مترادف کذاب : دروغگو، ناراستگو
متضاد کذاب : راستگو، صدیق
برابر پارسی : دروغگو، دروغپرداز
great liar
mendacious
دروغگو , کذاب , کاذب
دروغگو , کاذب
دروغگو، ناراستگو ≠ راستگو، صدیق
کذاب . [ ک َذْ ذا ] (ع ص ) دروغگوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کثیرالکذب . (اقرب الموارد). || مکار. حیله باز. غدار. (ناظم الاطباء).
کذاب . [ ک ِ] (ع مص ) دروغ گفتن . کَذِب . کَذبة. کِذّاب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کِذب . کِذبة. (منتهی الارب ). کِذِب . (اقرب الموارد). رجوع به مترادفات کلمه شود.
کذاب . [ ک ِذْ ذا ] (ع مص ) دروغ گفتن . کِذاب . کِذب . (اقرب الموارد). کِذب . (منتهی الارب ). رجوع به هر یک از این مصادر شود. || تکذیب . نیک انکار کردن کاری را. قوله تعالی : و کذبوا بآیاتنا کذاباً (قرآن 28/78). (از ناظم الاطباء). رجوع به تکذیب شود.
کذاب . [ ک ُذْ ذا / ک ِذْ ذا / ک ُ ] (ع اِ) دروغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
دروغگو