کلمه جو
صفحه اصلی

صومعه


مترادف صومعه : بیعت، خانقاه، دیر، عبادتگاه، عبادتخانه، معبد

برابر پارسی : خانگاه، ستایشگاه، نیایشگاه

فارسی به انگلیسی

abbey, cloister, convent, monastery, nunnery, priory, monks cell

monk's cell, monastery


abbey, cloister, convent, monastery, nunnery, priory


فارسی به عربی

دیر , دیر الراهبات

مترادف و متضاد

بیعت، خانقاه، دیر، عبادتگاه، عبادتخانه، معبد


abbey (اسم)
صومعه، کلیسا، خانقاه، دیر، نام کلیسای وست مینستر

monastery (اسم)
صومعه، خانقاه، دیر، خانقاه راهبان، رهبانگاه

convent (اسم)
صومعه، خانقاه، دیر، مجمع، خانقاه راهبان

nunnery (اسم)
صومعه

cloister (اسم)
صومعه، دیر، ایوان، راهرو سرپوشیده

friary (اسم)
صومعه، خانقاه، راهبان سائل

minster (اسم)
صومعه، عبادتگاه رئیس رابان کلیسا

فرهنگ فارسی

1. مکانی که راهبان یا راهبگانی که سوگند تجـرد خورده‌اند در آن زندگی می‌کنند 2. مکان یا دیری که راهبان یا راهبگان فرقۀ مذهبی خاصی در آن زندگی می‌کنند


دهی است از دهستان بالا ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه در ۳ کیلومتری تربت حیدریه و ۴ کیلومتری مشرق راه شوسه عمومی تربت بمشهد: واقع در جلگه معتدل : ۷۴۵ تن سکنه : آب از قنات : محصول غلات بنشن شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است .
مکان مرتفعی که راهب یاعابدجهت عبادت آنجابسربرد، عبادتگاه راهب دربالای کوه، دیر، خانقاه، صومع
( اسم ) ۱ - عبادتگاه راهب ( ترسایان و جز آنان ) در بالای کوه و تپه دیر . ۲ - خانقاه جمع : صوامع .
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور

فرهنگ معین

(صَ مَ عَ یا عِ ) [ ع . صومعة ] (اِ. ) ۱ - عبادتگاه راهب در بالای کوه . ۲ - دیر، خانقاه .

لغت نامه دهخدا

صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان و بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 2 هزارگزی شمال کلیبر و راه شوسه ٔ اهر به کلیبر. کوهستانی و معتدل است . 37 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، گردو. شغل اهالی زراعت و گله داری . راه دهکده مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


صومعه. [ ص َ م َ ع َ ] ( ع اِ ) عبادت خانه ترسایان و نصاری که سر آن بلند و باریک سازند. ( غیاث اللغات ). جای عبادت. ( ترجمان علامه جرجانی ). عبادت جای. ( مهذب الاسماء ). خانه ای است مر ترسایان را. ( منتهی الارب ). کاره. طربال. تامورة. عجوز. ج ، صوامع :
در زاویه امروز بخندد لب زاهد
در صومعه امروز بخندد لب ابدال.
فرخی.
موسی و خضر آمده بصومعه او
صومعه دارد مگر فقیرمثال است.
خاقانی.
|| مجازاً عبادتخانه اهل اسلام :
صوفی از صومعه گو خیمه بزن در گلزار
وقت آن نیست که در خانه نشینی بیکار.
سعدی.
بس که خرابات شد صومعه صوف پوش
بس که کتب خانه گشت مصطبه دردخوار.
سعدی.
|| عقاب بدان جهت که بلند پرد. || کلاه دراز. ( منتهی الارب ). عمامة. ( مهذب الاسماء ). برنس. ( اقرب الموارد ). || سراشکنه.( منتهی الارب ). || ( مص ) باریک کردن سراشکنه را. || فراهم آوردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

صومعه. [ ص َ م َ ع َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان و بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 2 هزارگزی شمال کلیبر و راه شوسه اهر به کلیبر. کوهستانی و معتدل است. 37 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات ، گردو. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه دهکده مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

صومعه. [ ص َ م َ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 23 هزارگزی خاور قره آغاج و33 هزارگزی جنوب شوسه مراغه به میانه. کوهستانی ، معتدل و مالاریایی است. 61 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه آیدوغموش. محصول آنجا غلات ، نخود، بزرک و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

صومعه. [ ص َ م َ ع َ ] ( اِخ ) دهی است جزءدهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 9500 گزی شمال باختری اهر و 4500 گزی راه ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل است. 211 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

صومعه. [ ص َ م َ ع َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر، واقع در 9 هزارگزی شمال هریس و 16 هزارگزی شوسه تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل است. 321 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آلان برآغوش بخش آلان برآغوش شهرستان سراب ، واقع در 20 هزارگزی شمال خاوری مهربان و 16 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به سراب .کوهستانی و معتدل است . 1107 تن سکنه دارد. آب آن ازرودخانه ٔ چاکی چای . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت ، گله داری و کارگری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 23 هزارگزی خاور قره آغاج و33 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه . کوهستانی ، معتدل و مالاریایی است . 61 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ آیدوغموش . محصول آنجا غلات ، نخود، بزرک و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه ، واقع در 12 هزارگزی خارو عجب شیر و 8 هزارگزی خاور شوسه ٔ مراغه به آذرشهر. هوای آن معتدل و مالاریائی است .403 تن سکنه دارد. آب آن از قلعه چای . محصول آنجا غلات ، کشمش ، بادام ، توتون و زردآلو. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در 12000 گزی جنوب نیشابور. این دهکده در جلگه واقع و هوای آن معتدل است . 123 تن سکنه دارد. آب آن از قنات . محصول آنجا بنشن . شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، واقع در 6 هزارگزی شمال اردبیل و 3 هزارگزی شوسه ٔ خیاو اردبیل . این ده در جلگه واقع و هوای آن معتدل است . 1400 تن سکنه دارد. آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه ده مالرو است . دبستان دارد. خرابه ٔ گندی (گنبدی ؟) قدیمی بنام شاطر دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 16000 گزی جنوب باختری فریمان و 1000 گزی باختر راه مالرو عمومی فریمان به پاقلعه .کوهستانی و سردسیر است . 992 تن سکنه دارد. آب آن ازقنات . محصول آنجا غلات و زعفران . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 17000 گزی جنوب باختری فریمان و 1000 گزی باختر راه مالرو عمومی فریمان به پاقلعه ، درجلگه واقع و هوای آن معتدل است . 190 تن سکنه دارد. آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار، واقع در 15000 گزی شمال باختری سبزوار و 3000 گزی خاور جاده اتومبیل رو خسروگرد. در جلگه واقع و هوای آن معتدل است . 63 تن سکنه دارد.آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، زیره و پنبه . شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد و از نزدیکی کسکن میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 17 هزار و پانصد گزی شمال خاوری مراغه و 19 هزار و پانصد گزی شمال شوسه ٔ مراغه به میانه . این ده در دره واقع و هوای آن معتدل و سالم است . 325 تن سکنه دارد. آب آن از صوفی چای است . محصول آنجا غلات ، چغندر، توتون ، کشمش ، بادام ، کرچک و نخود. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر، واقع در 9 هزارگزی شمال هریس و 16 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل است . 321 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است جزءدهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 9500 گزی شمال باختری اهر و 4500 گزی راه ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل است . 211 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و گلیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (ع اِ) عبادت خانه ٔ ترسایان و نصاری که سر آن بلند و باریک سازند. (غیاث اللغات ). جای عبادت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). عبادت جای . (مهذب الاسماء). خانه ای است مر ترسایان را. (منتهی الارب ). کاره . طربال . تامورة. عجوز. ج ، صوامع :
در زاویه امروز بخندد لب زاهد
در صومعه امروز بخندد لب ابدال .

فرخی .


موسی و خضر آمده بصومعه ٔ او
صومعه دارد مگر فقیرمثال است .

خاقانی .


|| مجازاً عبادتخانه ٔ اهل اسلام :
صوفی از صومعه گو خیمه بزن در گلزار
وقت آن نیست که در خانه نشینی بیکار.

سعدی .


بس که خرابات شد صومعه ٔ صوف پوش
بس که کتب خانه گشت مصطبه ٔ دردخوار.

سعدی .


|| عقاب بدان جهت که بلند پرد. || کلاه دراز. (منتهی الارب ). عمامة. (مهذب الاسماء). برنس . (اقرب الموارد). || سراشکنه .(منتهی الارب ). || (مص ) باریک کردن سراشکنه را. || فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).

صومعه .[ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مازول بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در 12000 گزی شمال نیشابور. این دهکده کوهستانی و هوای آن معتدل است . 1238 تن سکنه دارد. آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت ، گله داری و داد و ستد در شهر نیشابور است . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه ، واقع در 12 هزارگزی خاور ترکمان در مسیر شوسه ٔ تبریز به میانه . این ده کوهستانی و هوای آن معتدل است . 1676 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، عدس ، نخود و بزرک . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه ده شوسه است . در دو محل بفاصله ٔ 5 هزارگز بنام صومعه ٔ بالا (علیا) و صومعه ٔ پائین (سفلی ) معروف است . سکنه ٔ صومعه ٔ بالا 1161 تن و تا شوسه 7 هزار گز فاصله دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 3000 گزی تربت حیدریه و 4000 گزی خاور راه شوسه ٔ عمومی تربت به مشهد. این دهکده در جلگه واقع و هوای آن معتدل است . 745 تن سکنه دارد. آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و بنشن . شغل اهالی زراعت و گله داری وکرباس بافی است . راه آن مالرو است و از ضیاءالدین میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


صومعه . [ ص َ م َع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 34 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 2500 گزی شمال راه ارابه رو مراغه به قره آغاج . این ده کوهستانی و هوای آن معتدل و سالم است . 1461 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سارها. محصول آنجا غلات ، چغندر و نخود. شغل اهالی زراعت و کاسبی و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. در دو محل بفاصله ٔ 500گز بنام صومعه ٔ بالا و پائین مشهور است ، صومعه بالا 1035 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


فرهنگ عمید

۱. کوه یا مکان مرتفعی که راهب یا عابد جهت عبادت در آن جا به سر می برد، عبادتگاه راهب در بالای کوه.
۲. [قدیمی] خانقاه: صوفی از صومعه گو خیمه بزن در گلزار / که نه وقت است که در خانه نشینی بیکار (سعدی۲: ۶۴۶ ).

دانشنامه عمومی

صومِعِه سازه ای است که راهب ها و راهبه ها تحت سرپرستی یک رئیس مرد یا زن در آن زندگی می کنند. در قرون وسطی صومعه های بسیاری در سراسر اروپا ساخته شدند. بعضی از صومعه ها کلیساهای زیبایی داشتند که زیر نظر آنها اداره می شدند. یک صومعه اغلب دارای یک محوطه باز با تالار بزرگ، ایوان سرپوشیده برای قدم زدن، مطالعه و تفکر راهبان و یک خوابگاه برای استراحت آن ها بود. درون صومعه آشپزخانه، اصطبل، انبار و اتاق میهمان نیز وجود داشت و درون دیوارهای آن باغچه های صیفی جات ایجاد شده بودند. راهبها غذای خود را در سالن بزرگ غذاخوری صرف می کردند. گاهی اوقات راهب ها و راهبه ها غذای خود را در سکوت کامل صرف می کردند و در حین غذا خوردن به آیاتی از کتاب مقدس گوش می دادند. آنها هر نوع کاری از جمله نظافت، آشپزی، نجاری، کشاورزی و پرورش زنبور عسل انجام می دادند. بعضی از صومعه ها به خاطر محصولاتشان مانند دارو و پنیر معروف بودند. راهب ها از معدود افراد باسواد آن روزگار بودند و دستخط و کتابهای مصور آنها بسیار گرانقیمت بود. در طی سالهای ۱۵۲۴ تا ۱۵۴۰، به دستور هنری هشتم تمام صومعه های انگلستان تعطیل شدند و مالکیت زمین هایشان نیز از بین رفت.
هوای صومعه ها بسیار سرد بود. احتمالاً در زمستان گرم نگهداشتن اتاق ها برای راهبها کار بسیار دشواری بوده است. بجز داخل درمانگاه که بیماران مراجعه می کردند، در آشپزخانه و اتاق نشیمن و جاهای دیگر اجازه روشن کردن آتش داده نمی شد و راهبها هر بار فقط چند دقیقه اجازه داشتند در اتاق گرم به سر ببرند.
راهب ها و راهبه ها از معدود کسان باسواد قرون وسطا بودند می توان گفت تقریباً تمامی کتاب های قرون وسطا به دست آنها نوشته شده است؛ آنها تمامی کتاب های قرون وسطا را با دست نوشته و برای آنها تصویر می کشیدند. تقریباً تمامی صو معه ها دارای کتاب خانه ای بودند که راهبان تحصیل کرده به رو نویسی کتاب ها و تألیف کتب پزشکی، تاریخی، و فلسفه می پرداختند.

دانشنامه آزاد فارسی

صومعه (monastery)
صومعه سنت گال، سوئیس، 820م
(یا: دیر) عبادتگاهی که راهبان یا راهبه ها در آن به سر می برند. در مراحل اولیه، هنگامی که عزلت گزیدگان به رهبانیت رو می آوردند، صومعه ها صرفاً مجموعه ای از حجره ها یا کلبه ها بودند. قدیس پاخومیوس، بنیاد گذار صومعه سنوبیتی، نخستین صومعۀ خود را در ۳۴۶م در مصر، به صورت روستایی با چند ردیف کلبه که در هر یک سه راهب جا می گرفتند، در کنار یک غذاخوری عمومی و یک کلیسا دایر کرد. راهبانِ تحت فرمان او در حرفه های مختلفی همچون خیاطی و درودگری کار می کردند، و کارگاه هایشان نیز بخشی از ساختمان صومعه بود، و محصولات خود را به نزدیک ترین شهر می بردند و می فروختند تا جامعۀ آنان بقا یابد. با گذشت زمان، تعداد رهبانگاه ها افزایش یافت و نقشۀ منظمی برای صومعه شکل گرفت؛ صومعه ها جمع وجورتر شدند و بدین ترتیب محافظت از آن ها دربرابر حمله های خارجی آسان تر گردید، و در پیرامون آن ها وسایل تدافعی در نظر گرفته شد. نقشه صومعه های شرقی با صومعه های غربی تفاوت دارد. نقشۀ صومعه سانتا لائورا، در کوه آتوس، یونان، نمونه ای از صومعه شرقی است. این صومعه که دیوارهای سنگی مرتفع آن را در میان گرفته اند حدود یک هکتار وسعت دارد. صومعه های قِبطی نقشۀ متفاوتی دارند و در آن ها اثری از حیاط بیرونی نیست. کلیسا در شمال بنا، و دالان وسیعی در کنار آن قرار دارد که درهای حجره ها در دو سوی آن باز می شود. در دوران رونق صومعه نشینی در غرب که نتیجۀ تأثیر سنت بندیکت در مونته کاسّینو بود، صومعه های متعددی ساخته شد. صومعه های بندیکتی همگی از یک نقشه پیروی می کردند که با توجه به محل ساخت، تغییراتی در آن داده می شد. ساختمان ها در چند دسته بنا می شدند؛ کلیسا که کانون حیات دینی جامعه بود، در یک ضلعِ رواقی مربع شکل قرار داشت، و در اضلاع دیگرِ رواق، بناهایی ساخته می شد که بخش های ضروری زندگی دیرنشینی را تشکیل می دادند: تالار شورای کلیسا، خوابگاه، تالار عمومی، و غذاخوری. صومعه بزرگ سنت گال، در سوئیس، که در ۸۲۰ م بنا شد، از صومعه های شاخص بندیکتی است. فرقۀ کلونی ساختما ن های خود را به شیوه ای متفاوت دسته بندی می کردند. در نقشۀ صومعۀ کلونی که ویلیام، دوک آکیتن، آن را بنا کرد رواق صومعه، در مقایسه با نقشۀ متداول، بیشتر به سمت غرب متمایل است و ساختمان های صومعه به آن راه ندارند، بلکه به صورت دستۀ مجزایی مجتمع شده اند. صومعه های سیستری ساده و بی پیرایه اند، و روش خشک زندگی پیروان این فرقه را بازمی نمایند. در این صومعه ها استفاده از هر نوع آذین معماریِ غیرضروری، همچون برجک، سرمناره و شیشۀ منقوش ممنوع بود، و معمولاً در محلی دورافتاده و نامسکون ساخته می شد. کاهدان ها، انبارهای غلات، اصطبل ها، کارگاه ها و غیره در بخش بیرونی، و ابنیۀ صومعه در بخش اندرونی ساخته می شدند و کلیسا در وسط آن ها واقع بود. نقشۀ صومعه های اوگوستینی، اصولاً همان نقشۀ صومعه های بندیکتی بود. طول زیاد کلیساهای صومعه های اوگوستینی، برای گنجاندن انبوه عبادت کنندگان، ویژگی آن هاست. در کلیسای لانتونی و کرایست چرچ (توئاینم)، جایگاه همسرایان از راهه جداست. گاهی اصلاً راهه ای در کار نیست، ازجمله در بولتون و کیرکم؛ در حالی که در برینکبِرن و لَنرکاست فقط راهه های شمالی وجود دارد. صومعۀ سنت اوگوستین در بریستول، نمونه ای از صومعه های اوگوستینی است که در حال حاضر از کلیسای آن همچون کلیسای جامع استفاده می شود. فرقۀ پرمونتری (که نام خود را از نخستین صومعه خود در پرمونتره در فرانسه گرفته اند) صومعه های خود را با نقشۀ صومعه های اوگوستینی می ساختند. نقشۀ صومعه های کارتوزیاز دیگر نقشه ها متمایز بود، و با شیوۀ زندگی شبه عزلت نشین اعضای فرقه سازگاری داشت. صومعه کارتوزی از مجموعه ای حجره یا کلبۀ کوچکِ جدا از هم تشکیل می شد که هریک اتاق نشیمن، اتاق کار، و غیره داشت. ویدم در سامرست نخستین صومعه این فرقه بود. نمونۀ صومعه های قرون وسطایی که هرگز احیا نشد، صومعه های دوقلو است که اولین بار در قرن ۷ م در گُل بنا شد. در این نوع صومعه، راهبان و راهبه ها در دو ساختمان مجزای مجاور هم زندگی می کنند و غالباً در یک کلیسا به عبادت می پردازند. صومعه های فرقۀ گرایان (مندیکانت) دستۀ متمایزی را تشکیل می داد. این صومعه ها معمولاً در شهرهای بزرگ بنا می شدند و برحسب ضرورت با مقتضیات محلی نیز تطبیق می یافتند، بنابراین به ندرت می توان نظمی در بناهای آن ها مشاهده کرد. اعضای این فرقه تلاش خود را روی بنای کلیساهایشان متمرکز می کردند و آن ها را طوری می ساختند که پذیرای انبوه عبادت کنندگان باشند. این کلیساها معمولاً به شکل مستطیل طویل بودند و گوشوارۀ عرضی نداشتند. نیز ← دیر

فرهنگستان زبان و ادب

{monastery} [باستان شناسی] 1. مکانی که راهبان یا راهبگانی که سوگند تجـرد خورده اند در آن زندگی می کنند 2. مکان یا دیری که راهبان یا راهبگان فرقۀ مذهبی خاصی در آن زندگی می کنند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صومعه بنایی است با سری بلند و باریک که ترسایان مسیحی برای عبادت در آن عزلت می گزینند.
از آن در باب جهاد سخن گفته اند.
صومعه در قرآن
صومعه مفرد «صوامع» است که در قرآن کریم به صورت جمع به کار رفته است.
صومعه در روایات
به جهت شباهت مناره به صومعه، در برخی روایات و کلمات فقها ، صومعه به معنای مناره نیز به کار رفته است. در روایتی استحباب شش رکعت نماز در مسجد منی در اصل صومعه وارد شده است، فقیهان، مراد از اصل صومعه را پایین مناره و یا عمارت پایین آن دانسته اند.
کراهت اذان گفتن در صومعه
...

جدول کلمات

عبادتگاه راهب

پیشنهاد کاربران

معادل اسلامی و ایرانی: مسجد و نمازخانه

صومعه عربی نیست بلکه کاملا فارسیست و از فارسی به عربی وارد شده همان طور که در اسم روستاهای ایران آن را میبینیم.
این کلمه با home در انگلیسی و خیمه و خانه و سامان و دام همه به معنی خانه همریشه است.
بخاطر داشتن سقف نوک تیز یا مخروطی از ریشه ی dome به معنی گنبد نامگذاری شده است.

بیعت، خانقاه، دیر، عبادتگاه، عبادتخانه، معبد، ستایشگاه، نیایشگاه

دیر . . .


کلمات دیگر: