مترادف صلوات : درودها، دعاها، نمازها
برابر پارسی : درود فرستادن
praise and greeting to God Mohammad and his descendants
درودها، دعاها، نمازها
صلوات . [ ص َ ل َ ] (اِخ ) مرکز دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 15 هزارگزی باختر گرمی و در مسیر شوسه ٔ گرمی اردبیل واقع است .جلگه ، دشت ، گرمسیر. سکنه ٔ آن 309 تن . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
منوچهری .
منوچهری .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
سنائی .
خاقانی .
صلوات . [ ص َ ل َ ] (ع اِ) کنائس جهودان . اصل آن به عبرانی صَلوتا است . (منتهی الارب ) (المعرب جوالیقی ص 211). کنشت . کنیسه . رجوع به صلوة شود.
درود فرستادن