کلمه جو
صفحه اصلی

صحابه


مترادف صحابه : مصاحب، همراه، همنشین، دوست، یار، پیرو

برابر پارسی : یاران، همنشینان

فارسی به انگلیسی

companions


مترادف و متضاد

مصاحب، همراه، همنشین


دوست، یار


پیرو


۱. مصاحب، همراه، همنشین
۲. دوست، یار
۳. پیرو


فرهنگ فارسی

جمع صاحب، یاران، همراهان، همنشینان، معاشران، یاران پیمبراسلام وکسانی که مدتی باوی صحبت داشتند
( صفت اسم ) جمع صاحب ۱ - همنشینان مصاحبان دوستان یاران . ۲ - یاران پیغمبر ص کسانی که درک محضر پیغمبر ص کردند .

فرهنگ معین

(صَ بَ یا بِ ) [ ع . صحابة ] (اِ. ) ۱ - یاران ، همراهان . ۲ - یاران پیغمبر.

لغت نامه دهخدا

صحابة. [ ص َ / ص ِب َ ] (ع اِ) ج ِ صاحب . (منتهی الارب ) (قطر المحیط).


صحابة. [ ص َ ب َ ] (ع مص )یار شدن و یاری کردن و بکسر اول خطاست [ بمعنی مصدری ] . (غیاث اللغات ). || یاری نمودن . آمیزش کردن . و مؤلف منتهی الارب گوید: به کسر نیز آمده است . صحبت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). همراهی . مصاحبت : مکتوب به صحابت چاپار واصل شد. (مکتوبات متداوله ).


( صحابة ) صحابة. [ ص َ ب َ ] ( ع مص )یار شدن و یاری کردن و بکسر اول خطاست [ بمعنی مصدری ]. ( غیاث اللغات ). || یاری نمودن. آمیزش کردن. و مؤلف منتهی الارب گوید: به کسر نیز آمده است. صحبت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). همراهی. مصاحبت : مکتوب به صحابت چاپار واصل شد. ( مکتوبات متداوله ).

صحابة. [ ص َ / ص ِب َ ] ( ع اِ ) ج ِ صاحب. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ).

صحابة. [ ص َ ب َ ] ( اِخ ) یاران پیغمبر ( ص ). کسانی که درک حضور پیغمبراسلام را کرده اند. و در نفایس الفنون آرد: صحابه به اعتبار سبقت اسلام و هجرت و وفور علم و فضیلت و کثرت ملازمت و روایت ، و حضور در مقامات فاضله دوازده طبقه اند. و مشهور چنان است که عدد ایشان سی هزار بود. اما ابوزراعه رازی که از اکابر تابعین است گوید که چون پیغمبر ( ص )درگذشت عدد اصحاب وی که از او حدیث کرده اند یکصدوچهارده هزارتن بودند... و علما را خلاف است که صحابی کیست. محمدبن اسماعیل بخاری در صحاح آرد: هرکه رسول را دیده باشد بشرط اسلام او را صحابی خوانند، هر چند ازاو روایت نکرده باشد. و اکثر اهل حدیث و اهل اصول را رأی چنین است ، و گروهی گویند صحابی کسی است که او را با رسول ( ص ) مدتی صحبت روایتی باشد. و سعیدبن مسیب گفت آن است که یکسال یا زیاده با پیغمبر ( ص ) صحبت داشته و در غزوه ای یا زیاده با او بوده و نخست کسی که بدو ایمان آورد نزد بعضی ، علی علیه السلام بود. و بعضی گویند زید بود و بیشتر بر آنند که ابوبکربود و ثعلبی گفت به اجماع امت ، اول و آخر کسی ( ؟ ) که به او ایمان آورده خدیجه بود و گروهی گفتند از کودکان علی علیه السلام بود و از زنان خدیجه و از کهول ابوبکر و از موالی زید و از عبید بلال ، و آخر کس در مرگ ، ابوالطفیل عامربن وابله ( صحیح : واثلة ) بود که در مکه به سال صد از هجرت درگذشت و انس بن مالک در نود و سه از هجرت در بصره بمرد و از میان اصحاب ابی هریره وابن عباس و جابر و ابن عمر و انس و عایشه روایت بیشترداشتند و ابن عباس فتاوی بیشتر داشت و بعضی گفتند ابن مسعود و زیدبن ثابت و ابن عباس. و اصحابی که اسامی ایشان عبداﷲ است 120 تن اند... و در عدالت آنان خلاف است. اکثر علماء برآنند که اصل عدالت اصحاب است لقوله ( ص ): خیر الناس قومی. و بعضی گویند همه بعدالت موصوف بودند تا بوقت ظهور فتنه که در آخر عهد عثمان بود،و هر چه پیش از آن نقل کرده باشند بی تعدیل مقبولست.و مذهب معتزله آن است که همه عدلند، الا آنان که با علی «ع » مقابله کردند. و گروهی گفتند روایت ایشان وقتی مقبول بودی که بعضی در بعضی طعن نکردی ، لیکن هر یکی از ایشان در دیگری طعن زد - چنانکه ابوهریره روایت کرد که : المراءة والکلب و الحمار یقطعون الصلوة. عایشة در غضب شد و گفت : لاخنقن اباهریرة، صلی النبی صلی اﷲ علیه و انا بینه و بین القبلة فی سریر واحد. و اگر صحابه همه بعدالت موصوف بودندی چون عُمر ایشان را بولایت میفرستاد، نصیحت نکردی که از پیغمبر ( ص ) بسیار روایت مکنید. و نقل است که بیشتر صحابه چون روایت کردندی ، علی ( ع ) ایشان را سوگند دادی. و نزد اکثر اهل حدیث تابعی کسی است که صحابه را دیده باشد و گروهی گفتند کسی است که او را با صحابی صحبت است و از اوحدیثی یا اَثَری نقل کرده باشد. و نزد بعضی تابعین پانزده طبقه اند: طبقه اعلی و آنان کسانی هستند که عشره مبشره را دریافتند چون قیس بن ابی حازم ، و ابن مُسیب. و بعضی گفتند ابن مُسیب در خلافت عمر متولد شد و ابوبکر را درک نکرد، و بعضی گویند او از عشره بجز از سعد روایت نکرد و بعد از این طبقه آنان که ده تن از اولاد صحابه را که در عهد پیغمبر( ص ) متولد شده اند دریافته اند چون محمدبن ابی بکر، و عبداﷲبن ابی طلحة. و ابی امامة اسعدبن سهل ، ابن احنف و ابوادریس خولانی ، و آنانکه زمان جاهلیت و زمان نبوت را دریافته و پیغمبر راندیده باشند مخضرمون خوانند، لانهم خضرموا ای قطعوا و حرموا عما ادرکه غیرهم ، و مُسلم آورده است که ایشان هشت نفر بودند، اما بیشترند، چه ابومسلم خولانی ، و احنف ، و عبداﷲبن ثوب از مخضرمون اند، و او به شمار نیاورده و از اکابر تابعین فقهاء سبعه همچو ابن مسیب ، وقسم بن محمد، و عروةبن الزبیر، و خارجةبن زید، و سلیمان بن یسار و عبداﷲبن عتبةبن مسعود، و ابوسلمه. و بعضی گفتند سالم بن عبداﷲ. و پیش بعضی ابوبکربن عبدالرحمن بن الحارث بن هشام. و احمد حنبل گفت : افضل التابعین ابن المسیب. فقیل له : فعلقمة و الاسود؟ فقال : هو و هما. و هم از او نقل است که گفت : لا اعلم فیهم مثل ابی عثمان الهدی. و هم از او نقل است که افضل آنان قیس است ، و ابوعثمان و علقمه و معروف و ابوعبداﷲ عثمان حنیف گفت نزد اهل مدینة افضل تابعین ابن مسیب است و نزداهل کوفه اویس و نزد مردم بصره حسن بصری. ( از نفایس الفنون قسم اول ص 107 : و روضه مقدس پیغمبر ( ص ) با بسیار صحابه بمدینه است. ( حدود العالم ).

صحابة. [ ص َ ب َ ] (اِخ ) یاران پیغمبر (ص ). کسانی که درک حضور پیغمبراسلام را کرده اند. و در نفایس الفنون آرد: صحابه به اعتبار سبقت اسلام و هجرت و وفور علم و فضیلت و کثرت ملازمت و روایت ، و حضور در مقامات فاضله دوازده طبقه اند. و مشهور چنان است که عدد ایشان سی هزار بود. اما ابوزراعه ٔ رازی که از اکابر تابعین است گوید که چون پیغمبر (ص )درگذشت عدد اصحاب وی که از او حدیث کرده اند یکصدوچهارده هزارتن بودند... و علما را خلاف است که صحابی کیست . محمدبن اسماعیل بخاری در صحاح آرد: هرکه رسول را دیده باشد بشرط اسلام او را صحابی خوانند، هر چند ازاو روایت نکرده باشد. و اکثر اهل حدیث و اهل اصول را رأی چنین است ، و گروهی گویند صحابی کسی است که او را با رسول (ص ) مدتی صحبت روایتی باشد. و سعیدبن مسیب گفت آن است که یکسال یا زیاده با پیغمبر (ص ) صحبت داشته و در غزوه ای یا زیاده با او بوده و نخست کسی که بدو ایمان آورد نزد بعضی ، علی علیه السلام بود. و بعضی گویند زید بود و بیشتر بر آنند که ابوبکربود و ثعلبی گفت به اجماع امت ، اول و آخر کسی (؟) که به او ایمان آورده خدیجه بود و گروهی گفتند از کودکان علی علیه السلام بود و از زنان خدیجه و از کهول ابوبکر و از موالی زید و از عبید بلال ، و آخر کس در مرگ ، ابوالطفیل عامربن وابله (صحیح : واثلة) بود که در مکه به سال صد از هجرت درگذشت و انس بن مالک در نود و سه از هجرت در بصره بمرد و از میان اصحاب ابی هریره وابن عباس و جابر و ابن عمر و انس و عایشه روایت بیشترداشتند و ابن عباس فتاوی بیشتر داشت و بعضی گفتند ابن مسعود و زیدبن ثابت و ابن عباس . و اصحابی که اسامی ایشان عبداﷲ است 120 تن اند... و در عدالت آنان خلاف است . اکثر علماء برآنند که اصل عدالت اصحاب است لقوله (ص ): خیر الناس قومی . و بعضی گویند همه بعدالت موصوف بودند تا بوقت ظهور فتنه که در آخر عهد عثمان بود،و هر چه پیش از آن نقل کرده باشند بی تعدیل مقبولست .و مذهب معتزله آن است که همه عدلند، الا آنان که با علی «ع » مقابله کردند. و گروهی گفتند روایت ایشان وقتی مقبول بودی که بعضی در بعضی طعن نکردی ، لیکن هر یکی از ایشان در دیگری طعن زد - چنانکه ابوهریره روایت کرد که : المراءة والکلب و الحمار یقطعون الصلوة. عایشة در غضب شد و گفت : لاخنقن اباهریرة، صلی النبی صلی اﷲ علیه و انا بینه و بین القبلة فی سریر واحد. و اگر صحابه همه بعدالت موصوف بودندی چون عُمر ایشان را بولایت میفرستاد، نصیحت نکردی که از پیغمبر (ص ) بسیار روایت مکنید. و نقل است که بیشتر صحابه چون روایت کردندی ، علی (ع ) ایشان را سوگند دادی . و نزد اکثر اهل حدیث تابعی کسی است که صحابه را دیده باشد و گروهی گفتند کسی است که او را با صحابی صحبت است و از اوحدیثی یا اَثَری نقل کرده باشد. و نزد بعضی تابعین پانزده طبقه اند: طبقه ٔ اعلی و آنان کسانی هستند که عشره ٔ مبشره را دریافتند چون قیس بن ابی حازم ، و ابن مُسیب . و بعضی گفتند ابن مُسیب در خلافت عمر متولد شد و ابوبکر را درک نکرد، و بعضی گویند او از عشره بجز از سعد روایت نکرد و بعد از این طبقه آنان که ده تن از اولاد صحابه را که در عهد پیغمبر(ص ) متولد شده اند دریافته اند چون محمدبن ابی بکر، و عبداﷲبن ابی طلحة. و ابی امامة اسعدبن سهل ، ابن احنف و ابوادریس خولانی ، و آنانکه زمان جاهلیت و زمان نبوت را دریافته و پیغمبر راندیده باشند مخضرمون خوانند، لانهم خضرموا ای قطعوا و حرموا عما ادرکه غیرهم ، و مُسلم آورده است که ایشان هشت نفر بودند، اما بیشترند، چه ابومسلم خولانی ، و احنف ، و عبداﷲبن ثوب از مخضرمون اند، و او به شمار نیاورده و از اکابر تابعین فقهاء سبعه همچو ابن مسیب ، وقسم بن محمد، و عروةبن الزبیر، و خارجةبن زید، و سلیمان بن یسار و عبداﷲبن عتبةبن مسعود، و ابوسلمه . و بعضی گفتند سالم بن عبداﷲ. و پیش بعضی ابوبکربن عبدالرحمن بن الحارث بن هشام . و احمد حنبل گفت : افضل التابعین ابن المسیب . فقیل له : فعلقمة و الاسود؟ فقال : هو و هما. و هم از او نقل است که گفت : لا اعلم فیهم مثل ابی عثمان الهدی . و هم از او نقل است که افضل آنان قیس است ، و ابوعثمان و علقمه و معروف و ابوعبداﷲ عثمان حنیف گفت نزد اهل مدینة افضل تابعین ابن مسیب است و نزداهل کوفه اویس و نزد مردم بصره حسن بصری . (از نفایس الفنون قسم اول ص 107 : و روضه ٔ مقدس پیغمبر (ص ) با بسیار صحابه بمدینه است . (حدود العالم ).
رسول کو و مهاجر کجا و کو انصار؟
کجا صحابه ٔ اخیار و تابع اخیر؟

ناصرخسرو.


بهر این معنی صحابه از رسول
ملتمس بودندمکر نفس غول .

مولوی .



فرهنگ عمید

یاران پیغمبر اسلام و کسانی که به خدمت پیغمبر رسیده و مدتی با وی صحبت داشته اند.

دانشنامه عمومی

صحابه یا اصحاب (به معنای یاران)، مردانی هستند که شخصاً محمد، پیامبر اسلام را دیده اند و سخنش را شنیده و در زمان حیات او اسلام آورده اند. مفرد آن را صحابی می گویند. یاران زن محمّد را صحابیات می گویند.
علی بن ابی طالب
فاطمه زهرا
حسن بن علی
حسین بن علی
زینب بنت علی
ام کلثوم بنت علی
خدیجه بنت خویلد
ام سلمه
جعفر بن ابی طالب
حمزه بن عبدالمطلب
مقداد بن اسود
سلمان فارسی
ابوذر غفاری
عمار بن یاسر
حذیفه بن یمان
خزیمه بن ثابت
سهل بن حنیف
عثمان بن حنیف
مالک بن تیهان
جابر بن عبدالله انصاری
ابوایوب انصاری
یاران پیامبر به سه دسته تقسیم می شود. مهاجرین مسلمانانی هستند، که در مکه اسلام آوردند و به مدینه مهاجرت کردند. انصار مسلمانانی هستند، که در مدینه زندگی می کردند و به پیامبر و مهاجران پناه دادند. این مسلمانان عمدتاً از دو قبیله اوس و خزرج می باشند. گروه سوم مسلمانانی هستند که بعد از فتح مکه اسلام آوردند. البته بعضی از مسلمانان که در مدینه با پیامبر دیدار کرده و در آن جا اسلام آوردند، در هیچ یک از این سه دسته جای نمی گیرند. از میان ایشان می توان سلمان فارسی را نام برد.
شیعیان صرف صحابی بودن را منشأ فضیلت خاصی نمی دانند. آن ها فضیلت افراد را بسته به درستی نیت، اعتقاد و عملکردشان در زمان محمد و بعد از وی می دانند؛ بنابراین معتقدند بسیاری از اصحاب بعد از مرگ او طبق دستورهای اسلام عمل نکردند. شیعیان معتقدند که پس از محمد علی بن ابی طالب باید به حکومت می رسید زیرا محمد در غدیر خم علی را جانشین وخلیفه خدا دانست. آن ها اعتقاد دارند تمام کسانی که روز غدیر خم با علی بن ابی طالب بیعت کردند، عهد شکستند و بعد از فوت محمد به اهل بیت او حمله کردند و خلافت را غصب نمودند. علمای شیعه کتاب های بسیاری دربارهٔ اصحاب نوشته اند و در تمامی آن ها اثبات کرده اند که صحابی بودن نه مدح است و نه ذم، و اصحاب مانند سایر مردم مورد قضاوت قرار می گیرند و این گونه نیست که عدالت همگی آن ها را به صوت پیش فرض قبول کنیم.
برخی صحابه مورد قبول و تکریم شیعه:

دانشنامه آزاد فارسی

صَحابه
(جمع صاحب، در لغت به معنای یار و ملازم و همنشین) در اصطلاح علم رجال بنابر مشهور صحابی مسلمانی است که پیامبر اکرم (ص) را ملاقات کرده و مسلمان مرده باشد، هرچند با پیامبر (ص) هم سخن نشده باشد. بنابراین کوتاه یا دراز بودن مدت ملاقات اهمیتی ندارد. در تعریف صحابه اقوال دیگری نیز هست، مانند شرط مصاحبت طولانی با پیامبر (ص)، و یا نقل روایت از آن حضرت و یا شرکت در یکی از غزوات. صحابی بودن شخص به یکی از سه راه ثابت می شود: ۱. خبر متواتر؛ ۲. شهرتی که از حد تواتر کمتر باشد؛ ۳. گواهی دادن یک شخص ثقه. فضیلت و قداست صحابه و حق آن ها بر همۀ مسلمین، امری ثابت و مسلّم و انکارناپذیر است، چه، آنان به سبب سبقت گرفتن به اسلام و یاری دین در زمان غربت آن و فداکاری و جهادشان حرمتی خاص دارند؛ با این حال نمی توان تمامی کسانی را که با نام صحابه یاد می شوند عادل و درستکار دانست، زیرا در آیاتی از قرآن و احادیث پیامبر (ص) صراحتاً به نفاق و فسق و عصیانگری گروهی از آنان اشاره شده، و برخی از حوادث مسلم تاریخی نیز حاکی از رویارویی و جدال و برخورد های خونین عده ای از صحابه با یکدیگر است. رأی عموم اهل سنّت آن است که تمامی صحابه عادل بوده اند و بر هیچ یک از ایشان طعن و لعن و ایراد و اعتراض روا نیست و اختلاف ها و حتی جنگ های آنان را با یکدیگر به اجتهاد شخصی آن ها توجیه می کنند و به ظاهر برخی آیات و روایات در این باره استدلال می کنند؛ اما علمای شیعه بر آن اند که صحابه، از جهت عدالت و وثاقت، به سه گروه تقسیم می شوند: ۱. کسانی که ایمانی استوار و رفتاری شایسته داشته اند و در پیروی از پیامبر (ص) و استقامت در دین تا آخر عمر پایدار بوده اند. از ایشان در قرآن به نیکی یاد شده و مایۀ مباهات مسلمانان و اهل نجات و رستگاری اند؛ ۲. کسانی که از روش پیامبر (ص) و خاندانش (ع) برکنار ماندند و با آن حضرت مخالفت کردند، از صف نماز به تجارت و لهو روی آوردند و از میدان های جنگ می گریختند و پنهانی با کفار و مشرکان دوستی داشتند، چنان که قرآن کریم جمعی از آنان را منافق و بیماردل و برخی را فاسق خوانده است. احادیثی بسیار حاکی از دشمنی و حتی سوءقصد آن ها به جان پیامبر (ص) است. چنین کسانی گرچه به ظاهر در شمار صحابه اند، اما در واقع دشمنان خدا و رسول بوده اند و مورد لعن و بیزاری خدا و رسول و مؤمنان هستند؛ ۳. کسانی که وضع و حال آن ها برای ما ناشناخته است و اعتقاد یا روش آن ها کاملاً روشن نیست. دربارۀ چنین کسانی باید سکوت کرد و نکوهش آنان به هیچ وجه روا نیست. درجات و مراتب فضیلت صحابه را در علم و تقوی و جهاد و هجرت و سابقۀ آن ها در اسلام باید جست. علمای اهل سنّت افضلیّت را به ترتیب نوبت خلافت دانسته اند؛ اما معتزله حضرت علی(ع) را از همۀ صحابه برتر می دانند. صحابۀ پیامبر(ص) به روایت امام صادق (ع) ۱۲هزار تن و به قولی ۱۱۴هزار نفر بوده اند و ۱۰۰هزار تن از آن حضرت روایت کرده اند و گفته اند آخرین کسی که از صحابه وفات یافت ابوالطفیل عامر بن واثله بوده که در ۱۱۰ق درگذشته است. جمعی از صحابه عمری طولانی داشته اند؛ مانند حسّان بن ثابت، حویطب بن عبدالعزّی؛ مخزمة بن نوفل؛ حکیم بن حزام بن خویلد، و سعید بن یربوع قرشی که هر یک از آنان ۱۲۰ سال عمر کرده اند و از برخی هم به نام صحابۀ خردسال نام برده اند که دَه سال یا کمتر داشته اند؛ مانند: امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، عبدالله بن جعفر، قثم بن عباس، عبدالله بن عباس، مسلمة بن مخلّد خزرجی، جعد بن عبد الرحمان؛ عمر بن ابی سلمه، ابوالطفیل. از کتاب هایی که در شرح حال صحابه نگاشته شده می توان از: الطبقات الکبری، اثر محمد ابن سعد کاتب واقدی؛ الاستیعاب، از ابن عبدالبرقرطبی؛ اُسْدُ الغابَة، تألیف ابن الاثیر؛ والاصابة فی تمییز الصحابة، اثر ابن حجر عسقلانی نام برد. همچنین شیخ طوسی در کتاب رجال، و شهید قاضی نور الله شوشتری در مجالس المؤمنین، و سید علیخان مدنی در الدرجات الرفیعه بخش هایی را به احوال صحابه اختصاص داده اند.

نقل قول ها

صحابه (به معنی: یاران) به یاران، مریدان، کاتبان و خانوادهٔ پیامبر اسلام، محمد اشاره دارد.
• «هیچ شک نیست که محبتِ هر محبوبی اقتضای محبت کند با هر که نسبت به قرب یا قرابت با وی دارد؛ و اهل بیت و صحابهٔ رسول بضعی هم نسبت صورت و معنی داشتند و بعضی مجربد نسبت معنی؛ و آن نسبتِ ایمان است که به واسطهٔ محبت و شرف صحبت رسول صلی الله علیه و آله مؤمنان را حاصل گشت … و نسبت معنوی از نسبت صوری کامل تر… پس محبتِ رسول به محبت اهل بیت و اصحاب او که ورثهٔ علم او، اول ایشان بودند و از ایشان به دیگر مؤمنان انتقال کرد، اقتضا کند.»• «چگونه باشد دلی که در او ایمان و محبت رسول صلی الله علیه و آله بود و به محبتِ اهل بیت او ممتلی و طافح نبود.»• «اصحاب رسول اگرچه به برکت قبول آثار وحی سماوی و مشاهدهٔ انوار اطوار نبوی، صفای قلوب و طهارت نفوس یافته بودند و دیدهٔ بصیرتشان به نور یقین روشن گشته و از دنیا و لذات آن اعراض نموده و روی به آخرت آورده، و لکن به حکم بشریت گاه گاه از ظهور نفوس خالی نبودند. پس باید که نظر به صفات قلوب ایشان کنند که اکثر اوقات در آن بوده اند. نه به صفات بشری و نفسانی که گاه گاه بر ظواهر ایشان رفته است..»• «عقیدهٔ صحیحهٔ سلیمه آن است که همهٔ صحابه را دوست دارد و از ترجیح و تفضیل امساک کند؛ و اگر در باطن او، از جهت فضیلت، محبت یکی راجح بود آن را پنهان دارد، چه بر روی اظهار آن واجب نیست.»• «اما مشاجرتی که میان امیرالمؤمنین علی علیه السلام و معاویه افتاده است اعتقاد کنیم که امیرالمؤمنین علی علیه السلام در اجتهاد خلافت، محق و مصیب بود و مباشرت امر خلافت را مستحق و معتین بود؛ و معاویه مخطی و مبطل و مذنب و غیر مستحق.» در مِصباحُ الهِدایة، باب اول، فصل نهم -> عزالدین محمود کاشانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بحث پیرامون صحابه از این جهت ضروری می نماید که دین از طریق این افراد به نسل بعدی انتقال یافته است. به همین جهت صحابه در طریق ارسال پیام دین واقع می شوند. شیعه با توجه به تبعیت از مکتب اهل بیت (علیه السّلام) به هر صحابی و گفته هایش از رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) اعتماد نمی کند. اما در یک دیدگاه افراطی به دلیل نقص در مبانی اعتقادی، عده ای قائل به عدالت تمام صحابه شده اند. قبل از بیان این احکام باید به موضوع بحث یعنی صحابی پرداخت که در این مقاله به آن می پردازیم.
اصحاب و صحابی از مشتقات صحب، یصحب می باشند و مصدر آن صحبة است. صحابه به معنی اصحاب است و به لحاظ استعمال در موارد گوناگون چون یار و یاور و همنشین و رفیق و پیرو و مطیع بکار می رود. قیدی که در معنی لغوی این کلمه است، کثرت همنشینی است و به همین دلیل صرف دیدار و همنشینی به مصاحبت منجر نمی شود. اسلام و ایمان و هم کیش و یا هم شان بودن و... در معنی لغوی وجود ندارد به همین دلیل کافر و مسلمان در معنی لغوی می توانند با هم مصاحبت داشته باشند.
← مشتقات صحب در قرآن
از مهمترین مبانی در عدالت صحابه تعریف اصطلاحی این واژه است؛ زیرا این تعریف موضوع برای حکم به عدالت نزد اهل سنت است. اینک به تعاریف مختلفی که از سوی عالمان اهل سنت برای صحابه شده اشاره می کنیم.
صحابه در عرف
صحابه (به کسر صاد و فتح آن) جمع صاحب به معنای یار و در اصطلاح این فن، کسی را گویند که پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) را در حال اسلام دیدار کرده باشد و صحابی منسوب به آن است (الصحابی من لقی النبی صلی الله علیه وآله وسلم مؤمناً به و مات علی الایمان) ولی عرفاً صحابی به کسی می گویند که مدت مصاحبتش زیاد باشد (لکن العرف یخصص هذا الاسم بمن کثرت صحبته)
نظر مشهور در مورد صحابه
...

جدول کلمات

همراهی, یار, همدم ,یاران, همراهان,معاشرت

پیشنهاد کاربران

همدمی

همراهی

به معنای یاران، دوستان.
که مفردش میشه صاحب😘😊


کلمات دیگر: