کلمه جو
صفحه اصلی

قزوینی

فرهنگ فارسی

محمد بن عبدالوهاب بن عبدالعلی دانشمند و محقق ایرانی ( و. تهران ۱۲۹۴ه ق ف. تهران ۱۳۶۸ ه ق./ ۱۳۲۸ ه ش ./ ۱۹۴۹م. ) وی تحصیلات مقدماتی و علوم اسلامی را در تهران فرا گرفت . شیخ فضل الله نوری استاد فقه و شیخ علی نوری استاد حکمت او بودند. در سال ۱۳۲۲ه ق . بدعوت برادر خویش میرزا احمد خان بلندن سفر کرد و مدتی در آنجا و سپس چند سال در پاریس بمطالعه و تحقیق و تصحیح متون مشغول بود . دوره جنگ جهانگیر اول را در برلین گذرانید و سپس مجددا به پاریس بازگشت و در آن شهر مقیم شد . در ایام اقامت در اروپا سال ۱۳۱۸ ه ش . به مناسبت جنگ جهانگیر دوم بتهران بازگشت و ده سال پایان عمر را درین شهر گذرانید . وی معرف و مروج روش تحقیق و تتبع غربی در ایران محسوب میشود . از آثار اوست : ۱ - رساله در ترجمه احوال مسعود سعد ( فقط ترجمه انگلیسی آن بطبع رسیده ) مقدمه بر تذکره الاولیائ عطار چاپ نیکلسن ترجمه احوال ابوالفتوح رازی که در خاتمه تفسیر وی طبع شده مجموعه مقالات ( تحت عنوان بیست مقاله قزوینی در دو جلد ) شرح احوال ابو سلیمان منطقی سجستانی تحقیق در باب مولف نفئه المصدور و غیره . متونی که بتصحیح وی رسیده از این قرار است : ۱ - لباب الالباب جلد اول . ۲ - المعجم تالیف شمس قیس . ۳ - چهار ماله نظامی عروضی . ۴ - جهانگشای جوینی ( ۳ جلد ) . ۵ - دیوان حافظ. ۶ - شدالازار.
( صفت ) منسوب است به قزوین ۱ - از مردم قزوین جمع : قزوانه ( بسیاق عربی ) ۲ - لهجه ایست ایرانی که مردم قزوین بدان تکلم کنند .
نجم الدین دبیران

لغت نامه دهخدا

قزوینی . [ ق َزْ ](اِخ ) سعدالدین مستوفی . رجوع به سعدالدین ... شود.


قزوینی . [ ق َزْ ](اِخ ) شرف الدین طویل . رجوع به شرف الدین طویل شود.


قزوینی .[ ق َزْ ] (اِخ ) کاتبی . رجوع به کاتبی قزوینی شود.


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) سعدالدین قلغخواجه خالدی . رجوع به سعدالدین ... شود.


قزوینی.[ ق َزْ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قزوین ، و گروهی از محدثان بدان منسوبند. ( اللباب ). رجوع به قزوین شود.
- امثال :
قزوینی غازبینی ؛ یعنی اندک بین. خرده نگرش.
قزوینی هفت دبه را حلال میداند.

قزوینی. [ ق َزْ ] ( اِخ ) آصف.یکی از علمای اوایل قرن دوازدهم هجری است که مورد احترام و تجلیل دانشمندان قزوین بوده و شرح خطبه همام نهج البلاغه از آثار اوست. ( ریحانة الادب ج 3 ص 291 ).

قزوینی. [ ق َزْ ] ( اِخ ) ابراهیم بن امیر محمد معصوم. یکی از بزرگان علمای امامیه اواسط قرن دوازدهم هجری و از شاگردان آقاجمال خوانساری و مجلسی ثانی و شیخ جعفر قاضی و پدر خود امیر محمد معصوم بوده و از آنان اجازه روایت داشته است. از تألیفات اوست : 1- اجوبة المسائل الفقهیة والعقلیة. 2- تتمیم امل الاَّمل. 3- تحصیل الاطمینان فی شرح زبدة البیان. وی به سال 1145 یا 1148 هَ. ق. در حدود 80سالگی وفات یافت. ( ریحانة الادب ج 3 ص 293 ).

قزوینی. [ ق َزْ ] ( اِخ ) ابوالحسین احمدبن فارس بن زکریابن محمدبن حبیب رازی مالکی. رجوع به ابن فارس شود.

قزوینی. [ ق َزْ ] ( اِخ ) اسماعیل علی بن معصوم. از علمای امامیه اواخر قرن دوازدهم هجری است. از تألیفات اوست : 1- ابناء الانبیاء فی اثبات النبوة الخاصة من الکتب السماویة، به زبان فارسی. ( ریحانة الادب ج 3 ص 292 ).

قزوینی. [ ق َزْ ] ( اِخ ) جعفربن سیدمهدی بن حسن حسینی ، مکنی به ابوالهادی. از اکابر علمای امامیه خاندان آل قزوینی و کاتبی بلیغ و شاعری ماهر و ادیبی لغوی است که در حِلّه سکونت داشته و دارای ریاست مذهبی بود. بخشی از دیوان سیدحیدر حلی در ستایش اوست. وی از شاگردان پدر خود و شیخ انصاری و فاضل ایروانی است. او راست : کتاب اشرافات ، در منطق. تلویحات ، در اصول فقه. وی در اول محرم سال 1297 یا 1298 هَ. ق. در حِلّه وفات یافت و در نجف دفن شد. ( ریحانة الادب ج 3 ص 292 ).

قزوینی. [ ق َزْ ] ( اِخ ) جلال الدین محمدبن عبدالرحمان بن عمر شافعی ، معروف به خطیب دمشقی. از دانشمندان است. وی در موصل متولد شد و به تحصیل همت گماشت و هنوز بیست سال از عمرش نگذشته بود که شغلی در ناحیه ازروم به وی محول گشت. آنگاه به دمشق آمد و به فنون و علوم اشتغال ورزید و اصول ادبیات و معانی و بیان را نیکو فراگرفت و متولی خطابه جامع دمشق گردید. ناصر او را خواست و او وامی را که به عهده او بود پرداخت و منصب قضاء به وی داد و آنگاه او را به مصر احضار کرد و قضاء آن سامان را پس از برکناری ابن جماعة به عهده وی گذاشت و او درآنجا یازده سال اقامت کرد و درآمد اوقاف را بر فقراء و مستمندان بخش کرد و سپس به قضاء دمشق منصوب شد. او راست : 1- تلخیص المفتاح ، در معانی و بیان. 2- الایضاح فی علوم البلاغة. ( معجم المطبوعات ج 2 ستون 1509 ).جلال الدین خطیب [ 1267 - 1338 م. ] در موصل تولد یافت و متولی منصب قاضی القضاتی و ایراد خطابه جامع دمشق گردید و به مصر اقامت گزید. او راست : الایضاح فی علوم البلاغة. تلخیص المفتاح فی البلاغة. ( ذیل المنجد ).

قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) آصف .یکی از علمای اوایل قرن دوازدهم هجری است که مورد احترام و تجلیل دانشمندان قزوین بوده و شرح خطبه ٔ همام نهج البلاغه از آثار اوست . (ریحانة الادب ج 3 ص 291).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) ابراهیم بن امیر محمد معصوم . یکی از بزرگان علمای امامیه ٔ اواسط قرن دوازدهم هجری و از شاگردان آقاجمال خوانساری و مجلسی ثانی و شیخ جعفر قاضی و پدر خود امیر محمد معصوم بوده و از آنان اجازه ٔ روایت داشته است . از تألیفات اوست : 1- اجوبة المسائل الفقهیة والعقلیة. 2- تتمیم امل الاَّمل . 3- تحصیل الاطمینان فی شرح زبدة البیان . وی به سال 1145 یا 1148 هَ . ق . در حدود 80سالگی وفات یافت . (ریحانة الادب ج 3 ص 293).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) ابوالحسین احمدبن فارس بن زکریابن محمدبن حبیب رازی مالکی . رجوع به ابن فارس شود.


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) اسماعیل علی بن معصوم . از علمای امامیه ٔ اواخر قرن دوازدهم هجری است . از تألیفات اوست : 1- ابناء الانبیاء فی اثبات النبوة الخاصة من الکتب السماویة، به زبان فارسی . (ریحانة الادب ج 3 ص 292).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) جعفربن سیدمهدی بن حسن حسینی ، مکنی به ابوالهادی . از اکابر علمای امامیه ٔ خاندان آل قزوینی و کاتبی بلیغ و شاعری ماهر و ادیبی لغوی است که در حِلّه سکونت داشته و دارای ریاست مذهبی بود. بخشی از دیوان سیدحیدر حلی در ستایش اوست . وی از شاگردان پدر خود و شیخ انصاری و فاضل ایروانی است . او راست : کتاب اشرافات ، در منطق . تلویحات ، در اصول فقه . وی در اول محرم سال 1297 یا 1298 هَ . ق . در حِلّه وفات یافت و در نجف دفن شد. (ریحانة الادب ج 3 ص 292).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) جلال الدین محمدبن عبدالرحمان بن عمر شافعی ، معروف به خطیب دمشقی . از دانشمندان است . وی در موصل متولد شد و به تحصیل همت گماشت و هنوز بیست سال از عمرش نگذشته بود که شغلی در ناحیه ٔ ازروم به وی محول گشت . آنگاه به دمشق آمد و به فنون و علوم اشتغال ورزید و اصول ادبیات و معانی و بیان را نیکو فراگرفت و متولی خطابه ٔ جامع دمشق گردید. ناصر او را خواست و او وامی را که به عهده ٔ او بود پرداخت و منصب قضاء به وی داد و آنگاه او را به مصر احضار کرد و قضاء آن سامان را پس از برکناری ابن جماعة به عهده ٔ وی گذاشت و او درآنجا یازده سال اقامت کرد و درآمد اوقاف را بر فقراء و مستمندان بخش کرد و سپس به قضاء دمشق منصوب شد. او راست : 1- تلخیص المفتاح ، در معانی و بیان . 2- الایضاح فی علوم البلاغة. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1509).جلال الدین خطیب [ 1267 - 1338 م . ] در موصل تولد یافت و متولی منصب قاضی القضاتی و ایراد خطابه ٔ جامع دمشق گردید و به مصر اقامت گزید. او راست : الایضاح فی علوم البلاغة. تلخیص المفتاح فی البلاغة. (ذیل المنجد).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) حمداﷲ احمدبن ابوبکربن نصر مستوفی . رجوع به حمداﷲ مستوفی شود.


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) خلیل . از اکابر علمای امامیه ٔ اواخر قرن 11 هجری و از معاصران شیخ حر عاملی و علامه ٔ مجلسی و ملا محسن فیض کاشانی و از شاگردان شیخ بهایی و میرداماد است . وی پیش از سی سالگی چندی متولی موقوفات حضرت عبدالعظیم بود. ملا خلیل مسلک اخباری داشت و مجتهدان را سخت انتقاد میکرد. نماز جمعه رادر غیبت امام حرام میدانست و استعمال دخانیات را جائز میشمرد. مناقشات وی با ملامحسن فیض معروف است . از تألیفات اوست : 1- الجمل فی النحو. 2- حاشیه ٔ شرح شمسیه . 3- حاشیه ٔ عدة الاصول شیخ طوسی . 4- حاشیه ٔ مجمع البیان طبرسی . 5- رساله ٔ حرمت توتون . 6- رساله ٔ حرمت نماز جمعه در زمان غیبت امام . 7- رساله ٔ قمیّه . 8- رساله ٔ نجفیه . 9- رموز التفاسیر الواقعه فی الکافی والروضة. 10- الشافی فی شرح الکافی . 11- شرح کافی عربی . 12- شرح کافی فارسی . وی به سال 1089 هَ . ق . در 88سالگی در قزوین وفات یافت و در مدرسه ای که به نام او موسوم است مدفون گردید. (ریحانة الادب ج 3 ص 245).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) خلیل بن عبداﷲبن خلیل ، مکنی به ابویعلی . از محدثان است . وی از علی بن محمدصالح مقری و جز او روایت کند و از او امام ابوبکربن لال فقیه همدانی در معجم خود روایت دارد. (معجم البلدان ).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) زکریابن محمود (یا زکریابن محمدبن محمود) انصاری ، مکنی به ابویحیی (یا ابوعبداﷲ) و ملقب به جمال الدین و گاهی به عمادالدین . از علماء و محدثان است . نسب وی به مالک بن انس میرسد و در دوره ٔ مستعصم عباسی منصب قضاء واسط و حِلّه بدو مفوض بود. و در اوقات قضاوت وی خلافت عباسی منقرض گشت . زکریا از شاگردان اثیرالدین ابهری است . او راست : 1- آثار البلاد و اخبار العباد، این کتاب در شهر غوطه با مقدمه ای به زبان آلمانی چاپ شده است . 2- عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات . وی به سال 682 هَ . ق . در واسط وفات یافت و در مقبره ٔ شونیزیه ٔ بغداد دفن گردید. (ریحانة الادب ج 3 ص 295). مؤلف معجم المطبوعات آرد: در جوانی به دمشق سفر کرد و با ابن عربی آشنا شد و در زمان معتصم عباسی متولی قضاء واسط و حِلّه گردید و در همین منصب بود تا بغداد سقوط کرد. علامه دی ساسی نسخه ای خطی از کتاب عجایب البلدان یافته که در حاشیه ٔ آن نوشته است که زکریابن محمد قزوینی شاگرد اثیرالدین ابهری بوده است . وی در واسط وفات یافت و به بغداد حمل شد. او راست : 1- آثار البلاد و اخبار العباد، وی در این کتاب آنچه را از خصایص شهرها و مردم آن دیده و شنیده و شناخته فراهم آورده است . 2- عجایب المخلوقات وغرایب الموجودات ، این کتاب را در هنگام دوری از وطن تألیف کرده است و در لایپزیک به سال 1848 م . و در مطبعه ٔ تقدم بدون تاریخ و در 416 صفحه به طبع رسیده ، ونیز در حاشیه ٔ کتاب حیوة الحیوان دمیری بسال 1305 -1306 هَ . ق . در مصر چاپ شده است . این کتاب به زبان فارسی ترجمه شده و در تهران به سال 1264 هَ . ق . طبعگردیده است . عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات مجموعه ای است از بخش های گوناگونی در علم طبیعت و سیاست وتاریخ و ادب . با تألیف این کتاب سزاوار است که وی را هرودوت قرون وسطی و بلینوس عرب نامند. (ذیل المنجد) (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1507، 1508). زکریابن محمد مورخ و جغرافیادان است . وی در شهر قزوین به سال 1208 هَ . ق . به دنیا آمد و متولی قضاء واسط و حِلّه بود. کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات از تألیفات اوست . وفات او به سال 1283 هَ . ق . اتفاق افتاد. (الموسوعة العربیة).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن جعفر، مکنی به ابومحمد. از فقهاء شافعی است که در مصر مجلس درس داشت و در رمله متصدی منصب قضاء بود و به شایستگی شهرت یافت . وی قوه ٔ شنوایی نداشت و ازاینرو حدیث را مینوشت و میفهمید و از بر میکرد. حافظان حدیث گرد او فراهم آمدند ولی سرانجام احادیث درست و نادرست را با هم آمیخت و روایاتی وضع کرد و کارش به افتضاح و رسوایی کشید و کتابهایش را در برابر چشمانش سوختند و مجلس درسش را ترک گفتند. او اندکی پس از این درگذشت . (اللباب فی تهذیب الانساب ).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) عبدالنبی بن محمدتقی . از عالمان جلیل و از معاصران سیدمهدی بحرالعلوم و مؤلف کتاب تتمیم امل الاَّمل است . (الذریعه ج 3) (ریحانة الادب ج 3 ص 295).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) عثمان ماکی . رجوع به عثمان شود.


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) علی بن اسماعیل موسوی . از عالمان و محدثان اواخر قرن سیزدهم هجری است که درتدریس قوانین میرزای قمی تبحر داشت . از تألیفات اوست : 1- حاشیه بر قوانین میرزای قمی . 2- حاشیه ٔ معالم الاصول . 3- قاعده ٔ لاضرر. وی به سال 1298 هَ . ق . وفات یافت . (الذریعه ج 6 ص 177) (ریحانة الادب ج 3 ص 295).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) علی بن عمربن ابوالحسن دبیران کاتبی . رجوع به دبیران (نجم الدّین ...) شود.


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) علی بن عمربن محمدبن حسن حربی ، معروف به ابن القزوینی و مکنی به ابوالحسن . از مردم بغداد و از محدثان است . وی مردی پارسا و از اوتاد بود. حدیث را از ابوالعباس بن مکرم و ابوعمربن حیویه و جز این دو روایت کرد و از او مردم بسیاری روایت کرده اند، و از جمله ٔ آنان میتوان از خطیب ابوبکر نام برد.ولادت وی در محرم سال 360 هَ . ق . و وفات او در شعبان سال 442 اتفاق افتاد. (اللباب فی تهذیب الانساب ).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) مالک . رجوع به مالک شود.


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) محسن بن محمدطاهر. از دانشمندان علوم عربی است . او راست : 1- رشح الحساب ، این کتاب شرح نظم الحساب استادش قوام الدین محمد قزوینی است . 2- زینةالمسالک فی شرح الفیة ابن مالک . 3- شرح العوامل الماءة، در این کتاب عوامل عبدالقاهر جرجانی را شرح کرده و همین شرح است که به عوامل ملا محسن مشهور است و صاحب قصص العلماء اشتباهاً آن را از ملا محسن فیض دانسته است . 4- شرح نظم الحساب . 5- منظومه در معانی و بیان . سال وفاتش به دست نیامد. (ریحانة الادب ج 3 ص 296).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) محمد معصوم . از دانشمندان اواخر قرن 11 هجری و از شاگردان میرزا رفیعای نایینی واز معاصران آقا حسین خوانساری و ملا محسن فیض و ملا محمدتقی مجلسی است . حاشیه ٔ الهیات ، شرح اشارات خواجه ،حاشیه ای بر حاشیه ٔ خضری بر شرح تجرید قوشچی و حاشیه ٔ شفا از تألیفات اوست . وی به سال 1091 یا 1099 هَ . ق . وفات یافت . (الذریعة) (ریحانة الادب ج 3 ص 293).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) محمدبن احمد عصاری ، غیاث الدین . رجوع به محمدبن احمد عصاری شود.


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) محمدبن جارک ، معروف به حکیم شاه محمد. از مشاهیرعلما و اطبای نامی قرن دهم هجری است که سلطان بایزید ثانی (886 - 918 هَ . ق .) وی را به قسطنطنیه احضارکرد و طبیب خاص دربار گردانید و در عهد سلطان سلیم و سلطان سلیمان نیز به همین سمت باقی ماند. وی به سال 966 هَ . ق . وفات یافت . او راست : 1- ترجمه ٔ تذکرة الشعراء. 2 و 3- ترجمه ٔ ترکی و فارسی حیوةالحیوان دمیری . 4- تفسیر قرآن از سوره ٔ نحل تا آخر، یا از سوره ٔ فتح تا آخر. 5- حاشیه ٔ تهافت خواجه زاده مصطفی بن یونس . 6- حاشیه ٔ شرح عقاید نسفی . 7- ذیل تذکرةالشعراء علیشیر نوایی . 8- ربط السور و الاَّیات . 9- ایساغوجی . 10- شرح عقاید ملا جلال دوانی . 11- شرح کافیة ابن حاجب .و دور نیست که حکیم محشی سیوطی که حواشی او در اکثرچاپهای آن کتاب به طبع رسیده همین حکیم شاه باشد. (کشف الظنون ) (قاموس الاعلام ) (ریحانة الادب ج 3 ص 296).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) محمدبن سیدمهدی بن سیدحسن حسینی ، مکنی به ابوالمعزّ. از علمای امامیه ٔ عصر حاضر است که در نجف معقول و منقول را فراگرفته و دیوان شعر و رساله ای در تجوید و منظومه ای در ارث دارد. وی به سال 1335 هَ . ق . در حِلّه وفات یافت و در نجف در مقبره ٔ مخصوص آل قزوین مدفون گردید. (ریحانة الادب ج 3 ص 297).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) محمدبن عبدالوهاب . از دانشمندان و متتبعان بزرگ است . وی در 1294 هَ .ق . در تهران تولد یافت و تحصیلات مقدماتی و علوم متداوله ٔ اسلامی را در همان شهر فراگرفت ، و از جمله ٔ از استادان فقه وی حاج شیخ فضل اﷲ نوری و استادان کلام و حکمت قدیم وی حاج شیخ علی نوری را میتوان نام برد. در سال 1322 هَ . ق . به دعوت برادر خود میرزا احمدخان به لندن سفر کرد و مدت مدیدی در آنجا و سپس در پاریس و پس از آن در آلمان و باز مجدداً در پاریس اقامت کرد و در این نقاط با بعضی از مستشرقان اروپا آشنا شد، از جمله در لندن با ادوارد براون انگلیسی و مستر الس و مستر آمدروز و سر اینزن رس و ولادیمیر مینورسکی مستشرق معروف روسی که در لندن اقامت داشت . و در برلین با مرکوارت مستشرق معروف آلمانی صاحب ایرانشهر و ادوارد زاخائو و دکتر موریتز و سباستیان بک مؤلف «صرف و نحو مفصلی برای زبان فارسی » به آلمانی و غیرهم . در مدت اقامت وی در اروپا کتب زیر به تصحیح او رسید وبه مخارج اوقاف خیریه ٔ گیپ با ادوارد براون به طبع رسید: 1- تذکره ٔ لباب الالباب ج 1. 2- مرزبان نامه . 3- المعجم . 4- چهارمقاله ٔ عروضی با حواشی مفصل و مبسوط در آخر آن . 5 و 6 و 7 - تاریخ جهانگشای جوینی با حواشی مفصل مبسوط در آخر جلد سوم و مقدمه ٔ مبسوط بر جلداول . 8- ترجمه ٔ لوایح جامی به فرانسوی . 9- رساله ای در شرح حال مسعودسعد سلمان که فقط ترجمه ٔ آن به انگلیسی توسط ادوارد براون به طبع رسیده است نه اصل فارسی آن . 10- دیباچه ای بر تذکرةالاولیاء شیخ عطار چ نیکلسون در لیدن . 11- رساله ای در شرح احوال شیخ ابوالفتوح رازی که به عنوان خاتمةالطبع در آخر جلد پنجم کتاب مزبور در طهران به طبع رسیده . 12 و 13- عده ای از مقالات متفرقه ٔ تاریخی و ادبی و انتقادی که در تحت عنوان بیست مقاله ٔ قزوینی در دو جلد به طبع رسیده است . جلد اول آن در بمبئی به وسیله ٔ ابراهیم پورداود بسال 1307 هَ . ش . و جلد دوم بوسیله ٔ عباس اقبال به سال 1313 هَ . ش . طبع شده است . 14- رساله ای در شرح احوال ابوسلیمان منطقی سجستانی مؤلف صوان الحکمة که به سال 1312 هَ . ش . در پاریس به طبع رسید. 15- رساله ای در تحقیق مؤلف نفثةالمصدور یعنی محمد نسوی منشی جلال الدین منکبرنی که به سال 1308 هَ . ش . به اهتمام عباس اقبال در تهران به طبع رسیده است . 16- رساله ای راجع به ممدوحین سعدی و شرح احوال آنان که به سال 1317 هَ . ش . توسط حبیب یغمائی ابتدا در مجله ٔ تعلیم و تربیت و سپس جداگانه در طهران به طبع رسیده است . 17- دیوان حافظ که از روی چندین نسخه ٔ قدیمی تصحیح کرده و به سال 1320 در هَ . ش . تهران به اهتمام وزارت فرهنگ به طبع رسیده است . وی در اواخر سال 1318 هَ . ش . به واسطه ٔ ظهور جنگ در اروپا و صعوبت اقامت خارجیان در آنجا به طهران مراجعت کرد و 10 سال آخر عمر خود را در طهران گذرانید و در روز جمعه ششم خرداد 1328 هَ . ش . / 28 رجب 1368 هَ . ق . / 27 مه ٔ 1949 م . نزدیک ساعت 10 و نیم بعدازظهر در طهران وفات یافت . علامه قزوینی از نوادر نوابغی بود که وسعت معلومات قدیم و جدید را با غریزه ٔ کنجکاوی و دقت در شأن هر چیز و استقصای یک موضوع را تا درک کنه و علت آن و روش انتقادی علمی و انصاف و بیطرفی علمای جدید جمع داشت . بزرگترین فضل قزوینی این است که وی پس از آنکه علوم قدیمه و اسلامی را فراگرفت ، چون گذارش به اروپا افتاد بر اثر عشق سوزانی که به فراگرفتن هر چیز داشت تحقیقات علمای آن سرزمین را مورد مطالعه ٔ دقیق قرار داد. (از مجله ٔ یغما سال 1327 هَ . ش . و مجله ٔ یادگار سال 1327 هَ . ش .).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) محمدبن یزید، مکنی به ابوعبداﷲ و مشهور به ابن ماجه . رجوع به ابن ماجه شود.


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) مهدی بن سیدحسن . از علمای اواخر قرن سیزدهم هجری است که در فقه و اصول و کلام و حدیث و تفسیر تبحر داشت . او راست : 1- آیات المتوسمین در حکمت الهی . 2- آیات الوصول الی علم الاصول . 3- الارث . 4- اساس الایجاد فی علم الاستعداد لتحصیل ملکة الاجتهاد. 5- استنباط القواعد الفقهیة. 6- اسماءالقبائل . 7- الانسان و ما له من التکلیف بحسب عوالمه . 8 - بصائرالمجتهدین فی شرح تبصرة المتعلمین . 9 - تفسیر سوره ٔ توحید. 10- تفسیر سوره ٔ فاتحه . 11 - الفرائد در اصول ، و این کتاب دارای پنج مجلد است . 12 - قلائدالخیر، در اصول عقاید. و کتابهای دیگر. وی از شاگردان شیخ مرتضی انصاری و حاج میرزا محمدحسن میرزای شیرازی بوده است . (الذریعه ) (ریحانة الادب ج 3 ص 298).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) نجم الدین دبیران . رجوع به دبیران (نجم الدّین ...) شود.


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) نجم الدین عبدالغفاربن عبدالکریم شافعی . از بزرگان علم و ادب و ریاضی است . او راست : 1- الحاوی الصغیر (در فروع و فقه شافعی )، و این کتابی است موجز و به سبکی عالی نگارش یافته و در میان شافعیه مورد اعتبار است و بر آن شرحها نوشته و آن را نیز به نظم درآورده اند. 2- اللباب . 3- شرح اللباب . 4- کتاب فی الحساب . وی به سال 1266م . وفات یافت . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1509، 1510) (ذیل المنجد).


قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) حسین بن امیر ابراهیم بن امیر محمد معصوم بن محمد فصیح بن امیر اولیاء حسینی . از ثقات علمای امامیه و فقیهان و مجتهدان اوایل قرن سیزدهم هجری و از معاصران آقامحمدباقر بهبهانی و از اساتید صاحب ریاض و میرزای قمی و از مشایخ اجازه ٔ روایت سیدمهدی بحرالعلوم است . او راست : 1- اختیار المذهب فیما یصحبه الانسان من الذهب . 2- ایضاح المحجة. 3- الدر الثمین فی الرسائل الاربعین . 4- مستقصی الاجتهاد فی شرح ذخیرة العباد،در ارث . 5- المشترکات ، در رجال . 6- معارج ، در شرح مسالک الافهام . وی به سال 1208 هَ . ق . درگذشت و قبرش در قزوین مشهور است . (ریحانة الادب ج 3 ص 292 و 293).


قزوینی .[ ق َزْ ] (ص نسبی ) نسبت است به قزوین ، و گروهی از محدثان بدان منسوبند. (اللباب ). رجوع به قزوین شود.
- امثال :
قزوینی غازبینی ؛ یعنی اندک بین . خرده نگرش .
قزوینی هفت دبه را حلال میداند .


دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:ام کلثوم برغانی (۱۲۲۴ـ پس از ۱۲۶۸ق)

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] قزوینی، صفت نسبت به شهر قزوین است و ممکن است به یکی از این افراد اشاره کند:


کلمات دیگر: