کلمه جو
صفحه اصلی

مصعب بن زبیر

دانشنامه عمومی

مُصعَب بن زُبِیر بن عَوام (به عربی: مصعب بن الزبیر بن العوام) فرزند زبیر بن عوام و برادر کوچکتر عبدالله بن زبیر بود. سقوط حکومت مختار ثقفی در عراق در سال ۶۷ هجری قمری به دست او صورت پذیرفت.
چرا با وجود امام سجاد(ع) خواهرانش با خاندانهایی که دشمن اهل بیت بودند ازدواج کردند؟ مانند ابن زبیر و نواده عثمان
http://www.maddahi.com/?p=1541
وی پس از غلبه بر مختار خونریزی زیادی کرد. ۷۰۰۰ نفر از یاران مختار که خود را بدون این که در رکاب مختار بجنگند، تسلیم او کرده بودند، به فرمان او به قتل رسیدند. مصعب در سال ۷۲ هجری قمری در جنگ با سپاه عبدالملک بن مروان بن حکم اموی شکست خورده و کشته شد.
۱- از تاریخ یعقوبی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج ۲، ص ۲۶۵ و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص۲۹۷۲- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۲۹۸۳- تاریخ ایران نوشته رسول جعفریان۴- البدایة والنهایة (ابن کثیر)، ج ۸، ص ۳۴۷ و ص ۳۵۳؛ وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص ۲۴۶

دانشنامه آزاد فارسی

مُصْعَبِ بن زُبَیْر ( ـ ۷۱ق)
از سرداران شجاع صدر اسلام، پسر زبیر بن عوام و صحابی مشهور پیامبر (ص). برادرش عبدالله بن زبیر، که از مدعیان خلافت بود، برای سرکوب قیام مختار ثقفی حاکمیت بصره را به او داد. مصعب به محض ورود به بصره، به سوی کوفه شتافت و مختار را به قتل رساند. پس از این موفقیت عبدالله او را از مقامش عزل کرد، ولی به درخواست مردم عراق، که خواهان بازگشت او بودند، مقام خود را بازیافت. او پس از سرکوب مختار آمادۀ نبرد با عبدالملک بن مروان، خلیفه اموی، شد. عبدالملک سعی کرد با مصعب مذاکره کند تا از جنگ منصرف شود و حتی حاکمیت عراق را به وی پیشنهاد داد، ولی او نپذیرفت و سرانجام به قتل رسید. عایشه، دختر طلحه، و سکینه، دختر حسین بن علی (ع)، از همسران او بودند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مصعب بن زبیر بن عوام یکی از ده پسر زبیر است. ابن خلدون می گوید: "مصعب بن زبیر نخستین کسی بود که در عراق درهم و دینار سکه زد.
مادر او رباب دختر انیف بن عبید بن مصاد بن کعب از قبیله کلب است. مصعب دارای چهارده فرزند بود که عبارتند از: عیسی اکبر، عکاشه، سکینه، عبدالله، محمد، حمزه، عاصم، عمر، جعفر، مصعب، سعد، منذر، عیسی اصغر و رباب کنیه او ابوعبدالله بود و از طرف برادرش عبدالله بن زبیر به حکومت عراق منصوب گردید. مصعب یکی از قوی ترین حامیان برادرش عبدالله بود. وی از مهم ترین حاکمان زبیری بود که بجز مدت کوتاهی در تمام دوره ای که عراق زیر سلطه زبیریان بود، بر آن حکومت کرد. یکی از اقدامات او در دوران ولایت عراق ضرب سکه بود. به طوری که ابن خلدون می گوید: "مصعب بن زبیر نخستین کسی بود که در عراق درهم و دینار سکه زد. او این کار را به دستور برادرش عبدالله که فرمانروای حجاز بود، انجام داد و دستور داد که بر یک روی سکه ها کلمه "برکه" و بر روی دیگر نام "الله" را بنویسند.
صفات اخلاقی مصعب
مصعب فردی شجاع، زیباروی و جلیل القدر و مورد ستایش بود. مسعودی می گوید: «مصعب جمال چهره و کمال بنیه ای داشت» و ابن رقیات ضمن شعری درباره او گوید: «مصعب شهاب خدا بود که ظلمت از چهره وی برخاسته بود.» فضل بن دکین گوید: «هرگز امیری را بالای منبر زیباتر از مصعب ندیده بودم.» گویند چون سر مصعب را به نزد عبدالعزیز برادر عبدالملک در مصر بردند، گفت: «خدایت رحمت کند به خدا سوگند از نیکوترین قریش و شجاع ترین و سخاوتمندترین ایشان بودی.» و چون خواستند سر مصعب را در دمشق بگردانند، عاتکه همسر عبدالملک مانع شد و آن را گرفت، غسل داد، عطر زد و مدفون ساخت. هم چنین نقل شده که عبدالملک بن مروان می گفت: «دیگر کجا قریش هم چون مصعب از خود بجا خواهد گذاشت و سپس افزود که این سرور جوانان قریش بود.» ابن قتیبه نیز او را بخشنده ترین عرب ذکر کرده است. مصعب به آبادانی شهرها نیز توجه داشته و در آباد ساختن منطقه بطن النخل که در نزدیکی مدینه قرار داشت تلاش بسیار نمود.
← قدرت طلبی
در مورد ازدواج مصعب با سکینه دختر امام حسین (علیه السّلام) بین مورخین اختلاف نظر وجود دارد. گروهی بر این عقیده اند که سکینه فقط با عبدالله بن حسن (پسر عموی خود) ازدواج کرده است. مقرم در کتاب خود می گوید: «مصعب بن زبیر کارگزار برادرش در بصره بود. از این رو تسلطی بر حجاز نداشت تا امام سجاد (علیه السّلام) از او بیم داشته و به ناچار بانو سکینه را به ازدواج او درآورد. هم چنین عواطف مردم نسبت به اهل بیت (علیه السّلام) جریحه دار بود و به خصوص بعد از واقعه کربلا هر کس به آنان قصد سوئی می ورزید، مبغوض دیگران می گردید. »اما گروه دیگری از مورخین ازدواج این دو را ذکر کرده اند. ابن طقطقی می نویسد: «وی (مصعب) سکینه دختر حسین (علیه السّلام) و عایشه دختر طلحه را به همسری گرفت و آن ها را یک جا در خانه خود گرد آورد». شعبی جریانی را نقل می کند که ذکر آن خالی از لطف نیست. می گوید: «من و عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان و مصعب بن زبیر در برابر کعبه نشسته بودیم و سخن می گفتیم. پس از پایان سخن قرار شد، هر یک از ما برخیزد، رکن یمانی را بگیرد و حاجتش را بگوید.» وی سپس می گوید، هر یک چه دعایی کردند و چه حاجتی خواستند. جالب این که همه به خواسته هایشان رسیدند. اما آن چه مصعب خواسته بود این بود که خداوندا مرا نمیران تا آن که امیر عراق گردم و با سکینه بنت الحسین (علیه السّلام) پیوند زناشویی ببندم.
← عدم رضایت سکینه
...


کلمات دیگر: