تخت جمشید
فارسی به انگلیسی
Persepolis
فرهنگ فارسی
دهی از دهستان مرودشت در بخش زرقان شهرستان شیراز است که در سی هزار گزی شمال خاور زرقان و در کنار شوس. اصفهان به شیراز قرار دارد . دامن. معتدل است ۵۸٠ تن سکنه دارد . آب آن از رودخان. سیوند و محصول آن غلات و حبوبات و چغندر و شغل اهالی زراعت است . و بناهای تاریخی تخت جمشید و قصر خشایارشاه که معروف به آپاداناست در نزدیکی آن قرار دارد .
لغت نامه دهخدا
پلکان بزرگ : راهی که به بالای تخت یا صفه راهنمائی مینماید، دو پلکانی است که در دو طرف ، روبروی هم ساخته شده و شماره ٔهر یک از پلکانها از پائین تا بالای تخت 110 و درازای هر یک 6/90 متر و پهنایش 38 سانتیمتر و بلندیش 10 سانتیمتر میباشد.
سردر بزرگ یا مدخل : برای وارد شدن به درون ارک تخت جمشید، پس از پلکانهای شرح داده شده ، تنها راه ، سردر بزرگ بوده و آن ساختمانی است چهارگوشه که در بالای پلکانهای نامبرده واقع گردیده است. این مدخل دارای 4 ستون و سردر غربی و شرقی و جنوبی بوده است ، که چهار جرز دو درگاه آن ، با دو تا ازستونهایش ، هنوز برجا و باقی میباشد.
درگاه غربی مدخل : در ورودی بزرگ نامبرده ،که در خارجی بوده ، رو به مغرب و متوجه پلکان بزرگ میباشد. در طرفین درونی جرزهای درگاه غربی ، تقریباً در بلندی دو متر از کف ، دو پیکر حیوان بزرگ که بدن و دستهای آنها شبیه به اعضای گاو و سرشان مانند سر شیرمیباشد، حجاری شده است.
درگاه شرقی : درگاه دومی که درونی بوده بطرف شرق واقع است. جرزهای این درگاه دارای دو گاو بالدار با سر انسان است و تاجی هم بر سر دارند. این نقوش بالدار تقلیدی است از مجسمه های دروازه پایتختی که سارگن ، پادشاه آشور، در حدود 712 ق. م. پس از ترک نینوا، پایتخت قدیم آشور، در 15میلی شرقی شهر موصل ساخته است.
آپادانه ( آپادانا ) یا بارگاه : در جنوب سردر بزرگ ، بفاصله 50 متر، ساختمان ستون داری آشکار و نمایان است که موسوم به کاخ آپادانَه یعنی کاخ بار عام میباشد. تمام ساختمان بار عام نامبرده ، اکنون دارای 13 ستون میباشد، و بوسیله دو پلکان دوطرفی شمالی و شرقی ، به آن وارد میشوند. دو پلکان نامبرده ، یکی پلکان کهنه است که بسمت شمال متوجه میباشد، دیگری پلکان نوپیدایش است که در سوی خاوری ( شرقی ) ساختمان واقع است و شرح آن زیر عنوان «پلکان نوپیدایش » بیاید. دیوار پیش بست پلکان کهنه ، به نقوش چندین تن از نمایندگان ملل مختلف ، مزین و آراسته میباشد.ساختمان آپادانَه عبارت بوده از یک تالار چهارگوشه مرکزی ، و چهار ایوان بشکل راست گوشه که هر یکی از ایوانها 12 ستون و خود تالار مرکزی 36 ستون ، در 6 ردیف داشته است.
تخت جمشید. [ ت َ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرودشت در بخش زرقان شهرستان شیراز است که در سی هزارگزی شمال خاور زرقان و در کنار شوسه ٔ اصفهان به شیراز قرار دارد. دامنه ای معتدل است . 580 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ سیوند و محصول آن غلات و حبوبات و چغندر وشغل اهالی زراعت است . این قریه دارای دبستان و پاسگاه ژاندارمری و تلگراف خانه است . و بناهای تاریخی تخت جمشید و قصر خشیارشا که معروف به آپاداناست در نزدیکی آن قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
تخت جمشید. [ ت َ ت ِ ج َ ] (اِخ ) تخت جمشید آثار باقیمانده ٔ ارک و کاخ داریوش اول هخامنشی است ، که پس از گذشتن 189 سال از آغاز بنای آن ، اسکندر مقدونی ساختمان های آن را در سال 331 ق . م . سوزانده است . تخت جمشید در 56کیلومتری شمال شرقی شیراز و 6کیلومتری استخر، در جلگه ٔ مرودشت واقع است . تخت جمشید طبق دو کتیبه ای که در بالای دیوار جنوبی آن کنده شده ، از بناهائی است که به فرمان داریوش اول هخامنشی ، در حدود سال 520 ق . م . ساخته شده است .
پلکان بزرگ : راهی که به بالای تخت یا صفه راهنمائی مینماید، دو پلکانی است که در دو طرف ، روبروی هم ساخته شده و شماره ٔهر یک از پلکانها از پائین تا بالای تخت 110 و درازای هر یک 6/90 متر و پهنایش 38 سانتیمتر و بلندیش 10 سانتیمتر میباشد.
سردر بزرگ یا مدخل : برای وارد شدن به درون ارک تخت جمشید، پس از پلکانهای شرح داده شده ، تنها راه ، سردر بزرگ بوده و آن ساختمانی است چهارگوشه که در بالای پلکانهای نامبرده واقع گردیده است . این مدخل دارای 4 ستون و سردر غربی و شرقی و جنوبی بوده است ، که چهار جرز دو درگاه آن ، با دو تا ازستونهایش ، هنوز برجا و باقی میباشد.
درگاه غربی مدخل : در ورودی بزرگ نامبرده ،که در خارجی بوده ، رو به مغرب و متوجه پلکان بزرگ میباشد. در طرفین درونی جرزهای درگاه غربی ، تقریباً در بلندی دو متر از کف ، دو پیکر حیوان بزرگ که بدن و دستهای آنها شبیه به اعضای گاو و سرشان مانند سر شیرمیباشد، حجاری شده است .
درگاه شرقی : درگاه دومی که درونی بوده بطرف شرق واقع است . جرزهای این درگاه دارای دو گاو بالدار با سر انسان است و تاجی هم بر سر دارند. این نقوش بالدار تقلیدی است از مجسمه های دروازه ٔ پایتختی که سارگن ، پادشاه آشور، در حدود 712 ق . م . پس از ترک نینوا، پایتخت قدیم آشور، در 15میلی شرقی شهر موصل ساخته است .
آپادانه (آپادانا) یا بارگاه : در جنوب سردر بزرگ ، بفاصله ٔ 50 متر، ساختمان ستون داری آشکار و نمایان است که موسوم به کاخ آپادانَه یعنی کاخ بار عام میباشد. تمام ساختمان بار عام نامبرده ، اکنون دارای 13 ستون میباشد، و بوسیله ٔ دو پلکان دوطرفی شمالی و شرقی ، به آن وارد میشوند. دو پلکان نامبرده ، یکی پلکان کهنه است که بسمت شمال متوجه میباشد، دیگری پلکان نوپیدایش است که در سوی خاوری (شرقی ) ساختمان واقع است و شرح آن زیر عنوان «پلکان نوپیدایش » بیاید. دیوار پیش بست پلکان کهنه ، به نقوش چندین تن از نمایندگان ملل مختلف ، مزین و آراسته میباشد.ساختمان آپادانَه عبارت بوده از یک تالار چهارگوشه ٔ مرکزی ، و چهار ایوان بشکل راست گوشه که هر یکی از ایوانها 12 ستون و خود تالار مرکزی 36 ستون ، در 6 ردیف داشته است .
ستونهای بارگاه آپادانَه (آپادانا): بلندی ستونهای آپادانَه نزدیک به 18متر و قطر پای آنها دو متر است . قسمت بالای ستونها مرکب از سه جزء است : اول سرستون اصلی ، دوم قسمت مارپیچ دوگانه ، سیم تنه ٔ دو گاوی که پشت به پشت داده اند. در بالای تمام ستون های تالار مرکزی ، همین نوع مجسمه ٔ گاو بوده ولی روی ستون های ایوان شرقی مجسمه ٔ دو شیر ودر بالای ستون های ایوان غربی ، مجسمه ٔ دو گاو بدون قسمت مارپیچ دوگانه و سرستون اصلی بوده است . در ماه شهریور 1312 هَ . ش .، چهار لوح زرین و سیمین از گوشه های شمال شرقی و جنوب شرقی تالار مرکزی آپادانَه به دست آمده است که روی همه ٔ آنها عبارتی به یک مضمون ، به سه خط میخی پارسی و عیلامی و بابلی نقر گردیده و ترجمه ٔ آنها بدین قرار است :
ترجمه ٔ لوحها: داریوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه کشورها، پسر وشتاسپ هخامنشی . داریوش شاه گوید: این است کشوری که من دارم ، از سکستان آن طرف سغد، از آنجاتا کوشا (حبشه )، از هندوستان تا سارد (لیدی )، که اهورمزدا، بزرگترین خدایان ، به من داده است . اهورمزدا مرا و خاندان مرا نگهداری کند.
پلکان نوپیدایش : در جانب شرقی ایوان شرقی کاخ آپادانه ، باز دو پلکان دوطرفی نمودار و مشهور به پلکان نو میباشد که در آبان ماه 1311 هَ . ش . کشف گردیده است . دور دیوار پلکان ردیف جلو، صورت 8 تن سرباز نیزه دار پارسی و مدی ، نقش گردیده و پشت سر آن ها، در هر دوسوی ، صورت شیری که گاوی را میدرد با یک ردیف درخت سرو دیده میشود. در سمت راست دیوار پیش پلکان ردیف دوم چندین تن از سران سپاه و بزرگان لشکر و سربازان ویژه ٔ شاهی ، و کماندار و نیزه دار نمایان است . در قسمت چپ دیوار پیش بست پلکان نوپیدایش ، در 23 مجلس پیکر و تصویر نمایندگان ملتهای تابعه ٔ خشیارشا نقش گردیده است . این نقوش صورت ملل باجگذاری هستند که در عید نوروز، باج و پیشکشهای خود را آورده میخواهند به پیشگاه اعلیحضرت خشیارشا، شاه توانای آن زمان که سرور 31 کشور باجگذار بوده تقدیم نمایند. پلکان نوپیدایش قرینه ٔ آن که در سمت شمال بارگاه آپادانه واقع است ، طبق کتیبه ای که در دیوار پیش بست آن نقر گردیده از بناهای خشیارشا میباشد. تا پیش از پیدایش لوحهای زرین و سیمین نامبرده در بالا، بارگاه آپادانه به کاخ خشیارشا مشهور بود، ولی سپس ثابت گردید که فقط پلکانهای دو سمت بارگاه بفرمان خشیارشا ساخته شده و خود کاخ از بناهای داریوش بزرگ بوده است . رجوع به کاخ آپادانا شود.
بارگاه صدستون : در مشرق کاخ آپادانه ساختمانی موجوداست بنام کاخ صدستون که دومین کاخ بار، و عبارت است از یک تالار و یک ایوان در شمال آن . در این ساختمان هیچ کتیبه ای دیده نمیشود، ولی بنای آن از خشیارشا بوده است و طبق کتیبه ٔ خط بابلی ، اتمام و به پایان رسیدن آن توسط اردشیر اول هخامنشی پسر خشیارشا بوده است .
ساختمان تالار صدستون : این تالار بشکل چهارگوشه و دارای یک صد ستون تمام سنگی در ده ردیف بوده و اکنون پاستونهایش بجای خود باقی میباشد. در چهار دیوار تالار صدستون هشت در و 36 پنجره و طاقچه ٔ سنگی دارد، و بین آنها دیوارهای آجری بوده که فعلاً خراب شده است .
درگاههای شمالی صدستون :در چهار جرز دو درگاه شمالی آن ، چهار بار مجلس بار شاهی را نشان میدهد، در بخش بالا شاهنشاه روی کرسی شاهانه نشسته و در جلو او دو عودسوز گذارده شده ، پس ازآن یکی از بزرگان کشور ایستاده گزارش میدهد. زیر کرسی شاه پنجاه تن از نگهبانان پارسی و مدی هم ایستاده اند.
درگاههای شرقی : در درون دو جرز یکی از دو درگاه شرقی ، شاه با گاو کوهی ، و در درگاه دیگر با شیر بالداری که پنجه ٔ عقاب و دم عقرب و یک شاخ نیز دارد، در جدال میباشد. این جانور را میتوان به خدای بدی یعنی اهریمن تعبیر نمود که شاه از طرف اهورمزدا با او میجنگد.
درگاههای جنوبی : در داخل هر یک از چهار جرز این دو درگاه باز چهار مجلس بار دیده میشود، یعنی شاه با عصای سلطنت روی کرسی نشسته است . در اینجا کرسی شاهانه روی تختی قرار دارد. در پائین کرسی شاه پیکر 14تن از نمایندگان ملتهای تابع ایران در سه ردیف ایستاده اند. در بالای تخت پشت کرسی ، یک تن از بزرگان کشورنمایان و چتری بالای سر شاه نگه داشته است . در بالای سر شاه نیز یک ردیف شیر و دو فروهر بزرگتری بوده و اکنون به زمین افتاده است .
درگاههای غربی : جرزهای دو درگاه غربی شاه را نشان میدهد که با دیو بالداری که دارای سر شیر و یک شاخ است میجنگد.
ایوان کاخ صدستون : این ایوان که تاریخ پیدایش جدیدآن مهرماه 1315 هَ . ش . بوده در امتداد شمالی کاخ نامبرده واقع و شکل راستگوشه را دارد. در سمت شرق و غرب این ایوان ، دو بدنه ٔ سنگی که مرکب از سنگهای سیاه صیقلی است موجود، و روی هر یک گاو بزرگی ایستاده و سر و تنه ٔ آن شکسته و به زمین افتاده است . ایوان شمالی نامبرده دارای 16 ستون مانند ستون های خود تالار بوده است . قسمت بالای ستون ها مرکب بوده از سرستون و قسمت مارپیچ دوگانه و دو حیوان نشسته ٔ پشت به پشت داده که دارای تنه ٔ گاو و سر انسان با ریش دراز میباشند. نیمی از سرستون شبیه به ستونهای نامبرده که در کاخ سه دروازه به دست آمده برای نمایش آثار دوران هخامنشی به موزه ٔ ایران باستان در تهران برده شده است .
مدخل دوم : در جلوی ایوان کاخ صدستون ساختمان سنگی مختصری نمایان است که دارای تنه ٔ ستونهای بزرگی میباشد. یکی از سرستونهای آن که عبارت از دو گاو نشسته ٔ پشت به پشت داده است موجود و بزرگی و طرز ساختمان آن باعث بسی حیرت و شگفتی انگیز میباشد. سرستون نامبرده در سال 1315 هَ . ش . بهمت آقای دکتر «اریک اشمیت » به یکی از تالارهای بزرگ تخت جمشید حمل و برای حفاظت و نمایش در آنجا گذارده شده است . رجوع به کاخ صدستون شود.
کاخ سه دروازه : در جنوب شرقی کاخ بار عام داریوش (آپادانه ) ساختمان تقریباً چهارگوشه ای پدیدار است . در شمال و جنوب آن دو ایوان و چند اطاق بنا شده است . ساختمان مرکزی کاخ سه دروازه مربع و دارای چهار ستون بوده و هر یک از ایوانها دو ستون داشته و کف این کاخ پست تر از کف آپادانه و تا زاویه ٔ جنوب شرقی ساختمان هدیش امتداددارد. هرچند در کاخ سه دروازه کتیبه ای دیده نشده ولی از طرز ساختمان آن معلوم میشود که از بناهای داریوش اول و در حدود 515 - 512 ق . م . ساخته شده است .
پلکان دوطرفی کاخ سه دروازه : در سمت شمال این کاخ دو پلکان در راست و چپ ساخته شده و شماره ٔ هر یک 30 دانه و در بالای دیوار پیش بست آنها نرده ٔ سنگی با کنگره های خیلی زیبا وجود دارد. در بخشهای خارجی نرده های پلکانهاسه نیزه دار پارسی و مدی و سپس شیری که گاوی را میدرد نمایان است . دیوار پیش بست ایوان شمالی این کاخ در هر دو طرف آراسته به چهار تن نیزه دار و کماندار میباشد. در دو سمت نیزه داران مجدداً شیری گاوی را میدرد و در بالای اینها نقوش سربازان دیده میشود.
ایوان شمالی سه دروازه : این ایوان بشکل راستگوشه و دارای دو ستون تمام سنگی است که پا و سرستون یکی از آنها هنوز باقیست . در جلوی این ایوان نرده ای با کنگره های سنگی موجود است و در هر طرف آن نقوش سربازان پارسی حجاری شده است .
تالار مرکزی کاخ سه دروازه : پشت ایوان شمالی ، تالاری است چهارگوشه و سقف آن روی چهار ستون برقرار بوده است . این تالار در شمالی و شرقی و غربی داشته است . در دو جانب درونی جرزهای درگاه شرقی تالار، داریوش اول روی سریر نشسته و خشیارشا ولیعهدش در پشت سر او ایستاده است . سریر شاه روی تختی قرار دارد که 28 تن از نمایندگان ملتهای مختلف پائین تخت را روی دو دست نگه داشته اند. جرزهای دو درگاه شرقی و جنوبی تالار مرکزی نامبرده آراسته به نقش داریوش اول میباشد و دو تن از غلامان هم در دنبال او روانند. و در بخش بالای درگاه نیز نقش فروهر که در حالت پروازدیده میشود حجاری شده است .
ایوان جنوبی کاخ سه دروازه : در جنوب تالار مرکزی ، ایوانی است چهارگوشه و دارای دو ستون سنگی مانند ستون های کاخ صدستون کمی کوچکتر بوده و اکنون پاستونهای آن هابر جای خود باقی است . در سمت جنوب ایوان ، پلکان کوچک و ظریفی از سنگ سیاه وجود دارد که ظرافت حجاری آن ،توجه عموم جهانگردان را به خود جلب نموده است . در طرف خارج نرده های کنار پلکان ، سربازان نیزه دار پارسی منقوش گردیده و در طرفین درونی این نرده ها، مستخدمین و غیره از پلکان بالا میروند. پلکان نامبرده برای نمایش صنایع دوره ٔ هخامنشی به تهران برده شده است . رجوع به کاخ سه دروازه شود.
عمارت آئینه یا کاخ تچرا: پس از گذشتن از سمت جنوب کاخ آپادانه ، از جانب جنوبی آن و جنوب غربی کاخ سه دروازه ، ساختمان سنگی تقریباً سیاه رنگی نمودار است و اکنون مشهور به تالار آئینه میباشد و کف آن به اندازه ٔ سه متر از کف بارگاه داریوش بلندتر است . نام حقیقی کاخ آئینه بموجب کتیبه ای که در جرزهای درگاه جنوبی تالار مرکزی آن نقر گردیده تچرا یعنی قصر زمستانی بوده است ، بعلت آنکه در سه سوی در و پنجره دارد و از بامداد تا شام آفتاب از سه طرف در آن میتابد. ساختمان تچرا طبق دو کتیبه ٔ موجود در آن از بناهای داریوش بزرگ میباشد.
پلکان غربی کاخ تچرا: در سمت غرب این کاخ ، پلکانی است دوطرفی که در دو طرف داخل و خارج نرده های کنار آن ، باز نمایندگان ملتهای باجگذار، تحف و پیشکش های خود را آورده ، با راهنمائی دربانان پارسی و مدی از پلکان بالا میروند. بنای این پلکان طبق کتیبه ای که در وسط دیوار پیش بست پلکان دیده میشود از اردشیر سوم هخامنشی میباشد.
تالار شمالی کاخ تچرا: این تالار بشکل چهارگوشه و دارای چهار ستون بوده است . در جلو یکی از درگاههای آن سنگی بشکل مکعب راستگوشه برپاست و روی آن غلامی نقش گردیده که در یک دست هوله و در دست دیگر عطردان دارد.
تالار مرکزی تچرا: تالار مرکزی همانند تالارهای دیگر چهارگوشه و دوازده ستون در سه ردیف داشته و در چهار دیوار 6 در و 8 طاقچه و 4 پنجره ٔ سنگی دارد و دور گیلوئی هر پنجره و طاقچه کتیبه ای به سه خطمیخی پارسی و عیلامی و بابلی نوشته شده و ترجمه ٔ آنها از این قرار است : این گیلوئی سنگی پنجره در خانه ٔ شاهی داریوش ساخته شده است .
ایوان جنوبی : در امتداد جنوبی تالار مرکزی ایوانی است بشکل راستگوشه و شماره ٔ ستونهای آن 8 و در دو ردیف کار گذارده شده بوده است . ایوان نامبرده تا دو طاقچه ٔ شرقی و غربی آن بنابر کتیبه ای که دور آنهاست از بناهای داریوش اول میباشد، سپس خشیارشا دو پایه ٔ سنگی که یکی از آنها شکسته و به زمین افتاده ، بر دو گوشه ٔ جنوب شرقی و جنوب غربی ایوان افزوده است . رجوع به کاخ تچر شود.
تپه ٔ مرکزی : در طرف غرب ساختمان سه دروازه و مشرق کاخ تچرا تپه ٔ بلند و مرتفعی پدیدار است که سطح آن از تمام نقاطروی تخت بلندتر است . سطح این تپه تقریباً چهارگوش وبه ویرانه های برجهای بابل مانند است . احتمال قوی میرود که تپه ٔ نامبرده خرابه ٔ بنای مخصوص عبادت و پرستش ساکنین صفه ٔ تخت باشد. در جنوب تپه ٔ مرکزی فضای مسطحی است که از مشرق و مغرب منتهی میشود. جرز و پلکان دوطرفی دارای حجاریهای زیبا و این دو پلکان طبق کتیبه ای که در دیوار آن است از بناهای خشیارشا میباشد.
کاخ کوچک خشیارشا یا هدیش : هدیش یا عمارت نشیمن واقع است در جنوب شرقی تچرا و جنوب تپه ٔ مرکزی . ساختمان هدیش مرکب است از یک ایوان شمالی و تالار مرکزی و دو تالار شرقی و غربی . هر یک از این دو تالار 4 ستون داشته و پاستونهای آن هنوز سر جای خود باقیست و اطاقهائی نیز در راست و چپ این دو تالار ساخته شده و شماره ٔ هریک سه میباشد. کاخ کوچک خشیارشا و تمام منضمات آن برحسب کتیبه هائی که روی پایه های مکعب شکل ایوان و در جرزهای درگاههای شمالی و شرقی و غربی نقر گردیده از بناهای خشیارشا پسر داریوش اول است و نامش در کتیبه های نامبرده «هدیش » یعنی جای نشیمن گفته شده است و گمان میرود در حدود 475 ق . م . بنا شده باشد.
ایوان شمالی هدیش : در تمام امتداد شمالی کاخ کوچک خشیارشا ایوانی ساخته شده است بشکل راستگوشه که دارای 12 ستون در دو ردیف بوده است . در دو گوشه ٔ شمال شرقی و جنوب غربی این ایوان ، دو پایه ٔ سنگی برپا است و در روی هر یک کتیبه ای به سه زبان پارسی و عیلامی و بابلی بفرمان خشیارشا نوشته شده است .
تالار مرکزی کاخ کوچک خشیارشا: از جای ستونهائی که در تخته سنگهای کف تالار نمایان است معلوم میشود این تالار 36 ستون در شش ردیف داشته و تماماً در هنگام آتش سوزی (حریق ) از طرف اسکندر مقدونی تبدیل به آهک شده و بتدریج ریخته است . در چهاردیوار این تالار 5 در و قریب 20 طاقچه و پنجره بوده است . در داخل پنجره ها صورت کارکنانی که هر یک به کاری مشغولند حجاری شده است . از بودن این نقوش میتوان پی برد که این عمارت حرمسرای خشیارشا بوده است . دو درتالار مرکزی به ایوان شمالی باز میشود و در جرزهای آنها خشیارشا با دو غلام که چتری بالای سر شاه نگه داشته اند از تالار بیرون می آیند. دو در تالار به اطاقهای شرقی و غربی و یک در آن هم به مهتابی جنوبی باز میشودو جرزهای این دو در باز مزین به نقوش شاه و دو غلام است ، اما در این جا هر سه داخل تالار میشوند. رجوع به کاخ هدش شود.
بنای اردشیر سوم : بنائی در مغرب ساختمان هدیش و جنوب حیاط جنوبی کاخ آئینه دیده میشود که فقط دارای چندتنه ٔ ستون سنگی و یک دیوار شمالی تقریباً ببلندی 2 متر میباشد و دو پلکان کوچک هم در دو انتهای دیوار وجود دارد. دیوار شمالی نامبرده ، مزین و آراسته است به نقوش سربازان و پاسبانان پارس و سرلوحه به یک خط وزبان که مضمون هر سه ٔ آنها یکی است و از مفاد آنها چنین معلوم میشود که این بنا و دو پلکان کوچک ، از بناهای اردشیر سوم میباشد.
عمارت جنوب شرقی یا حرمسرای خشیارشا: برابر گوشه ٔ جنوب غربی بارگاه صدستون ، و جنوب شرقی کاخ سه دروازه ، ساختمانی در پست ترین سطح صفه نمایان است که مشهور به کاخ جنوب شرقی میباشد، در سال 1311 هَ . ش .، از طرف آقای پرفسور «ارنست هرتسفلد» نماینده ٔ دانشگاه شرقی شیکاگو، از روی نقشه ٔ پیشین در روی پیهای اولیه بناشده است . ساختمان نامبرده که نیز معروف به حرمسرای خشیارشا میباشد، از بناهای داریوش بزرگ بوده است و بعداً خشیارشا آن را از طرف شمال و مغرب وسعت داده و سرسرای بین اطاقهای طرفین را وسیعتر کرده است ، چنانچه این تغییرات از دو جور بودن کف سرسرا و ایوان و طاقهای مسکونی بانوان و خانواده ٔ سلطنت معلوم میگردد.
ایوان شمالی کاخ جنوب شرقی :در بخش شمالی حرمسرای یادشده ایوانی است بشکل راستگوشه و دارای 8 پاستون از سنگ سیاه رنگ شفاف میباشد و روی آنها از قرار معلوم ستونهای چوبی نصب بوده است .
تالار بزرگ حرمسرا: پشت ایوان شمالی تالار بزرگی واقع است و شکل راستگوشه را دارد. این تالار دارای 12 پاستون از سنگ سیاه و صیقلی میباشد و در سال 1312 هَ . ش . نیز، هنگام تعمیر آن تنه و سرستون های آنرا بدستور آقای پرفسور هرتسفلد مانند ستون های زمان خشیارشا از چوب ساخته اند. در جرزهای درگاههای شمالی و جنوبی تالار بزرگ ، صورت شاه با دو غلام حجاری شده است و چنین مینماید که شاه و غلامان از درگاه جنوبی وارد، و در درگاه شمالی از تالار خارج شده از اندرون بطرف کاخ بار میروند. در درگاههای شرقی و غربی ، خشیارشا بسمت نمایندگی از طرف اهورمزدا با دو اهریمن که ، در یک درگاه ، هیکل شیر بالدار با اعضای مختلف و در درگاه دیگر، بشکل شیر است در جدال میباشد.در جنوب تالار مذکور، حیاط خیلی کوچکی دیده میشود و این حیاط باقی عمارت حرمسرا را از تالار بزرگ و ایوان شمالی جدا میکند. در کاخ جنوب شرقی هیچگونه کتیبه ای دیده نمیشود، ولی در سال 1311 هَ . ش .، هنگام برداشتن خاکهای درون آن ، لوح سنگی از زیر خاک آوار به دست آمده که خشیارشا خود را معرفی کرده و خلاصه ای از کرده های خود را نوشته است .
نویافته ها: از سال 1314 هَ . ش . در جنوب شرقی صفه ٔ تخت ، از طرف آقای دکتر هاریک اشمیت ، کاوش و خاکبرداری شده و در نتیجه ٔ آن ساختمان های زیادی با دیوارهای خشتی و پاستونهای سنگی و حجاریهای ظریف و ممتاز کشف گردیده ، و بنام ساختمان های خزانه مشهور گشته است ، ازآن جمله حیاطی است که در اطراف آن ، تالارهای بسیار وراهروهائی دیده میشود.
حیاط نوپیدایش : این حیاط در میان ساختمانها واقع و در چهار طرف آن 4 ایوان ساخته شده است . در دو ایوان شرقی و جنوبی حیاط نامبرده ، دو مجلس حجاری برجسته ٔ باشکوهی بدرازای 6/29 متر و به بلندی 2/70 متر به دیوارهای آنها نصب است . در هر یک از حجاریها در میان ، داریوش بزرگ هخامنشی ، روی تخت نشسته ، و در پشت سر او پسرش خشیارشا ایستاده است و در عقب او رئیس کیش و آئین آن زمان و اسلحه دارباشی داریوش ، و بعد دو تن از نگهبانان پارس ایستاده اند. در جلوی تخت شاه یک تن از بزرگان کشور، مشغول عرض گزارش و در پایان این مجلس باز دو تن از نگهبانان با تجهیزات دیده میشوند.
تالار صدستون نویافته : یکی از تالارهایی که در نزدیکی حیاط نویافته ٔ نامبرده کشف شده و بزرگی آن شگفت انگیز میباشد، تالاری است راستگوشه که دارای 100 ستون در دو ردیف پنج در بیست بوده و پاستونهایش مرکب از دو سنگ چهارگوشه وگرد است و فعلاً وجود دارند. از توی این تالار، دو وزنه از سنگ مرمر سیاه به دست آمده و روی هر یک از آنها کتیبه ای به سه خط میخی پارسی ، عیلامی و بابلی کنده شده و ترجمه ٔ آن بدین قرار است : داریوش شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه کشورها، شاه این زمین ، پسر گشتاسب هخامنشی .
گمان میرود این دو وزنه ٔ سنگی از وزنه های واحد مقیاس بوده و در خزانه ٔ دولتی هخامنشی بایگانی میشده است ، مانند متری که امروز در کشورفرانسه در «آرشیو ناسیونال » ضبط است .
تالار 99 ستون : در جنوب کاخ صدستون و تالار صدستون نوپیدایش ، تالار دیگری پیدا شده که دارای 99 ستون در دو ردیف 11 در 9 بوده و پاستونهای آنها که از دو سنگ روی هم تشکیل یافته است ، هنوز بر جای خود باقی میباشد.
آب انبار سنگی : درمشرق صفه ٔ تخت قدری بالاتر از ابنیه ٔ نویافته ، در پای کوه کنده شده است . چون در بالای تخت ، آب به اندازه ٔکافی نبوده ، ناگزیر این آب انبار را در آنجا درست کرده و آنر از آبهای حاصله ٔ از برف و باران جریان یافته ٔ از همان کوه ، پر مینموده اند و در بیشتر مدت سال آب آن را به مصرف میرسانیده اند. راه آبی نیز در بالای کوه در سنگ کنده شده است که آب مختصری از دره ٔ پلواررود، نزدیک استخر آمده ، بوسیله ٔ همین مجرا بر روی صفه ٔ تخت میرسیده است .
دخمه ها (مقبره ها): در بالای کوهی که تخت جمشید در دامنه ٔ آن واقع است مقبره هائی برای آخرین شاهان هخامنشی ، در سینه ٔ کوه ساخته شده است که معروف به دخمه میباشند. یکی از دخمه ها در شمال و دیگری در جنوب کوه و یکی هم در جنوب تخت جمشید در پیش آمدگی همان کوه است که ناتمام میباشد. نمای دخمه ها از دو بخش روی یکدیگر تشکیل یافته است : پائین نما شکل ایوانی را مینماید که سقف آن روی چهار ستون قرار گرفته است ، بالای سقف ایوان تختی دیده میشود که 28 تن از نمایندگان ملتهای باجگذار، در دو ردیف افقی آن را روی دو دست نگه داشته اند و روی تخت سریر سه پله ای و یک آتشدان موجود است و شاه روی سریر ایستاده و دست راست خود را بسمت آتشدان دراز کرده مشغول عبادت میباشد. دخمه ٔ شمالی متعلق به اردشیر دوم هخامنشی ، و دخمه ٔ جنوب شرقی به اردشیر سوم ، و دخمه ٔ جنوبی کوه که ناتمام مانده ، متعلق به داریوش سیم آخرین پادشاه هخامنشی است که پیش از اتمام آن مغلوب اسکندر گردید.
برج و بارو: طرف شرق صفه ٔ تخت جمشید، که چسبیده به کوه است ، دو دیوار داشته ،یکی در پای کوه و قدری پائین تر از آب انبار، و دیگری دیواری بوده که دور کوه می گشته است . میان این دو دیوار فضای خیلی بزرگ سراشیبی دیده میشود، بهمین جهت بنائی غیر از چند برج و پاسدارخانه در آنجا ساخته نشده است .
مدت آبادی تخت جمشید: برای تمام مدت آبادی تخت جمشید نمیتوان مدت معینی راقائل شد، بعلت آنکه چهار تن از شاهان هخامنشی ، مانند داریوش بزرگ و خشیارشا و اردشیر اول و اردشیر سوم ،هر کدام یک یا چند ساختمانی را بنا نهاده اند. همین قدر میتوان گفت که در مدت 189 سال یعنی از آغاز بنای آن که توسط داریوش بزرگ در 520 ق . م . بوده ، تا سوزاندنش در سال 331 ق . م . که به دست اسکندر مقدونی انجام گرفته ، آباد بوده است .
شهری در جلو تخت جمشید بوده و نام آن پارس و به یونانی پرس پلیس یعنی ایرانشهر بوده است . در برزن شمالی شهر، یعنی در دره ٔ شمالی پائین تخت ، درگاه سنگی دیده میشود که در جرزهای آن ، صورت دوچاکر حجاری شده است . در سمت غرب برزن شمالی شهر، درجلگه ٔ زیر راه شوسه ، یک آستانه ٔ در و دو جرز سنگی درگاه و چند ساختمان و پاستون پدیدار است . در جرز این درگاه صورت یک مرد و یک زن در حال عبادت نقش گردیده است . در جنوب و جنوب غربی پائین تخت ساختمان های زیاد و پاستونهای بزرگ ، مانند پاستونهای روی تخت ، به انضمام آستانه های سنگی کشف گردیده است . احتمال دارد ساختمان های نامبرده متعلق به درباریان و بزرگان پارس بوده باشد. (نقل از خلاصه ٔ کتاب راهنمای تخت جمشید تألیف حسین بصیری صص 80 - 97).
دانشنامه عمومی
نام اظهارشده در فهرست میراث جهانی یونسکو
ردیف ۱ چپ:نمایی کلی از کاخ آپادانای تخت جمشیدردیف ۲ راست:سنگ نگاره مردان ماد در حال قدم زدن در کاخ سه درردیف ۲ چپ:نمایی کلی از کاخ صدستونردیف ۳ راست:گاوان دروازه بان در کاخ دروازه کشورهاردیف ۳ چپ:یکی از هشت کتیبه پی بنای کاخ آپادانا تخت جمشیدردیف ۴ راست:هدیه آوران لودیه در پلکان های کاخ آپادانای تخت جمشیدردیف ۴ چپ:نبرد گاو و شیر، نمادی از نوروز زرتشتیانردیف ۵ راست:کاخ هدیش
در سال ۵۱۸ پیش از میلاد بنای تخت جمشید به عنوان پایتخت جدید هخامنشیان در پارسه آغاز گردید. بنیان گذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوه اش اردشیر یکم با افزودن بناهای دیگر، این مجموعه را گسترش دادند. بسیاری از آگاهی های موجود که در مورد پیشینهٔ هخامنشیان و فرهنگ آن ها در دسترس است به خاطر سنگ نبشته ها و گل نوشته هایی است که در این کاخ ها و بر روی دیواره ها و لوحه ها آن حکاکی شده است. سامنر برآورد کرده است که دشت تخت جمشید که شامل ۳۹ قرارگاه مسکونی بوده، در دورهٔ هخامنشیان ۴۳٬۶۰۰ نفر جمعیت داشته است.باور تاریخ دانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید. و احتمالاً بخش عظیمی از کتاب ها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با این کار نابود نمود. بااین حال ویرانه های این مکان هنوز هم برپا است و باستان شناسان از ویرانه های آن نشانه های آتش و هجوم را بر آن تأیید می کنند.
این مکان تاریخی از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.
سیروس رومی، فهرست مطبوعات فارس از آغاز تا امروز، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، ۱۳۸۵
این روزنامه از سال ۱۳۴۴ هـ. ق به وسیله محمدعلی دانشی مشهور به ناظم الاسلام در شیراز به چاپ رسیده است.
دانشنامه آزاد فارسی
تَخت جَمشید (Persepolis)
نمای تَخت جَمشید (بازسازی شده)
نمای تَخت جَمشید (بازسازی شده)
نمای تَخت جَمشید (بازسازی شده)
نمای تَخت جَمشید (بازسازی شده)
(یا: پارسه؛ به یونانی: پرسپولیس، به معنی شهرِ پارس) محوطه ای باستانی شامل ویرانه های مجموعه بناها و کاخ های دوران هخامنشی، بر روی صفّۀ سنگیِ مرتفع در ضلع غربیِ کوه رحمت در دشت مرودشت، بر سر راه شیراز ـ اصفهان. کارِ ساخت تخت جمشید در زمان سلطنت داریوش اول، در حدود ۵۱۸پ م آغاز شد و تا حدود ۳۳۱پ م ادامه یافت و با حملۀ اسکندر مقدونی ناتمام ماند. هنر معماری تخت جمشید ترکیبی است از هنر معماری ملل خراج گزار شاهنشاهی هخامنشی، همچون مصر، اورارتو، بابل، آشور، لیدی، یونانی های غرب آسیای صغیر، و عیلام. فهرست آثار تخت جمشید بدین شرح است: ۱. تختگاه یا صفۀ اصلی که در ۵۱۸پ م از بلوک های سنگی بزرگ ساخته شده است. ابعاد صفّه ۴۵۰×۳۰۰ متر است و از هشت تا هجده متر ارتفاع دارد و روی دیوارِ جنوبی صفه کتیبۀ میخی داریوش اول قرار دارد؛ ۲. ویرانه های باروی خشتیِ تخت جمشید بر فراز کوه رحمت؛ ۳. پلکان اصلی که ورودی اصلی مجموعۀ تخت جمشید است. این پلکان از ۱۰۶ پله به عرض هفت متر و ارتفاع دَه سانتی متر تشکیل شده و به سردر ورودی خشایارشا، موسوم به دروازۀ ملل، ختم می شود؛ ۴. سردر ورودی خشایارشای اول یا دروازۀ ملل، تالاری مربع شکل است که سقف آن بر چهار ستون سنگی نهاده بود و اکنون فقط دو ستون آن برجاست. تالار دارای سه درگاه اصلی است به ارتفاع یازده متر که به شرق و غرب و جنوب باز می شود و در دو طرف ضلع غربی، پیکرۀ سنگیِ دو لاماسو (گاو بالدار با سردیسِ مرد) قرار دارد که تأثیر هنر آشوری را نشان می دهد. بالای هر لاماسو کتیبه ای به سه خط و زبان، پارسی باستان، عیلامی و بابلی، است؛ ۵. آپادانا یا تالار پذیراییِ اصلی تخت جمشید که تالاری ستون دار به شکل مربع است و هر ضلع آن ۷۵×۷۵ متر است و شش ردیف شش تایی ستون داشته است. شهرت آپادانا به نقوش برجستۀ پلکان شرقی آن است که چهرۀ نمایندگان ۲۳ ملت تابع شاهنشاهی هخامنشی را نمایش می دهد؛ ۶. کاخ سه دروازه؛ ۷. کاخ داریوش اول به نام تچر که به سبک مصری ساخته شده است؛ ۸. کاخ ناتمام اردشیر سوم؛ ۹. کاخ خشایارشا یا هدیش؛ ۱۰. تپه خاک که میان هدیش و ابنیۀ حرمسرا قرار دارد و ممکن است انبار بوده باشد؛ ۱۱. خزانه که محل کشف ۳۳,۳۰۰ لوح گلین عیلامی و آرامی است. این الواح در ۱۹۳۳ کشف و به مؤسسۀ شرق شناسی دانشگاه شیکاگو منتقل شد؛ ۱۲. مجموعۀ حرمسرا در بخش شرقی و جنوبی صفّۀ تخت جمشید؛ ۱۳. تالارِ صدستون؛ ۱۴. آرامگاه های صخره ای اردشیر دوم و اردشیر سوم در بالای کوه رحمت؛ ۱۵. آرامگاه صخره ای ناتمام منسوب به داریوش سوم در کوه رحمت. در اسناد یونانی و منابع تاریخیِ کلاسیک از جایگاه «پارسه» اطلاعی به دست نمی آید. اما ویرانه های تخت جمشید از دیرباز نظر سیاحان را به خود جلب کرده است و بازدیدهای جهانگردان اروپایی را سرآغاز مطالعات دربارۀ تخت جمشید باید دانست. از میان این سیاحان می توان ادوریک دو پوردونون در ۱۳۲۰م، ژوزفا باربارو در ۱۴۷۴م، جفری دوکت در ۱۵۷۰، هاینریش فون پوزر در ۱۶۲۱، توماس هربرت در ۱۶۲۸، نیلس ماتسون کیوپینگ در ۱۶۵۰، یوهان آلبرشت فن ماندلسلو در ۱۶۳۸، ژان باپتیست تاورنیه از ۱۶۳۱ تا ۱۶۶۸، ژان تِوِنو در ۱۶۶۷، و کورنلیوس دوبروین در ۱۷۰۴ را نام برد. دُن گارسیا دو سیلوا دو فیگوئرا، سفیر اسپانیا در دربار صفوی، در ۱۶۲۴ وجود خطوط میخی در تخت جمشید را به محققان اروپایی گزارش داد. ژان شاردن و گرلو در ۱۶۶۵ـ۱۶۶۷ از تخت جمشید بازدید کردند و گرلو آن جا را نقاشی کرد. شاردن متن چند کتیبه را رونوشت کرد و گزارش داد باید آن ها را، مانند خط چینی، از بالا به پایین خواند. پیش تر پیِترو دلاواله در ۱۶۲۳ به این نتیجه رسیده بود که خطوط میخی تخت جمشید را باید از راست به چپ خواند. کارستن نیبور در ۱۷۶۵ به ترسیم خرابه های تخت جمشید و استنساخ کتیبه های آن جا پرداخت و کتاب خود را در ۱۷۷۸ چاپ کرد. در ۱۸۰۲، گروتفند اولین گام را برای قرائت و کشف رمز خط میخی پارسی باستان برداشت. جیمز موریه نخستین کسی بود که در ۱۸۱۱ در تخت جمشید به منظور یافتن عتیقه حفاری کرد. سپس ویلیام اوزلی در ۱۸۱۲ بخشی از نقوش برجستۀ تخت جمشید را به بریتانیا فرستاد. رابرت کرپورتر در ۱۸۱۳ و شارل تیکسیه در ۱۸۳۸ در محوطۀ تخت جمشید تحقیق کردند و گزارش هایی همراه نقاشی تهیه کردند. اوژن فلاندن و پاسکال کوست از فرهنگستان پاریس در ۱۸۴۱ اولین تحقیقات دقیق دربارۀ تخت جمشید را انجام دادند و، افزون بر گراور، از آن جا نقشه تهیه کردند. هیئت باستان شناسی مارسل و ژان دیولافوا در ۱۸۸۵ از پرسپولیس بازدید کرد، اما شوش را برای کاوش ترجیح داد. معتمدالدوله، حاکم فارس، در ۱۸۸۷، با هدف یافتن عتیقه در خرابه های تخت جمشید حفاری کرد و در همان سال ها فرصت الدولۀ شیرازی کتاب آثار عجم را نوشت، که شامل اطلاعات و مشاهدات و نقاشی های او از آثار تاریخی خطۀ فارس بود. کاوش های تخت جمشید را هیئت باستان شناسی مؤسسۀ خاورشناسی دانشگاه شیکاگو، به سرپرستی ارنست هرتسفلد، در ۱۹۳۱ با حمایت های انجمن آثار ملی ایران، به ریاست محمدعلی فروغی و تیمورتاش، وزیر دربار رضاشاه پهلوی، آغاز کرد و تا ۱۹۳۴ ادامه داد. سرپرستی هیئت باستان شناسی مؤسسۀ خاورشناسی دانشگاه شیکاگو از ۱۹۳۴ با اریک اشمیت بود. این مؤسسه در ۱۹۴۰ به کاوش های اشمیت خاتمه داد و سپس علی سامی، از بنگاه علمی تخت جمشید، آندره گدار و محمدتقی مصطفوی از ادارۀ کل باستان شناسی وزارت فرهنگ و هنر و بعدها علی اکبر تجویدی و علی اکبر سرافراز به کاوش ها ادامه دادند.
نقل قول ها
• «از یادم نمی رود اولین بار که تخت جمشید رفتم، پیش خود فکر کردم چه کسانی از این پله ها بالا رفتند؟ آن بنا عظمت خاصی داشت. در کنارش گیاهانی روییده بود که خشکیده بودند. این زوال را می رساند؛ هرچند برخی وقت ها امید است.» -> گیزلا وارگا سینایی
• «من همین جا اشاره بکنم به این بناهای باستانیِ مربوط به قبل از اسلام؛ تخت جمشید و بقیه چیزهائی که در این استان هست. انسان از دو نظر ممکن است به این مراکز باستانی نگاه کند؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. یک نگاه این است که اینها متعلق به جباران تاریخ بوده. هر کدامی که نگاه می کنیم، به یک نحوی به یکی از جباران تاریخ و طاغوت های بشری ارتباط پیدا می کند. بله، از این جهت نگاه منفی به این هاست. غالب متدینین و انسان هائی که نفرت طبیعی از استبداد و از جباریت دارند، با این دید وقتی به این بناهای باستانی نگاه می کنند، طبعاً برای آنها جاذبه ای ندارد. لیکن یک جنبه دیگر هم وجود دارد و آن این است که این بناها محصول سرپنجه هنرمند ایرانی است؛ محصول فکر راقی و روشن بین ایرانی است در سال ها و قرن ها پیش از این؛ این جنبه مثبت قضیه است. همه بناهائی که از لحاظ تاریخی - چه در اینجا، چه در اصفهان، چه در بقیه نقاط کشور - وجود دارد، از این قبیل است. درست است که جباران استفاده کردند، اما خالق و آفریننده این مجموعه ها کیست؟ ذهن ایرانی است، سرانگشت هنرمند ایرانی است، روحیه بلندنظر ایرانی است، ابتکار و ذوق ایرانی است؛ این برای یک ملت افتخار است. با این دید وقتی نگاه بکنیم، می بینیم اینها مثبت است؛ چه تخت جمشید، چه بقیه مناطق دیگر. این ها را نشان بدهید.» -> سید علی خامنه ای، ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۸۷
پیشنهاد کاربران
نام اصلی آن پارسه پولیس به چم ( معنی ) شهر پارسیان
از این روی تخت جمشید می گویند که در صفه یا تختی حدود 13 هکتار بنا شده و در افسانه های قدیمی می گویند جمشید شاه بر تختی بوده که با آن بر آسمان سفر می کرده و چون در نگاره های کاخ داریوش مردمر زیر تخت شاه را گرفته و آنرا بالا نگاه داشته اند این نامبر این مکان گذاشته شده است
مردمی که به این محل میرفتند، با دانش اندکی که همان هم از فردوسی آمده بود، با دیدن شاهانی که روی تخت شاهی نشسته بودند، به یاد داستان جمشید و تخت طلا از داستان های فردوسی می اقتادند و آنجا را تخت جمشید میخواندند.
اسم درست آن مکان، شهر پارسه است.
دولت هخامنشی در سال 330 قبل از میلاد به دست اسکندر مقدونی منقرض شد . تخت جمشید در آتش بسوخت . ایران جزو امپراطوری مقدونی شد. ( لغتنامه، کلمه ایران ) مقدونیان تخت جمشید را آتش زدند.