مترادف تولد : زا، زایش، میلاد، ولادت، زادروز، متولد، زادن ، پیدایش، پیدایی، ظهور
متضاد تولد : وفات، افول
برابر پارسی : زاده شدن، زایش، زادمان، زادروز
birth
زا، زایش، ≠ وفات
میلاد، ولادت، زادروز
متولد
زادن
۱. زا، زایش،
۲. میلاد، ولادت، زادروز
۳. متولد
۴. زادن ≠ وفات
۵. پیدایش، پیدایی، ظهور ≠ افول
خروج کامل جنین از رحم مادر بعد از هفتۀ بیستم حاملگی
تولد. [ ت َ وَل ْ ل ُ ] (ع مص ) پدید آمدن چیزی از چیزی . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). پدید آمدن . (دهار). پیدا شدن چیزی از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پدید آمدن چیزی از غیر آن . (از اقرب الموارد). پدید آمدن حیوانی بدون پدر و مادر مانند حیوان متولد از آب راکد در تابستان . (از تعریفات جرجانی ). پیدا شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || بزادن . (دهار). زائیده شدن و با لفظ کردن مستعمل است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ولادت و زائیده شدگی . (ناظم الاطباء). زادن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : و چون مدت درنگ او سپری شود و هنگام وضع حمل و تولد فرزند باشد بادی بر رحم مسلط شود. (کلیله و دمنه ). به هر دو معنی رجوع به تولد کردن شود.
تولد. [ ت ُ ل ِ ] (اِخ ) به اسپانیولی تولدو و معرب آن طلیطله شهر و مرکز ولایتی است در اسپانی و بر کنار رود تاجه واقع است و 40200 تن سکنه دارد و تا سال 1560م . پایتخت اسپانی بود. قصر معروف الخضراء که در سال 1936 م . ویران گردید در این شهر قرار داشت . کلیسای زیبا و بزرگی که متعلق به قرن 15 میلادی است در این شهر وجود دارد که اکنون به شکل یک موزه محافظت می شود. (از لاروس ). رجوع به طلیطله در حرف ط و اسپانی و قاموس الاعلام ترکی ذیل تولده شود.
زایش، زادروز