کمری
فارسی به انگلیسی
[rare] lumbar, bent under a burden, knocked up
lumbar
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به کمر : ۱ - آنچه بکمر بندند : اسلح. کمری . ۲ - کسی که از حمل بار سنگین کمرش آسیب دیده : ( ز بار گنبد عمامه گشته ای کمری ببین چه میکشی ای زاهد از زیاده سری ) . ( مخلص کاشی )
بزرگ سر نره . یا کوتاه بالا
لغت نامه دهخدا
کمری . [ ک َ م َ ری ی ] (اِخ ) ابویعقوب یوسف بن الفضل الکمری ، راوی است و از عیسی بن موسی و جز او روایت کند و سهل بن شاذویه از وی روایت کند. (از معجم البلدان ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ز بار گنبد عمامه گشته ای کمری
ببین چه می کشی ای زاهد از زیاده سری .
مخلص کاشی (آنندراج ).
گرچنین جلوه خرامان به بیابان آیی
کوه را می کند آن لنگر تمکین کمری .
محسن تأثیر(از آنندراج ).
و رجوع به کمری شدن شود.
کمری . [ ک َ م َ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب است به کمره که از دیههای بخار است . (از انساب سمعانی ) (از معجم البلدان ).
کمری . [ ک ِ م ِرْ را ] (ع ص ) بزرگ سرنره . || کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ز بار گنبد عمامه گشته ای کمری
ببین چه می کشی ای زاهد از زیاده سری.
کوه را می کند آن لنگر تمکین کمری.
کمری. [ ک ِ م ِرْ را ] ( ع ص ) بزرگ سرنره. || کوتاه بالا. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
کمری. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جاپلق است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 152 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
کمری. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ترک است که در شهرستان ملایر واقع است و 1390 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کمری. [ ک َ م َ ری ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به کمره که از دیههای بخار است. ( از انساب سمعانی ) ( از معجم البلدان ).
کمری. [ ک َ م َ ری ی ] ( اِخ ) ابویعقوب یوسف بن الفضل الکمری ، راوی است و از عیسی بن موسی و جز او روایت کند و سهل بن شاذویه از وی روایت کند. ( از معجم البلدان ). و رجوع به ماده قبل شود.
کمری . [ ک َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ترک است که در شهرستان ملایر واقع است و 1390 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
فرهنگ عمید
۲. [عامیانه، مجاز] ویژگی کسی که از برداشتن بار سنگین کمرش آسیب دیده یا خمیده باشد.
دانشنامه عمومی
کمری (ازنا)
کمری (دهانه)
کمری (ملایر)
این روستا در دهستان ترک غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۹۶۳ نفر (۵۷۶خانوار) بوده است.
نا به هنگام، گیاهی که دیر تر از وقت معمولش کشت شود. میگویند کُمُری شده است .
گویش مازنی
قمری
۱حیوانی که پوست وسط کمرش حلقه ای سفید رنگ داشته باشد – گاوی ...
آدم سست و ناتوان در امور جنسی