کلمه جو
صفحه اصلی

تولد


مترادف تولد : زا، زایش، میلاد، ولادت، زادروز، متولد، زادن ، پیدایش، پیدایی، ظهور

متضاد تولد : وفات، افول

برابر پارسی : زاده شدن، زایش، زادمان، زادروز

فارسی به انگلیسی

birth


birth, nativity

فارسی به عربی

اصبح , ولادة

مترادف و متضاد

زا، زایش، ≠ وفات


میلاد، ولادت، زادروز


متولد


زادن


get (اسم)
زایش، تولد

birth (اسم)
اغاز، پیدایش، زایش، تولد، میلاد

nascence (اسم)
مقدم، تولد، تازه پیدا شدگی، نوظهوری و آغازی

nascency (اسم)
تولد، تازه پیدا شدگی، نوظهوری و آغازی

geniture (اسم)
تولد

۱. زا، زایش،
۲. میلاد، ولادت، زادروز
۳. متولد
۴. زادن ≠ وفات
۵. پیدایش، پیدایی، ظهور ≠ افول


فرهنگ فارسی

زاییده شدن، بوجود آمدن چیزی ازچیزدیگر
۱ - ( مصدر ) زادن زاییده شدن . ۲ - پدید آمدن بوجود آمدن . ۳ - ( اسم ) زایش ولادت . جمع : تولدات .
به اسپانیولی تولد و معرب آن طلیطله شهر و مرکز ولایتی است در اسپانی و بر کنار رود تاجه واقع است

خروج کامل جنین از رحم مادر بعد از هفتۀ بیستم حاملگی


فرهنگ معین

(تَ وَ لُّ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) زاییده شدن . ۲ - پدید آمدن ، به وجود آمدن .

لغت نامه دهخدا

تولد. [ ت َ وَل ْ ل ُ ] ( ع مص ) پدید آمدن چیزی از چیزی. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( آنندراج ). پدید آمدن. ( دهار ). پیدا شدن چیزی از چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پدید آمدن چیزی از غیر آن. ( از اقرب الموارد ). پدید آمدن حیوانی بدون پدر و مادر مانند حیوان متولد از آب راکد در تابستان. ( از تعریفات جرجانی ). پیدا شدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || بزادن. ( دهار ). زائیده شدن و با لفظ کردن مستعمل است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ولادت و زائیده شدگی. ( ناظم الاطباء ). زادن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : و چون مدت درنگ او سپری شود و هنگام وضع حمل و تولد فرزند باشد بادی بر رحم مسلط شود. ( کلیله و دمنه ). به هر دو معنی رجوع به تولد کردن شود.

تولد. [ ت ُ ل ِ ] ( اِخ ) به اسپانیولی تولدو و معرب آن طلیطله شهر و مرکز ولایتی است در اسپانی و بر کنار رود تاجه واقع است و 40200 تن سکنه دارد و تا سال 1560م. پایتخت اسپانی بود. قصر معروف الخضراء که در سال 1936 م. ویران گردید در این شهر قرار داشت. کلیسای زیبا و بزرگی که متعلق به قرن 15 میلادی است در این شهر وجود دارد که اکنون به شکل یک موزه محافظت می شود. ( از لاروس ). رجوع به طلیطله در حرف ط و اسپانی و قاموس الاعلام ترکی ذیل تولده شود.

تولد. [ ت َ وَل ْ ل ُ ] (ع مص ) پدید آمدن چیزی از چیزی . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). پدید آمدن . (دهار). پیدا شدن چیزی از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پدید آمدن چیزی از غیر آن . (از اقرب الموارد). پدید آمدن حیوانی بدون پدر و مادر مانند حیوان متولد از آب راکد در تابستان . (از تعریفات جرجانی ). پیدا شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || بزادن . (دهار). زائیده شدن و با لفظ کردن مستعمل است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ولادت و زائیده شدگی . (ناظم الاطباء). زادن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : و چون مدت درنگ او سپری شود و هنگام وضع حمل و تولد فرزند باشد بادی بر رحم مسلط شود. (کلیله و دمنه ). به هر دو معنی رجوع به تولد کردن شود.


تولد. [ ت ُ ل ِ ] (اِخ ) به اسپانیولی تولدو و معرب آن طلیطله شهر و مرکز ولایتی است در اسپانی و بر کنار رود تاجه واقع است و 40200 تن سکنه دارد و تا سال 1560م . پایتخت اسپانی بود. قصر معروف الخضراء که در سال 1936 م . ویران گردید در این شهر قرار داشت . کلیسای زیبا و بزرگی که متعلق به قرن 15 میلادی است در این شهر وجود دارد که اکنون به شکل یک موزه محافظت می شود. (از لاروس ). رجوع به طلیطله در حرف ط و اسپانی و قاموس الاعلام ترکی ذیل تولده شود.


فرهنگ عمید

۱. زاییده شدن.
۲. [مجاز] به وجود آمدن چیزی از چیز دیگر.

دانشنامه عمومی

تولد (روستا). تولد (به مجاری: Told) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه برتکوویفالو واقع شده است. تولد ۱۴٫۹۱ کیلومتر مربع مساحت و ۳۰۶ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای مجارستان

دانشنامه آزاد فارسی

تَولّد (birth)
عمل به دنیاآمدن نوزاد از بدن جانور ماده. هر دو نوع جانوران زنده زا و بچه زا۲، نوزاد به دنیا می آورند. در جانوران بچه زا، جنین۳ مواد غذایی را از جفت۴ یا به طرق دیگر از مادر به دست می آورد. در جانوران زنده زا، تخم لقاح یافته در تخم راهۀ۵ مادر تکامل یافته، نوزاد از تخم خارج می شود، و جنین هیچ ماده غذایی از بافت مادری۶ دریافت نمی کند یا دریافتش به مقدار بسیار کم است. نیز ← آبستنی
ovoviviparous embryos placenta oviduct maternal tissue

فرهنگ فارسی ساره

زایش، زادروز


فرهنگستان زبان و ادب

{birth} [علوم سلامت] خروج کامل جنین از رحم مادر بعد از هفتۀ بیستم حاملگی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَوَلُّد، اصطلاحی کلامی، به معنای پدید آمدن فعلی از فعل دیگر است.
این اصطلاح در نظام کلامی معتزله شکل گرفته و پرداخته شده است و متکلمان دیگر، جز امامیه، تنها به نقد و یا رد آن پرداخته اند.
نظر امامیه
امامیه با این که نظریۀ تولد را پذیرفته اند، چیزی بیش تر از آنچه معتزله گفته اند، بازگو نکرده اند، و این معتزله بودند که چه در مقام تعریف و چه در تبیین، مخالف یا موافق، نظریات مختلفی ارائه کرده، و در این باره کتابهای مستقلی نوشته اند.
دیدگاه متکلمان درباره افعال
متکلمان افعال را به ۳ دسته تقسیم می کرده اند: مخترَع، مباشَر، و متولِّد. فعل مخترع فعلی است که بدون سبب و بدون امکان اعمال قدرت ایجاد شود؛ فعل مباشر بدون سبب و با امکان اعمال قدرت پدید می آید؛ فعل متولد با سبب و با یا بدون امکان اعمال قدرت ایجاد می شود.
محل نزاع در مبحث تولد
...

جدول کلمات

زا

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: آژات ( سنسکریت: آجاتی ) ، پَراوَس ( سنسکریت: پْرَوَسَ ) ، سوتاک ( سنسکریت: سوتَکَ ) ، هاتینار ( کردی: هاتِنه ئارا )

به دنیا امدن

زادروز
متضادش "مرگ روز"

زا، زایش، میلاد، ولادت، زادروز، متولد، زادن، پیدایش، پیدایی، ظهور

الماس

تولد
Birthday


کلمات دیگر: