کلمه جو
صفحه اصلی

استغاثه


مترادف استغاثه : التماس، الحاح، تضرع، زاری، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله، ندبه، دادخواهی، فریادخواهی، مددطلبی

فارسی به انگلیسی

prayer, supplication

مترادف و متضاد

التماس، الحاح، تضرع، زاری، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله، ندبه


دادخواهی، فریادخواهی، مددطلبی


۱. التماس، الحاح، تضرع، زاری، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله، ندبه
۲. دادخواهی، فریادخواهی، مددطلبی


فرهنگ فارسی

استغاثت: فریادرسی خواستن، دادرسی خواستن، دادخواهی کردن ، دادخواهی
۱ - ( مصدر ) فریاد رس خواستن دادخواهی کردن دادرسی خواستن کمک طلبیدن . ۲ - ( اسم ) فریاد خواهی دادخواهی . ۳ - زاری تضرع . جمع : استغاثات .

فرهنگ معین

(اِ تِ ثِ ) [ ع . استغاثة ] ۱ - (مص م . ) دادخواهی کردن ، یاری طلبیدن . ۲ - (اِمص . ) دادخواهی . ۳ - زاری ، تضرع .

لغت نامه دهخدا

( استغاثة ) استغاثة. [ اِ ت ِ ث َ ] ( ع مص ) استغاثت. فریاد خواستن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). فریادرسی خواستن. ( غیاث ). فریادخواهی. استصراخ. استعواء. فریاد جستن : و دخل المدینة [موسی ] علی حین غفلة من اهلها فوجد فیها رجلین یقتتلان هذا من شیعته و هذا من عدوه فاستغاثه الذی من شیعته علی الذی من عدوّه فوکزه موسی. ( قرآن 15/28 ). فریادنامه ها به اطراف نوشت و استعانت و استغاثت کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی نسخه خطی کتابخانه مؤلف ص 26 ). بعد از آن عثرت به ری ، مکاتبات پیاپی می نوشت و به استمداد و استعانت استغاثت میکرد و مکتوبات او را بمطال و وعده محال جواب می نبشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی 270 ). || دادخواهی. ( غیاث ). || زاری. تضرع.
- استغاثه کردن ؛ استمداد کردن.

استغاثة. [ اِ ت ِ ث َ ] (ع مص ) استغاثت . فریاد خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). فریادرسی خواستن . (غیاث ). فریادخواهی . استصراخ . استعواء. فریاد جستن : و دخل المدینة [موسی ] علی حین غفلة من اهلها فوجد فیها رجلین یقتتلان هذا من شیعته و هذا من عدوه فاستغاثه الذی من شیعته علی الذی من عدوّه فوکزه موسی . (قرآن 15/28). فریادنامه ها به اطراف نوشت و استعانت و استغاثت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ص 26). بعد از آن عثرت به ری ، مکاتبات پیاپی می نوشت و به استمداد و استعانت استغاثت میکرد و مکتوبات او را بمطال و وعده ٔ محال جواب می نبشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی 270). || دادخواهی . (غیاث ). || زاری . تضرع .
- استغاثه کردن ؛ استمداد کردن .


فرهنگ عمید

کمک خواستن.

دانشنامه عمومی

استغاثه (به انگلیسی: Supplication)فریاد خواهی برای رهایی از گرفتاری است. از استغاثه در فقه در باب هایی مانند صلات، طلاق، قضاء و حدود به مناسبت سخن رفته است. نمونه استغاثه هنگامی است که انسان به بیماری سختی مبتلا می شود. واژه استغاثه، مصدر باب استفعال از ریشه «غ- و- ث» به معنای طلب نصرت و فریادرس خواهی و استمداد در حال شدّت و محنت است.
دعا

دانشنامه آزاد فارسی

اِستِغاثِه
(واژه ای عربی، به معنی پناه جستن و فریادرسی خواستن) عارفان استغاثه را به چند گونه تقسیم کرده اند: یکی پناه جستن از حق به خلق که بنده به جای یاری خواستن از حضرت حق، از مردم یاری خواهد و این نشان بیگانگی است و دیگر پناه جستن از مردم به حق که این شرط بندگی است و دیگر یاری خواستن از حق به واسطۀ خود حضرت حق و این روش وسیلۀ دوستی و عبادت رادمردان است. آن کس که از حق به خلق نالد، دردِ او افزون شود و آن کس که از خلق به حضرت حق نالد، درمان یابد، و آن کس که از حضرت حق به حق نالد حق را بیند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] استغاثه به معنای کمک خواستن به هنگام بلا و گرفتاری. استغاثه بر دو نوع استغاثه به خدا و بندگان است. آیات و روایات و همچنین سیره مسلمانان بر جایز بودن استغاثه به خدا دلالت دارد. اما درباره استغاثه به اولیای الهی(زندگان و ارواح مردگان) اختلاف است.
استغاثه به معنای دادخواهی و یاری طلبیدن در حالت سختی و شدت است. فرق آن با دعا این است که دعا، هر نوع خواندنی را شامل می شود اما استغاثه خواندن همراه با فریاد و یاری جستن است. همچنین استغاثه در حال شدت است؛ اما توسل در دو حالت سختی و آسانی را دربر می گیرد. برخی نیز معتقدند استغاثه، توسل و دعا با هم فرقی ندارند.
استغاثه به دو صورت است. یکی طلب یاری از خدا و دیگری از غیر خدا. تمام مسلمانان نوع اول را جایز می دانند. اما وهابیت، استغاثه به غیر از خدا را شرک می دانند. اما دانشمندان شیعه و سنی از جایز بودن آن سخن گفته اند. آنان بر این باروند که سیره پیامبران، صالحان و مسلمانان بر انجام آن بوده است.

پیشنهاد کاربران

کمک خواستن ؛ التماس

با فریاد ازحضرت حق خواستن البته همراه با التماس و تضرع .


کلمات دیگر: