراز نامیده می شود. (از برهان ) (ناظم الاطباء). ریچار است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). به پارسی ریچال خوانند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) : مأکولات زمستانی و مخللات و سردخانه ها از شیرینی های گوناگون و شیرازهای نظیف و ریچارهای لطیف . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 64). || قسمی پنیر. (از ناظم الاطباء). || (معرب ، اِ) شیر خفته ٔ آب برآورده . ج ، شَواریز، شَراریز، شاریز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شیر بریده . ج ، شواریز، شراریز. (از فرهنگ فارسی معین ).

شیراز. (اِخ ) دهی است از بخش عجب شیر شهرستان مراغه . سکنه ٔ آن 984 تن . آب از قلعه چای و چشمه و چاه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


شیراز. (اِخ ) نام شهری دلگشا در فارس که اکنون حاکم نشین این مملکت است و شراب آنجا در خوبی معروف همه ٔ عالم و موطن شیخ سعدی و خواجه حافظ و مقبره ٔ آنها در این شهر مزار عامه . (ناظم الاطباء). نام شیراز ظاهراً در الواح عیلامی مکشوف در تخت جمشید به صورتهای :

,ish-si-ra-Ti ,is-si-Shir ,ish-si-is-ra-Ti


ish-si-is-ra-Shi


آمده و تدسکو درمجله ٔ انجمن شرقی امریکایی حدسی زده است و نام این شهر را از دو کلمه ٔ شر (بمعنی خوب ) + راز (همریشه ٔرز [ مو ]) گرفته ولی استاد بنونیست و استاد هنینگ این وجه اشتقاق را نپسندیده و آنرا رد کرده اند و گفته اند که «شر» به معنی خوب در لهجه های شرق ایران و همچنین در یک لغت پارتی (ضمن ترکیب ) آمده و در لهجه های جنوبی و غربی سابقه ندارد. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). شیراز در عرض شمالی َ38 و ْ29 و طول شرقی تا َ40و ْ52 بنا شده ، فاصله ٔ آن از تهران 933 هزار گز و از بوشهر 280 هزار گز و ارتفاع آن از سطح دریا 1585 گز است و در جلگه بنا شده و کوههایی به آن مشرف است ، مثلاً در شمال آن کوهها واقع شده که شیراز را از مرودشت که خرابه های استخر در آن واقع است جدا می کند و درجنوب آن کوههای مرتفعی است که ارتفاع گردنه های آنهابه 2500 گز می رسد. شهر شیراز در سابق بکلی دایره ٔ نامنظمی بود که اطراف آنرا حصار و برجهایی فراگرفته ومحیط حصاری قدری بیش از یک فرسخ و دارای شش دروازه بود و قسمت داخلی آن به یازده محله تقسیم می شد. در سال 430 هَ . ق . امیر ابوکالیجار شهر استخر را خراب کرد و جمعیت آنرا به شهر جدید شیراز سوق داد و بزودی این شهر رونق یافته آباد گردید ولی پس از زلزله های متعدد و هجوم طوایف مختلف آنرا مکرر خراب کرد. در 795هَ . ق . امیر تیمور آنرا مسخر نمود و در سال 1180 هَ . ق . کریمخان زند پایتخت خود قرار داده حصاری بر آن کشید و کوچه های آنرا سنگ فرش کرده بازار وکیل را ساخت . در 1813 و 1824 م . زلزله آنرا خراب کرد. آب شهر از نهری است موسوم به نهر رکنی که رکن الدوله ٔ دیلمی آنرا ساخته ، بناهای قدیمی آن عبارتند از: مسجد جامع عتیق از بناهای عمرولیث ، مسجد نو که اتابکان سلغری ساخته اند، بازار و مسجد جامع وکیل ، آرامگاه سعدی در خارج شهر نزدیک باغ دلگشا و قبر حافظ در قبرستان نزدیک شهر. در شمال شهر خانقاهی موسوم به باباکوهی است که عزلتگاه عرفا بوده است . شیراز مرکز راههای عمده ٔ جنوب ایران است . از طرف شمال به اصفهان و از مشرق به یزد و کرمان و از جنوب غربی به بوشهر مربوط می شود. در شهر شیراز در زمان عضدالدوله کتابخانه ٔ بسیار مهمی بوده که مانند کتابخانه های فعلی کشورهای بزرگ جهان دارای قفسه های متعدد و هر یک از آنها شامل کتب راجع به یکی از شعب علوم بود. (از جغرافیای سیاسی کیهان صص 218 - 222).
شیراز در کنار شوسه ٔ تهران - بوشهر واقع گردیده و فاصله ٔ آن با شهرهای مجاور عبارتست از: تا آباده 280 و کازرون 123 و بوشهر 295 و جهرم 200 و فسا 164 و فیروزآباد 116 هزار گز. مختصات جغرافیایی آن به قرار زیر است : طول 52 درجه و 23 دقیقه از گرینویچ و عرض 29 درجه و 36 دقیقه . ناحیه ٔ جنوب خاوری دارای کوچه ها و خیابانهای سبک قدیم و ناحیه ٔ شمال باختری شامل خیابانها و ساختمانهای جدید بوده و مهمترین قسمت شهر را تشکیل می دهد. از وسط شهرخیابان وسیع و زیبای کریمخان زند از نزدیک سرآسیاب مرکز شهرستان تا دروازه ٔ سعدی از خاور به باختر کشیده شده و ساختمانها و مغازه های زیبا در اطراف آن بنا گردیده است . از خیابانهای دیگر شهر خیابانهای فردوسی و لطفعلی خان زند و فرح و پهلوی و منوچهری و مشیری وشاهپور و حافظ و سعدی و داریوش و قاآنی و انوری و خیام و وصال و نادری را می توان نام برد. از بناهای قدیمی تاریخی آن شهر است : امامزاده شاه چراغ و سیدمیراحمد، موزه ٔ پارس ، مسجد مشیر، ارگ ، مدرسه ٔ خان ، مسجد نو از اتابکان فارس ، خرابه های آبش خاتون و قصر ابونصر در حوالی شهر و باغ دلگشا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
شیراز مرکز استان فارس است که در دشتی شبیه به طشت که 1600 گز از سطح دریا ارتفاع دارد واقعاست . نام «شیراز» در الواح عیلامی مکشوف در تخت جمشیدآمده است . در دوره ٔ خلفای نخستین اسلام این شهر معروف بود. در طی تاریخ ایران چند بار پایتخت گردید. در زمان اتابکان فارس مخصوصاً دوره ٔ سعدبن زنگی و پسرش ابوبکر شیراز اعتبار کلی داشت . آخرین بار در زمان زندیه - مخصوصاً حکومت کریمخان - شیراز به اوج اعتبار خود رسید. ابنیه ٔ مهم از آن دوره تاکنون به یادگار مانده که به بناهای وکیل معروف است . خود شهر کوچک است ولی باغهای اطراف آن از باصفاترین نواحی ایران بشمار می رود. مقبره ٔ خواجو در مدخل شهر جای دارد. از لحاظ اعتدال و سلامت هوا کم نظیر است . صنایع خاتم سازی و منبت کاری آن معروف است . کارخانه های ریسندگی و بافندگی و سیمان ، و مجهزترین بیمارستانهای ایران بنام «بیمارستان نمازی » در این شهر است . جمعیت شهر 170569 تن می باشد. (فرهنگ فارسی معین ).
گویند که بانی آن شهر محمدبن قاسم بن عقیل پسرعم حجاج بن یوسف است . یکی از محصولات مخصوص و عجیب شیراز سیب آن است که یک روی آن بغایت شیرین و روی دیگر آن سخت ترش است . (از معجم البلدان ). شیراز از اقلیم سیم است و به روایتی شیرازبن طهمورث آنرا ساخته بود و خراب شد و به قولی در زمان سابق بر آن زمین شهر فارس نام بوده است و به فارس بن ماسوربن سام بن نوح منسوب است ، اصح ّ آنکه به زمان اسلام محمدبن یوسف ثقفی برادر حجاج بن یوسف ساخت و تجدید عمارتش کرد و به روایتی محمدبن قاسم بن ابی عقیل تجدید کرد، تاریخ عمارتش سنه ٔ 470 هَ . ق . است . در عهد عضدالدوله ٔ دیلمی چنان معمور شد که در او جای لشکرش نماند... هرگز آن شهراز اولیاء خالی نبوده است و بدین سبب او را برج اولیا گفته اند. مساجد و خوانق و مدارس که شاهان و بزرگان در او ساخته اند از پانصد بقعه درگذرد و بدان موقوفات بیشمار، اما از آن کم به منصب استحقاق می رسد و اغلب در دست مستأکله است و در آنجا مزارات متبرکه فراوان است . (از نزهة القلوب ج 3 صص 114 - 116 بنقل جغرافیای سیاسی کیهان ذیل صص 218 - 220). شیراز در زمان معموری دوازده دروازه و نوزده محله داشته است ، ولی نُوّاب کریمخان زند آنرا در شش دروازه و یازده محله قسمت نمودند بدین ترتیب : اول دروازه ٔ باغ شاه . دوم دروازه ٔ اصفهان . سوم دروازه ٔ سعدی . چهارم دروازه ٔ قصابخانه . پنجم دروازه ٔ شاه داعی . ششم دروازه ٔ کازرون . و از یازده محله پنج محله ٔ آنرا حیدری خانه گویند، مانند: محله ٔ اسحاق بیگ و بازار مرغ و بالاکفت و درب شاهزاده و میدان شاه ، و پنج محله ٔ آنرا نعمتی خانه گویند، مانند محله ٔ درب مسجد و سرباغ و سردزک و سنگ سیاه و لب آب ، و محله ٔ یهودان از این هر دو عنوان خارج است . (از فارسنامه ٔ ناصری ج 2 صص 19 - 22). تاریخ نویسان گفته اند که آنرا محمد برادر یا پسرعم حجاج در سال 64 هَ . ق . بنیان نهاد و نخستین کسی که باروی شیراز را ساخت و آنرا مستحکم کرد صمصام الدوله پسر عضدالدوله یا سلطان الدوله پسرزاده ٔ عضدالدوله بود. در نیمه ٔ قرن هشتم هجری که آن بارو خراب شد محمودشاه انجو رقیب سلطان آل مظفر آنرا مرمت کرد و برجهای آجری بر آن افزود. شیراز زمانی که حمداﷲ مستوفی آنرا دیده است هفده محله و نه دروازه داشت و این دروازه ها عبارت بودند از: دارک (یا داراک موسی )، بیضاء، کازرون ، سلم ، قباد (یا فنا= قنا)، دروازه ٔ نو، دولت سعادت . (از سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ترجمه ٔ عرفان صص 268 - 270) :
ورا بود شیراز با اصفهان
که داننده خوانَدْش مرز مهان .

فردوسی .


خواجه ٔ بزرگ بد بود با این احمد... و با قاضی شیراز هم بد بود از آنچه باری چند امیر محمود گفته بود که قاضی راوزارت شاید، احمد حسن به وقت گسیل کردن احمد ینالتگین سالار هندوستان در وی دمیده بود که از قاضی شیراز نباید اندیشید... ینالتگین سخت قوی دل شد که خواجه به وی نامه فرموده بود که قاضی شیراز چنین و چنین نبشت . (تاریخ بیهقی چ ادیب صص 407 - 408).
کاروان شکر از مصر به شیراز آید
اگر آن یار سفرکرده ٔ ماباز آید.

سعدی .


خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا نگه دار از زوالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش .

حافظ.


رجوع به فهرست ج 1 و 2 ایرانشهر و فارسنامه ٔ ابن بلخی صص 132- 134 و فهرست آن و نیز فهرست تاریخ جهانگشا و نزهةالقلوب ج 3 و تاریخ سیستان و از سعدی تا جامی و سبک شناسی و تاریخ گزیده و تاریخ عصر حافظ و حبیب السیر و تاریخ مغول و مجمل التواریخ و القصص شود.
شهرستان شیراز: شهرستانی است در فارس و آن ازشمال به شهرستان آباده ، از جنوب به شهرستان فیروزآباد، از مشرق به شهرستان فسا و از مغرب به شهرستان کازرون و قسمتی از شهرستان بهبهان محدود است . هوای آن بطور کلی معتدل و درجه ٔ حرارت نسبت به پستی و بلندی زمین متغیر است . آب زراعتی و مشروب شهرستان از رودهاو چشمه سارها و قنوات و احیاناً چاهها تأمین می گردد(آب مشروب شهر امروزه از لوله کشی است ). رودهای آن عبارتند از: رود کر، رود سیوند، رود قره آغاج ، رود شش پیر، رود قره باغ . این شهرستان از چهار بخش مرکزی ، اردکان ، زرقان و سروستان تشکیل شده . مجموع روستاها و قصبات آن 721 و جمعیت آن بالغ بر 340000 تن می باشد. محصولات عمده ٔ شهرستان غلات ، برنج ، حبوب ، چغندرقند، تنباکو، پنبه ، صیفی و انواع سبزی و میوه است . (از فرهنگ فارسی معین ). شهرستان شیراز امروز از شهرستانهای مهم و آباد کشور است و در آن بیمارستانی بسیار مجهز و دانشگاهی وسیع برپاست . وسعت شهرستان شیراز از مهارلو تا خلر 1022 گز است و از زرقان تا شاه برجان 42 هزار گز است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 219).
ارتفاعات شهرستان شیراز: بطور کلی شهرستان شیراز صرف نظر از جلگه های شیراز و مرودشت و کربال یک منطقه ٔ کوهستانی و امتداد ارتفاعات از شمال باختر به جنوب خاور است ، از شمال به جنوب رشته های مهم زیر دیده می شود:
1 - ارتفاعات برم فیروز، که از دهستان کمهر و کاکان تا شمال ارسنجان و تنگ شکن ادامه دارد و بلندترین قله ٔ آن در شمال رامجرد به نام کوه دینا 4000 گز و کوه امامزاده 3125 گز می باشد.
2 - ارتفاعات بمو، که جلگه ٔ شیراز را از جلگه ٔ مرودشت جدا می کند و از شمال شهر شیراز تا جنوب دریاچه ٔ بختگان امتداد دارد و بلندترین نقطه ٔ آن کوه بمو و باباکوهی در شمال شیراز به ارتفاع 2656 و 2168 گز است .
3 - ارتفاعات مهارلو، که از جنوب دریاچه ٔ مهارلو(جنوب خاوری شهر شیراز) تا کوه گر ادامه دارد و بلندترین نقطه ٔ آن 2727 گز است .
4 - کوه سبزپوشان یا سیاخ ، که از جنوب شهر شیراز تا کوههای سفید آن ادامه می یابد و از معروف ترین قلل آن کوه دراک یا برفی در جنوب باختری شیراز است که مستور از برف می باشد.
5 - ارتفاعات کوهمره سرخی ، که شعبه ٔ کوههای ناحیه ٔ دشت ارژن و بن رود است و از باختر و جنوب باختری شیراز تا کوه سفیدار کشیده شده است و از بلندترین قلل آن کوه دالو وموسقان می باشد که بترتیب 3060 و 3180 گز ارتفاع دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
بخش شیراز: بخش مرکزی شهرستان شیراز و دهستان حومه ، که از شمال به بخش زرقان ، از مغرب به بخش کوهمره نودان (شهرستان کازرون )، از جنوب به بخش مرکزی فیروزآباد، و از مشرق به بخش سروستان محدود است . هوای بخش معتدل و در نواحی کوهستانی غربی نسبةً سرد است . آب مشروب و زراعتی از رودخانه ٔ قره آغاج و قره باغ و چشمه سارها و قنوات تأمین می شود. محصولات عمده عبارتند از: غلات ، چغندرقند، میوه ، برنج ، حبوب . شغل اهالی زراعت و باغبانی و کسب ، صنایع دستی ، قالی و گلیم و پارچه بافی است . این بخش از پنج دهستان تشکیل شده و مجموع دهها و قصبات آن 162 و جمعیت آن به استثنای شهر شیراز 50000 تن است . (از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

ماست چکیده، دوراغ، شیر بریده که آبش را گرفته باشند.

دانشنامه عمومی

شیراز (ابهام زدایی). شیراز ممکن است به یکی از موارد زیر اطلاق شود:
شیراز، یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان فارس
شهرستان شیراز، یکی از شهرستان های استان فارس
شیراز (عجب شیر)، یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی در شهرستان عجب شیر
شیراز (انگور)، یکی از گونه های انگور قرمز مورد استفاده در شراب سازی
هوانس شیراز
دانشگاه شیراز
لکهنو معروف به شیراز هند
شیراز در زبان لکی، دوغی که آب آن بعد از پختن گرفته شده
شیراز در لهجه هراتی یکی از لبنیات است. ضرب المثل "چه نون بالای شیراز چه شیراز بالای نون" هم در مواردی که گوینده میخواهد به نتیجه یکسان از دو عمل متفاوت اشاره کند استفاده میشود.

شیراز (انگور). شیراز (به زبان های اروپایی: Shiraz) یکی از گونه های انگور قرمز است که برای شراب سازی کاربرد دارد.انگور شیراز در شمال دره رون در جنوب شرقی فرانسه به عمل می آید.
این انگور تلفیق یا پیوندی است از دو نوع انگور به نام های موندوز بلانش و انگور دورزا که هر دو نوع در همان نواحی دره رون در جنوب شرقی فرانسه بار می آیند.
شراب شیراز در میان می ها بالاترین دمای سرو شراب (۱۸٫۳) را دارد.
منابع امروزی می گویند که شراب شیراز در اصل همان «شراب سیرا» است که از تولیدات معروف و مرغوب صنعت شراب فرانسه است و معمولاً در ترکیب با شراب های کابرنت ساوینیون یا مرلو به بازار عرضه می شود.

شیراز (عجب شیر). شیراز یکی از روستاهای زیبای استان آذربایجان شرقی با طبیعت زیبای است که جمعیت آن سال ۱۳۹۵ در خورشیدی، برابر با ۴٫۳۴۴ نفر بوده است.
جمعیت روستاهای شهرستان عجب شیر

نقل قول ها

شیراز
• «آهنگ و لحن صدای شیرازی ها جذابیت و لطف خاصی دارد که بسیار مطبوع و دل نشین است.» -> لارنس لاکهارت، شهرهای نامی ایران
• «ارباب سیر و تواریخ این بلده طیبه را به واسطه کثرت مراقد امام زادگان و مدفن اولیاء و بزرگان و جمعیت ارباب حال و کمال از فضلا و درویشان، برج اولیاء خوانده اند… در هر کنج خرابه اش گنجی دفین و در هر کف خاکش پاکی مکین… خلقش درویش منش و پاک اعتقاد و به قدر مقدور کریم و جواد… مردمش از بزرگ و کوچک در کمال ذهن و ذکا و درنهایت استقامت مزاج و زودآشنا.» -> تذکره دلگشا، علی اکبر نواب شیرازی متخلص به بسمل
• «بیشه های زیاد، مرکبات، و درخت ها و باغات متعدد و مختلف، میوه جات و تاکستان های با شکوه و گلکاری های رنگارنگ حیرت آور باهم مخلوط گردیده و منظره های شگفت انگیزی را جلوه گر می کند.» -> ولفسن، ایران در گذشته و حال
• «حال دیگر یقین دارم که باغ دلگشایی هست و یقین دارم که می توان این باغ را به چشم دید. باغی است که از پای کوهستان سایه افکن تربت سعدی به سمت شیراز سرکشیده است. ای روح من! آیا ممکن است تن مشتاق مرا نیز به همراه خود برداری و به سوی این بهشت پرواز دهی؟» -> کنتس دنوای، شاعره فرانسوی
• «خاک شیراز به طور شگفت انگیزی حاصلخیز است. این سرزمین یکی از بهترین چراگاه ها و جالب ترین مناطق برای دام پروری است. بهترین میوه ها، انار بسیار بزرگ و انگورهای گوناگون و شیرین دارد. انگور بی دانه، انگور درشت سفید و انگور درشت دیگری که رنگ قرمز دارد و به نام دمشقی خوانده می شود.» -> ژان شاردن
• «در مشرق زمین هیچ شهری از لحاظ زیبایی بازارها و باغ ها و خوشکلی مردم به پایه دمشق نمی رسد مگر شیراز.» -> ابن بطوطه
• «شیراز شهر بزرگ فارس، شهری است باشکوه و با عظمت که والیان، آنجا منزل می کنند و آن را وسعتی است تا آنجا که در این شهر خانه ای نیست مگر آن که صاحب خانه را بوستانی است دارای همه میوه ها و گل ها و سبزی ها و هرچه در بوستان ها می باشد و شرب اهالی از چشمه هایی است که از آن ها نهرهایی جریان دارد و از کوه هایی می آید که برف بر آن ها می افتد.» -> کتاب البلدان، احمد ابن ابی یعغوب، ترجمه محمدابراهیم آیتی
• «شیرازی ها مردمانی بلندنظر و سخی الطبع هستند. با کمال خوش رویی و میل قلبی مهمان را به سفره خود می پذیرند و با روی گشاده از او پذیرایی می کنند.» -> تاورنیه
• «شیر در فارسی اوستایی به معنی شهر است و راز در زبان به معنی اسرار می باشد. برحسب اصول دستوری چون دو حرف هم جنس کنار هم واقع شوند یکی حذف می شود، شیرراز، شیراز می گردد. به معنی شهر راز.» -> مجله یغما، شماره ۳، سال ۱۲، خرداد ۱۳۳۸ شمسی
• «لهجه شیرازی ها تا به امروز خالص ترین و خوش آهنگ ترین لهجه های ایران است.» -> ادوارد براون، یکسال در میان ایرانیان
• «مردم شیراز خصوصأ زنان آن شهر به زیور صلاح و سداد و دین و عفاف آراسته اند. زنان شیرازی صدقه و احسان زیاد می دهند و از غرایب رسوم آنان این است که روزهای دوشنبه و پنج شنبه و جمعه در مسجد جامع بزرگ شهر برای شنیدن بیانات خطبا و واعظان گرد می آیند و گاهی عده حاضرین به هزار یا دوهزار تن می رسد و من در هیچ شهری ندیدم اجتماعات زنان به این انبوهی باشد.» -> ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمه محمدعلی موحد
• «مردم شیراز خوش گذران و زنده دل و اهل ذوق هستند و همه آنان طبع شعر دارند.» -> لارنس لاکهارت، شهرهای نامی ایران
• «شیراز، تهران، رشت و سنندج سکولارترین شهرهای ایران هستند، اما گرایش به سکولاریسم در زاهدان، یزد، مشهد و قم کمترین است. از نظر فردگرایی هم ساکنان شیراز، رشت، تهران و مشهد بیشترین تمایل را به فردگرایی نشان می دهند، اما این گرایش در زاهدان، یزد، کرمان و سمنان حداقل است. بندرعباس، سمنان، یزد و بوشهر بیشتر از دیگر مراکز استان ها، ارزش های خانوادگی را مهم می دانند، اما این ارزش ها در ساری، ارومیه، کرمانشاه و همدان کمتر اهمیت دارند.» -> گزارش روزنامهٔ شرق
• «شیراز ریشه های علمی، فلسفی و ادبیاتی خوبی دارد ومردم فارس از قدمت فکری عمیقی برخوردارند و ملاصدرا که از فیلسوفان بزرگ قلمرو شرق محسوب می شود متعلق به شیراز است همان طور که در ادبیات حافظ و سعدی اهل شیرازند و نباید فراموش کرد شیراز عارفان بزرگی نیز دارد.» -> علی لاریجانی
• «شیراز متأسفانه اصلاً رشد نکرده و یکی از شهرهایی است که اصلاً به آن توجه نشده شیراز یکی از زیباترین شهرهای ایران بودکه البته از نظر هوا بهترین هوا را در تمام ایران دارد و مردم بسیار خونگرم؛ ولی آنطوری که به اصفهان رسیدگی کردند یا شهرهای دیگر، با توجه به اینکه شیراز یک شهر توریستی است به خاطر حافظیه و تخت جمشید اصلاً مورد توجه دولت نبوده ولی مردم اش بسیار خونگرم و مهمان نواز باقی ما نده اند.» -> فرانک میرقهاری
• شیراز را همیشه بگردیم!• بازتابِ نفسِ صبحدمان (کلیات اشعار فریدون مشیری)، جلد دوم، نشر چشمه، ۱۳۸۳ش، ص۱۰۹۵، «خورشیدِ یک غزل» -> فریدون مشیری
• «آخر ای باد صبا بویی اگر می آری// سوی شیراز گذر کن که مرا یار آنجاست» -> سعدی
• «آفرین بر شهر شیراز عزیز مشک بیز// حبذا بر فارس آن خوش خطه مینو نشان» -> جمشید بختیار
• «آن که نشنیده ست هرگز بوی عشق// گو به شیراز آی و خاک ما ببوی» -> سعدی
• «اگرچه زنده رود آب حیاتست// ولی شیراز ما از اصفهان به» -> جافظ
• «ای باد چو می روی به شیراز// گو من به فلان زمین اسیرم» -> سعدی
• «ای که زیبایی پرستی، جانب شیراز آی// تا به گلزار ادیبش، بین هزاران حورعین// آسمان هرروز بر این خاک تعظیم آورد// چون زیارتگاه رندان جهان را زائرین// وصف شیراز بهشت آئین، نیارم کرد من// سعدی شیراز باید تا سخن گوید چنین// این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن// یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین» -> غلامحسین یوسفی خراسانی
• «بود آیا که دگر باره به شیراز رسم// بار دیگر به مراد دل خود بازرسم// بود آیا که ز ری، راه صفاهان گیرم// از صفاهان به طرب خانه شیراز رسم// هست راز ازلی در دل شیراز نهان// خرم آن روز که من بر سر آن راز رسم// همت از تربت حافظ طلبم، و ز مددش// مست و مستانه به خلوتگه اعزاز رسم» -> محمدتقی بهار
• «به امید آن که جایی قدمی نهاده باشی// همه خاک های شیراز به دیدگان برفتم» -> سعدی
• «به شیراز ار نصیب ما نشد از آن می خُلر// مباد آسیبی از دوران نجف آباد و جلفا را» -> دهقان سامانی
• «به شیراز شاید مرا زندگانی// که این جاست جای دل و دلستانی// گلستان بُستان سعدی است شیراز// که هرسو کند گلبنی گل فشانی» -> نظام وفا
• «به نیک مردان یارب که دست فعل بَدان// ببند برهمه عالم خصوص بر شیراز» -> سعدی
• «خاک شیراز چو دیبای منقش دیدم// و آن همه صورت زیبا که بر آن دیبا بود» -> سعدی
• «خاک شیراز همیشه گل خوش بوی دهد// لاجرم بلبل خوش گوی دگر بازآمد// پای دیوانگی اش برد و سر شوق آورد// منزلت بین که به پا رفت و به سر بازآمد// میل اش از شام به شیراز به خسرو مانست// که به اندیشه شیرین ز شکر بازآمد// چون مسلم نشدش ملک هنر چاره ندید// به گدایی به در اهل هنر بازآمد» -> سعدی
• «خسرو سرمست اندر ساغر معنی بریخت// شیره از خم خانه مستی که در شیراز بود» -> امیرخسرو دهلوی
• «خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز// که برکند دل مرد مسافر از وطنش» -> سعدی
• «خوشا سپیده دمی باشد آن که بینم باز// رسیده بر سر الله و اکبر شیراز// بدیده بار دگر آن بهشت روی زمین// که بار ایمنی آرد نه جور قحط و نیاز// به حق کعبه و آن کس که کرد کعبه بنا// که دار مردم شیراز در تجمل و ناز// که سعدی از حق شیراز روز و شب می گفت// که شهرها همه بازند و شهر ما شهباز» -> سعدی
• «خوشا شهر شیراز و فرخ دیارش// کز او ملک ایران بود افتخارش» -> نورانی وصال
• «خوشا شیراز و خاک دلستانش// نسیم دلکش و عنبرفشانش// عروس ملک ایران است شیراز// شگفتی ها، ز عهد باستانش» -> قاسم رسا
• «خوشا شیراز و وضع بی مثالش// خداوندا نگهدار از زوالش// ز رکن آباد ما صد لوحش الله// که عمر خضر می بخشد زلالش// میان جعفرآباد و مصلی// عبیرآمیز می آید شمالش// به شیراز آی و فیض روح قدسی// بجوی از مردم صاحب کمالش» -> حافظ
• «در اقصای عالم بگشتم بسی// به سر بردم ایام با هرکسی// چو پاکان شیراز خاکی نهاد// ندیدم، که رحمت براین خاک باد» -> سعدی
• «دست از دامنم نمی دارند// خاک شیراز و آب رکن آباد» -> سعدی
• «دل به شیراز نیاسود ازآن، که اهل دلی// اندر او نیست، که آباد بود سامانش» -> همای شیرازی
• «دلم از صحبت شیراز بکلی بگرفت// وقت آن است که پرسی خبر از بغدادم» -> سعدی
• «ز لطف لفظ شکربار گفته سعدی// شدم غلام همه شاعران شیرازی» -> سعدی
• «سپیده دم چو شود تازه از صبا شیراز// خوشا هوای مصلی و حبذا شیراز// ز شهرهای جهان شهر عشق شیراز است// بدین دلیل بود برج اولیا شیراز» -> ناصر بجه ای
• «سلام ای شهر شیخ و خواجه شیراز// سلام ای مهد عشق و مدفن راز// سلام ای شهر عشق و آشنایی// سلام ای آشیان روشنایی// به عشق حافظ فیاض شیراز// صفا کردید با این کعبه راز// تو ای شیراز جادارد ببالی// ولی دانم که گاه از دل بنالی// که دیگر باره چون سعدی نزادی// به دنیا حافظ دوم ندادی» -> محمدحسین شهریار
• «شب است و باغ گلستان خزان رؤیا خیز// بیا که طعنه به شیراز می زند تبریز» -> محمدحسین شهریار
• «شهره شهری که تجلی گه انوار خداست// شهر شیراز، همان شهر هنرپرور ماست// حافظ اش نغمه سرا، در پس آئینه غیب// سعدی اش افصح معروفترین فصحاست» -> حبیب الله ذوالقدر
• «شیراز پرغوغا شدست از فتنهٔ چشم خوشت// ترسم که آشوب خوشت برهم زند شیراز را» -> سعدی
• «شیراز در نبسته ست بر کاروان ولیکن// ما را نمی گشایند از قید مهربانی» -> سعدی
• «شیراز معدن لب لعل است و کان حسن// من جوهری مفلس از آن رو مشوشم// از بس که چشم مست در این شهر دیده ام// حقا که می نمی خورم اکنون و سرخوشم// شهری است پرکرشمه و خوبان ز شش جهت// چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم» -> حافظ
• «شیراز و آب رکنی و آن باد خوش نسیم// عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است» -> حافظ
• «طالبان ذوق را گو در سماع// استماع شعر شیرازی کنند» -> همام تبریزی
• «قامت سرو تو در گلشن شیراز یکی است// سرو در شهر زیاد است ولی ناز یکی است// شاعرانند در این ملک فراوان اما// شیوهٔ زندهٔ «سرنا» ی غزلساز یکی است» -> منوچهر آتشی
• «مژده ای دل که نسیمی ز گلستان وصال// همره باد صبا می رسد از شیرازم» -> همای شیرازی
• «موطن معشوق چون شیراز بود// زان ره آن شهباز در پرواز بود// شهر شیراز است و برج اولیاست// مهبط عشق است و جای کبریاست// کعبه حق است و شیراز است این// جلوه گاه حضرت راز است این// هفت شهر عشق جز شیراز نیست// جز زیارتگاه اهل راز نیست» -> هوشنگ فتی
• «میان عرصه شیراز تا بچند آخر// پیاده باشم و دیگر پیادگان فرزین» -> سعدی
• «نعیم خطه شیراز و لعبتان بهشتی// ز هردریچه نگه کن که حور بینی و عین را» -> سعدی
• «نمی دهند اجازت به سیر و سفر// نسیم خاک مصلی و آب رکن آباد» -> حافظ
• «هر بامداد که باغبان گل سوی برزن آورد// شیراز را دوباره به یاد من آورد» -> لطفعلی صورتگر
• «هرکس به شهر حافظ و سعدی گذر کند// عزم سفر به عالم شعر و هنر کند// «شیراز معدن لب لعل است و کان حسن»// زینرو هزار ناز به شهر دگر کند// شیراز مرکز هنر و علم و دانش است// کافاق را ز حاصل آن بهره ور کند// شیراز شهر شعر و گل و عشق و باده است// کی اهل دل تواند از آن ها حذر کند» -> ابراهیم صهبا
• «هرکه بیند همچو من شیراز را فصل بهار// می زند بی شک از این جا پشت پا بر هر دیار// آن بهشت جاودان شیراز می باشد که باد// مشک تر می آورد با خود ز هرسو بار بار// در لطافت، در طراوت، در صفا، در تازگی// بر سر گیتی بود شیراز تاج افتخار// راحت جانست الحق این هوای روح بخش// سرو شیراز است بی شک قامت دلجوی یار» -> فریدون مشیری
• «همام را سخنِ دل نشین و دل کش هست// ولی چه سود که بی چاره نیست شیرازی» -> همام تبریزی
• «هوای منزل یار آب زندگانی ماست// صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم» -> حافظ
• «از اینجا تا به شیراز لاله کاشتم// میون لاله ها سیبی گذاشتم// جلودار، رد میشی سیبم نچینی// که اسم یار جونیم روش نوشتم»• «اگر بختم به من دمساز باشه// در دولت به رویم باز باشه// برم شیراز و دلداری بگیرم// که شهر عاشقی شیراز باشه»• «به قربون سر هر کازرونی// که شیرازی نداره مهربونی// اگر خواهی ببینی مهربونی// برو یه ول بگیر از کازرونی»• «تو در لاری و من از لار سیرم// تو در شیراز و من در گرمسیرم// بخور از آب رکنی نوش جونت// که من از آب رکنی بی نصیبم»• «تو که ناز ناز میری منم می یایم// بلندپرواز میری منم می یایم// بلندپرواز میری در شهر شیراز// تو که شیراز میری منم می یایم»• «خداوندا ندارم بال پرواز// دل بازی گوشم جامونده شیراز// میون حوض فلکه، ساعت گل// میون دلگشا و بُنگ بلبل//میون رودخونهٔ خشک بی آبش// که از توش رد می شم بی منت پل»• «خدایا پر بده پرواز گیرم// دم دروازه شیراز گیرم// اگر شیرازیان با من نسازند// جلو اسب شاه طهماسب گیرم»• «خدایا یار من کو؟ یار من کو؟// به شیراز می روی سوغات من کو؟// به شیراز می روی سوغات بفرس// سرانداز گلی با نار بفرس»• «خوش اومد یارک جونیم خوش اومد// خوش اومد گل به مهمونیم خوش اومد// خوش اومد گل به بشقاب، زر به مثقال// بلندبالای شیرازیم خوش اومد»• «دم دروازهٔ شیراز چه تنگه// بیاض گردن باقر بلنده// همه گویند که شاهون خلعتی داد// ندونم خلعت شاهون چه رنگه»• «دم دروازهٔ شیراز نشینم// سیه چشمون درآیند مو ببینم// سیه چشمون درآیند گله گله// رقم دارم که سرگله ش بگیرم»• «دوتا دلبر بودیم هم عهد و هم راز// نفاق افتاد نگارم رفت شیراز// بیا با دُو سلامم را برسون// که شاید بازگردد دلبرم باز»• «دوتا کفتر بودیم هردو خوش آواز// شبا در لونه و روزا به پرواز// الهی خیر نبینه مرد صیاد// که او، تای مرا برده به شیراز»• «ز جهرم اومدم شیراز می رم// سبکبار اومدم پربار می رم// الهی شهر شیراز تش بگیره// که بایار اومدم بی یار میرم»• «صفاهونم، صفاهونم چه جایی// که هر یاری گرفتم بی وفا بی// بشم یک سر بتازم تا به شیراز// که در هر منزلش صد آشنا بی»• «عجایب دختری دیدم نمدمال// نمد برکولش و می رفت کربال// مرو کربال همش کک است و پخشه// برو شیراز که گل ها می درخشه»• «عجب آب و هوایی داره شیراز// پسین دلگشایی داره شیراز// پسین «دلگشا» و صبح سعدی// عجب شاه چراغی داره شیراز»• «قد و بالات به سرو ناز مونه// دو چشمونت به چشم باز مونه// لب و دندون شیرینی که داری// به شربت خونه شیراز مونه»• «قطاری بسته ای بالای شالت// به شیراز رفته ای گل در کنارت// به شیراز رفته ای منزل بگیری// همون پروردگار پشت و پناهت»• «کبوتر می کنی پرواز، پرواز// از این جا یک سره تا شهر شیراز// بگو با دلبر افسون گر من// که از بهر جدایی چاره ای ساز»• «میگن کُمین نیسی ولی من بازم// سفره شیرازو بَرَت میندازم// اشکنه رُبّی، دوپیازه آلو// کوفته هولو، خوروش بادمجون کُودو// شکرپلو- ای وَر- شیش انداز- اُووَر// یخنی اُووَرتر، نون شیراز اُووَر» -> بیژن سمندر، شیراز گل بهترو
• «ول من شوهر چی دار می خواد// دوتاگوشش دوتا گوشوار می خواد// من مسکین نمی گیره دماغش// ول شیرازی و پولدار می خواد»• «از قیامت خبری می شنوی، ساکنان این دیار به رای العین دیدند که شیراز در آراستگی عروس شهرها و در طراوت صفا غیرت جنت الماوی بود تل خاکی است.» -> تذکره دلگشا، علی اکبر نواب شیرازی
• «چنان کوفت بر خاک دور سپهر// که مهر از غبارش بپوشید چشم// مگر چشم اختر ضیا خواستی// ز خاکش فلک توتیا خواستی» -> تذکره دلگشا، علی اکبر نواب شیرازی
• «چه پرسی چه گویم که این سال چیست// سی و نه فزون از هزار و دویست// به خاک اندر آمد یکی زلزله// جهان روز محشر شد از ولوله// ز شیراز آن رشک گلگشت حور// بساط نشاط و سرای سرور// چه شیراز، آن خاک رامش فزا// همه جای شادی و عیش و نوا// چه شیراز، آن باغ مینو سرشت// زمان خزانش بهار بهشت// از آن شهر بازار و ایوان و کاخ // بجا ماند دشتی همه سنگلاخ» -> وصال شیرازی

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] شیراز از شهرهای کشور ایران است و به دلیل وجود مرقد احمد بن موسی(ع) معروف به شاهچراغ، برادر امام رضا(ع) در این شهر، نزد شیعیان ایران اهمیت دارد. شیراز محل حکومت سلسله زندیه بوده و آثار تاریخی فراوانی را از آن دوران در خود به یادگار دارد. مقبره سعدی و حافظ دو شاعر برجسته فارسی زبان در این شهر واقع است.
استان فارس در جنوب منطقه مرکزی ایران بین مدارهای ۲۷ درجه و دو دقیقه و ۳۱ درجه و ۴۲ دقیقهٔ عرض شمالی و ۵۰ درجه و ۴۲ دقیقه و ۵۵ درجه و ۳۸ دقیقهٔ طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است. این استان از شمال با استان اصفهان و یزد، از مغرب با استان های کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر، از جنوب با استان هرمزگان و از شرق با استان کرمان همسایه است. شهر شیراز، مرکز استان فارس به طول ۴۰ کیلومتر و عرضی متفاوت بین ۱۵ تا ۳۰ کیلومتر با مساحت ۱۲۶۸ کیلومتر مربع به شکل مستطیل و از لحاظ جغرافیایی در جنوب غربی ایران و در بخش مرکزی فارس قرار دارد.اطراف شیراز را رشته کوههای نسبتاً مرتفعی به شکل حصاری استوار، احاطه کرده اند که از لحاظ سوق الجیشی و حفظ شهر اهمیت ویژه ای دارند. این شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوه های بمو، سبزپوشان، چهل مقام و باباکوهی (از رشته کوه های زاگرس) محدود شده است. مختصات جغرافیایی شیراز عبارتست از ۲۹ درجه و ۳۶ دقیقه شمالی و ۵۲ درجه و ۳۲ دقیقه و ارتفاع آن از سطح دریا بین ۱۴۸۰ تا ۱۶۷۰ متر در نقاط مختلف شهر متغیر است. رودخانهٔ خشک شیراز رودخانهٔ فصلی است که پس از عبور از شهر شیراز به سمت جنوب شرقی حوضهٔ خود متمایل شده و به دریاچه مهارلو می ریزد.
شهرشیراز نام شیراز در کتیبه های هخامنشی تخت جمشید خوانده شده است، اشیاء وظروف تاریخی و مسکوکاتی که هم اکنون درموزه متروپولیتن نیویورک موجود است ازعظمت شیراز در عهد سلوکی ها , اشکانیان وساسانیان گواهی میدهد. طبق روایات اساطیری شیراز در زمان فرزند تهمورث دومین پادشاه پیشدادی ساخته شده است. پس از حمله اعراب صفاریان و دیلمیان بر آبادانی شیراز افزودند. در سال ۱۰۷۹ هجری قمری شیراز براثر جاری شدن سیل سهمگین ویران شد و بسیاری از آثار تاریخی آن ازمیان رفت. همچنین این شهر درزمان حمله افغان ها خرابی هار بیشماری را متحمل شد. شیراز طی چند دهه اخیر توسعه وگسترش جالب توجهی یافته است وبه یکی از شهرهای مهم وزیبای ایران تبدیل شده است.محیط مساعد شیراز در ادوار گوناگون, دانشمندان , سخنوران و نویسندگانی بزرک را در دامان خود پرورانده است که آثار جاویدان آنها میراث علمی وادبی ایران را زنده و جاوید نگاه خواهد داشت.

[ویکی اهل البیت] شیراز مرکز استان فارس در جنوب غربی ایران است. شیراز با جمعیت ١.279.140 نفر (برآورد سال 2006م)، پنجمین شهر پر جمعیت ایران است . موقعیت جغرافیایی این شهر در ارتفاع ۱۴۸۶ متری از سطح دریا در دامنه های رشته کوه زاگرس است.. شیراز پر افتخار جلوه گاه با شکوه خداوندی و مرکز تلالو انوار الهی فرزندان موسی بن جعفر (ع) است
یکی از ویژگی های مهم شیراز وجود بقعات متبرکه است .حرم های مطهر فرزندان گرامی حضرت موسی بن جعفر و دیگر امازادگان همچون ستارگانی درخشان فضای ملکوتی این شهر را منور نموده اند. آستان مبارک این اماکن مقدسه روشنی بخش قلوب مومنان و تسلی دلهای حاجتمندان است و علاوه بر مکان های زیارتی ، محل آرایه معماری ، شعر و ادب ، نقاشی ، حجاری و کاشی کاری هنرمندان شیرازی می باشد. اهالی متدین شیراز در نهایت احترام از این میراث های معنوی و فرهنگی حفظ و نگهداری نموده و در عمران و آبادی زیارت گاه ها کوشش فراوان بخرج می دهند .برخی از امامزادگان و آرامگاه های شیراز عبارتند از:

پیشنهاد کاربران

نام اصلی شیراز در زمان داریوش ( شیرایز ایشی ) بوده است که در اثر گذر زمان به تیرازیس یا شیرازیس تغییر کرده است و بعد برای سهولت تلفظ به شیراز تغییر کرده است.

بله درست است نام سابق شیراز شیرایز ایشی بوده است.

شیراز ::چی راز
معنی به لری
شی::چی. مانند.
راز::راز.
شیراز::شهری مانند راز. شهراسرار آمیز. شهر رازها

در زبان لری بختیاری به معنی
حاشیه دوزی جاجیم و قالی.
ماست چکیده شده.
عروسی راز. چی راز

شی ::عروسی. چی.

راز::راز. اسرار.

شی کردی::عروسی کردی
شی کنی::چکار می کنی. چی می کنی




Shiraz

شیر رازان
شیره به معنی عصاره
رازان به معنی انگور
شیراز یا شیرازان به معنی اب انگور یا شراب میباشد

نوعی خوراکی. که از دوغ جوشیده درس میکنند


شیراز: شهر راز
لقبش : مدینة الشعرا

شیراز یک کلمه مرکب است شی و راز که شی بمعنی پایین و راز نام شهرو آبادی قبلی بوده بمعنی اسرارآمیز ۰شیرازیعنی پایین راز

شیراز یعنی مهد پادشاهان

شیراز: ( shirăz ) : [ اصطلاح چوپانی ] حاصل چکیدن آب دوغ است که چربی کمتری دارد.

شهری بزرگ و تمیز و خوش اب و هوا که در فصل بهار و ماه اردیبهشت عالی است.
پر از اثار باستانی و دیدنی و مردمی خونگرم و لطیف


یکی از شهر های معروف استان فارس کشور ایران

شیراز، کلمه گالشی، دیلمی، گوساله ای که از مادر جدا کنند، وآماده چرا گردد ودیگر از شیر مادر تغذیه نکند را شیرزه میگویند. که متضاد آن شیر مس است. واینکه از شیراز معنی نوپا وجوان بودن استنباط می گردد. شیراز یکی دیگر از پایتخت های دیلمیان.

شهری در جنوب ایران و مرکز استان فارس. نام مدرن شده ی تیرازیس یا شیرازیس. که پنجمین شهر پر جمعیت ایران است. آرامگاه سعدی، حافظ، خواجوی کرمانی. پایتخت ایران در دوره ی زندیه و قلب پزشکی ایران. مردم در شیراز به لهجه شیرازی سخن می گویند که فارسی شده ی لهجه های مناطق اطراف است. مردم در استان فارس از همه جا به شیراز مهاجرت می کنند به طوری که الان اکثر جمعیت شیراز را مهاجران تشکیل داده اند. همچنین در شیراز افاغنه مهاجر هم وجود دارند.

شیراز یک کلمه ی تورکی است. ( شیر آز ) شیردر معنا . رنگ ولعاب است. شیر آز شهری که دارای شیر. رنگ. ولعاب کمتری دارد. نسبت به شهرهای تبریز. اردبیل. قزوین. و همدان. . . . . ضرب الامثل قدیمی ( یک زن روستایی و یک زن شهری بالای کوه بروند. و باران ببارد. ( شهری آروادین شیری ( رنگ. و لعاب ) گئت سه. و کتدی آروادین کیری ( چرک ) گئت سه. بل لی اولار کیم گوزلدی )

شیراز از دو کلمه عبری "شیر" ( shir ) به معنی آواز یا شعر و "راز" ( raz ) به معنی راز و سِر تشکیل شده و توسط یهودیان بنیان نهاده شده در کنار قبر مادر سلیمان پیامبرشان
ساکنان اصلی شیراز یهودیان بودند مانند
خاندان یهودی قوام شیرازی که از افراد مشهور این خاندان می توان به:
صدرالدین الشیرازی القوامی مشهور به ملا صدرا
حاج ابراهیم کلانتر صدراعظم آقا محمدخان قاجار
ابوالحسن شیرازی سفیر فتحعلیشاه در انگلستان
فتحعلی خان صاحب دیوان از دولت مردان دوره قاجار و داماد فتحعلی شاه قاجار و پسر ابوالحسن شیرازی
میرزا حسن علی ملقب به نصیرالملک، یکی از بزرگان سلسله قاجار از خاندان قوام شیرازی و بانی مسجد نصیرالملک شیراز
علی محمد قوام، همسر اشرف پهلوی و نماینده شیراز در مجلس شورای ملی
محمدرضا قوام، استاندار اصفهان، همدان و کردستان
ابراهیم قوام، نماینده مجلس شورای ملی
سعید امامی از خاندان قوام شیرازی

و اما سعدی جان شیرین سخن شیرازی هم آثار سعدیه شاعر یهودی مصری را به صورت گلستان و بوستان درآورده

ملا آقا بابا هم عالم یهودی شیرازی بوده که شیعه شده
آیت الله محی الدین حائری شیرازی هم اجداد یهدی داشته
و. . . .

تاریخ را دوباره بخوانیم

معنی شیراز
نام شهری دلگشا در فارس.

1 - شیراز ( شیر آز ) شیر=رنگ ولعاب آز=کم. . . شیراز=شهری که رنگ ولعابش کم است. . 2 - . شیراز یکی از فراورده های شیر است. مثل دوغ. که چربی کمی دارد. 3 - گاوی که شیرش کم است و گوساله باید از سبزیجات استفاده کند

اقای اریا شی به لری یعنی شوهر کردن

اقای اریا چیکار میکنی به لری چی ایکنی میشه نه شی کنی

فقط میدونم که یعنی شهر با اصالت و دوست داشتنی، شهر پر از راز

ر افسانه ها آمده است که شیراز فرزند تهمورس ( از پادشاهان سلسله پیشدادیان ) شهر شیراز را تأسیس کرد و نام این شهر برآمده از نام اوست. به روایتی دیگر؛ نام این دیار "شهر راز" بوده که به اختصار شیراز خوانده شده است. در حالی که بر اساس تحقیقات "تدسکو" شیراز به معنای مرکز انگور خوب است و بالاخره بنا به نوشته کتاب "صورالاقالیم"، از جهت وجود دام های بسیار در دشت شیراز، آنجا را "شیرساز" نامیده اند. علاوه بر این؛ در گذشته، شیراز را شیدراز به معنای شیب بلند می خوانده اند. چون سطح این جلگه دارای شیب زیاد و طولانی است. حتی هم اکنون به محل های پایین شیراز؛ شی بازار یا شیب بازار می گویند.




کلمات دیگر: