[ویکی فقه] بهادرشاه دوم، ابوالمظفر سراج الدین محمد، آخرین فرمانروای بابری هند (حک ۱۲۵۳-۱۲۷۴ق/۱۸۳۷-۱۸۵۸م) بود.
او که فرزند اکبرشاه دوم بود، در ۱۱۸۹ق/۱۷۷۵م در قلعۀ دهلی زاده شد و بیش از ۶۰ سال سن داشت که با عنوان بهادرشاه بر تخت نشست و از همین زمان لقب سراج الدین را نیز به نام و کنیۀ خود افزود. دورۀ فرمانروایی بهادرشاه دوم مقارن با گسترش قلمرو و اقتدار کمپانی هند شرقی بود که حتی دهلی را نیز در اختیار داشت و برای شاه مقرری تعیین و پرداخت می کرد و او در حقیقت حتی برای تعیین ولیعهد خویش هم اقتداری نداشت. این محدودیت ها و نیز مداخلۀ مقامات انگلیسی در ساختار جامعۀ هند و تبلیغات حمایت شدۀ هیئت های مسیحی که به نزاع های دینی می انجامید، و نیز تغییراتی که در نظام زمین داری و تولیدی هند ایجاد کرده بودند، همۀ زمینه های بروز شورش عمومی بزرگ بر ضد کمپانی و انگلیسیان را فراهم آورد که بهادرشاه در آن نقش فعالی داشت.
شورش
شورش در ۹مۀ۱۸۵۷ در میروت توسط سربازان هند آغاز شد و با پیوستن نظامیان مستقر در پادگان دهلی به شورشیان، دامنۀ آن شدت گرفت و اینان بهادرشاه را که در این زمان ۸۲ سال داشت، پادشاه و رهبر خود خواندند. این شورش به سرعت به نواحی دیگر نیز راه یافت و کانپور، لکهنو و به ویژه در بخش هایی از بیهار نیز مردم مخالفت خود را با حضور و نفوذ انگلیسی ها اعلام کردند. دو روز بعد بهادرشاه برای هدایت قیام و تنظیم امور سپاه و کنترل شهر فرمان هایی صادر کرد. وی به خوبی آگاه بود که نیروهای انگلیسی به زودی به سرکوب آن ها خواهند آمد؛ از این رو برای متحد ساختن امیران، شاه زادگان و راجه های مناطق دیگر به پا خاست و در ۱۲مه اعلام کرد که برای آزادی هند می جنگد و پس از آن از دنیای سیاست کناره گیری می کند. وی همچنین نامه هایی به ۳ گروه زمینداران، سپاهیان و صنعتگران نوشت و یادآوری پایگاه و اهمیت آنان در دورۀ فرمانروایی بابریان، خواهان اتحاد و حمایتشان از شاه و قیام شد. اما این درخواست بی پاسخ ماند و دوران فرمانروایی اوبر دهلی بیش از ۴ماه دوام نیافت.
هجوم انگلیس به هند
در پی هجوم انگلیسیان به دهلی، بهادرشاه به آرامگاه همایون، دومین پادشاه تیموری هند پناه برد. در ۲۰سپتامبر ژنرال ویلسن دهلی را تصرف کرد و با تعقیب شورشیان، بهادرشاه و خانواده اش نیز گرفتار شدند. بهادر شاه زندانی شد، اما پسرانش بختاورشاه، میرزا مند، مغول بیک و خضر سلطان، و نوه اش میرزا ابوبکر به همراه بیش از ۲۴شاه زادۀ دیگر توسط مهاجمان کشته شدند. بهادرشاه در محاکمه ای که از ۷ ژانویه تا ۹ مارس ۱۸۵۸ ادامه داشت، به همدستی در شورش دهلی محکوم گردید و از آن جا به کلکته و سپس به رانگون در برمه تبعید شد و حدود ۴سال بقیۀ عمر را به سختی سپری کرد تا در ۱۴ جمادی الاول ۱۲۷۹ق/۷ نوامبر۱۸۶۲ در همان جا درگذشت. او را در حیاط زندان دفن کردند. مدتی بعد مولوی عبدالسلام مزار او را در رانگون یافت و با مجوزی از دولت برمه کتیبه ای ساده به زبان انگلیسی بر آن نصب کرد.
خصوصیات اخلاقی
...
او که فرزند اکبرشاه دوم بود، در ۱۱۸۹ق/۱۷۷۵م در قلعۀ دهلی زاده شد و بیش از ۶۰ سال سن داشت که با عنوان بهادرشاه بر تخت نشست و از همین زمان لقب سراج الدین را نیز به نام و کنیۀ خود افزود. دورۀ فرمانروایی بهادرشاه دوم مقارن با گسترش قلمرو و اقتدار کمپانی هند شرقی بود که حتی دهلی را نیز در اختیار داشت و برای شاه مقرری تعیین و پرداخت می کرد و او در حقیقت حتی برای تعیین ولیعهد خویش هم اقتداری نداشت. این محدودیت ها و نیز مداخلۀ مقامات انگلیسی در ساختار جامعۀ هند و تبلیغات حمایت شدۀ هیئت های مسیحی که به نزاع های دینی می انجامید، و نیز تغییراتی که در نظام زمین داری و تولیدی هند ایجاد کرده بودند، همۀ زمینه های بروز شورش عمومی بزرگ بر ضد کمپانی و انگلیسیان را فراهم آورد که بهادرشاه در آن نقش فعالی داشت.
شورش
شورش در ۹مۀ۱۸۵۷ در میروت توسط سربازان هند آغاز شد و با پیوستن نظامیان مستقر در پادگان دهلی به شورشیان، دامنۀ آن شدت گرفت و اینان بهادرشاه را که در این زمان ۸۲ سال داشت، پادشاه و رهبر خود خواندند. این شورش به سرعت به نواحی دیگر نیز راه یافت و کانپور، لکهنو و به ویژه در بخش هایی از بیهار نیز مردم مخالفت خود را با حضور و نفوذ انگلیسی ها اعلام کردند. دو روز بعد بهادرشاه برای هدایت قیام و تنظیم امور سپاه و کنترل شهر فرمان هایی صادر کرد. وی به خوبی آگاه بود که نیروهای انگلیسی به زودی به سرکوب آن ها خواهند آمد؛ از این رو برای متحد ساختن امیران، شاه زادگان و راجه های مناطق دیگر به پا خاست و در ۱۲مه اعلام کرد که برای آزادی هند می جنگد و پس از آن از دنیای سیاست کناره گیری می کند. وی همچنین نامه هایی به ۳ گروه زمینداران، سپاهیان و صنعتگران نوشت و یادآوری پایگاه و اهمیت آنان در دورۀ فرمانروایی بابریان، خواهان اتحاد و حمایتشان از شاه و قیام شد. اما این درخواست بی پاسخ ماند و دوران فرمانروایی اوبر دهلی بیش از ۴ماه دوام نیافت.
هجوم انگلیس به هند
در پی هجوم انگلیسیان به دهلی، بهادرشاه به آرامگاه همایون، دومین پادشاه تیموری هند پناه برد. در ۲۰سپتامبر ژنرال ویلسن دهلی را تصرف کرد و با تعقیب شورشیان، بهادرشاه و خانواده اش نیز گرفتار شدند. بهادر شاه زندانی شد، اما پسرانش بختاورشاه، میرزا مند، مغول بیک و خضر سلطان، و نوه اش میرزا ابوبکر به همراه بیش از ۲۴شاه زادۀ دیگر توسط مهاجمان کشته شدند. بهادرشاه در محاکمه ای که از ۷ ژانویه تا ۹ مارس ۱۸۵۸ ادامه داشت، به همدستی در شورش دهلی محکوم گردید و از آن جا به کلکته و سپس به رانگون در برمه تبعید شد و حدود ۴سال بقیۀ عمر را به سختی سپری کرد تا در ۱۴ جمادی الاول ۱۲۷۹ق/۷ نوامبر۱۸۶۲ در همان جا درگذشت. او را در حیاط زندان دفن کردند. مدتی بعد مولوی عبدالسلام مزار او را در رانگون یافت و با مجوزی از دولت برمه کتیبه ای ساده به زبان انگلیسی بر آن نصب کرد.
خصوصیات اخلاقی
...
wikifeqh: بهادرشاه_دوم