کلمه جو
صفحه اصلی

زمین گیر


مترادف زمین گیر : خانه نشین، عاجز، علیل، ازپاافتاده، افلیج، فلج

فارسی به انگلیسی

paralytic, confined to the ground, shut-in

paralytic, confined to the ground


shut-in


فارسی به عربی

حظ , کسیح

مترادف و متضاد

fluke (اسم)
اتفاق، خار، پیکان، زمین گیر، قلاب لنگر، انتهای دم نهنگ، یکنوع ماهی پهن، اصابت اتفاق

cripple (اسم)
عاجز، لنگ، چلاق، زمین گیر

خانه‌نشین، عاجز، علیل


ازپاافتاده، افلیج، فلج


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه به سبب مرض یا پیری نتواند از جای خود برخیزد .
برجای مانده، کسی بواسطه بیماری یاپیری

فرهنگ معین

( ~. ) (ص فا. ) درمانده ، ناتوان .

لغت نامه دهخدا

زمین گیر. [ زَ ] ( نف مرکب ) زمین گیرنده. آنکه به سبب مرض یا پیری نتواند از جای خود برخیزد. ( فرهنگ فارسی معین ). کنایه از چیزی که از جای خود نتواند جنبد... ( آنندراج ). مبتلا به فالج و بر جای مانده. ( ناظم الاطباء ). افکار. زمن. حارض. احریض. محرض.حرض. معقد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
چون داغ لاله است زمین گیر آه ما
از دل به لب نمیرسد افغان سوخته.
صائب ( از آنندراج ).
عجب دارم از این بخت زمین گیر
که چون آهم قرین سرفرازیست.
طالب آملی ( ایضاً ).
- زمین گیر شدن ؛ بر جای مانده و ناتوان شدن از پیری یا جز آن. مبتلا بمرض فالج شدن. از حرکت بازمانده شدن :
زآن آمده در عشق مرا پای بدرد
تا درسر کوی تو زمین گیر شدم.
خاقانی.
روح را جسم گران مانع شبگیر شده ست
جای رحم است به سیلی که زمین گیر شده است.
صائب ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

برجای مانده، کسی که به واسطۀ بیماری و ناتوانی یا پیری نتواند از جا برخیزد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زمین گیری حالتی است که فرد به سبب آن توانایی حرکت خود را از دست داده است.
زمین گیری حالت ناتوانی از حرکت به سبب جراحت، بیماری یا ضعف جسمی می باشد.

کاربرد زمین گیر در فقه
از آن به مناسبت در بابهایی همچون صلات، حج، جهاد، نکاح، ظهار، عتق و صید و ذباحه سخن گفته‏اند.

احکام زمین گیر در فقه
← احکام زمین گیر در صلات
...

گویش مازنی

/zamin gir/ انسان یا حیوانی که به علت بیماری نتواند از جای خود برخیزد – افلیج

انسان یا حیوانی که به علت بیماری نتواند از جای خود برخیزد ...


پیشنهاد کاربران

افلیج

پاتال

کسی که بدترین بلاها و رنجها و سختیهای روحی را باوجود اینکه حقش نبوده تجربه کرده باشه و. . . زمین گیر میشه. . .
آخخخخخ


کلمات دیگر: