کلمه جو
صفحه اصلی

ابن صلاح

فرهنگ فارسی

حکیم و طبیب ایرانی اهل همدان

لغت نامه دهخدا

ابن صلاح . [ اِ ن ُ ص َ ] (اِخ ) نجم الدین ابوالفتوح احمدبن محمد. حکیم و طبیب ایرانی ، اصلاً از مردم همدان و پرورش او به بغداد بوده و از بغداد به دمشق هجرت کرده و تا آخر عمر بدانجا بزیسته است . وفات او بعد از 540 هَ .ق . است . او راست مقاله ای در شکل چهارم از اشکال اربعه ٔ قیاس و کتاب الفوزالاصغر.


ابن صلاح . [ اِ ن ُ ص َ ] (اِخ ) تقی الدین ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمن بن عثمان نصری شهرزوری . اصلاً ایرانی از نژاد کرد و پدرش از فقها بوده . تقی الدین نزد پدر فقه آموخت و هم بموصل در خدمت دانشمندان آنجا کسب علوم دیگر کرد، آنگاه بخراسان رفت و از روات آنجا حدیث شنود و از آنجا به شام شد و در قدس شریف و دمشق بتدریس اشتغال ورزید، و او در سه مدرسه ٔ رواحیه ، زمردخاتون (نام دختر صلاح الدین ) و دارالحدیث درس میگفت و ابن خلکان چنانکه خود گوید یک سال نزد او تلمذ کرده است . مولد او به سال 577 هَ .ق . و وفات 643 بوده است .


ابن صلاح. [ اِ ن ُ ص َ ] ( اِخ ) تقی الدین ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمن بن عثمان نصری شهرزوری. اصلاً ایرانی از نژاد کرد و پدرش از فقها بوده. تقی الدین نزد پدر فقه آموخت و هم بموصل در خدمت دانشمندان آنجا کسب علوم دیگر کرد، آنگاه بخراسان رفت و از روات آنجا حدیث شنود و از آنجا به شام شد و در قدس شریف و دمشق بتدریس اشتغال ورزید، و او در سه مدرسه رواحیه ، زمردخاتون ( نام دختر صلاح الدین ) و دارالحدیث درس میگفت و ابن خلکان چنانکه خود گوید یک سال نزد او تلمذ کرده است. مولد او به سال 577 هَ.ق. و وفات 643 بوده است.

ابن صلاح. [ اِ ن ُ ص َ ] ( اِخ ) نجم الدین ابوالفتوح احمدبن محمد. حکیم و طبیب ایرانی ، اصلاً از مردم همدان و پرورش او به بغداد بوده و از بغداد به دمشق هجرت کرده و تا آخر عمر بدانجا بزیسته است. وفات او بعد از 540 هَ.ق. است. او راست مقاله ای در شکل چهارم از اشکال اربعه قیاس و کتاب الفوزالاصغر.


کلمات دیگر: