کلمه جو
صفحه اصلی

عبدالملک بن مروان

دانشنامه آزاد فارسی

عَبدُالمَلِکِ بْنِ مَرْوان (۲۱/۲۰ـ۸۶ق)
پنجمین خلیفه (حک: ۶۵ـ۸۶ق) از سلسلۀ امویان . درپی مرگ پدرش، مروان ، به خلافت رسید. در ۶۶ق عبیدالله زیاد را مأمور حمله به قلمرو مختار در عراق کرد، اما ابراهیم بن مالک اشتر، فرمانده سپاه مختار، قوای عبدالملک را به سختی شکست داد و عبیدالله را نیز به قتل رساند. چون حجاز به دست عبدالله زبیر، مدعیِ خلافت، بود، عبدالملک مردم شام را از رفتن به حج بازداشت و در بیت المقدس قبّةالصخره را بنا کرد و به جای زیارت کعبه ، که در آن هنگام در سیطرۀ عبدالله بن زبیر بود، مردم را به زیارت آن واداشت . در ۷۱ق عبدالملک قوای عبدالله بن زبیر را در نزدیکی شهر انبار عراق شکست داد و مصعب بن زبیر فرماندۀ سپاه او را کشت . سپس حجاج بن یوسف ثقفی را برای سرکوبی عبدالله بن زبیر به مکه فرستاد. حجاج مکه را محاصره کرد و با منجنیق ها کعبه را سنگ باران و به کلی ویران کرد و شهر را به تصرّف درآورد و عبدالله را کشت و جسدش را به دار آویخت (۷۳ق). عبدالملک با سیاست و قدرت ، شورش ها و مخالفت ها را در شام و خراسان فرونشاند و خوارج را در کرمان و بحرین (شرق عربستان ) سرکوب کرد. از ۷۵ تا ۷۷ق و نیز در ۸۲ق عبدالملک به جنگ رومیان رفت و به فتوحاتی نائل آمد. عبدالملک با مکر و حیله، برادرش عبدالعزیز را به کناره گیری از ولایتعهدی ترغیب کرد و چهار فرزند خود ولید، سلیمان ، یزید و هشام را به ترتیب ولیعهد کرد و به سن ۶۰ سالگی درگذشت .

نقل قول ها

عبدالملک بن مروان (۶۴۶–۷۰۵) پنجمین خلیفهٔ اموی.
• «کسی که می خواهد کنیزی برای خوشایندی برگیرد، بربری گزیند؛ و اگر برای زادآوری خواهد، پارسی برگیرد، و اگر برای خدمتگزاری می خواهد، رومی بگیرد».از نشر دارمکتبة الحیاة، بیروت، ۱۹۸۲، ص۱۱ -> أخبار النساء، ابن قَیم جوزیّه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیة بن عبدشمس بن عبد مناف بن قصّی در سال بیست و ششم هجرت در زمان خلافت عثمان بن عفان در دمشق متولد شد. کنیه او ابوذبٌان بود، چرا که دهانش بویی ناخوش داشت و از بسیاری بخل او را رشح الحجر (ترشّح سنگ) لقب داده بودند.
مروان بن حکم پدر عبدالملک است. او در زمان وفات پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) هشت سال داشت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) پدرش حکم را از مدینه اخراج کرد، و چون عثمان عهده دار خلافت شد، حکم را به مدینه بازگرداند. مروان در جنگ جمل علیه امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) شرکت کرد و چون اصحاب جمل شکست خوردند و گریختند مروان هم مخفی شد تا برای او از امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) امان گرفتند. سپس به مدینه بازگشت و همان جا بود تا آن که معاویة بن ابی سفیان به حکومت رسید و او در سال چهل، مروان را به فرمانداری مدینه گماشت. چون معاویة بن یزید بن معاویه درگذشت، مردم به جنبش درآمدند. شامیان از بنی امیّه طرفداری کردند، و دیگران خواستار عبدالله بن زبیر شدند، سپس کسانی که طرفدار بنی امیّه بودند غالب گشتند، لیکن در این که کدامیک از بنی امیّه را برگزینند، اختلاف نمودند. دسته ای به خالد بن یزید بن معاویه که کودکی فصیح و بلیغ بود مایل شدند. گویند خالد بن یزید عمل کیمیا را می دانست. گروهی نیز به مروان بن حکم به علت کهنسالی و پیرمردی اش اظهار میل کردند، و خالد را بدان جهت که کودکی بیش نبود، نمی خواستند. سرانجام مردم با مروان بیعت نمودند. سرانجام مروان پس از چند ماه حکومت در اول ماه رمضان سال ۶۵ هجری در شام به دست زنش کشته شد.
فرزندان عبدالملک
عبدالملک فرزندان زیاد داشت که مهم ترین آن ها ولید، سلیمان، یزید و هشام است که همه آن ها به خلافت رسیده اند، همچنین ابوبکر که به بکار مشهور شد.
دوران قبل از خلافت
اولین حادثه ای که در طول زندگی عبدالملک رخ داد، حضور او در روز یوم الدار (روز قتل عثمان) بود؛ در حالی که ده سالش بود و همراه پدرش حاضر و ناظر ماجرا بود و بعد از آن شاهد خروج خانواده اش از مدینه و رفتن به مکه و سپس به بصره بود. او جنگ جمل را به خوبی به خاطر می آورد و اینکه پدرش در صف اهل جمل مقابل علی (علیه السّلام) قرار گرفت. اولین منصب دولتی عبدالملک در زمان معاویه بود. بعد از وفات زید بن ثابت که رئیس دیوان مدینه بود معاویه عبدالملک را جانشین وی کرد. زمانی که عثمان، مروان را والی بحرین کرد، عبدالملک را نیز والی هجر (منطقه ای در بحرین) کرد. مسلمانان به سال چهل و دوم هجری نخستین پیکار زمستانی خود را در سرزمین روم آغاز کردند. معاویة، عبدالملک بن مروان را به فرماندهی سپاهیان مدینه گماشت؛ در حالی که شانزده سال بیشتر نداشت، عبدالملک با کشتی و از راه دریا حرکت کرد و وارد افریقیه شد. در دوران پدرش مروان والی فلسطین شد. بعد از این که پدرش دمشق را ترک کرد و برای جنگ مرج راهط (جنگ مروان با شورشیان در مصر) عازم مصر شد، او نائب حکومت شد و در روزی که پدرش کشته شد با او برای خلافت بیعت شد.
واقعه حره و نقش مروانیان
...


کلمات دیگر: