کلمه جو
صفحه اصلی

مروان بن حکم

فرهنگ فارسی

(و. ۲ ه.ق .ف. ۶۵ ه.ق . )( مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف ).در خلافت عثمان وزیر و مشاور بود. در جنگ جمل بهواداری عایشه با علی ( ع ) جنگید. بسال ۶۴ ه. در دمشق بخلافت رسید و موسس سلسله آل مروان که طبقه دیگری از خلفای اموی است گردید . خلافت این سلسله از سال ۶۴ تا ۱۳۲ ه. دوام داشت و مدت خلافت مروان ۱٠ ماه بود .

دانشنامه عمومی

مَروان بن حکم بن ابی العاص (۶۴–۶۵ ه‍.ق) ملقب به ابوالقاسم و بعداً به ابو عبدالملک، بنیانگذار حکومت دوم امویان بود که دوران حکومت چند ماهه در سال ۵–۶۴ هجری/۵–۶۸۴ میلادی داشت. وی محمد، پیامبر اسلام، را دیده و از صحابیون او است.
مادر مروان زنی به نام آمنه بنت علقمه کنانیه و از تیره ابوالعاص قبیله بنی امیه بود. منابع عموماً تاریخ تولد مروان را ۲ یا ۴ هجری (۶–۶۲۳ میلادی) می دانند. اما قاعدتاً باید قبل از هجرت دنیا آمده باشد.
وی در جنگ جمل هم پیمان عایشه و طلحه و زبیر بود. اما خود او بود که طلحه را کشت. زیرا معتقد بود که طلحه مقصرترین شخص در کشته شدن عثمان بود. او ناباورانه بعد از این جنگ با علی بیعت نمود.‎
در این دوران وی والی بحرین و طی دو دوره گسسته والی مدینه بود. یکی در سال ۸–۴۱ هجری/۸–۶۶۱ میلادی و دیگری در ۷–۵۴ هجری/۷–۶۷۴ میلادی که به ترتیب در بار اول سعید بن عاص و در بار دوم ولید بن عتبه که هر دو اموی بودند، جانشینش شدند. وی در همین دوران املاکی از معاویه در مدینه گرفت به همراه نخلستانهای پر محصول فدک که بعداً مروان این زمینها را به دو پسرش عبدالملک و عبدالعزیز بخشید.

دانشنامه آزاد فارسی

مَرْوانِ بن حَکَم (۲ـ۶۵ق)
چهارمین خلیفه (حک: ۶۴ـ۶۵ق) از سلسلۀ امویان . با آن که در دوران پیغمبر اکرم (ص ) به دنیا آمد، آن حضرت را ندید؛ زیرا هنگامی که به فرمان رسول خدا (ص ) پدرش حکم بن ابی العباس به طائف تبعید شد، همراه او بود. وی و پدرش تا به خلافت رسیدن پسرعمویش ، عثمان، به حال تبعید در طائف به سر می بردند. عثمان آن دو را به مدینه آورد و مروان را بسیار به خود نزدیک ساخت و دخترش را به وی داد و دست او را در امور مملکتی باز گذارد، به گونه ای که عزل و نصب ها با رأی مروان بود و خلیفه آن ها را تأیید و اعلام می داشت . عملکرد بنی امیه، به ویژه مروان و حمایت های عثمان از آنان، منجر به انقلابی برضد خلیفۀ سوم و محاصرۀ خانۀ او و قتل عثمان شد. به هنگام حمله به خانۀ عثمان، ضربتی به پشت گردن او وارد شد که از آن پس گردنش کوتاه به نظر می آمد. چون حضرت علی (ع ) به خلافت رسید، مروان و بنی امیه از بیعت با آن حضرت سر باز زدند. در مخالفت عایشه با حضرت علی(ع) و جنگ جمل نقش فعالی داشت . پس از آن که شکست اصحاب جمل در جنگ قطعی شد، طلحه را کشت و نزد معاویه گریخت . پس از صلح امام حسن (ع )، از سوی معاویه فرمانروای مدینه ، مکه و طائف شد. با مرگ یزید در ۶۴ق و کناره گیری فرزندش ، معاویه دوم، از خلافت ، مروان در هرج ومرج خلأ قدرت در شام با همراهی گروهی از بنی امیه به خلافت رسید مشروط به آن که ولیعهد او، خالد، فرزند دیگر یزید باشد. خلافت مروان مصادف با آشوب و نابسامانی های بسیار بود. مروان توانست ضحاک بن قیس فهری ، از سرداران معاویه و یزید، که بیشتر شام را در اختیار داشت و در اطاعت عبدالله بن زبیر در مکه بود، شکست داده، به قتل رساند. آن گاه لشکری به فرماندهی عبیدالله بن زیاد به مقابلۀ «توّابین » گسیل داشت که توّابین شکست خوردند و بیشتر سران آنها، ازجمله سلیمان بن صُرَد خزاعی کشته شدند. مروان همسر یزید را به عقد خود درآورد تا بتواند مانع خلافت خالد بن یزید پس از خود شود و برای رسیدن به مقصود خالد را تحقیر می کرد. خالد شکایت به مادر برد و او، که به اجبار و اکراه به عقد مروان درآمده بود، با کمک کنیزانش مروان را خفه و به نقلی او را مسموم کرد. مدت خلافت مروان نُه ماه بود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مروان بن حکم، داماد عثمان و سرسلسله بنی مروان و اولین خلیفه از نسل «بنی حکم» که مروانیان به او منسوبند. او از چهره های پلید و کثیف تاریخ است.
وی مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیة بن عبد شمس بن عبدمناف قریشی اموی، ابو عبدالملک (مروان معروف به ابن طرید و مشهور به خیط باطل بود.) و مادرش آمنه بنت علقمه کنانی بود. در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) متولد شد و به هنگام رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) هشت ساله بود. برخی از مورخان او را از صحابه دانسته اند؛ ولی ابن سعد او را در زمره ی طبقه ی نخست از تابعین به حساب آورده است. گفته می شود که وی بر جنازه های «ام حبیبه» و «جویریه» و «حفصه» از همسران رسول خدا، نماز خواند.
مروان در زمان پیامبر
پدرش، ابی العاص بن امیه، از استهزاء کنندگان پیامبر بزرگ اسلام که مطرود آن حضرت نیز بود. "مروان" که کنیه اش "ابو عبدالملک" بود در سال دوم هجرت، در مکه بدنیا آمد و در شهر «طائف» بزرگ شد و سال ها با خانواده خود زندگی کرد. او و پدرش به زبان رسول خدا، مورد لعنت قرار گرفته اند و به حکم و دستور ایشان، از مدینه تبعید شدند و حق ورود به مدینه را نداشتند و با آن که عثمان برای رفع تبعید، چند مرتبه نزد رسول خدا از آنان شفاعت کرد ولی مورد قبول حضرت واقع نشد. در زمان خلافت ابوبکر، عثمان به شفاعت آنان پرداخت ولی ابوبکر گفت: من تبعیدی و رانده شده رسول خدا را به مدینه راه نمی دهم. زمان خلافت عمر بن خطاب، باز هم عثمان اقدام کرد ولی عمر نیز همان جواب ابوبکر را داد تا اینکه عثمان خود، به خلافت رسید و وسیله بازگشت مروان و پدرش را به مدینه فراهم کرد و از خاصان و دبیران او و داماد وی شد.
مروان در دوران خلافت عثمان
مروان، در حالی که طفلی بیش نبود به همراه پدرش، توسط پیامبر به سرزمین طائف تبعید شده بود تا آن که عثمان به خلافت رسید و آن ها را به مدینه باز گرداند. (و اینان کسانی بوددند که به دلیل اعتراض به سیاست های تبعیض آمیز عثمان، به مدینه آمده بودند.) او کاتب و رازدار پسر عمویش عثمان بن عفان بود. مردم از اعمال تبعیض آمیز عثمان ناراضی بوده و واگذاری مسئولیت به مروان را از سوی وی خطا شمرده و به او حمله کردند. مروان متهم بود که نویسنده ی نامه ای است که به گمان قیام کنندگان مصری، آن را همراه غلام عثمان یافتند؛ اما عثمان نیز آن را انکار کرد. وی هم چنین به هنگام محاصره ی خانه ی عثمان، در کنار او جنگید. در حین درگیری، «رفاعة بن رافع انصاری زرقی» به مروان بن حکم حمله کرد و ضربتی به او زد که از پای در آمد و چون پنداشت که کشته شده، دست از او برداشت. مروان هنگام دفن عثمان که تعداد بسیار اندکی در آن حضور داشتند، بر جنازه ی او نماز گزارد.
مروان در دوران خلافت حضرت علی
...


کلمات دیگر: