کلمه جو
صفحه اصلی

سرطان


مترادف سرطان : خرچنگ، تیرماه، تومور بدخیم، چنگار

برابر پارسی : چنگار، چَنگار، خرچنگ

فارسی به انگلیسی

cancer, the fourth month of the solar year

فارسی به عربی

سرطان

عربی به فارسی

سرطان , برج سرطان , خرچنگ


مترادف و متضاد

cancer (اسم)
سرطان، خرچنگ، چنگار

crab (اسم)
سرطان، خرچنگ، ادم ترشرو، خارچنگ، سرزنش کننده، سیب صحرایی

خرچنگ


تیرماه


تومور بدخیم، چنگار


۱. خرچنگ
۲. تیرماه
۳. تومور بدخیم، چنگار


فرهنگ فارسی

چهارمین برج از بروج دوازده گانه منطقه البروج و آن بشکل خرچنگ است خرچنگ خرچنگ فلک .
( اسم ) ۱ - خرچنگ . ۲ - برج چهارم از برج دوازده گانه فلکی معادل تیر ماه . ۳ - نام کی که به تمام تومورهای بدخیم بدون هیچ تفتوتی داده شده است . این نام در آسیب شناسی به هر گونه اختلال و هرج و مرج سلولی و بافتی اطلاق میشود . به طور کلی سرطان توموری است موضعی و بر حسب آنکه در چه جای بدن باشد ممکن است مئی یا نامرئی باشد سرطان تدریجا تمام بدن را فرا گیرد و در آن جا مسمومیت میکند . سرطان مرض خاصی نیست بلکه عوارض و تحریکات مرضی می باشد که از تکثیر بی نظم و ترتیب سلولهای طبیعی بدن تولید میشود وخاصیت تخریب و فرا گیری دارد . چنگار درد بی درمان . یا سرطان اسود . ازدیاد و تجمع مواد رنگین سلولهای بافت پوششی که ممکنست به صورت پوششی نیز در آید و در این صورت تومور بیشتر مربوط به ازدیاد سلول های طبقه رنگدار بافت پوششی است . یا سرطان بحری . خرچنگ دریایی خرچنگ پهن . یا سرطان نهری . خرچنگ رود خانه یی خرچنگ دراز . یا سرطان هندی . بقایای سنگ شده و فسیل شده گونه ای از خرچنگهای دریایی نواحی شرقی آسیا . به نظر می آید این ها بقایای متحجر فسیلهای نوعی از خارپوستان و لاله وشان دریایی ازمنه قدیم باشد که از نظر تشابه ظاهری بدین نام خوانده شده است .
جانوری است به جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت آنرا بهندی گنگی گویند نام کلی که بتمام تومورهای بد خیم بدون هیچگونه تفاوتی داده شده است

کم‌نورترین صورت فلکی منطقه‌البروج در بین دو صورت بارز جوزا و اسد که به شکل خرچنگ تصور می‌شود


فرهنگ معین

(سَ رَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - خرچنگ . ۲ - برج چهارم از بروج دوازده گانة منطقه البروج ، که خورشید در حرکت ظاهری خود تیرماه در این برج قرار می گیرد.
( ~ . ) [ ع . ] (اِ ) نام عمومی تمامی تومورهای بدخیم .

(سَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خرچنگ . 2 - برج چهارم از بروج دوازده گانة منطقه البروج ، که خورشید در حرکت ظاهری خود تیرماه در این برج قرار می گیرد.


( ~ .) [ ع . ] (اِ) نام عمومی تمامی تومورهای بدخیم .


لغت نامه دهخدا

سرطان . [ س َ رَ ] (ع اِ) جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گنگی گویند. (غیاث ). جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گِنگچه گویند و رفتار آن گاهی راست باشد بطرف سر و گاهی کج بطرف عقب رفتار میکند. (آنندراج ). خرچنگ . (ناظم الاطباء). خرچنگ . سه مثقال خاکستر آن که در دیگ مس بدون قلعی سوزانیده باشند به آب یا شراب یا نصف وزن آن جنطیانا بنوشند در دفع سم سگ دیوانه نفع بسیار بخشدو چشم او را اگر بر صاحب تب نوبت بندند شفا یابد و پای آن را اگر بر درخت آویزند همه بار آن بدون علت بیفتد. گویند تعلیق پای او بر درخت باردار از جهت حفظسقوط آن و گوشت آن مدقوق را نفع دهد. (منتهی الارب ). || (اصطلاح پزشکی ) نام کلی که به تمام تومورهای بدخیم بدون هیچگونه تفاوتی داده شده است . این نام در آسیب شناسی به هر گونه اختلال و هرج و مرج سلولی و بافتی نیز اطلاق میشود. بطور کلی سرطان توموری است موضعی و بر حسب آنکه در چه جای بدن باشد ممکن است مرئی یا نامرئی باشد. سرطان تدریجاً تمام بدن را فرامی گیرد و در آن ایجاد مسمومیت میکند. سرطان مرضی خاص نیست بلکه عوارض و تحریکات مرضی میباشد که از تکثیر بی نظم و ترتیب سلولهای طبیعی بدن تولید می شود و خاصیت تخریب و فراگیری دارد. چنگار. درد بی درمان . (فرهنگ فارسی معین ). نام ورم سوداوی که سخت باشد و هر روز بزرگتر شود و رگهای سرخ و سبز مثل دست و پای سرطان در آن ظاهر باشد. (آنندراج ). به اصطلاح طب ، خورا یعنی ماده ٔ مخصوصی که چون در عضوی درآید وی را بکلی فاسد و مضمحل سازد و چاره ای جز بریدن و استیصال ندارد. (ناظم الاطباء). ورمی است بسیار بد که از سودای سوخته و صفرا پیدا شود، اول بقدر دانه ٔ نخود نمایان شود سپس آن بقدر خربزه و کلان از آن هم گردد و بر آن عروق مانند پای خرچنگ دیده شود. در این هنگام امید به شدن آن نیست و تداوی برای آن است که تا از این کلانتر نشود. (منتهی الارب ). با پوست و گوشت آمیخته باشد و با درد باشد و بیخها و شاخه ها دارد و برسان سرطان آبی باشد که پس از مدتی گوشت عضو مرده شود و حس او برود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
- سرطان اسود ؛ ازدیاد و تجمع مواد رنگین سلولهای بافت پوششی که ممکن است بصورت تومور سلولهای بافت پوششی نیز درآید و در این صورت تومور بیشتر مربوط به ازدیاد سلولهای طبقه ٔرنگدار بافت پوششی است . (فرهنگ فارسی معین ).
- سرطان بحری ؛ خرچنگ دریایی .خرچنگ پهن . (فرهنگ فارسی معین ). خرچنگ دریایی است . چون از آب برآرند متحجر شود. سوخته ٔ آن در سرمه و سنون جهت دمعه و ناخنه و جلای دندان مفید است . (منتهی الارب ). ظاهراً مقصود «اُمار» است : و سرطان نهری بریان کرده و سوده و به گلاب ترکرده طلی کردن به خاصیت سود دارد و سرطان بحری همچنین . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و سرطان بحری طبیخ آن و گوشت آن سود دارد. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
- سرطان نهری ؛ بفارسی خرچنگ نامند : سرطان نهری بریان کرده و سوده و به گلاب ترکرده طلا کردن به خاصیت سود دارد و سرطان بحری همچنین . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). بگیرند گل مختوم سه درم سنگ ... تخم خرفه و سرطان نهری بریان کرده از هر یکی هفت درم سنگ . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و فهرست مخزن الادویه شود.
- سرطان هندی ؛ بقایای سنگ شده و فسیل شده ٔ گونه ای ازخرچنگهای دریایی نواحی شرقی آسیا. بنظر می آید اینهابقایای متحجر فسیلهای نوعی از خارپوستان و لاله وشان دریایی ازمنه ٔ قدیم باشد که از نظر تشابه ظاهری بدین نام خوانده شده است . (فرهنگ فارسی معین ).
|| (اِخ ) نام برج چهارم از بروج آسمان زیرا که آن برج بر شکل سرطان است و آن خانه ٔ قمر است . (آنندراج ). نام برج چهارم از دوازده برج فلکی که کاخ ماه و کشف و کشو نیز گویند. (ناظم الاطباء). یکی از صور دوازده گانه ٔ منطقةالبروج میان جوزا و اسد. چهارمین بروج که هشتادوسه ستاره در آن رصد کرده اند یکی از قدر سوم و هفت از قدر چهارم . و آن را بصورت خرچنگی تخیل کرده اند و مجموعه ٔ نثره و ستاره ٔ طرفه و چهار شمالی و چهار جنوبی در این صورت است . و بودن آفتاب در این برج ماه تیر است . (یادداشت مؤلف ). نام برجی است در آسمان . (منتهی الارب ) :
کجاست اکنون آن مرد و آن جلالت وجاه
که زیر خویش همی دید برج سرطان را.

ناصرخسرو.


خورشید به آواز خاطرم را
گوید که فکندی مرا ز سرطان .

ناصرخسرو.


سرم زیرش ندارم مر مرا چه
اگر بربرد شیطان سر به سرطان .

ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 324).


هنرمند کی زیر نادان نشیند
که بالای سرطان نشسته ست جوزا.

خاقانی .


پیشرو جان پاک طبع چو جوزای اوست
گرچه ز پس میرود طالع سرطان او.

خاقانی .


مهر و مه بود چو جوزا دوبدو
خادم طالع سرطان اسد.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 868).


او ستده پیشکش آن سفر
ازسرطان تاج و ز جوزا کمر.

نظامی .


|| (ع اِ) مدت ماندن آفتاب در آن برج (سرطان ). (آنندراج ). دایره ٔ عظیمه ای که همه ساله آفتاب در روز دویم خردادماه جلالی می پیماید. (ناظم الاطباء). || بیماریی در رسغ ستور. (ناظم الاطباء). علتی است که بر پیوند سم ستور پدید آید و خشک گرداند یا آنکه بر گرد سم آن . (منتهی الارب ).

سرطان. [ س َ رَ ] ( ع اِ ) جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گنگی گویند. ( غیاث ). جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گِنگچه گویند و رفتار آن گاهی راست باشد بطرف سر و گاهی کج بطرف عقب رفتار میکند. ( آنندراج ). خرچنگ. ( ناظم الاطباء ). خرچنگ. سه مثقال خاکستر آن که در دیگ مس بدون قلعی سوزانیده باشند به آب یا شراب یا نصف وزن آن جنطیانا بنوشند در دفع سم سگ دیوانه نفع بسیار بخشدو چشم او را اگر بر صاحب تب نوبت بندند شفا یابد و پای آن را اگر بر درخت آویزند همه بار آن بدون علت بیفتد. گویند تعلیق پای او بر درخت باردار از جهت حفظسقوط آن و گوشت آن مدقوق را نفع دهد. ( منتهی الارب ). || ( اصطلاح پزشکی ) نام کلی که به تمام تومورهای بدخیم بدون هیچگونه تفاوتی داده شده است. این نام در آسیب شناسی به هر گونه اختلال و هرج و مرج سلولی و بافتی نیز اطلاق میشود. بطور کلی سرطان توموری است موضعی و بر حسب آنکه در چه جای بدن باشد ممکن است مرئی یا نامرئی باشد. سرطان تدریجاً تمام بدن را فرامی گیرد و در آن ایجاد مسمومیت میکند. سرطان مرضی خاص نیست بلکه عوارض و تحریکات مرضی میباشد که از تکثیر بی نظم و ترتیب سلولهای طبیعی بدن تولید می شود و خاصیت تخریب و فراگیری دارد. چنگار. درد بی درمان. ( فرهنگ فارسی معین ). نام ورم سوداوی که سخت باشد و هر روز بزرگتر شود و رگهای سرخ و سبز مثل دست و پای سرطان در آن ظاهر باشد. ( آنندراج ). به اصطلاح طب ، خورا یعنی ماده مخصوصی که چون در عضوی درآید وی را بکلی فاسد و مضمحل سازد و چاره ای جز بریدن و استیصال ندارد. ( ناظم الاطباء ). ورمی است بسیار بد که از سودای سوخته و صفرا پیدا شود، اول بقدر دانه نخود نمایان شود سپس آن بقدر خربزه و کلان از آن هم گردد و بر آن عروق مانند پای خرچنگ دیده شود. در این هنگام امید به شدن آن نیست و تداوی برای آن است که تا از این کلانتر نشود. ( منتهی الارب ). با پوست و گوشت آمیخته باشد و با درد باشد و بیخها و شاخه ها دارد و برسان سرطان آبی باشد که پس از مدتی گوشت عضو مرده شود و حس او برود. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
- سرطان اسود ؛ ازدیاد و تجمع مواد رنگین سلولهای بافت پوششی که ممکن است بصورت تومور سلولهای بافت پوششی نیز درآید و در این صورت تومور بیشتر مربوط به ازدیاد سلولهای طبقه ٔرنگدار بافت پوششی است. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. (پزشکی ) تکثیر بی رویۀ سلول ها در اثر جهش ژنتیکی و دست اندازی به بافت های مجاور که باعث اختلال در عملکرد آن بافت می شود، تومور، کنسر.
۲. (نجوم ) چهارمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.
۳. چهارمین برج از برج های دوازده گانه، برابر با تیر، خرچنگ.
۴. (زیست شناسی ) [قدیمی] خر چنگ، چنگار.
* سرطان خون: (پزشکی ) = لوسمی

۱. (پزشکی) تکثیر بی‌رویۀ سلول‌ها در اثر جهش ژنتیکی و دست اندازی به بافت‌های مجاور که باعث اختلال در عملکرد آن بافت می‌شود؛ تومور؛ کنسر.
۲. (نجوم) چهارمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.
۳. چهارمین برج از برج‌های دوازده‌گانه، برابر با تیر؛ خرچنگ.
۴. (زیست‌شناسی) [قدیمی] خر‌چنگ؛ چنگار.
⟨ سرطان خون: (پزشکی) = لوسمی


دانشنامه عمومی

سرطان (ابهام زدایی). سرطان به معانی زیر است:
سرطان، بیماری رشد بدخیم سلول ها:
سرطان خون، بیماری بدخیم خونی.
سرطان پستان، بیماری رشد بدخیم سلول ها در پستان.
سرطان ریه
سرطان پروستات
سرطان روده بزرگ
سرطان گردن رحم
سرطان معده
سرطان مری
سرطان پوست

دانشنامه آزاد فارسی

سَرَطان (cancer)
گروهی از بیماری ها با ویژگیِ تکثیر غیرطبیعی سلول ها. سلول های (بدخیم) سرطانی معمولاً رو به فساد می گذارند و تنها قادر به تکثیر خود هستند (تشکیل تومور). سلول های بدخیم با جریان خون یا سیستم لنفاوی (← متاستاز) بخش های دیگر را فرا می گیرد. سالانه تقریباً ۶ میلیون نفر در سراسر جهان براثر سرطان جان خود را از دست می دهند.
علل. بیش از ۱۰۰ نوع سرطان وجود دارد. برخی، همچون سرطان روده یا ریه، رایج و برخی دیگر کمیاب اند. علل احتمالی بروز این بیماری ناشناخته است. عوامل به وجودآورنده (سرطان زاها) عبارت اند از مواد شیمیایی، همچون موادی که در دود سیگار، اشکال دیگر دود، گرد و غبار پنبۀ نسوز (آزبست)، گاز احتراق و بسیاری از مواد شیمیایی صنعتی وجود دارد. علاوه بر اشعۀ ایکس و رادیواکتیویته، برخی از ویروس ها نیز می توانند موجب رشد سرطانی سلول ها شوند. عوامل تغذیه ای در بروز برخی از سرطان ها مهم اند؛ مثلاً فقدان فیبر در رژیم غذایی ممکن است انسان را مستعد ابتلا به سرطان روده کند و رژیم غذایی دارای چربی حیوانی زیاد و مقادیر اندکی میوه و سبزی تازه، خطر ابتلا به سرطان سینه را افزایش می دهد. تنش های روانی می تواند خطر سرطان را افزایش دهد، به ویژه اگر شخص قادر به کنترل عامل تنش زا نباشد.
ژن های سرطان زا. در برخی از خانواده ها استعداد ژنتیکی به نوع خاصی از سرطان وجود دارد. در ۱۹۹۳ پژوهشگران نخستین ژنی را که افراد را مستعد سرطان می کند جدا کردند. اگر ژن جهش یابد، در افراد دارای ژن تغییر شکل یافته ۷۰ درصد احتمال بروز سرطان رودۀ بزرگ، و در زنان حامل این ژن ۵۰ درصد احتمال بروز سرطان رحم وجود دارد. این ژن دلیل بروز حدود دَه درصد سرطان های رودۀ بزرگ است. در ۱۹۹۴ ژن عامل بروز سرطان سینه شناخته شد. بی آر سی اِی ۱ عامل تقریباً نیمی از موارد ابتلای ارثی به سرطان سینه و اغلب موارد سرطان تخمدان شناخته شده است. در ۱۹۹۵ ارتباط میان بی آر سی ای ۱ و سرطان غیرارثی سینه کشف شد. زنانی که حامل این ژن باشند، ۸۵ درصد احتمال ابتلا به سرطان سینه یا تخمدان طی دوران زندگی شان دارند. ژن دوم سرطان سینه با نام بی آر سی ای ۲ نیز در ۱۹۹۵ شناخته شد. رایج ترین سرطان در مردان جوان، سرطان بیضه است، که میزان شیوع آن از ۱۹۷۴ حدود سه درصد در سال افزایش یافته است. در فوریۀ ۲۰۰۰، پژوهشگران انگلیسی کشف ژنی جهش یافته را اعلام کردند که شیوع سرطان بیضه را ۵۰ برابر افزایش می دهد. ژن تی جی سی تی ۱ از مادر به ارث می رسد و اگر یک نظام تصویربرداری پیشرفته طراحی شود، ۹۵ درصد موارد سرطان بیضه قابل پیش بینی خواهد بود. در انگلیس سالانه ۲۸ هزار زن به سرطان سینه مبتلا می شوند، که از آن میان حدود پنج درصد مبتلا به نوع ارثی این بیماری هستند.
درمان. سرطان یکی از علل اصلی مرگ ومیر در دنیای صنعتی است با این حال به هیچ روی غیرقابل علاج نیست، به ویژه در برخی تومورها، ازجمله بیماری هاجکین، لوسمی (سرطان خون) و سرطان بیضه. معالجه ها گاهی با انجام درمان های خاص صورت می گیرد، ازجمله عمل جراحی، شیمی درمانی با داروهای سیتوتوکسیک(یاخته کش)، و پرتودرمانی، یا ترکیبی از هر سه. از پادتن های تک تاگیبرای درمان برخی سرطان ها استفاده شده و موفقیت هایی نیز به دست آمده است. در ۱۹۹۰ کشف شد که وجود پروتئین خاصی به نام پی گلیکوپروتئین در برخی از بیماران، از سلول های سرطانی حفاظت می کند و مانع از تأثیر داروهایی می شود که باید آن ها را نابود کند. اگر بتوان از تأثیر این پروتئین جلوگیری کرد، درمان سرطان بسیار ساده تر خواهد شد. برنامه های بهداشت عمومی به پیشگیری و تشخیص در مراحل اولیه تأکید دارد. سازمان غذا و داروی امریکا در مه ۲۰۰۱ دارویی از نسل جدید داروها را تائید کرد که با همۀ انواع سرطان مبارزه می کند.

سرطان (اخترشناسی). سَرَطان (اخترشناسی)(cancer)
سَرَطان
(یا: خرچنگ) کم فروغ ترین صورت فلکی بُرجگاهی(منطقةالبروجی). درخشان ترین ستاره های آن از قدر چهارم اند. این صورت در نیمکرۀ شمالی آسمان، بین جمینیو اسد، قرار دارد و نشان دهندۀ شکل خرچنگ است. خورشید، ضمن حرکت ظاهری خود، در تیر ماه از برابر صورت فلکی سرطان عبور می کند. در احکام نجوم، روزهای سرطان یا چهارمین بُرج از بُرجگاه (منطقة البروج) از یکم تا سی ویکم تیر ماه است. خوشۀ ستاره ای بازِمِعلَفمشخص ترین جزء سرطان است که مردم آن را با نام «کندو» می شناسند و با چشم غیرمسلح به صورت لکه ای ابرآلود دیده می شود. سرطان نزد کلدانیان و فیلسوفان پیرو افلاطون «دروازۀ آدمیان» بود که ارواح از میان آن به جسم انسان ها وارد می شدند و سرانجام هم با عبور از جَدْییا «دروازۀ خدایان» به ملکوت بازمی گشتند.

فرهنگ فارسی ساره

چنگار


فرهنگستان زبان و ادب

{Cancer, Cnc, Crab} [نجوم] کم نورترین صورت فلکی منطقه البروج در بین دو صورت بارز جوزا و اسد که به شکل خرچنگ تصور می شود

واژه نامه بختیاریکا

دُوه نر و لاس؛ سلاطی

پیشنهاد کاربران

درود ُ سپاس
سرطان، نام عربی خرچنگ و برج چهارم از برجهای دوازده گانه سال ( تیرماه ) ( برج=برز پهلوی )
و بیماری که در پارسی چنگار نامیده می شود به چم بیماری که به پیرامون خود ریشه دوانده، چنگ می اندازد.
راهکارهایی برای پیشگیری از چنگار و بسیاری بیماریهای دیگر:
پرهیز از شکر، خوراکهای آماده و فراوری شده ( کارخانه ای ) ، چای داغ، سیگار و قلیان، الکل، هوای آلوده، آفتاب بسیار، گوشت قرمز بیش از اندازه به ویژه سرخ شده، چاقی، کار شبانه، تنش و فشار روانی و. . .
به جای اینها روی آوری به روش زندگی درست، یعنی
خوراکهای کهنی ( سنتی ) بی پرخوری کردن
بهره جویی بیشتر از میوه ها و سبزیهای هرچند ارزانبها
زندگی پویا و پر جنب ُ جوش مانند جابجایی درون شهری با دوچرخه ( تازه ترین یافته ها: ورزش هرچند در هوای آلوده، بسیار بهتر از هرگز ورزش نکردن است )
زود خوابیدن و زود بیداری
نیک خواهی برای همه
پیوند هرچه بیشتر با خانواده و خویشان
و بیش از همه پیوستگی و دلبستگی به سرچشمه آفرینش که زداینده تنش و افسردگی تنها اوست.
آرزوی تندرستی برای شما


کلمات دیگر: