پاکیزه شدن، پاکی ازعیب، پاکدامنی دوربودن ازبدی
۱ - ( مصدر ) پرهیزگاری بودن دوربودن از بدی . ۲ - خالی بودن هجوازالفاظ ناسزاو فحش .۳ - ( اسم ) پرهیزگاری دوری ازبدی : وصفت ورع آنگاه جمال گیردکه اسلاف بنزاهت وتعفف مذکور باشند.یانزاهت جانب.پاکدامنی: درحال برائت ساحت ونزاهت جانب خویشتن ظاهر گرداند.یا نزاهت عرض .پاکدامنی : سادات وعلمارابشرف حسب وطهارت نسب ...ونزاهت عرض ونباهت قدر ستاید.یانزاهت نفس .درستکاری . ۴ - خلوهجو ازالفاظ ناسزا.
۱ - ( مصدر ) پرهیزگاری بودن دوربودن از بدی . ۲ - خالی بودن هجوازالفاظ ناسزاو فحش .۳ - ( اسم ) پرهیزگاری دوری ازبدی : وصفت ورع آنگاه جمال گیردکه اسلاف بنزاهت وتعفف مذکور باشند.یانزاهت جانب.پاکدامنی: درحال برائت ساحت ونزاهت جانب خویشتن ظاهر گرداند.یا نزاهت عرض .پاکدامنی : سادات وعلمارابشرف حسب وطهارت نسب ...ونزاهت عرض ونباهت قدر ستاید.یانزاهت نفس .درستکاری . ۴ - خلوهجو ازالفاظ ناسزا.