کلمه جو
صفحه اصلی

ابوبکر

فرهنگ اسم ها

اسم: ابوبکر (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ābubakr) (فارسی: ابوبکر) (انگلیسی: abu bakr)
معنی: نام خلیفه اول و جانشین پیامبر ( ص ) و پدر عایشه همسر پیامبر ( ص )، پدر بَکر، ( اَعلام ) ) ابوبکر: ( = عبدالله ابن ابی قحافه ) [قرن اول هجری] نخستین خلیفه از خلفای راشدین [، قمری] و از یاران نزدیک پیامبر اسلام ( ص )، ملقب به صدّیق، ) ابوبکر: سومین اتابک لر کوچک [اوایل قرن هجری]، ) ابوبکر ابن سعد: ششمین اتابک [، قمری] از اتابکان زنگی فارس، پسر سعد ابن زنگی که سعدی گلستان و بوستان را به نام او تألیف کرده است، ) ابوبکر سیف الدین: ( = ملک عادل دوم ) شاه ایوبی مصر [، قمری]، که برادرش ملک صالح بر او شورید و او را خلع کرد، ) ابوبکر عبدالله ابن عمر بلخی: [زنده در قمری] واعظ اهل بلخ، مؤلف کتابی عربی به نام فضایل بلخ، درباره ی ویژگیهای بلخ همراه با زندگینامه ی عده ای از بزرگان و فضلای بلخ تا قرن هجری، ) ابوبکر عبدالله ابن محمّد رازی: ( = نجم الدین دایه )، ی نجم الدین، ) ابوبکر محمّدابن عبدالکریم: ( ؟ ) از جانشینان شیخ مرشد، صوفی ایرانی، مؤلف کتاب عربی در شرح حال او که بعدها محمود ابن عثمان فردوس المرشدیه را با اقتباس از آن تألیف کرد، ) ابوبکر محیی الدین محمّد: ( = ابن عربی )، ا محیی الدین، ( عربی ) ( در اعلام ) نام خلیفه ی اول بعد از وفات حضرت محمد ( ص ) و نام فرزند امام حسن ( ع )

(تلفظ: ābubakr) (عربی) (در اعلام) نام خلیفه‌ی اول بعد از وفات حضرت محمد (ص) و نام فرزند امام حسن (ع) .


فرهنگ فارسی

کنیت شادی
عتیق بن محمد هروی سور آبادی بقول حمد الله مستوفی و حاج خلیفه معاصر الب ارسلان سلجوقی بود و بنابراین در اواسط قرن پنجم زندگی می کرده است ٠ وی مولف [ تفسیر سور آبادی ] ( ه . م ٠ ) است ٠

لغت نامه دهخدا

ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت جعد محمدبن عثمان .


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) رجوع به سیف الدین ابوبکر منصور شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) اِشْبیلی بن الخیر. محدث است .


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) ابن ابی قحافه عثمان بن عامربن عمروبن کعب بن سعدبن تیم بن مرةبن کعب قرشی ، مسمی به عبداﷲ و ملقب به عتیق و صدیق و ذوالخلال و شیخ الخلفاء و یار غار نبی . مادر او ام الخیر سلمی است ، دختر صخربن عمرو و بنت عم ابی قحافه . نسب ابی بکر به پشت هفتم از سوی پدر و نیز مادر به نسب رسول صلوات اﷲعلیه پیوندد. نام او بجاهلیت عبدالعزی یا عبداللات بود و پس از قبول اسلام به عبداﷲ موسوم گشت . او از قدمای مؤمنین به پیغامبر صلی اﷲعلیه وآله و بروایتی چهارمین آنان و پدر ام المؤمنین عایشه و نخستین از خلفای اربعه ٔ راشدین است ، شبی که نبی اکرم بمدینه هجرت فرمود او همراه پیامبر بود و در غار ثور با حضرت او پنهان گشت و از اینرو به یار غار خوانده شد و چون همه ٔ مال خویش جز کسائی را که آنرا با خلالی درپیوسته بود در راه خدا انفاق کرد به ذوالخلال مشهور گشت . و او یکی از عشره ٔ مبشره است ، و در جنگ بدر و اُحد و خندق و دیگر غزوات در رکاب رسول بود. مسلمانان به روز وفات رسول علیه السلام او را بخلافت برگزیدند و او دو سال و سه ماه و سیزده روز خلافت راند. وآنگاه که مردم جزیرةالعرب پس از رحلت پیغامبر ردّه آوردند و نیز پیامبران دروغزن در هر سوی بدعوت برخاستند، در زمانی کوتاه همه ٔ آنان را مقهور و مطیع ساخت و سپس متوجه فتح عراق و شام گشت . در عراق بسرداری ابوعبیده حیره و انبار را بگشود و سردار دیگر او خالدبن ولید در اجنادین ، ناحیتی از فلسطین لشکر روم را شکست داد و هم او زیدبن ثابت را به گرد کردن قرآن کریم داشت و در تقسیم غنایم بسیرت رسول رفت و بهمه سهم مساوی داد. و به بیست ودویم جمادی الاَّخره از سال سیزدهم هجرت در شصت وسه سالگی بدرود زندگی گفت . و او را جنب تربت رسول بخاک سپردند. وی را سه پسر بود یکی عبداﷲو دیگری محمد که هنگام مرگ ابوبکر سه ساله بود و سومی عبدالرحمن و سه دختر: عایشه و ام کلثوم و اسماء.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک . سومین از امرای بنی عامر در بلنسیه (از 468 تا 478 هَ . ق .).


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) ابن عربی محیی الدین محمدبن علی حاتمی طائی . رجوع به ابن عربی محیی الدین ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ایلدگز ملقب به نصرةالدین . چهارمین از اتابکان آذربایجان . وی پس از وفات عم خود قزل ارسلان در 587 هَ. ق . بجای او امارت یافت ، و چون در اول امر در لذات عیش منهمک گشت گرجستانیان پاره ای از نواحی مملکت اورا غارت و قسمتی را ضبط کردند. و عاقبت او دختر حاکم گرجستان را بزنی کرد و از مزاحمت آنان تا حدی بیاسود. در سال 620 حکام مراغه و اربل بکشور او تاختند واو بدستیاری آی تغمش فرمانروای همدان دشمنان را براند و بسنه ٔ 604 مراغه را تسخیر کرد و در سال 607 درگذشت و تخت و تاج ببرادر خویش مظفرالدین ازبک گذاشت .


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت تجیبی شاعر. رجوع به تجیبی شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) ابن یحیی ملقب به شدید. هفتمین پادشاه از بنی حفص به تونس (709 هَ . ق .).


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن ابراهیم یا ابوبکر ثانی .یازدهم از پادشاهان بنی حفص (718 تا 747 هَ . ق .).


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) ازرقی هروی حکیم زین الدین . رجوع به ازرقی مکنی به ابوبکر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) ایوب بن ابی تمیمه کیسان سِختیانی . راوی است که از انس و حسن روایت کند و ثوری و شعبه ازوی روایت آرند. وفات به سال 131 هَ . ق . بوده است .


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) پدر محمودارموی آذربایجانی صاحب کتاب مطالع معروف در منطق .


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) خباز بلدی موسوم به محمد. رجوع به خباز بلدی ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) رجوع به ابن قزمان ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) سمان باهلی ، ازهربن سعد بصری محدث . وفات او203 هَ . ق . بوده است .


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) علی بن حسن قهستانی . او عارض سپاه یمین الدوله محمودبن سبکتکین غزنویست .


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) علی بن محمد الخراسانی الصوفی . رجوع به سایح علوی ابوبکر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن ابی الدنیا. رجوع به ابن ابی الدنیا عبیداﷲبن محمد... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن ابی داود سجستانی . رجوع به ابن ابی داود ابوبکربن سلیمان ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن ابی رندقه . رجوع به ابن ابی رندقه شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن باجه محمد. رجوع به ابن باجه ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن باقلانی محمدبن طیب بن محمد بصری . رجوع به ابن باقلانی ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن جمالی . رجوع به ابن جمالی ابوبکر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن خیاط یحیی بن احمد. رجوع به ابن خیاط ابوبکر یحیی ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن رائق محمد امیرالامرا. رجوع به ابن رائق ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن زهر محمدبن عبدالملک . رجوع به ابن زهر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن زهر محمدبن مروان . رجوع به ابن زهر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن سراج محمدبن سری سهل نحوی . رجوع به ابن سراج محمد... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن سیف احمدبن عبداﷲبن سیف بن سعید. رجوع به ابن سیف ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن شاهویه محمدبن احمدبن علی . رجوع به ابن شاهویه ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن شهبه تقی الدین . رجوع به ابن شهبه قاضی تقی الدین ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن طفیل محمدبن عبدالملک اندلسی . رجوع به ابن طفیل ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن عاصم محمدبن محمدبن عاصم . رجوع به ابن عاصم قاضی الجماعه ابوبکر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن عطیه ٔ اندلسی . رجوع به ابن عطیه ابوبکر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن عمار محمد، شاعر اندلسی . رجوع به ابن عمار ابوبکر محمد... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن فقیه احمدبن محمد. رجوع به ابن فقیه همدانی ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن قریعه محمدبن عبدالرحمن . رجوع به ابن قریعه ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن قوطیه محمدبن عمر اندلسی . رجوع به ابن قوطیه ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن کامل احمدبن کامل بن خلف بن شجره . رجوع به ابن کامل احمد... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن کثیر عبداﷲ، یکی از قراء سبعه . رجوع به ابن کثیر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن لال احمدبن علی . رجوع به ابن لال ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن لبانه محمدبن عیسی . رجوع به ابن لبانه ابوبکر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن مردویه احمدبن موسی الاصفهانی . رجوع به ابن مردویه شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن مقسم محمدبن حسن . رجوع به ابن مقسم ابوبکر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن منذر. رجوع به ابن منذر ابوبکر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن نباته محمدبن محمدبن محمد. رجوع به ابن نباته قاضی جمال الدین ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن نقطه محمدبن عبدالغنی . رجوع به ابن نقطه ابوبکر... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن وحشیه احمد یا محمدبن علی . رجوع به ابن وحشیه ... شود.


ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت ابن العربی محمدبن عبداﷲ اندلسی . رجوع به ابن العربی ابوبکر محمد... شود.


دانشنامه عمومی

عبدالله بن ابی قحافه عثمان بن کعب تیمی قرشی ملقب به ابوبکر (به عربی: أبو بکر)، ابوبکر صدیق (گفته می شود محمد به وی این لقب را داده است) و ابن ابی قحافه (۱۱-۱۳ ه.ق) از نزدیک ترین صحابه و مشاوران محمد، پیامبر اسلام بود که پس از محمد به عنوان اولین خلیفه مسلمانان انتخاب شد. او از اولین کسانی بود که به پیامبر اسلام ایمان آورد. محمد هم چنین داماد ابوبکر بود. اهل سنت می گویند لقب صدیق از حدیثی گرفته شده که وقتی محمد داستان معراج خود را به ابوبکر گفت، ابوبکر بلافاصله به این داستان ایمان آورد و پذیرفت. شیعه سند این حدیث را قبول ندارد. ابوبکر احتمالاً مدت کوتاهی پس از سال ۵۷۰ میلادی به دنیا آمد و سه سال از محمد کوچکتر بود. نام مادر وی ام الخیر (سلمی) بنت صخر از قبیله تیم بود. نام های دیگری مانند عبدالله و عتیق (بنده آزاد شده) نیز به وی نسبت داده می شود. اما ارتباط این اسم ها به یکدیگر و مفهومشان دقیقاً مشخص نیست. به تعبیر محمد، نام عتیق به معنی آزاد شده از جهنم است.
ابوبکر دو سال و سه ماه و چند روز خلیفه مسلمانان بود.
شیعیان معتقد هستند در رویداد غدیر خم محمد، علی را به عنوان جانشین خود تعیین نمود لذا ابوبکر، عمر و عثمان را سزاوار حکومت پس از محمد نمی دانند.
اطلاعات زیادی در مورد ابوبکر پیش از گرویدنش به اسلام در دسترس نیست. جز اینکه وی تاجری بود با سرمایه ۴۰۰۰۰ درهم که نشان می دهد تجارت چندان بزرگی نداشته است و در منابع چیزی در مورد رفتنش به شام یا جای دیگر برای داد و ستد نیامده است. اما وی در نسب شناسی اعراب متبحر بود.

ابوبکر (ابهام زدایی). ابو بَکْر شهرت ویژهٔ ابوبکر صدیق صحابی و نخستین خلیفه است؛ ابوبکر کنیهٔ اینان است:
ابن درید
ابوبکر عتیق نیشابوری
ابوبکر کرجی
ابوبکر طوسی
ابوبکر شیرازی
ابن فقیه همدانی
ابن مهران
ابن السراج
طائع
ابوبکر بن سعد زنگی
ابوبکر باقلانی
ابوبکر محمد بن عباس خوارزمی
ابوبکر زین العابدین عبدالکلام
ابوبکر نام یا نو-نام افراد زیر است:
ابوبکر نام دوم/ نام پدر یا نام خانوادگی افراد زیر است:

دانشنامه آزاد فارسی

ابوبکر (مکه ۵۰ پیش از هجرت ـ مدینه ۱۳ق)
(ملقب به: صدّیق و عتیق) شهرت عبدالله بن ابی قُحافه، خلیفۀ اول از خلفای راشدین (حک: ۱۱ـ۱۳ق)، و از بزرگان صحابه و یاران پیامبر اسلام (ص). پدر و مادرش هر دو از قبیلۀ تَیم بودند. ابوبکر ۵۰ سال پیش از هجرت پیامبر در مکه به دنیا آمد. در جوانی به بازرگانی (بزازی) اشتغال داشت و از مردان ثروتمند بود. پس از بعثت رسول اکرم (ص)، از نخستین کسانی بود که دعوت پیامبر را پذیرفت. هم زمان با آزار و شکنجه مسلمانان توسط مشرکان، ابوبکر نیز شکنجه و زخمی شد. هنگامی که این آزارها با طرد بنی هاشم از مکه بالا گرفت، وی با اذن پیامبر مکه را به قصد مهاجرت به حبشه ترک کرد، ولی با پیشنهاد جِوار و حمایت یکی از منتفذان قریش به مکه بازگشت. وی با صَرف بخشی از دارایی خویش، هفت بَردۀ مسلمان ازجمله بلال را خرید و آزاد کرد. برجسته ترین حادثۀ زندگی ابوبکر در مکه، همراهی وی با حضرت رسول (ص) در هجرت به مدینه و پنهان شدن در غار ثور است. در صلح حدیبیه جزو تأییدکنندگان نظر پیامبر بود و نام او در صدر دیگر شهود ثبت شد. ابوبکر در لشکرکشی به سوی تبوک که حضرت علی (ع) برای حفظ مدینه در آن شرکت نداشت، علمدار بود، هرچند که جنگی رخ نداد. آخرین مأموریت ابوبکر و جمعی دیگر از بزرگان صحابه، به جز حضرت علی (ع)، در زمان حیات پیامبر اکرم (ص)، شرکت در سپاه اُسامة بن زید به قصد مؤتۀ شام بود که البته به دستور پیامبر عمل نکردند. پس از درگذشت پیامبر، هنگامی که هنوز علی بن ابی طالب (ع)، فضل بن عباس و برخی دیگر مشغول غسل و کفن ودفن پیکر رسول خدا بودند، سعد بن عباده، پیشوای خزرجیان، برخلاف حکم رسول اکرم (ص) در غدیر خم گروهی از انصار را در سَقیفۀ بنی ساعده جمع کرده بود و در فضایل انصار و اولویت آنان بر مهاجران در خلافت پیامبر سخن می گفت که ابوبکر، عمر خطاب و ابوعبیده جراح نیز به جمع آنان پیوستند. پس از یک روز مجادله، حاضران مجلس با تلاش­های عمر و برخلاف نظر رسول اکرم (ص) در غدیرخم، ابوبکر را به خلافت برگزیدند. یک روز پس از ماجرای سقیفه، ابوبکر برای بیعت عمومی به مسجد رفت. عمر مردم را به بیعت با ابوبکر فرمان داد، و آنان با ابوبکر بیعت کردند. با این که خلافت ابوبکر در آن مجلس قطعی شد، ولی گروهی از صحابه، مهاجر و انصار از بیعت با وی خودداری کردند. بنابر روایات معتبر شیعه و اهل سنت، حضرت علی تا هنگام رحلت حضرت فاطمه (س) از بیعت با ابوبکر خودداری کرد. از اقدامات ابوبکر در روزهای نخستین خلافت، مصادرۀ قهرآلود فدک از فاطمۀ زهرا (س) بود. اقدام رسمی و حکومتی ابوبکر پس از ضبط فدک، تجهیز سپاه اُسامه بود. او این کار را برای اجرای اوامر پیامبر ضروری دانست که در نهایت این لشکرکشی با پیروزی مسلمانان پایان یافت. از دیگر وقایع مهم دورۀ خلافت ابوبکر، جنگ با اهل ردّه (مرتدان عرب) بود که از دادن زکات امتناع می کردند. ابوبکر در مدت کوتاه خلافتش که بیشتر آن در جنگ و فتوحاتی در عراق و شام سپری شد، هیچ برنامه یا نظام مهمی بنا نکرد. وی می کوشید تا نشان دهد که حکومت او پیرو قرآن و سنت پیامبر (ص) است. البته وی هرگاه مصالح حکومت اقتضا می کرد، با اجتهاد به رأی مشکلات را از پیش پا برمی داشت. پس از ابوبکر، و با حمایت های از پیشِ او، عمر به خلافت رسید.

نقل قول ها

ابوبکر (وفات به سال ۶۳۴ میلادی) نخستین خلیفه مسلمانان پس از وفات پیامبر و از نزدیک ترین صحابه او. او را همچنین با لقب «ابوبکر صدیق» می شناسند. در طول زندگی محمد، از وی به عنوان نزدیکترین دوست محمد یاد می شد.
• «ای گروه انصار من سخن سفیهان و نابخردان شما را شنیدم و سزاوارترین کسی که باید به پیمان رسول خدا وفادار باشد شمایید. رسول خدا به سوی شما آمد و او را پناه دادید و یاری نمودید.» -> سخنان ابوبکر بعد از خطبه فدکیه
• «من هرگز بر مردی تقدم نمی جویم که خود شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم (درباره او) می فرمود: علی نزد من منزلتی را دارد که من آن منزلت را در پیشگاه پروردگارم دارم.» آگاه باشید که من کسی را که استحقاق ندارد کمک نمی کنم؛ نه با دست نه با زبان. اشاره به جایگاه علی -> سپس از منبر پایین آمد.
• «ای مردم همانامن اکنون حکمفرمای شما شدم، ولی نمی خواهم ازاین جهت که حکمفرما هستم خود را بهتراز شما بدانم، پس هرگاه درانجام امورتان خوب کارکردم، مرایاری کنید وهرگاه بدکارکردم، مرابه راه رست راهنمایی کنید، راستی امانت است (باید رعایت کرد) دروغ خیانت است (باید ازآن پرهیزکرد) هر ضعیف وناتوانی از شما نزد من قوی وتوانااست تاآنگاه که ان شاءالله حقش رااز ستمکار گرفته به او بازگردانم وبالعکس هر شخص قوی از شمانزد من ضعیف وناتوان خواهد بودتاآن که ان شاءالله حق ستمدیدگان راازاو بازستانم هر قومی که سستی نمایند و از جهاد در راه خدا دست بکشند، قطعاخداآنها را خوار وذلیل خواهد کرد. هرگاه فحشاء و معصیت در قومی شیوع یابد خداوند حتماآنهارا به بلای عام خود گرفتار خواهد ساخت. مرا فرمان برید مادام که خدا و رسول خدارا فرمان برم و هرگاه برخلاف حکم خدایا مخالف امر رسولش عمل نمایم، حق ندارم مرا فرمان برید.» -> اولین خطبهٔ ابوبکر، بعد از به خلافت رسیدن
• «مناجاتت با پروردگار برایت کافی است. او آنچه به تو وعده داده برآورده خواهد کرد و الله برای تو کافی است»خطاب به محمد بن عبدالله• «ای مردم! هرکس درمیان شما که محمد را می پرستید بداند که محمد مرده است، و هرکس از میان شما که الله را می پرستید پس بداند که الله زنده است، برای او مرگی وجود ندارد.»سخنرانی ابوبکر بعد از مرگ محمد، بخاری، جلد۲، ف. مناقب ابوبکر : Dawat-ul-Amir• «مطمئناً مرا با خود شیطانی است، (همچنان که با من است) پس من که خشمگین می شوم از من دور می شود.»در خطبه ای در زمان خلافتش؛ کنزالاعمال، ج. ۳، ص. ۱۳۶؛ طبرانی:المعجم الاوسط• «پیغمبر رحلت کرده بود و دیگر رسولی نخواهد آمد. پیشوای امت و دولت اسلامی درگذشته بود و باید جانشینی برایش پیدا کرد. حلقهٔ درونی صحابه محمد (البته در غیاب علی که مشغول مراسم کفن و دفن پیغمبر بود)، در این وضع اضطراری، ابوبکر؛ یکی از نخستین و سرشناس ترین کسانی را که اسلام آورده بود، از مبان خود برگزید. به روایت تذکره نویسان ابوبکر به خود لقب خلیفة داد که حائز ابهامی مناسب بود ودر زبان عربی مفهوم جانشین و نیز نایب را تواماً القا می کند. لقب ابوبکر به روایتی خلیفة الرسول الله و به روایت دیگری خلیفة الله بود که دعوی دوم واجد معانی ضمنی معتددی است. در هر حال شخص ابوبکر یا انتخاب کنندگان او در آن زمان چنین تصوراتی در سر نداشتند، ولی عمل بالبداههٔ آنان موجب پیدایش نهاد بزرگ خلافت شد؛ برترین مقام فرمانروایی جهان اسلام.» -> برنارد لوئیس، دربخش سوم کتاب «The Middle East:2000 years of history from the rise of christianity to the presant day
• «راستگویی و میانه روی ابوبکر، دین جدید (اسلام) را برقرار و تأیید کرد؛ و مثالی را برای دعوت کردن به دین اسلام مزین کرد .» -> ادوارد گیبون در Decline and Fall of the Roman Empire
• «قضاوت ابوبکر سالم و بی طرف بود. صحبت کردن دلپذیر او، و رفتار خوش برخورد و مهربانانهٔ او، وی را در بین قریش و تمام مکیان محبوب و مطلوب قرار داده بود. ایمان ابوبکر بزرگترین تضمین خلوص و و بی ریایی محمد در صدر اسلام بود. در واقع، ایمان ابوبکر، احساسات محمد را -در سراسر زندگی محمد- پیراست.» -> ویلیام مویر در Life of Muhammad
• «از سال ۶۲۲ تا ۶۳۲ ابوبکر مشاور ارشد محمد بود. جز این نقش های مهمی که وی ایفا کرد یکی حج گزاردن در مکه در سال ۶۳۱ و دیگری امامت (پیشنماز بودن) نماز در مکه، هنگام آخرین بیماری محمد .» -> ویلیام مونتگومری وات، در Encyclopedia Britannia, Vol. I, page 54, ۱۹۷۳
• «إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّـهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّـهَ مَعَنَا ۖ فَأَنزَلَ اللَّـهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَیٰ ۗ وَکَلِمَةُ اللَّـهِ هِیَ الْعُلْیَا ۗ وَاللَّـهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿۴۰﴾ سوره توبه»«اگر پیغمبر را یاری نکنید (خدا او را یاری می کند، همان گونه که قبلاً) خدا او را یاری کرد، بدان گاه که کافران او را (از مکّه) بیرون کردند، در حالی که (دو نفر بیشتر نبودند و) او دومین نفر بود (و ابوبکر همراهش و علی بجای پیغمبر خوابید تا جان پیغمبر در امان باشد و مهاجرت کند). هنگامی که آن دو در غار شدند (ابوبکر نگران شد که از سوی قریشیان گزندی رسد) در این هنگام پیغمبر خطاب به همراهش گفت: غم مخور که خدا با ما است (در این وقت بود که) خداوند آرامش خود را بهرهٔ او ساخت و او را با سپاهیانی (از فرشتگان در همان زمان و همچنین بعدها در جنگ بدر و حُنَین) یاری داد که شما آنان را نمی دیدید، و سرانجام سخن کافران را فروکشید (و شوکت و آئین آنان را از هم گسیخت) و سخن الهی پیوسته بالا بوده است (و نور توحید بر ظلمت کفر چیره شده است و مکتب آسمانی، مکتبهای زمینی را از میان برده است) و خدا باعزّت است (و هرکاری را می تواند بکند و) حکیم است (و کارها را بجا و از روی حکمت انجام می دهد)‏».• آیه چهل توبه• «وَسَیجَنَّبُهَا الْأَتْقَی الَّذِی یؤْتِی مَالَهُ یتَزَکَّی»• و بزودی با تقواترین مردم از آن دور داشته می شود. همان کس (اشاره به ابوبکر) که مال خود را می بخشد تا پاک شود».لیل / ۱۸• «لَقَدْ رَضِی اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یبَایعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ»• «خداوند از مؤمنان- هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند (از جمله ابوبکر)- راضی و خشنود شد».فتح / ۱۸• «که خورشید بعد از رسولان مه/نتابید بر کس ز بوبکر به.» -> فردوسی، شاهنامه، بخش «گفتار اندر ستایش پیغمبر»
• «ای یار غار سیّد و صدّیق و راه بر//مجموعه فضائل و گنجینه صفا.» -> سعدی
• «نخستین ابوبکر پیر مرید/عمر پنجه بر پیچ دیو مرید/خردمند عثمان شب زنده دار/چهارم علی شاه دلدل سوار. (بوستان/در نیایش خداوند/فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام)» -> سعدی
• «ای یار غار سیّد و صدّیق و راه بر/مجموعه فضائل و گنجینه صفا/مردان قدم به صحبت یاران نهاده اند. لیکن نه هم چنان که تو در کام اژدها.» -> سعدی بوستان سعدی، آغاز قصائد فارسی
• «دین حق را زابتدا زرسول /جز ابوبکر کس نکرد قول/هر چه پیغمبرش زحق گفته /کرده باور زصدق و پذرفته/جسم او همچو روح صافی بود /با همه کس به طبع وافی بود/مشرق آفتاب صدق، دلش اثر لطف ایزد آب و گلش/محرم راز حضرت نبوی /عاشق نور روی مصطفوی.» -> سنایی غزنوی، در طریق التحقیق، بخش «مدح امیرالمؤمنین ابوبکر»
• «ابوبکر آن که شد یارش، رفیق غار و غمخوارش / چو بلبل مست گلذارش، زشوقش واله و شیدا//زصدقش صدق درحیرت، بشرجسم ملک سیرت / همه جود و همه غیرت، که قرآن گویدش أتقی.» -> ناشناس
• «از عمر عالمی منوّر شد/همه آفاق پر زمنبر شد.» -> سنایی غزنوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] نام ابوبکر عبدالله بن عثمان ابن عامر است و او را برای زیباییش "عتیق" می گفتند.
در مورد زمان اسلام آوردن او بین روایات اهل سنت اختلاف است. با توجه به قطعی بودن عنوان اولین مرد مسلمان برای حضرت امام علی علیه السلام، برخی از منابع سعی نموده اند با نقل روایاتی او را اولین مرد بالغ مسلمان نشان دهند (چرا که امام علی علیه السلام در هنگام ایمان آوردن بیش از ده سال نداشت) اما در روایتی محمد بن سعد از پدر خود نقل می کند که پیش از ابوبکر بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند.
برجسته ترین حادثه زندگی ابوبکر همراهی با پیامبر در هجرت به مدینه و پنهان شدن در غار ثور است. وقتی پیامبر از طریق وحی از توطئه قتل خویش آگاه شد، تصمیم به هجرت به مدینه گرفت که در ابتدای راه به ابوبکر برخورد و به اتفاق او از مکه خارج شد. در پی تعقیب مکیان، ابوبکر ترسیده بود اما پیامبر وی را آرام کرد. اهل سنت برای همراهی ابوبکر با پیامبر در هجرت به مدینه به ویژه اقامت چند روز در غار ثور اهمیت بسیار قائل شده اند.
اما مفسران شیعه و برخی از اهل سنت با توجه به جمله «لاتحزن» در آیه 40 سوره توبه (که اشاره دارد به توصیه پیامبر به ابوبکر مبنی بر نترسیدن از چیزی) بر این باورند که این همراهی ابوبکر تصادفی بوده و با توجه به هراس و وحشت او، فضیلتی برای وی به شمار نمی آید.
وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ابوبکر به قبا رسیدند، ابوبکر اصرار کرد بی درنگ رهسپار شهر مدینه شوند ولی پیامبر مدتی برای رسیدن پسرعموی خود، علی بن ابی طالب به انتظار نشست. این امر بر ابوبکر گران آمد، پیامبر را رها کرد و خود تنها به مدینه رفت و در محله سنح مدینه به منزل خارجه بن زید اقامت کرد.
ابوبکر شخصیت سیاسی یا نظامی شناخته شده ای نداشت و در تحولات نظامی دوران ده ساله مدینه، خاطره ویژه ای از مبارزه و جنگجویی وی بر جای نمانده است. وی با عمر بن خطاب عقد اخوت داشت و بعدها به همراه او و ابوعبیده جراح توانستند خلافت را در اختیار بگیرد. عمر قائم مقام شد و ابوعبیده فرمانده نیروهای نظامی گردید! و در حقیقت یک کودتای سه نفره، قدرت را تقسیم و برای خود تثبیت کرد.
علی رغم آن که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چند ماه قبل از وفات خود در واقعه غدیر خم به فرمان الهی از مردم برای امام علی علیه السلام بیعت گرفتند، بلافاصله پس از رحلت آن حضرت و در حالی که اهل بیت و عده ای از صحابه سرگرم تجهیز جنازه شریف پیامبر بودند، عده دیگری از مسلمانان - از هر دو گروه انصار و مهاجرین - در محلی به نام «سقیفه بنی ساعده» جمع شدند و بدون توجه به تعیین الهی، پیرامون تعیین جانشین پیغمبر به مذاکره وجدال پرداختند. و نهایتاً ابوبکر را به جانشینی پیامبر تعیین نمودند.

[ویکی فقه] ابوبکر (ابهام زدایی). ابوبکر ممکن است اسم و یا کنیه برای اشخاص ذیل باشد: • ابوبکر بن ابی قحافه، از صحابه پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)• ابوبکر آجری، ابوبکر محمد بن حسین بن عبدالله آجُرّی، (ح ۲۸۰ـ۳۶۰ق/۸۹۳ ـ۹۷۱م)، فقیه و محدث• ابوبکر ابن انباری، ادیب ، نحوی ، لغت شناس ، مفسّر و عالم به علم قرائات • ابوبکر ابن اهدل، زاهد، مدرس ، مفتی و شاعر• ابوبکر ابن حداد، فقیه و قاضی شافعی • ابوبکر محمد ابن خیاط، محدث و نحوی سمرقندی • ابوبکر ابن داود، فقیه ظاهری ، ادیب ، شاعر و گردآورنده جُنگی از سروده های عاشقانه • ابوبکر ابن سیدالناس، فقیه ، محدث ، مورخ و ادیب اندلسی• ابوبکر ابن عاصم، ادیب و فقیه مالکی • ابوبکر ابن عربی، فقیه مالکی و محدث نامدار اندلس • ابوبکر ابهری، زاهد، عارف و عالم• ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق همدانی، ابن فقیه، ابوبکر، احمد بن محمد بن اسحاق، معروف به ابن فقیه همدانی، جغرافی دان قرن سوم هجری• ابوبکر اسحاق ملتانی، صوفی و فقیه حنفی شبه قارۀ هند• ابوبکر اسماعیلی، محدث و فقیه شافعی • ابوبکر اصم، فقیه، متکلم و مفسر معتزلی• ابوبکر باقلانی، از بزرگان متکلمان اشعری و از حامیان بزرگ عقاید اهل سنت• ابوبکر بالسی، معروف به ابن قوام (۵۸۴-۶۵۸ق/۱۱۸۸-۱۲۶۰م)، از عارفان و زاهدان شام• ابوبکر بردعی، فقیه اصولی، از خوارج قرن سوم و چهارم• ابوبکر بردیجی، محدث، فقیه و رجالی قرن سوم و چهارم• ابوبکر برقانی، محدّث، نحوی، و فقیه مکتب شافعی• ابوبکر بطلیوسی، ادیب، لغوی و نحوی سده پنجم/ یازدهم هجری• ابوبکر بن حزم، از محدثان تابعین ، قاضی و والی مدینه در دورۀ خلافت مروانیان• ابوبکر بن حسن، یکی از شهدای کربلا و از فرزندان امام حسن (علیه السلام)• ابوبکر بن حسین، از فرزندان امام حسین (علیه السلام) و از شهدای کربلا• ابوبکر بن علی، از فرزندان امام علی (علیه السلام) و از شهدای کربلا• ابوبکر بن عیاش، یکی از دو تن راوی قرائت کوفی عاصم و از اصحاب حدیث• ابوبکر بن محمد حصنی، محدّث و زاهد و فقیه شافعی قرن هشتم و نهم• ابوبکر تایبادی، عارف ایرانی قرن هشتم• ابوبکر جصاص، فقیه ، محدّث و مفسر بزرگ حنفی قرن چهارم • ابوبکر جوزقی، محدّث شافعی قرن چهارم • ابوبکر جومی، عالم، مبلغ و مفتی بزرگ نیجریه در قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی• ابوبکر حدادی، فقیه و زاهد حنفی قرن هشتم• ابوبکر حصنی، محدّث و زاهد و فقیه شافعی قرن هشتم و نهم• ابوبکر خرائطی، معروف به ابوبکر الخرائطی از علمای اهل سنت• ابوبکر خلال، عالم و فقیه حنبلی قرن سوم و یکی از مهم ترین تدوین کنندگان آرای فقهی ـ کلامی احمد بن حنبل• ابوبکر خوارزمی، ادیب، کاتب و شاعر سدۀ چهارم• ابوبکر سجستانی، مفسر، ادیب و مؤلف در زمینۀ غریب القرآن• ابوبکر شبلی، ملقب به تاج الصوفیه، عارف و فقیه و شاعر قرن سوم و چهارم• ابوبکر شیبانی جوزقی، محدّث شافعی قرن چهارم • ابوبکر صنهاجی بیذق، نویسنده خاطراتی درباره نخستین دوره های تاریخ موحّدون• ابوبکر طمستانی، از عرفای مشهور سدۀ ۴ق (د پس از ۳۴۰ق/۹۵۱م)• ابوبکر فراء، عارف و صوفی• ابوبکر کتانی، عارف اهل بغداد در سدۀ سوم• ابوبکر کلاباذی، محدّث و صوفی قرن چهارم• ابوبکر محمد ابن منذر، فقیه ، محدث و مفسر مکی• ابوبکر واسطی، مشهور به ابن فرغانی، از مشایخ مشهور صوفیه در قرن چهارم هجری• ابوبکر وراق، عارف بزرگ ایرانی سده ۳ق• ابن عطاش ابوبکر احمد بن عبداللّه اصفهانی، از محدّثان قرن چهارم هجری در اصفهان• ابن عطاش ابوبکر احمد بن محمد اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری در اصفهان
...

[ویکی فقه] ابوبکر (قرآن). ابوبکر، عبدالله بن عثمان (ابی قحافه) از قریش، تیره بنی تمیم است.
مفسران عامه و خاصه، آیه ۴۰ توبه (آیه غار) را در شان وی دانسته اند. افزون بر آن، کتاب های تفسیری اهل سنت، آیات بسیاری را درباره ابوبکر دانسته اند که بیش تر آن ها از باب تطبیق است؛ چنان که برخی از دانشوران خود اهل سنت قائلند که در آن ها غلو و مبالغه بسیاری صورت گرفته و احادیث جعلی متعددی وارد شده است. بزرگان شیعه نیز به نقد عمده فضایل ابوبکر به شیوه رجالی و با استناد به منابع اهل سنت و نیز به شیوه کلامی پرداخته اند. آیاتی دیگر نیز درباره وی دانسته شده است.

پیشنهاد کاربران

ابوبکر به اینجا تغییر مسیر داده می شود. برای دیگر کاربردها به صفحهٔ ابوبکر ( ابهام زدایی ) مراجعه کنید.
از مذاهب اسلام
اهل سنت
مذاهب فقهی
حنفی · مالکی · شافعی · حنبلی
مذاهب کلامی
ماتریدی · اشعری · اثری · معتزلی
جنبش های فکری اهل سنت
دیوبندی · بریلوی · سلفی
ارکان دین اسلام
نماز · روزه · شهادت · زکات · حج
خلفای راشدین
ابوبکر · عمر · عثمان · علی
صحابه
سعید بن زید · زبیر · طلحه
سعد بن ابی وقاص · عبدالرحمن بن عوف
ابوعبیده جراح
مبانی فقه
قرآن · سنت · اجماع · قیاس · اجتهاد
کتب حدیث
صحیح بخاری · صحیح مسلم · سنن نسائی
سنن ابوداوود · سنن ترمذی· سنن ابن ماجه
الموطأ
مکان های مقدس
مکه · مدینه
بیت المقدس
این جعبه: نمایش • بحث • ویرایش
نقاشی از ابوبکر
عبدالله بن ابی قحافه عثمان بن کعب تیمی قرشی ملقب به ابوبکر ( به عربی: أبو بکر ) و یا ابوبکر صدیق، از نزدیک ترین صحابه و مشاوران محمد[۱]، پیامبر اسلام بود که پس از محمد به عنوان اولین خلیفه مسلمانان انتخاب شد. او از اولین کسانی بود که به پیامبر اسلام ایمان آورد. [۲] محمد هم چنین داماد ابوبکر بود.
در واقعه توطئه قتل محمد در مکه که به هجرت محمد مشهور شد، به همراه محمد از شهر مکه به یثرب مهاجرت کرد، که در سال ۶۲۲ میلادی/۱ قمری صورت گرفت. این هجرت مبداء تاریخ مسلمانان شد. در طول زندگی محمد، از ابوبکر به عنوان یار نزدیک و مشاور مورد اعتماد محمد یاد می شد. [۲] محمد برای اولین بار، لقب «صدیق» را به ابوبکر داد. [۳] پس از مرگ محمد در سال ۶۳۲ پس از میلاد، وی از سوی صحابه، به عنوان خلیفه مسلمین بر منصب خلافت برگزیده شد. اهل سنت از وی به عنوان اولین خلیفه از چهار خلیفه مسلمین که به «خلفای راشدین» معروف هستند، یاد می کنند. در دوران خلافت، وی در جنگ های موسوم به ردة، با دین برگشتگان و اقوام عربی که پس از مرگ محمد سر به شورش گذاشته بودند پرداخت و با شکست آن ها، شریعت اسلامی را در کل جزیره عرب برقرار کرد. در طول خلافتش، سرزمین های سوریه و عراق به امپراطوری اسلامی افزوده شد. ابوبکر پس از حدود دو سال و سه ماه خلافت، در سال ۱۳ هجری ( ۶۳۴ میلادی ) درگذشت. وی پیش از مرگ عمر بن خطاب را به عنوان خلیفه بعدی مسلمین برگزید. ابوبکر اولین خلیفه از خلفای راشدین است.
محتویات [نهفتن]
۱ خانواده
۲ چگونگی گرویدن به اسلام
۳ چگونگی رسیدن به خلافت
۴ جُستارهای وابسته
۵ پانویس
۶ منابع
خانواده
در خانواده ابوبکر سه نسل صحابه محمد بودند، پدر ابوبکر، خود ابوبکر و پسرش. وی در هنگامی که اسلام را پذیرفت، در حدود ۴۰ سال داشت. [۴] ابوبکر هم چنین پدرزن محمد و پدر عایشه، همسر محمد بود. دیگر دختر وی اسماء بنت ابی بکر همسر زید از صحابه محمد بود که پس از مرگ زید به همسری علی، چهارمین خلیفه و امام اول شیعیان درآمد.
چگونگی گرویدن به اسلام
به دلیل سن کم علی در هنگام ظهور اسلام برخی منابع از ابوبکر به عنوان اولین مرد بالغی که دعوت محمد را پذیرفت و مسلمان شد نام می برند. [۵][۶] گرچه برخی دیگر از منابع از شخصی به نام زید بن حارثه به عنوان اولین مرد بالغ ایمان آورنده به محمد نیز یاد می کنند و واقعیت این است که به صریح کتب تاریخی ، قبل از وی حداقل چهل نفر اسلام آورده بودند و حتی این موضوع توسط پسر وی " محمد بن ابوبکر " نیز تصریح گردیده است و بیان این موضوع غیر واقعی تنها برای فضیلت تراشی برای وی بوده است [۷]
چگونگی رسیدن به خلافت
بعد از درگذشت محمد در تاریخ دوشنبه ۲۸ صفر، یازدهم هجری قمری تعدادی از مهاجرین در سقیفه بنی ساعده جمع شده بودند. زبیر، علی بن ابیطالب و یاران او در خانه فاطمه جمع بودند. عده ای از مهاجرین از جمله ابابکر و عمر که از این اجتماع مطلع گشتند و خود را به آنجا رساندند. در اجتماع سقیفه مهاجرین، سعد بن عباده از صحابه بزرگ پیامبر و رئیس عشیره بنی ساعده و خزرجیان در حالتی مریض در وسط جمعیت بود و تمام خزرجیان نیز جمع بودند. [۸]
بحث بالا گرفت و ابتدا هر گروه فضیلتی از خویش بیان می کرد و خود را از گروه دیگر به امر خلافت محق تر می دانست. یکی از انصار از فضایل انصار گفت و ابوبکر در سخنرانی خود با قبول فضایل مهاجرین عنوان نمود که اعراب پس از فوت محمد تنها از فردی از قبیله خود پیامبر اطاعت خواهند نمود و انصار نمی توانند جامعه ای که محمد به وجود آورده اند را حفظ نماید. بعد از آن که این کار نتیجه نداد ابوبکر از هر دو گروه خواست تا از اختلاف دوری کنند و به عمر و ابوعبیده ابن الجراح اشاره کرد و از جمع خواست تا با یکی از آن دو بیعت کنند. در این لحظه عمر گفت که با وجود شخصی چون تو بر ما سزاوار نیست که خلیفهٔ مسلمین شویم. [۸]
سپس این هنگام حباب ابن منذر از انصار و از مجاهدین بدر پیشنهاد داد که دو امیر یکی از انصار و دیگری از مهاجرین انتخاب شوند. بعد از آنکه سر و صدا و هیجان گروه خوابید عمر از ابوبکر خواست که دستش را جلو بیاورد و با او بیعت نمود. بدنبال او سایر مهاجرین و انصار نیز با ابوبکر بیعت نمودند. سقیفه هنگامی کاملاً به نفع ابوبکر شد که بنی اسلمیان که شاخه ای از خزرجیان بودند در تعدادی زیاد به مدینه آمدند و با ابوبکر بیعت کردند. بنی اسلمیان عشیره ای بودند که عشق و وفاداری آنها به محمد زبانزد بود وبه خاطر همین توسط پیامبر به آنها نیز عنوان مهاجرین اطلاق شد. بنی اسلم دشمنی دیرین با انصار داشتند. آنها حتی با اشاره عمر به سعد بن عباده که با ابوبکر بیعت نکرده بود درگیر شدند. [۸]
جُستارهای وابسته
اهل سنت
اسلام
سقیفه
غدیرخم
پانویس
↑ Abū Bakr, Encyclopædia Britannica
↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «پروژه تاریخچه اسلام» ‎ ( انگلیسی ) ‎. دانشگاه پرینستون.
↑ Juan Eduardo Campo, "Encyclopedia of Islam", Infobase Pub . . .

همانطور که حضرت علی و فرزندانش مورد احترام
هستند، به دیگر خلفا و اصحاب پیامبر اسلام ص
هم باید احترام گذاشت، به همسران پیامبر هم *باید*
احترام گذاشت و میانشان تبعیض قائل نشد،
اگر مسلمان هستیم و پیرو پیامبر ص باید بدانیم نباید
به ادیان و مذاهب افراد توهین کرد، ، ، ،
و مهمتر از همه به مقدسات یکدیگر
حضرات ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و. . . برای اهل سنت اشخاص با احترام و عزیزی هستند، پس نباید به آنها
ناسزا گفت، آنان دوستان خدا و یاران پیامبر بوده اند

تا کی در جهل و نادانی بسر میبرید؟
تا کی آتش سوزان جهنم را برای خود می خرید؟
لا تعقلون؟
اندیشه نمیکنید؟
به روز سختی که تک تک شما برای رد شدن از پل صراط
باید از این بزرگواران عذر خواهی کنید، نمی اندیشید؟

پس از این همه لعن و نفرینی که کرده اید، آیا
روی نگاه کردن به چهرشان دارید؟
خداوند انسان هارا از لعن و نفرین منع کرده است
پس چطور میتوانید باز آنچه را که خدا منع کرده است
به زبان بیاورید؟

به فکر روز سختی باشید که همه به صف ایستادند
تا تکلیفشان مشخص شود و شما حتی آرزو میکنید
تا کارهایتان نزد دیگران اعلام نشود تا خوار نشوید
آنگاه است که از کرده ی خود پشیمانید و راه بازگشتی
نیست، خداوند به شما بشارت آن روز را داده است
برای آن روز آماده شوید
هرکس در قبر خویش میخوابد، پس کسی را برای
گناهان کرده و نا کرده اش سرزنش نکنید.
کس چه داند؟ شاید او از شما نزد خداوند با ارزش
تر باشد؟!!!. . .


کلمات دیگر: