کلمه جو
صفحه اصلی

ایل بختیاری

فرهنگ فارسی

نام ایلی است از طایفه بختیاری

لغت نامه دهخدا

ایل بختیاری. [ ل ِ ب َ ] ( اِخ ) نام ایلی است از طایفه بختیاری ، که شامل طایفه هفت لنگ و طایفه چهارلنگ است و هر کدام دارای شعب مختلف میباشند. رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان صص 72 - 87 شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَخْتیاری ، از گروه های ایلی کوچنده و لُر زبان جنوب غربی ایران که اکنون بخش بزرگی از خانوارهای آن در نقاط ییلاقی و قشلاقی یکجانشین شده اند. براساس آمار ۱۳۷۷ش جمعیت کوچنده ایل ۱۷۴، ۱۸۳ نفر برابر با ۴۹۲، ۲۷خانوار بوده است .
درباره نام و خاستگاه بختیاری ها چند نظر وجود دارد، ولی همه پژوهشگران و مورخان بختیاری ها را لُر (ه م ) دانسته اند. براساس روایات افسانه ای ، لرها (کُردان ) را بازماندگان جوانانی تشکیل می دهند که به یاری جلاد ضحاک از چنگ او گریخته ، به کوهستان های زردکوه و کوه رنگ پناه بردند و خود را لر یعنی بیابانی خواندند و چون بخت با آن ها یاری کرده ، خود را «بخت یار» نامیدند. برخی براساس مشخصات جسمی و روحی و عادات ، آنها را ایرانی تبار می دانند. هوسه معتقد است که بختیاری ها از طایفه «اوکسین » هستند که اسکندر در ۳۳۰ق م در خوزستان (ایذه ) با آن ها جنگیده است . برخی تاریخ آنها را عقب تر برده ، و گفته اند که چون کیخسرو می خواست بر «آستیاژ» پیشدادی شاه ماد، یعنی عراق عجم و آذربایجان بشورد، این طایفه را از فارس به ماد آورد و گویا بعد از فتح ماد آن ها را در منطقه بالای اصفهان و خوزستان یورت و مسکن داد.طایفه «مارد»، از طایفه رشید و جنگجوی «سیت » یا «ساک » یا «تورانی » را نیز از اجداد بختیاری ها دانسته اند. این طایفه در ساحل دریای خزر سکنی داشته ، و چادرنشین بوده اند، و در بعضی از مناطق دیگر ایران ، از جمله در «آرمن » هم مسکن گزیده بوده اند. بعضی از مورخان از روی شباهت لفظی بختیاری با «باختری »، این طایفه را از اعقاب یونانیان می شمارند که در باختر (باکتریان ) سلطنت داشته اند و شباهت تام رقص بختیاری با رقص ملی یونانیان را دلیلی بر این انتساب دانسته اند. بعضی معتقدند که باختر تاریخی همان جایی است که اقوام بختیاری از دیرباز در آن ساکنند و نام خود را از محل سکونت جغرافیایی خود، باختر به معنای غرب ، گرفته اند. بعضی نیز نسبت این ایل را به ملوک آل بویه می رسانند و سر سلسله آن ها را عزالدوله بختیار (مق ۳۶۷ق ) می دانند، زیرا که قبل از او نامی در کتاب های تاریخی از بختیاری به چشم نمی خورد. ممکن است در زمان ملوک آل بویه جماعتی از این ایل به منطقه ای که بختیاری نامیده می شود، آمده ، و سکنی گزیده ، و به نام بختیاری معروف شده باشند
اعتقاد بختیاریان
بختیاری ها خود معتقدند که نام بختیاری مشتق از کلمه بختیاروند است . بختیار یکی از بزرگان لر بزرگ بوده که اولادش گروه متشکلی به نام بختیاروند پدید آوردند. این طایفه ظاهراً همین بهداروند (ه م ) کنونی ، و یکی از طوایف بزرگ بختیاری فعلی است . تا اوایل سده ۹ق /۱۵م نیز نامی از لر بختیاری در متون تاریخی و جغرافیایی دیده نمی شود. به اعتقاد فیلد ( چون نویسندگان کهن و حتی یاقوت (د ۶۲۶ق /۱۲۲۸م ) نامی از بختیاری نبرده اند، آنها به احتمال قوی بعدها و شاید در زمان تیمور (د ۸۰۸ق /۱۴۰۵م ) در ایران پیدا شده اند. معین الدین نطنزی در ۸۱۶ق /۱۴۱۳م از ظهور طوایف بختیاری چون آسترکی ، کوتوند، راکی ، جانکی و زلکی در زمان هزارسف (د ۵۴۸ق /۱۱۵۳م ) سخن می گوید. و از این زمان به بعد نام بختیاری در متون می آید. بدلیسی و اسکندربیک هر دو در سده ۱۱ق /۱۷م از لرهای بختیاری سخن گفته اند.
قلمرو و سرزمین
قلمرو ایل بختیاری با وسعت تقریبی ۵۰۰، ۷کم۲ در ناحیه ای بین استان های اصفهان و خوزستان واقع شده ، و از شمال به لرستان ، از مشرق به اصفهان و چهارمحال ، از جنوب به قلمرو ایلات لُر زبان کهگیلویه و بویر احمد و ایل ترک زبان قشقایی ، و از غرب به دشت خوزستان محدود است . کوه های مرکزی جبال زاگرس که از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارد، از میان «خاک بختیاری » می گذرد و آن را به دو بخش کوهستانی (در شرق ) و جلگه ای (در غرب ) تقسیم می کند. بخش کوهستانی آن «ییلاق »، و بخش جلگه ای آن «گرمسیر» است و در نواحی مرکزی زاگرس چراگاههای این ایل قرار دارد.
سازمان اجتماعی
...

پیشنهاد کاربران

بسیار ایل غیور و با غیرت و با حیا

ایلی بی ریاح. غیور. خونگرم. مهمان نواز و با احساس

تا جایی که ما می دانیم ایل لر شول وقتی منحل شد طوایف آن به ایل بزرگ قشقایی
پیوستند
و بعد از چند صد سال مستقل شدند
شولستان*نورآباد*
ایل ممسنی *شولستان *قشقایی
زبان لری و ترکی

ایل کر شولی زبان لری از قشقایی جدا شدند

ایل ترک دره شولو قشقایی



اینقدر دروغ نگو . دستت برای لر های ممسنی رو شده

حالا ایلام شناس شده ای برای ما
*****

استان لرستان پشتکوه *ایلام*
شهر شوش شهری لرنشین است

تمام لر ها از یک ریشه و نژاد هستند و آن
قوم پارس است

طایفه بزرگ سرلک*سلار*لر بختیاری
تیره سلار در طائفه جاوید لر ممسنی
تیره سلار در طایفه آسترکی لر بختیاری
تیره سلار در طایفه موگویی لر بختیاری
تیره سلار در طایفه ململی لر بختیاری
تیره سلار طایفه بکش لر ممسنی

طایفه هارونی لر بختیاروند
تیره احمدی هارونی بختیاروند
طایفه هارونی چهارلنگ لر بختیاری
تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
ایل منجزی لر بختیاروند
تیره احمد هارونی طایفه جاوید لر ممسنی

تیره بهمنیار لر ممسنی از نسل بلی خان پسر
خلیل خان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان کل ایلات لر بزرگ
تیره بلی بیگیوند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
طایفه بلیوند لر بختیاروند
طایفه بالاوند*بلیوند*لر بختیاروند کرمانشاه
تیره بهمنیار لر بلیوند کرمانشاه

زنده باد قوم لر آریایی
پاینده و جاوید باد ایران بزرگ

تو از ایل لر ممسنی نیستی::گمشو

چوپان دروغگو تو که در معنی
ممبینی خودتو را از ایل اسورانی کردستان عراق خواندی
تو از طائفه گا وان آشور بودی چطور
الان از ایل لر ممسنی و قوم پارس آریایی سخن
می گویی
ما لر های ایران در مقابل پان های آشوری
متحد هستیم و دربرابر فتنه گران می ایستیم
و تا آخرین نفس از خاک ایران دفاع می کنیم

تا دیروز از مکتب کردستان آشوری عراق حرف می زدی ؟؟
آری ما لر ها سربداران ایران هستیم
ایل لر ممسنی
ایل لر لک
ایل لر فیلی
ایل کی لر
ایل لر منجایی
ایل لر بختیاری
ایل لر بویراحمد
ایل لر شول
ایل لر شبانکاره
ایل لر ثلاث
ایل لر کرمانج
ایل لر حسنکیفا
ایل لر باصری
ایل لر سیوند
ایل لر کمزاری
ایل لر لیراوی
ایل لر حیات داوودی


قشقایی که ازبک هست و تاریخ حضورش به زمان قاجار و اسکان آنها در نواحی جدا شده از ایل پارسی مماسن می رسه حالا برای ما از تاریخ شول هم نظر می دی؟؟ شول ها در لوحه های گلی تخت جمشید از آنها به عنوان شلوجی یاد شده و از لرستان به پارس در زمان هخامنشیان آمدند و سرزمین شول و سنکر هم در زمان قاجار از مماسن جدا شد. شول ها جزو آن ۱۲ طایفه پارسی نام برده شده در متون یونانی و لوحه ها در محدوده جغرافیای ممسنی نبودند و جزو طوایف ۱۴ گانه مماسن از زمان رستم سورن پهلو در زمان اشکانیان تا قاجاریه هم نبودن چون از لرستان به پارس مهاجرت کردن ولی سرزمین شول از باستان و قبل از مهاجرت شول ها خاک ایل مماسن بود. در دوره ای که ایلات پارس در کوچ به شامات و درگیر جنگهای صلیبی بودن در نبود مماسن ها شول ها قدرت را در ممسنی در دست گرفتن و آن منطقه شولستان نام داشت تا اینکه مماسن ها بازگردانده شدن توسط خاندان فضولی و طوایف بادلانی، تومانی، ژیلایی، کرایی، بویر اردشیری، بویر عباسی، قلندر بویری و دشمن زیاری که طوایف ایل مماسن بودن در کهگیلویه و چرام ساکن شدن ( مماسن های چرام=چرام ملک ایل مماسن بود ) و طوایف جاوید، بکش، رستم، همایگانی، مهرنگانی، اردکانی، صورجانی و بویری ( مماسن های کوهستان ) به ممسنی سرزمین مادری وارد شدن و شول ها را از بیرون کردن و به همان جغرافیای شول و سنکر محدود کردن. شولستان مترادف با ممسنی نیست بلکه دوره ای در نبود مماسن ها این طور نامیده می شد. در هر صورت شول ها لرستانی هستند و ارتباطی به قشقایی ندارن و آنچه امروزه ایل قشقایی نامیده می شه بسیاری از طوایف آن لر هستن ولی هسته ایل قشقایی از قشقه ازبکستان آورده شده و در زمان قاجار در پارس ساکن شدن. قشقایی مهاجر ۲۰۰ ساله هستن نه بیشتر از این.

لر نام و حوزه ای جغرافیایی است و به طور کامل به معنای نژاد یا قوم خاصی نمی باشد ایل بختیاری یا بختیاری ها و یا مردمان بختیاری گروهی بزرگ از این مردم لر است مردمان لر به مرور زمان به اشتراکات زبانی و فرهنگی اجتماعی خاصی دست یافته اند و اختلافات فرهنگی و زبانی نیز آنانرا ازهم تا حدودی جدا می کند لرها تلفیقی از ساکنان اولیه ایران از اعقاب اقوامی مانند عیلامیان کاسیان و اریاییان مهاجر می باشند

عیلامیان خود مهاجر از قفقاز هستند. چنین چیزی نیست که عیلامیان همیشه در فلات ایران بودن. . . دیاکونف شرق شناس بزرگ در کتاب تاریخ ایران مستقیم اشاره می کنه که عیلامیان از قفقاز می آیند. . . این مهاجرت که به مهاجرت آریایی مشهور هست در واقع یک مهاجرت بین فلاتی بود که به دنبال یک خشکسالی گسترده که از مصر تا پاکستان را در بر گرفت باعث مهاجرت ایلات جنوب ایران به شمال شرقی و غربی شد و پس از یک دوره ۲۰۰ ساله این ایلات به سرزمین خود بازگشتند که عیلامیان ( ایلامیان کوه=ایلام امروزی و ایلامیان دشت=هوجی، هوزی، خوزی ها ) شامل همین مهاجرت ها بودند و حتی برخی مورخین براین باورند که پارسیان همیشه در زاگرس بودند و برخی هم معتقدند که تاریخ ظهور پارسیان در زاگرس مشخص نیست برخی هم پارسیان را شامل همان مهاجرت های بین فلاتی می دانند. برخی از ایلات ایران که به سرزمین های خود بازنگشتند به اروپا رفته و در شرق اروپا کشاورزی و روستاسازی را گسترش دادن. . . بنابراین آنچه بسیاری فکر می کنن که ایلامیان همیشه در ایران بوده اند به هیچ عنوان همچین چیزی نیست و حتی شک بر این است که پارسیان شامل آن مهاجرت ها نشده باشند و همیش در پارس بوده باشند. کاسی ها هم که به نظر مورخین شاید با ایلامیان خویشاوند بوده باشند از ایلات تشکیل دهنده ماد هستند یعنی همان ماد هستند و همین تفاوت نام ها هم باعث اشتباه بسیاری شده و کاسی ها هم شامل آن مهاجرت های بین فلاتی بوده اند و حتی در خوزستان سکایی ها هم ساکن بوده اند. به نوشته تاریخ داریوش حتی نام ایلام را هم نشنیده بود و پارسیان که مرز آنها با ایلام در بهبهان بود به ایلامیان هوجی ( هوزی=خوزی ) می گفتند و ایلام چه در متون یونانی چه لوحه هات گلی دشت خوزستان می باشد و همچین نقشه ای وجود نداره که تا کرمان را ایلام بدانند!!
همانطور که ایلات مختلف لر نام های متفاوتی داشته اند امروزه هم همینه ولی آنچه برخی فکر می کنند در مورد ایلامیان به هیچ عنوان سند تاریخی نداره بلکه بازگشته از قفقاز می باشند و مهمتر اینکه اعتقاداتی که ایلامیان به زنانگی و مار داشته اند هیچگاه بین لرها وجود نداشته و حتی والتر هینتس احتمال اینکه ایلامیان اجداد لرها هستن را بسیار پایین می داند و در ضمن واژه لِر به مارافیان پارسی ( پارسیان کوچنشین=کوهنشین ) گفته می شد که این واژه هم به پارسیان کوه گفته می شد و ارتباطی به ایلام نداره.

راجب چی بحث می کنید
حقیقت:: طایفه ممسنی ترک شول قشقایی استان فارس

طایفه ممسنی از طایفه داره شولی
ایل ترک قشقایی جدا شده
نام قدیم نورآباد ممسنی ( شولستان )
تیره شول ترک افشار

تیره رستم ممسنی از تیره دونیا رستم ایل
ترک قشقایی مستقل شد

تیره بکش ممسنی از تیره کربکش ترک
قشقایی مستقل شد
بکش::بکشکولی . به کشکولی

تیره جاوی ممسنی از طایفه کشکولی ترک قشقایی مستقل شد
تیره دشمن زیاری از لر های کهگیلویه است

ایلات قوم لر آریایی
ایل فیلی
ایل شول
ایل زنگنه
ایل کرمانج
ایل شبانکاره
ایل ممسنی
ایل بویر احمدی
ایل کمزاری
ایل لک
ایل بختیاری
ایل حیات داوودی
. .
. .
. .
********************
شاهی بیگ عرب شیبانی ازبک از بزرگترین دشمنان دولت شیعی صفوی بود
شاه اسماعیل صفوی بعد از کشتن او
سرش را برای سلطان عثمانی فرستاده
تا آنها درس عبرت گیرند و به ایران حمله نکنند
کشور ازبکستان توسط خاندان عرب شیبانی بنیان
گذاشته شد
اعراب شیبانی در استراخان نیز سلسله ی دیگری تشکیل دادند

در زمان دولت صفوی

مذهب سنی در عثمانی و ازبکان رواج داشته
******
نادرشاه افشار کرمانج دشمنان ایران را از مرزها راند
ازبکان - عثمانی از مهمترین دشمنان دولت افشار بودند که با حمله به ایران بسیاری از مردم را کشتند

نادرشاه گروهی از ازبک ها را در بیابان های تون و طبس و سیستان تبعید کرد و به دلیل بدی آب و هوا بسیاری از آنها مردند
او اسماعیل خان ازبک را کور کرد
*****
بعد از روی کار آمدن دولت کریم خان لر زند
در شیراز
رئیس ازبکان تبعیدی در طبس به کریم خان نامه ایی نوشت جهت ترک سرزمین
بیابانی

کریم خان لر که خود را وکیل مردم می دانست به آنها اجازه داد به شیراز کوچ کنند



قلمروبختیاری همیشه منطقه ای خودمختاربوده ودارای حکومتی مستقل ازحکومت مرکزی بوده اداره ی منطقه ی بختیاری بااینکه جزعی ازخاک ایران بودخارج ازحوزه حکومت مرکزی بوده جنگ وستیزهای بسیاری باحکومتهای مرکزی داشته اندبرخی ازکشورهای همسایه ازجمله استان قندهارافغانستان شهردهلی پایتخت هندوستان به دست آنهافتح شدامادربرابرهیچ شاهی ازایران سرتعظیم فرودنمی آوردندبختیاریها برخلاف سایرایلات خوددارای تشکیلات نظامی وحکومتی بوده اند یکی ازمعروف ترین حکمرانان بختیاری علیمرادشاه بختیاری سه سال بربختیاری سلطنت کرددرنهایت توسط نادرشاحکومتش برچیده شداین خودمختاری تااواخرحکومت قاجارادامه داشت اماهمیشه عاشق کشورشان ایران ودوستدارمردم ایران بوده اند

ئاواخته م سَربَرزی لکستانَ
آرزویم سربلندی لکستان است

هروی، ابن بطوطه، مردوخ، هروی، احمد اقتداری و بهمن میرزا باستان شناس قوم باستانی ممسنی اتحادیه سکایی پارسی جنوب ایران را ریشه قوم لر به ویژه ایلات جنوب ایران می دانند. از ممسن های شهر کورا در سغد تا ماسین های شمال هند تا ممسن های حاکم ارگ زابل و ارگ بم تا به ارگ کلات و ممسنی های پارس تا تنگستان و ممسنی های بلاد شاپور تا ممسنی های کوه مزاری عمان تا ممسن های حبشه و جیبوتی یادگار ارتش کمبوجیه تا ممسن های نخارر یمن روزگار انوشیروان تا ممسنی های آلان، شامات و ممسنی های گرجستان یادگار انوشیروان تا شول های ممسنی گرگان و دربند قفقاز همه و همه حکومت های مرزی شاهی هخامنشی و ساسانی ممسنی ها در مرزهای فلات ایران بوده که در متون تاریخی آمده است. سرزمین ممسنی فارس زادگاه هخامنشیان و ساسانیان بوده و ۲۶ اثر هخامنشی از جمله آرامگاه چیش پیش و کورش اول تا کاخ لیدوما مقر و زادگاه هخامنشیان در ممسنی قرار دارند. نیرومند ترین و باستانی ترین و ترک ستیز ترین قوم ایران. در حالیکه بسیاری دیگر از ایلات لر هم با حکومت های حاکم همراه بودند و هم با ترکان روابط خوبی داشتند این کاید حسام الدین مکوندی و محمد ولی بیگ مکوندی ممسنی بود که قزلباشان را از جانکی بیرون کرد در پی اعزام مکوندها از جاوید ممسنی به پشت کوه کوهگیلویه و این ممسنی ها بودند که بارها با صفویه درگیر شدند و تنها در یک مورد ۳۷۰۰۰ خانوار ممسنی شیراز را به قصد سیستان ترک کردند به اعتراض به صفویه، نادرشاه ۳ بار در برابر ممسنی ها شکست خورد و برادر او در کوه خاجو سیستان به دست ممسنی های سیستانی کشته شد و پدر یا برادر آقا محمدخان قاجار در جنگ با ممسنی ها کشته شد و حامی بزرگ زندیه ممسنی های پارس، بلادشاپور و کرمان و سیستان بودند.
ترک ستیزی ممسنی ها در تاریخ مشهور است و ترکان را از تبار غیر ایرانی می دانستند و این را مستقیم به قاجاریه می گفتند. متون صفوی و قاجار با همه دشمنی که با ممسنی ها داشته اند اما نوشته اند که ممسنی ها از ایرانیان قدیمند و افضل التواریخ نظامل الملک با اشاره به سپید دژ ممسنی و رستم و منوچهر پیشدادی نوشته است که این قلعه در یورت ایلات ممسنیست که از ایلات اصلی و حقیقی ایران هستند. متون مستشاران انگلیسی بارها از تاریخ شگفت انگیز جنگاواران ممسنی از اسکندر تا جنگ ایران و پرتغال به فرماندهی شاه قلی بیگ ممسنی و شاه زاده خلیل ممسنی نوشته اند و سیاست ممسن زدایی انگلستان باعث شورش ممسنی های تنگستان به رهبری رییسعلی دلواری از طایفه نیامتی ممسنی و ممسنی های سیستان و بلوچستان شد که در کتان کالبد شکافی سیاست انگلستان در ایران به آن اشاره شده است.
اولین بار پرچم مبارزه با استعمار بر ارگ سه کوهه زابل مقر فرمانروایی خاندان سرابندی ممسنی سیستانی حاکم سیستان و یادگار سپهبد گودرز پهلو برافراشته شد و همچنین ایل شهرکی ممسنی سیستانی حاکم ارگ بم یادگار سپهبد شهرک. . . روزگاری انگلیسیها از محمدرضاخان دوم سرابندی حاکم سیستان پرسیدند چه تباری داری و ایشان در جواب گفت از نسل ملک اژدر ممسنی هستم.
شهرک فرزند ساهان سپهسالار یزدگرد سوم و فرماندار بیشاپور و استخر که در جنگ بزرگی به همراه سپهسالار وهرز ممسنی اعراب بحرین را در جنوب ایران شکست دادند. ماهک برادر شهرک پس از شهرک فرماندار پارس ( بیشاپور و استخر ) بود. طوایف ممسنی سیستانی به طوایف پارسی وان سیستان مشهورند و یادگار دودمان سورن و سورن ها یادگار دودمان رستم از طایفه پارسی آمارد هستند که سرزمین آماردها در ممسنی فارس به تیرمردان مشهور بود آماردها حکومت سیستان را به عهده داشتند. بلوک رستم، زندان رستم، تیره زال، تنگ سام یادگار دودمان رستم در ممسنی فارس است. آتشکده میل اژدها ممسنی یادگار سورن های ممسنی سیستانیست.
هیچ کدام از ایلات لر و غیر لر تاریخ قوم باستانی ممسنی یادگار هخامنشیان و ساسانیان را ندارد و هیچ کدام از ایلات لر به اندازه ممسنی ها با حکومت های حاکم ایران از جمله ترکان نجنگیدند و دلیل تجزیه ممسنی همین بوده است که طوایف آن از کلات سیستان کهن تا زابل و بم تا نوبندهان فسا تا به داراب و جهرم تا ممسنی فارس و نوبندگان ممسنی تا تنگستان و باشت تا بلاد شاپور و دشت چرام کهگیلویه پراکنده بودند. تنها در کهگیلویه ۱۴ طایفه ممسنی مشهور به ۱۴ چریک ساکن بودند که در زمان صفوی فروپاشید. . . . کاخ پهلو کیانیان پارس و سپید دژ شاهنامه و بسیاری مناطق دیگر شاهنامه در ممسنی فارس قرار دارند. . . . جیمز موریه می گوید:تاریخ این قوم باستانی که مانع پیشروی اسکندر در سغد شدند انسان را ترغیب به دانستن می کند که امروزه ممسنی های فارس هنوز در یاد و سینه طوایف خود جنگ اسکندر را به یاد دارند. ممسنی جنگی نکرد که در آن پیروز نباشد از فتح قندهار توسط ممسنی های سیستان تا فتح هرمز با فرماندهی شاه قلی بیگ ممسنی، شاه زاده خلیل جاویدی، یوسف میرشکار، ملک شیر ممسنی، اسکندر بیگ ممسنی تا امیر احمدی جاویدی شهره به پهلوان جاوید تا شکست عثمانی توسط ۳۰۰۰ چریک ممسنی به فرماندهی شاهزاده خلیل از دودمان کایدان ( خوانین ) ایل جاوید ممسنی در گذرگاه ممسنی گرجستان که روزگاری دور انوشیروان بنانهاده بود تا جنگ رییسعلی دلواری ممسنی که پوزه انگلستان را به خاک ذلت مالید. ممسنی ها هیچ گاه وارد دستگاه و حکومت نشدند و دشمن خونین ترکان بودند و همچنان هستند. نادر شاه و آقا محمدخان بزرگترین ضربه را از ممسنی ها خوردند. ایلا جاوید ممسنی ریشه بسیاری از تیره هاییست که امروزه خود نام ایل را به دوش می کشند چون مکه وندی و سنجابی.
مردوخ همه لر بزرگ را ممسنی نامیده است.
همه رزم جویان ممسن تبار بمانند در صفحه روزگار
اتحادیه سکایی پارسی جنوب ایران و پراکنده در مرزهای هخامنشی و ساسانی.

#ایل جاکی

منطقه ی کوهستانی #زاگرس در طول دوران تاریخی خود، هیچگاه خالی از سکنه نبوده ست و از طرف دیگر به دلیل موقعیت جغرافیایی، پدیده مهاجرت همواره در ترکیب نژادی و قومی و سیاسی آن نقشی پررنگ داشته است. زندگی ساکنان این منطقه به دلیل اقلیم، بر دو گونه ی یکجانشینی و کوچروی میگذشته است. هویت این ساکنان در طول سالیان دراز به صورتی پیوسته و متناسب با تغییرات جمعیتی و سیاسی همواره بازتعریف شده است. از این رو در طول تاریخ با نامها و هویت های متفاوت مواجه میشویم که با وجود تفاوتها به صورت پیوسته بوده و به گونه ای که میتوان هر هویت جدید را میراث دار گذشتگان دانست. اگر نخواهیم از بحث دور شویم باید با پرشی بلند خود را به اواخر دوران #ساسانی و اوایل دوران #اسلامی برسانیم. در این دوران با اقوام و قبایل کوچرویی مواجه هستیم که به صورت عام #کرد خوانده شده اند، کلمه کرد دراین زمانه هنوز هویت قومی نداشته و مراد ازآن نوع زندگی عشایری و معیشتِ مبتنی بر دامداری ست که به اقوام ایرانی کوچرو اطلاق میشده است. نام برخی از گروه های کوچروی #فارس در منابع دوران اسلامی آمده است. در قرن سوم هجری نام یکی از بزرگان قومی بر منطقه ای از زاگرس که اکنون #کهگیلویه خوانده میشود به یادگار مانده است هرچند لزومن مرزهای پسین با مرزهای نخستین آن منطبق نیست. با توجه به تغییرات ساختار سیاسی و قدرت در قرون اولیه اسلامی، ساکنان بومی زاگرس هویت خود را بارها بازتعریف کرده اند. از این رو با نامهای جدیدی چون کرد و #لر بعنوان یک هویت قومی جدید برای این ساکنان مواجه میشویم. درحدودهمین دوران نام خاندان #ابرک لور را بعنوان پیشقراول این هویت جدید ( هویت لری ) ، در تاریخ کهگیلویه میبینیم که همراه با حکومتی کوچک در منطقه، ساختاری سیاسی یافته است. در اوایل قرن ششم تغییری بزرگ در ساختار سیاسی و قدرت روی میدهد که طی آن حکومت محلی این خاندان از بین میرود وحکومتی به مراتب بزرگتر در زیر لوای نام #اتابکان لر بزرگ، بوجود می آید.
#حمداله مستوفی قزوینی در قرن هشتم راجع به ساختار ایلیاتی اتابکان لر بزگ یک گزارش ارزشمند میدهد، این گزارش بر دوبخش است: قسمت نخست به آمدن طوایفی کرد از #جبل السماق #سوریه و پیوستن آنها به #اتابک هزاراسپ اشاره میکند و در بخش دوم نام طوایفی مختلفی را آورده است. این گزارش مورد مناقشه است و همینجاست که نقش یک ویرگول پررنگ میشود زیرا محل آن روشن میکند که آیا این طوایف بومی منطقه بوده اند و طوایفی کرد از سوریه به آنان پیوسته اند؟یا این نامها که آمده، نام همان طوایف کردی ست که از #حلب و #شام به این منطقه آمده اند؟بگمان من بررسی نسخه های خطی برای رفع این مناقشه کارگشا خواهد بود هرچندکه راسیتش برای خود من چندان مهم نیست چون تغییری اساسی در موضوع ایجاد نمیکند!
تاریخ گزارش مستوفی ، قرن هشتم هجری ست اما در یک سند نویافته از پژوهشگر ارجمند، #دکترمهدی بیگدلی ، به نام #لربختیاری در قرن هفتم یعنی صد سال پیش از گزارش مستوفی اشاره شده است، هر چند که طبق گزارش مستوفی این طوایف هم دستکم از قرن هفتم در منطقه بوده اند، چرا که اتابک هزار اسپ در این قرن میزیسته است اما نکته در آن پیشوند لر است، یعنی بر فرض که اینها از سوریه آمده باشند با هویت لری آمده اند، اینجاست که گزارش #شهاب الدین عمری ذهن را به جاهای دیگر و گمانهای جدید میبرد. در این گزارش به رانده شدن لرهای سوریه توسط #ایوبیان و در همین دوران اشاره شده است، شاید اینها بازمانده همان لرهایی بوده اند که در جنگهای صلیبی شرکت داشته اند و سپس به موطن خود برگشته اند. به هر صورت هر گونه که بخوانیم و بدانیم ، توفیری در پیشینه ی ایرانی این طوایف ندارد اما روشن است که آنها دستکم از قرن ۷ در این منطقه و تحت اختیار اتابکان لر بزرگ سازمان ایلیاتی خود را داشته اند. در گزارش مستوفی به نام #جاکی اشاره شده ست و فعلن این قدیمیترین سندی ست که از این ساختار ایلی برای ما به یادگار مانده است. در همین گزارش با نامهای دیگری چون #ممسنی ، #آسترکی ، #بختیاری ، #لیراوی ، #جوانکی و. . . . هم برخورد میکنیم. هر چند که جزییات را نمیدانیم ، ما قاعدتن این ایلها باید تا قرن نهم که دوره فروپاشی اتابکان لربزرگست، در زیر حکومت آنان بوده باشند. با فروپاشی اتابکان و خلاقدرت ناشی از آن ، ضرورت در تشکیل ساختارهای قدرت جدید، در منطقه تحت سیطره آنان بود ه است. از این رو معادلات ایلی جدیدی که دیگر هویت لری آنها روشن ست ، شکل میگیرد. در این دوران که همزمان بوده با دوره حکومت #ترکمانان ( اواخر #تیموری، #قره قویونلو و #آق قوینلو ) و پس از آن، اوایل #صفویه است، آسترکی ها و لیراوی ها اولین ساختارهای جدید قدرت را در منطقه شکل میدهند که در تواریخ به آن اشاره شده است.
ادامه دارد. . .
۱۴۰۰/۰۲/۳۱
#مهدی خادمیان زیدونی

@kohgilo کانال

کورش ارتباطی به مسجد سلیمان و ایذه نداره. . . پارس نام سرزمین ایل مماسن می باشد و پارسواش به معنای شهر پارسیان می باشد که در پارس هست و آنچه پارسوماش می نامید ارتباطی به پارسواش پارسیان نداره بلکه پارسوماش ناحیه ای در بابل بوده. انشان هم یک گستره بزرگ بوده که شرق آن پارس نامیده می شده و مرکز آن لیدوما ممسنی و در کشفیات جدید تر ملیان بیضا بوده که باز بیضا خاک ممسنی بود که در زمان قاجار جدا شد. مسجد سلیمان و ایذه در هیچ متنی و در هیچ لوحه گلی سرزمین هخامنشیان نیست و اصولا پارس و طوایف پارسی و تاریخ و سرزمین آنها چه در متون یونانی چه در لوحه های گلی کاملا مشخص هست که کجا بوده. پارس از حومه گچساران آغاز می شد و از آنسو در ملیان ( انشانک ) به پایان می رسید این گستره ایل مماسن بود تا دوره قاجار که در باستان ۱۲ طایفه و از زمان اشکانیان و رستم سورن پهلو تا قاجاریه ۱۴ طایفه مشهور به طوایف ۱۴ گانه مماسن در آن ساکن بودند. ایل ممسنی از زمان هلاکوخان تا قاجار تجزیه شد و از جمله مکوندها و ممبینی ها، جاوند ها جاوید ها کیانی ها و. . . به خوزستان وارد شدند. مشخص نیست شما بر چه اساسی و کدام تاریخ کورش را به خوزستان ربط می دهید؟؟
سرزمین خوزستان سرزمین هوجی ها ( هوزی ها=عیلامیان ) بود که در شمال سوزیانا گسترده بودند و در شرق عیلام اکسی ها ساکن بودند که از جنوب بختیاری تا کهگیلویه سرزمین آنها بوده در شرق اکسی ها هم پارس ها بودند. وقتی نظری مطرح می شه باید براساس تاریخ باشه. هخامنشیان به نظر مورخین از طایفه پاتیشوری بودند که مقر فرماندهی آنها شهر باستانی لیدوما ممسنی بود که بلند پایه ترین طایفه شاهنشاهی هخامنشی محسوب می شدند که فرماندهان نظامی و بلند پایگان سیاسی هخامنشیان بودند که خان بزرگ پاتیشوریها گبریاس ( گوبره در کتیبه بیستون ) بود که فرمانده ارتش کورش در فتح بابل پدر زن داریوش بزرگ و پدر ماردانی ( مردونیه ) فرمانده افسانه ای ارتش هخامنشی در فتح آتن. . . برخی هم طایفه مرد ها را طایفه هخامنشیان می دانند که در همان ممسنی ساکن بودند و طایفه ای کوچرو بودند برخلاف پاتیشوریها که کشاورز بودند. دشت شاهان جاوید ممسنی در پشت اسپید دژ به یاد طایفه مرد ها پس از سقوط ساسانیان تیرمردانی نامیده شد. طایفه مردها در ۳ نقطه در قدرت بودند و تشکیل دهنده خاندان های نظامی سورن و مهران بودند. . . در طخارستان در سیستان و در پارس که سرزمین اصلی آنها بود به همین دلیل در تاریخ از مماسن ها به عنوان سورن ها یاد می کنند و سواران تیرانداز هخامنشی که از طخارستان تا بین النهرین به صورت هلالی در جنوب فلات ایران می نشستند ( نشان هلالی خاندان سورن ) . سورن آباد جاوید ممسنی ( پیرادوما هخامنشی ) که ناحیه مثلثی شکل ما بین بویر ( گیلویه ) انشان ( ممسنی ) و هزار بیضا ( انشانک ) قرار داره زادگاه رستم سورن پهلو از خاندان سورن و فرمانده گارد پارسی جاوید و ارتش ایران در نبرد کاره ( حران ) در برابر کراسوس رومی. رستم سورن پهلو بعد ها توسط اشکانیان ترور شد. هخامنشیان و ساسانیان هیچگونه ارتباطی از نظر زادگاه به خوزستان ندارند و هر۲ در پارس بودند. ساسانیان از خاندان دارا کیانی ( داریوش ۳ هخامنشی ) بودند. در ضمن داریوش ۳ مادرش سیسی گامبیز از اوکسی ها بود و پارسی نبود. مومیایی داریوش ۳ چند سال پیش در اسپید دژ ممسنی در دشت شاهان کشف شد.

البته در کتاب جغرافیای استرابو اوکسی ها ما بین عیلام ( هوجی=هوزی ) و پارس ( سرزمین ایل مماسن=ممسنی ) نامیده شده که در واقع می شه از جنوب بختیاری تا کهگیلویه امروزی و در لوحه های گلی هم اوکسی ها در نزدیکی پارس ساکن هستند. پارس از حومه گچساران تا ملیان ( بیضا ) گسترده بود که سرزمین ایل باستانی مماسن بود و ۱۲ طایفه پارسی در آن ساکن بودن و از زمان اشکانیان تا قاجاریه ۱۴ طایفه بودند در پارس و به ۱۴ چریک مشهور. در زمان قاجار کاکان، کامفیروز، کهمره، سیاخ دارنگون، دشت ارژن، دشت ملیان ( بیضا ) ، شول، سنکر، اسپیدان، حومه کازرون و حومه گچساران از ایل مماسن جدا شدند. ده زمان داریوش بزرگ پارس به صورت گسترده تر به کار رفت و شکل ایالتی گرفت و اوکسی ها تا شمال خوزستان را در بر گرفت. عیلام هم که پارسیان هوجی ( هوزی ) می گفتن در خوزستان بودند و در شمال سوزیانا در غرب اوکسی ها ساکن بودند. مرز پارس و عیلام هم بهبهان ( ارگان=آریاگان ) بود. دیاکونف شرق شناس بزرگ عیلامیان را مهاجرین بازگشته از قفقاز می داند و اینکه به نظر می رسد با کاسی ها ( لرستان امروزی ) خویشاوند بوده باشن. در کورش نامه گزنفون یونانی از حمله اعراب به تحریک آشور به سرزمین باکتریا ( بختیاری ) در کوههای کومبالیدوس در مرز عیلام و شوش نام می برد و در نتیجه کمک خواستن سیاکزار فرزند آستیاژ مادی یعنی دایی کورش از پارسیان برای مقابله با آسور و متحدین آنها یعنی هیرکانی در بین النهرین و اعراب.

گروهی از پان های آشوری در معنی نام
طایفه ممبینی ایل چهارلنگ لر بختیاری
و ایل لر ممسنی
و نسبت دادن آنها به قوم آشورانی*آسورانی. قوم آشور*کردستان عراق
کم آورده اند

دولت آشور در شمال عراق تشکیل شد و مرکز آن شهر نینوا بود
در زمان هخامنشیان زبان پارسی به شمال عراق راه یافت


سوریه::آشوریه. آسوریه
زبان قوم آشور عربی بود؟!

**
کوروش در شهر انشان به دنیا آمد و بعد
از متحد کردن ماد و پارس نام شهر خود
را پارسوماش ( پارس ومادگذاشت )
این شهر در بین
شهر مسجدسلیمان و ایذه قرار دارد

ایل لر بختیاری آریایی
ایل لر کرمانج
ایل لر لک
ایل لر فیلی
ایل لر ممسنی
ایل لر بویر احمد
ایل لر شول
ایل کی لر*کلهر*
ایل حسنکیفا لر

معنی کرد::رمه گردان*نام قوم نیست. شیوه زندگی کردن است*
کردین::لباس نمدی چوپانان لر بختیاری

لر::لهراسب جد داریوش هخامنشی *کی
لهراسب*

کرمانشاه ::کرمانجاه
کرمانشاه ::باختران، باختیاریان، بختیاری
لرستان پشتکوه:ایلام
لرستان پیشکوه
همدان
خراسان شمالی


قوم لر بزرگترین شاخه ی قوم پارس آریایی
قوم آذری بزرگترین شاخه ی قوم ماد آریایی

خراسان. افغان ها. پشتون. از قوم پارت آریایی





کلمات دیگر: