[ویکی شیعه] عبیدالله بن حر جعفی، از کسانی که دعوت امام حسین (ع) برای همراهی را نپذیرفت. عبیدالله ابتدا از یاران معاویه در جنگ صفین در مقابل امام علی (ع) بود که پس از شهادت امام علی (ع) به کوفه آمد. وی در واقعه کربلا، دعوت به یاری امام حسین (ع) را نپذیرفت و پس از شهادت امام (ع) پشیمان شد. در قیام مختار ابتدا به قیام کنندگان پیوست. اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و جزء سپاهیان مصعب بن زبیر در مقابل مختار قرار گرفت.
"عبید الله بن الحر بن عمرو بن خالد بن المجمع بن مالک بن کعب بن سعد بن عوف بن عویم بن جعفی" از قبیله بنی سعد العشیره جعفی بود. درباره تاریخ ولادت وی اطلاعی در دسترس نیست. جز اینکه به نظر می رسد در زمان قتل عثمان بن عفان در ایام جوانی بوده است. عبیدالله از هواداران عثمان بن عفان بود و پس از قتل عثمان به معاویه پیوست و در جنگ صفین همراه با سپاهیان او با امام علی(ع) جنگید. عبیدالله پس از شهادت امام علی(ع) به کوفه رفت. درباره زندگی وی پس از شهادت امام علی(ع) تا وفات معاویه اطلاعی در دست نیست.
پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری و تصمیم امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه، عبیدالله از کوفه بیرون آمد تا با امام مواجه نشود. اما در نزدیکی کربلا با وی مواجه شد. نقل است که امام حسین(ع) وقتی به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل یا به روایتی «قطقطانیه» در چند فرسخی کربلا رسید، خیمه ای دید و پرسید که آن از کیست؟ گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی. امام(ع) کسی را نزد او فرستاد (بیشتر کتب، نام این فرستاده را حجاج بن مسروق جعفی نوشته اند) تا او را به یاری اردوی امام(ع) دعوت کند، ولی او بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین(ع) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(ع) رساند.
"عبید الله بن الحر بن عمرو بن خالد بن المجمع بن مالک بن کعب بن سعد بن عوف بن عویم بن جعفی" از قبیله بنی سعد العشیره جعفی بود. درباره تاریخ ولادت وی اطلاعی در دسترس نیست. جز اینکه به نظر می رسد در زمان قتل عثمان بن عفان در ایام جوانی بوده است. عبیدالله از هواداران عثمان بن عفان بود و پس از قتل عثمان به معاویه پیوست و در جنگ صفین همراه با سپاهیان او با امام علی(ع) جنگید. عبیدالله پس از شهادت امام علی(ع) به کوفه رفت. درباره زندگی وی پس از شهادت امام علی(ع) تا وفات معاویه اطلاعی در دست نیست.
پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری و تصمیم امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه، عبیدالله از کوفه بیرون آمد تا با امام مواجه نشود. اما در نزدیکی کربلا با وی مواجه شد. نقل است که امام حسین(ع) وقتی به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل یا به روایتی «قطقطانیه» در چند فرسخی کربلا رسید، خیمه ای دید و پرسید که آن از کیست؟ گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی. امام(ع) کسی را نزد او فرستاد (بیشتر کتب، نام این فرستاده را حجاج بن مسروق جعفی نوشته اند) تا او را به یاری اردوی امام(ع) دعوت کند، ولی او بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین(ع) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(ع) رساند.
wikishia: مدینه ایجاد کرد، اسلام آورد و کم کم یکی از جنگجویان معروف مسلمین شد.
از هواداران عثمان بن عفان (خلیفه سوم) بود و زمانی که او کشته شد گفت: خداوند می داند که من عثمان را دوست دارم و حتما او را یاری خواهم کرد، اگرچه مرده باشد از این رو، در زمان خلافت علی بن ابیطالب علیه السلام به معاویه پیوست و به شام رفت. و در جنگ صفین در سپاه معاویه بر علیه علی علیه السلام جنگید و از دشمنان ولایت آن حضرت شد.
نقل شده که او زنی در کوفه داشت، وقتی اقامتش نزد معاویه در شام طول کشید، همسرش با شخص دیگری بنام «عکرمه» ازدواج کرد (در بعضی نقل ها آمده که خانواده زن گمان کردند که عبیدالله کشته شده و در بعضی نقل ها او را که دچار چنین خطایی شده بود (دشمن علی علیه السلام) در زمره مرتدان قلمداد کرده و همسرش را که در کوفه رها نموده بود، در غیاب او طلاق دادند و به ازدواج دیگری درآوردند!)، چون این خبر به عبیدالله رسید به کوفه آمد و به امام علی علیه السلام شکایت کرد.
امام علیه السلام به او فرمود: تو دشمن ما را بر مخالفت ما کمک کردی! عبیدالله گفت: آیا این امر مرا از عدل تو محروم می کند؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: هرگز! سپس ماجرا را شنید و حکم نمود تا همسرش را به او بازگردانند.
پس از شهادت علی علیه السلام به کوفه آمد و نادم و پشیمان و از ظلم معاویه به ستوه آمد و از سپاه بنی امیه جدا شد و در کوفه ماند.
تا زمان قیام حسین بن علی علیه السلام، آنجا سکونت داشت و از بزرگان و اشراف کوفه بود و چون مقدمات قیام آن حضرت فراهم گشت و حضرت به طرف کوفه حرکت نمود، عبیدالله عمداً از کوفه بیرون آمد. «نفس المهموم» در تاریخ از غارتگری ها و راهزنی های او مطالب فراوانی نقل شده است. سال 61 هـ.ق که حسین بن علی علیه السلام از مکه به سمت کربلا حرکت کرده بود، به منزلگاهی بنام «قصر بنی مقاتل» یا به روایتی «قطقطانیه» چند فرسخی کربلا رسید. خیمه ای دید و پرسید که آن از کیست؟ گفتند: از آن عبیدالله بن حر جعفی.
امام علیه السلام کسی را نزد او فرستاد (بیشتر کتب، نام این فرستاده را حجاج بن مسروق جعفی نوشته اند) تا او را به یاری اردوی امام علیه السلام دعوت کند ولی او بهانه آورد و گفت: من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس این که حسین علیه السلام به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم. پس فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به عرض امام علیه السلام رساند.
از هواداران عثمان بن عفان (خلیفه سوم) بود و زمانی که او کشته شد گفت: خداوند می داند که من عثمان را دوست دارم و حتما او را یاری خواهم کرد، اگرچه مرده باشد از این رو، در زمان خلافت علی بن ابیطالب علیه السلام به معاویه پیوست و به شام رفت. و در جنگ صفین در سپاه معاویه بر علیه علی علیه السلام جنگید و از دشمنان ولایت آن حضرت شد.
نقل شده که او زنی در کوفه داشت، وقتی اقامتش نزد معاویه در شام طول کشید، همسرش با شخص دیگری بنام «عکرمه» ازدواج کرد (در بعضی نقل ها آمده که خانواده زن گمان کردند که عبیدالله کشته شده و در بعضی نقل ها او را که دچار چنین خطایی شده بود (دشمن علی علیه السلام) در زمره مرتدان قلمداد کرده و همسرش را که در کوفه رها نموده بود، در غیاب او طلاق دادند و به ازدواج دیگری درآوردند!)، چون این خبر به عبیدالله رسید به کوفه آمد و به امام علی علیه السلام شکایت کرد.
امام علیه السلام به او فرمود: تو دشمن ما را بر مخالفت ما کمک کردی! عبیدالله گفت: آیا این امر مرا از عدل تو محروم می کند؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: هرگز! سپس ماجرا را شنید و حکم نمود تا همسرش را به او بازگردانند.
پس از شهادت علی علیه السلام به کوفه آمد و نادم و پشیمان و از ظلم معاویه به ستوه آمد و از سپاه بنی امیه جدا شد و در کوفه ماند.
تا زمان قیام حسین بن علی علیه السلام، آنجا سکونت داشت و از بزرگان و اشراف کوفه بود و چون مقدمات قیام آن حضرت فراهم گشت و حضرت به طرف کوفه حرکت نمود، عبیدالله عمداً از کوفه بیرون آمد. «نفس المهموم» در تاریخ از غارتگری ها و راهزنی های او مطالب فراوانی نقل شده است. سال 61 هـ.ق که حسین بن علی علیه السلام از مکه به سمت کربلا حرکت کرده بود، به منزلگاهی بنام «قصر بنی مقاتل» یا به روایتی «قطقطانیه» چند فرسخی کربلا رسید. خیمه ای دید و پرسید که آن از کیست؟ گفتند: از آن عبیدالله بن حر جعفی.
امام علیه السلام کسی را نزد او فرستاد (بیشتر کتب، نام این فرستاده را حجاج بن مسروق جعفی نوشته اند) تا او را به یاری اردوی امام علیه السلام دعوت کند ولی او بهانه آورد و گفت: من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس این که حسین علیه السلام به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم. پس فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به عرض امام علیه السلام رساند.
wikiahlb: عبیدالله_بن_حر_جعفی