مترادف طائف : اسم، طواف کننده، طواف گر، شبگرد، عسس، میرشب
طائف
مترادف طائف : اسم، طواف کننده، طواف گر، شبگرد، عسس، میرشب
فارسی به انگلیسی
one who performs the rites of circumambulation at Ka'beh
فرهنگ اسم ها
اسم: طائف (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: tā’ef) (فارسی: طائف) (انگلیسی: taef)
معنی: طواف کننده، ( اَعلام ) شهر تابستانی عربستان سعودی در غرب آن کشور
معنی: طواف کننده، ( اَعلام ) شهر تابستانی عربستان سعودی در غرب آن کشور
مترادف و متضاد
اسم
طوافکننده، طوافگر
شبگرد، عسس، میرشب
فرهنگ فارسی
شهریست در حجاز جنوبیدر ۱۲ فرسنگی مشرق مکه : دارای ۴٠٠٠٠ تن سکنه : محصول عمده انگور گواراست و مویز آن مورد مثل است . توضیح در قدیم شهری بود از بلاد ثقف در وادیی که ابتدای آن از [ لقیم ] و انتهای آن تا [ وهیط ] - که دو دهند - بوده .
طوف کننده، طواف کننده، کسی که گردجائی بگردد، عسس، شبگرد
۱ - طواف کننده . ۲ - شبگرد عسس .
طوف کننده، طواف کننده، کسی که گردجائی بگردد، عسس، شبگرد
۱ - طواف کننده . ۲ - شبگرد عسس .
فرهنگ معین
(یِ ) [ ع . طائف ] (اِفا. ) ۱ - طواف - کننده . ۲ - شبگرد.
لغت نامه دهخدا
طائف . [ ءِ ] (اِخ ) نام شهر و بلاد ثقیف در وادئی که ابتداء آن از لقیم و انتهاء آن تا وهط که دو ده اند باشد. وجه تسمیه ٔ آن بطائف آن است که طواف کرده است بر آب در طوفان . یا آنکه جبرئیل علیه السلام آن را طواف داده است بر خانه ٔ کعبه . یا آنکه طائف قبلاً در ناحیه ٔ شامات بوده و بعداً به مشیت الهی به حجاز نقل شد بر حسب دعای حضرت ابراهیم علیه السلام . یا برای آنکه مردی از طایفه ٔ صدف خونی کرد در حضرموت و به وج فرار کردو با مسعودتن معتب هم عهد گردید و چون مالدار بود، گفت آیا مایل هستید برای شما طوفی بنا کنم که شما را از زیان تازیان پناه باشد. گفتند آری . سپس طوف را بنا کرد و آن عبارت است از دیواری که محیط به اوست . (نقل به معنی از منتهی الارب ). شهرکی است خرد بعربستان بر دامن کوه . و از وی ادیم خیزد. (حدود العالم ). نام محل و شهری در حجاز، در قسمت شرقی مکه :
ز پرمایه چیزی که آید به دست
ز روم و ز طائف همه هرچه هست .
و رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 7240، 246، 254، 261، 295، 305، 479 و تاریخ سیستان ص 71 شود. از بلاد حجاز. و مقام عشیره ٔ ثقیف و دوازده فرسنگ تا مکه ٔ معظمه فاصله دارد. این شهر عبارت است از دو محله . یکی بنام طائف ثقیف و دیگری بنام وهط. ما بین دو محله ٔ نامبرده رودی جاری است که محل شست و شوی چرم است . در قدیم این شهر را وج ّ می نامیدند. پس از آنکه در اطراف آن حصار کشیدند طائف نامیده شد. ناحیه ای است دارای خرمابن و رز و مزارع ورودها. در پشت کوه غزوان و این ناحیت را پشته ای است بمسافت یکروزه راه برای کسی که عازم مکه باشد و برای بازگردندگان از مکه نصف روز. فراخنای این پشته طوری است که سه شتر با بار از آن گذرد. (مراصد الاطلاع ) :
سیاره درآهنگ او حیران ز بس نیرنگ او
در تاختن فرسنگ او از حد طائف تاختن .
مدار مکه بر ارتفاعات طائف است و طائف نزدیک کوه غزوان افتاده است و بر آن کوه برف و یخ میباشد و در ملک عرب [ برف در ] غیر آنجا نبود. و هوای طائف بسبب آن کوه خوش است . و اثمارش نیکوو بسیار است . (نزهة القلوب ص 2).
ز پرمایه چیزی که آید به دست
ز روم و ز طائف همه هرچه هست .
فردوسی .
و رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 7240، 246، 254، 261، 295، 305، 479 و تاریخ سیستان ص 71 شود. از بلاد حجاز. و مقام عشیره ٔ ثقیف و دوازده فرسنگ تا مکه ٔ معظمه فاصله دارد. این شهر عبارت است از دو محله . یکی بنام طائف ثقیف و دیگری بنام وهط. ما بین دو محله ٔ نامبرده رودی جاری است که محل شست و شوی چرم است . در قدیم این شهر را وج ّ می نامیدند. پس از آنکه در اطراف آن حصار کشیدند طائف نامیده شد. ناحیه ای است دارای خرمابن و رز و مزارع ورودها. در پشت کوه غزوان و این ناحیت را پشته ای است بمسافت یکروزه راه برای کسی که عازم مکه باشد و برای بازگردندگان از مکه نصف روز. فراخنای این پشته طوری است که سه شتر با بار از آن گذرد. (مراصد الاطلاع ) :
سیاره درآهنگ او حیران ز بس نیرنگ او
در تاختن فرسنگ او از حد طائف تاختن .
امیر معزی .
مدار مکه بر ارتفاعات طائف است و طائف نزدیک کوه غزوان افتاده است و بر آن کوه برف و یخ میباشد و در ملک عرب [ برف در ] غیر آنجا نبود. و هوای طائف بسبب آن کوه خوش است . و اثمارش نیکوو بسیار است . (نزهة القلوب ص 2).
طائف . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) پاسبان شب . عسس . شبگرد. (منتهی الارب ). || خانه ٔ کمان که مابین گوشه و ابهر است و یا نزدیک عظم ذراع از کبد قوس . (تاج العروس ) (منتهی الارب ). || گاو نر که نزدیک طرف خرمن باشد. || سنگ از کوه بیرون جسته . || خادم که بنرمی و عنایت خدمت کند. (منتهی الارب ). || طوف کننده . (آنندراج ). || خیال که در خواب کنند. || وسوسه . || خشم . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
طایف . [ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به طایفا شود.
طایف . [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به طائف شود.
طایف. [ ی ِ ] ( ع ص ) رجوع به طائف شود.
طایف. [ ی ِ ] ( اِخ ) رجوع به طایفا شود.
طایف. [ ی ِ ] ( اِخ ) رجوع به طایفا شود.
طائف. [ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) پاسبان شب. عسس. شبگرد. ( منتهی الارب ). || خانه کمان که مابین گوشه و ابهر است و یا نزدیک عظم ذراع از کبد قوس. ( تاج العروس ) ( منتهی الارب ). || گاو نر که نزدیک طرف خرمن باشد. || سنگ از کوه بیرون جسته. || خادم که بنرمی و عنایت خدمت کند. ( منتهی الارب ). || طوف کننده. ( آنندراج ). || خیال که در خواب کنند. || وسوسه. || خشم. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
طائف. [ ءِ ] ( اِخ ) نام شهر و بلاد ثقیف در وادئی که ابتداء آن از لقیم و انتهاء آن تا وهط که دو ده اند باشد. وجه تسمیه آن بطائف آن است که طواف کرده است بر آب در طوفان. یا آنکه جبرئیل علیه السلام آن را طواف داده است بر خانه کعبه. یا آنکه طائف قبلاً در ناحیه شامات بوده و بعداً به مشیت الهی به حجاز نقل شد بر حسب دعای حضرت ابراهیم علیه السلام. یا برای آنکه مردی از طایفه صدف خونی کرد در حضرموت و به وج فرار کردو با مسعودتن معتب هم عهد گردید و چون مالدار بود، گفت آیا مایل هستید برای شما طوفی بنا کنم که شما را از زیان تازیان پناه باشد. گفتند آری. سپس طوف را بنا کرد و آن عبارت است از دیواری که محیط به اوست. ( نقل به معنی از منتهی الارب ). شهرکی است خرد بعربستان بر دامن کوه. و از وی ادیم خیزد. ( حدود العالم ). نام محل و شهری در حجاز، در قسمت شرقی مکه :
ز پرمایه چیزی که آید به دست
ز روم و ز طائف همه هرچه هست.
سیاره درآهنگ او حیران ز بس نیرنگ او
در تاختن فرسنگ او از حد طائف تاختن.
طائف. [ ءِ ] ( اِخ ) نام شهر و بلاد ثقیف در وادئی که ابتداء آن از لقیم و انتهاء آن تا وهط که دو ده اند باشد. وجه تسمیه آن بطائف آن است که طواف کرده است بر آب در طوفان. یا آنکه جبرئیل علیه السلام آن را طواف داده است بر خانه کعبه. یا آنکه طائف قبلاً در ناحیه شامات بوده و بعداً به مشیت الهی به حجاز نقل شد بر حسب دعای حضرت ابراهیم علیه السلام. یا برای آنکه مردی از طایفه صدف خونی کرد در حضرموت و به وج فرار کردو با مسعودتن معتب هم عهد گردید و چون مالدار بود، گفت آیا مایل هستید برای شما طوفی بنا کنم که شما را از زیان تازیان پناه باشد. گفتند آری. سپس طوف را بنا کرد و آن عبارت است از دیواری که محیط به اوست. ( نقل به معنی از منتهی الارب ). شهرکی است خرد بعربستان بر دامن کوه. و از وی ادیم خیزد. ( حدود العالم ). نام محل و شهری در حجاز، در قسمت شرقی مکه :
ز پرمایه چیزی که آید به دست
ز روم و ز طائف همه هرچه هست.
فردوسی.
و رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 7240، 246، 254، 261، 295، 305، 479 و تاریخ سیستان ص 71 شود. از بلاد حجاز. و مقام عشیره ثقیف و دوازده فرسنگ تا مکه معظمه فاصله دارد. این شهر عبارت است از دو محله. یکی بنام طائف ثقیف و دیگری بنام وهط. ما بین دو محله نامبرده رودی جاری است که محل شست و شوی چرم است. در قدیم این شهر را وج می نامیدند. پس از آنکه در اطراف آن حصار کشیدند طائف نامیده شد. ناحیه ای است دارای خرمابن و رز و مزارع ورودها. در پشت کوه غزوان و این ناحیت را پشته ای است بمسافت یکروزه راه برای کسی که عازم مکه باشد و برای بازگردندگان از مکه نصف روز. فراخنای این پشته طوری است که سه شتر با بار از آن گذرد. ( مراصد الاطلاع ) : سیاره درآهنگ او حیران ز بس نیرنگ او
در تاختن فرسنگ او از حد طائف تاختن.
امیر معزی.
مدار مکه بر ارتفاعات طائف است و طائف نزدیک کوه غزوان افتاده است و بر آن کوه برف و یخ میباشد و در ملک عرب [ برف در ] غیر آنجا نبود. و هوای طائف بسبب آن کوه خوش است. و اثمارش نیکوو بسیار است. ( نزهة القلوب ص 2 ).فرهنگ عمید
طواف کننده.
دانشنامه عمومی
طائف (به عربی: الطائف) شهری در استان مکه کشور عربستان سعودی است.
طائف ۱٬۸۷۹ متر ارتفاع و ۵۲۱٬۲۷۳ نفر (سرشماری ۲۰۰۴) جمعیت دارد
این شهر در دوران جاهلیت مقر لات خدای اعراب بت پرست بود و امروزه به واسطه قرار داشتن آرامگاه عبدالله بن عباس و دو فرزند محمد بن عبدالله در آن مکانی مورد احترام برای مسلمانان است.
معاهده طائف در سال ۱۹۳۴ که به جنگ عربستان و یمن پایان داد، در این شهر به امضاء رسید.
این شهر اصلی ترین تفریح گاه تابستانی کشور است و خانواده سلطنتی سعودی به طور سنتی در گرم ترین ماه های سال به آن کوچ می کنند.
طائف در مرکز یک ناحیه کشاورزی قرار گرفته که انگور و عسل آن معروف است.
طائف ۱٬۸۷۹ متر ارتفاع و ۵۲۱٬۲۷۳ نفر (سرشماری ۲۰۰۴) جمعیت دارد
این شهر در دوران جاهلیت مقر لات خدای اعراب بت پرست بود و امروزه به واسطه قرار داشتن آرامگاه عبدالله بن عباس و دو فرزند محمد بن عبدالله در آن مکانی مورد احترام برای مسلمانان است.
معاهده طائف در سال ۱۹۳۴ که به جنگ عربستان و یمن پایان داد، در این شهر به امضاء رسید.
این شهر اصلی ترین تفریح گاه تابستانی کشور است و خانواده سلطنتی سعودی به طور سنتی در گرم ترین ماه های سال به آن کوچ می کنند.
طائف در مرکز یک ناحیه کشاورزی قرار گرفته که انگور و عسل آن معروف است.
wiki: طائف
دانشنامه آزاد فارسی
طائِف
قصر شبرا در طائف
شهری در حجاز، در ۱۲۰کیلومتری جنوب شرقی مکه، واقع در عربستان سعودی، با ۴۱۰هزار نفر جمعیت (۱۹۹۱). چهارمین شهر بزرگ عربستان و در مسیر جادۀ ریاض به مکه است. ارتفاعش از سطح دریا ۱۶۸۰ متر، و شهری خوش آب وهوا و خوش منظره است. زمین های حاصل خیز و آب فراوان، آن را مستعد کشاورزی کرده و محصولاتش گندم، انواع میوه، به ویژه انگور و انار، و نیز سبزی های خوردنی است. پایتخت تابستانی عربستان سعودی شمرده می شود و شاه و شاهزادگان و دولتمندان عربستان در آن جا کاخ ها و کوشک های بزرگ و زیبا دارند. پیش از اسلام مرکز قبیلۀ ثقیف بود. تاجران ثقیف و قُرَیش نزد خسرو انوشیروان رفتند و او کسانی را به طائف فرستاد تا آن شهر را با برج و بارو مستحکم سازند. بر سر مالکیت طائف بین قبیله های عرب مکرر نزاع درمی گرفت. بُت لات در این شهر قرار داشت. در پیمان طائف میان پیامبر اسلام و ثقیف، این شهر، که تالی مکه بود، حَرَم اعلام شد. معاویه سدی در ۳۰کیلومتری شمال شرقی آن جا ساخت (۵۸ق) که هنوز محفوظ است. در اوایل اسلام، از آن جا که میوه های طائف به مکه صادر می شد، این شهر را «باغ حَرَم» می خواندند. ماجرای ابوسفیان و سمیّه و تولد زیاد بن ابیه، که در تاریخ عرب معروف است، در طائف اتفاق افتاد. حجّاج بن یوسف ثقفی نیز زادۀ این شهر بود. وهابی ها در اوایل قرن ۱۹ شهر را تاراج کردند. در ۱۸۱۳ به تصرف مصریان درآمد و سرانجام حسین بن علی، پادشاه حجاز، در جنگ با وهابیان طائف را تسخیر کرد (۱۹۳۴). امام یمن مدعی مالکیت آن جا بود، لیکن پیمان طائف (۱۹۳۴/۱۳۵۳ق) حاکمیت عربستان سعودی را بر آن رسمیت و قطعیت داد.
قصر شبرا در طائف
شهری در حجاز، در ۱۲۰کیلومتری جنوب شرقی مکه، واقع در عربستان سعودی، با ۴۱۰هزار نفر جمعیت (۱۹۹۱). چهارمین شهر بزرگ عربستان و در مسیر جادۀ ریاض به مکه است. ارتفاعش از سطح دریا ۱۶۸۰ متر، و شهری خوش آب وهوا و خوش منظره است. زمین های حاصل خیز و آب فراوان، آن را مستعد کشاورزی کرده و محصولاتش گندم، انواع میوه، به ویژه انگور و انار، و نیز سبزی های خوردنی است. پایتخت تابستانی عربستان سعودی شمرده می شود و شاه و شاهزادگان و دولتمندان عربستان در آن جا کاخ ها و کوشک های بزرگ و زیبا دارند. پیش از اسلام مرکز قبیلۀ ثقیف بود. تاجران ثقیف و قُرَیش نزد خسرو انوشیروان رفتند و او کسانی را به طائف فرستاد تا آن شهر را با برج و بارو مستحکم سازند. بر سر مالکیت طائف بین قبیله های عرب مکرر نزاع درمی گرفت. بُت لات در این شهر قرار داشت. در پیمان طائف میان پیامبر اسلام و ثقیف، این شهر، که تالی مکه بود، حَرَم اعلام شد. معاویه سدی در ۳۰کیلومتری شمال شرقی آن جا ساخت (۵۸ق) که هنوز محفوظ است. در اوایل اسلام، از آن جا که میوه های طائف به مکه صادر می شد، این شهر را «باغ حَرَم» می خواندند. ماجرای ابوسفیان و سمیّه و تولد زیاد بن ابیه، که در تاریخ عرب معروف است، در طائف اتفاق افتاد. حجّاج بن یوسف ثقفی نیز زادۀ این شهر بود. وهابی ها در اوایل قرن ۱۹ شهر را تاراج کردند. در ۱۸۱۳ به تصرف مصریان درآمد و سرانجام حسین بن علی، پادشاه حجاز، در جنگ با وهابیان طائف را تسخیر کرد (۱۹۳۴). امام یمن مدعی مالکیت آن جا بود، لیکن پیمان طائف (۱۹۳۴/۱۳۵۳ق) حاکمیت عربستان سعودی را بر آن رسمیت و قطعیت داد.
wikijoo: طایف
نقل قول ها
طائف شهری در نزدیکی مکه در منطقه حجاز،درکشور عربستان سعودی .
• و دوشنبه بیست و دوم ذی الحجه به طایف رسیدیم که از مکه تا آن جا دوازده فرسنگ باشد.طائف ناحیتی است بر سر کوهی. به ماه خرداد چنان سرد بود که در آفتاب می بایست نشست و به مکه خربزه فراخ بود و آنچه قصبه طایف است شهرکی است و حصاری محکم دارد، بازارکی کوچک و جامعی مختصر دارد و آب روان و درختان نار و انجیر بسیار داشت. قبر عبدالله عباس رضی الله عنه آن جاست به نزدیک آن قصبه و خلفای بغداد آن جا مسجدی عظیم ساخته اند و آن قبر را در گوشه آن مسجد بردست راست محراب و منبر. و مردم آن جا خانه ها ساخته اند و مقام گرفتهسفرنامه ناصرخسرو بخش 66• سیاره در آهنگ او، حیران ز بس نیرنگ او //در تاختن فرهنگ او،از حد طائف تاختنامیرمعزی• ایا کان مروت صدر والا/ مکان مردی و گنج لطائف• نظیرت در سخا و مردمی نیست / نه در مرو و نه بغداد و نه طائفانوری• ز پرمایه چیزی که آید به دست/ز روم و ز طائف همه هرچه هستناشناس
• و دوشنبه بیست و دوم ذی الحجه به طایف رسیدیم که از مکه تا آن جا دوازده فرسنگ باشد.طائف ناحیتی است بر سر کوهی. به ماه خرداد چنان سرد بود که در آفتاب می بایست نشست و به مکه خربزه فراخ بود و آنچه قصبه طایف است شهرکی است و حصاری محکم دارد، بازارکی کوچک و جامعی مختصر دارد و آب روان و درختان نار و انجیر بسیار داشت. قبر عبدالله عباس رضی الله عنه آن جاست به نزدیک آن قصبه و خلفای بغداد آن جا مسجدی عظیم ساخته اند و آن قبر را در گوشه آن مسجد بردست راست محراب و منبر. و مردم آن جا خانه ها ساخته اند و مقام گرفتهسفرنامه ناصرخسرو بخش 66• سیاره در آهنگ او، حیران ز بس نیرنگ او //در تاختن فرهنگ او،از حد طائف تاختنامیرمعزی• ایا کان مروت صدر والا/ مکان مردی و گنج لطائف• نظیرت در سخا و مردمی نیست / نه در مرو و نه بغداد و نه طائفانوری• ز پرمایه چیزی که آید به دست/ز روم و ز طائف همه هرچه هستناشناس
wikiquote: طائف
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] طائف، از شهرهای حجاز در شرق مکّه می باشد.
از آن در باب حج نام برده اند.
میقات مردم طائف
میقات مردم طائف و کسانی که از راه طائف به مکّه می روند، قرن المنازل است.
از آن در باب حج نام برده اند.
میقات مردم طائف
میقات مردم طائف و کسانی که از راه طائف به مکّه می روند، قرن المنازل است.
wikifeqh: عربستان است. لات از بتهای معروف اعراب در جاهلیت، در طائف قرار داشت و مردم گِرد آن طواف می کردند. در سال دهم بعثت، پیامبر(ص) در اولین سفر تبلیغی خود، به طائف رفت و ثقیف و سران طائف را به اسلام فراخواند، اما بی نتیجه بود. پیامبر(ص) در سال هشتم ه.ق، در غزوه طائف، بیست روز طائف را محاصره کرد، ولی درگیری چندانی رخ نداد. در سال نهم، هیئتی از ثقیف به مدینه آمدند و اسلام آوردند.از اشخاص نامدار طائف، می توان از امیة بن ابی الصلت ثقفی(شاعر)،حجاج بن یوسف ثقفی، نضربن حارث و مختار ثقفی، نام برد.مسجد ابن عباس، مسجد عداس و مسجد الهادی از جمله آثار تاریخی این شهر است.
این شهر در ˚۴۰ و́ ۲۱ طول شرقی و در ˚۲۱ و ́15 عرض شمالی، در۹۰ کیلومتری مکه، ۱۶۰ کیلومتری جده، ۹۰۰ کیلومتری ریاض، و در ارتفاع ۱۶۸۰ متری از سطح دریا واقع است.
یاقوت حموی نوشته است که کوههای متعدد و وادی های زیادی طائف را احاطه کرده اند.
این شهر در ˚۴۰ و́ ۲۱ طول شرقی و در ˚۲۱ و ́15 عرض شمالی، در۹۰ کیلومتری مکه، ۱۶۰ کیلومتری جده، ۹۰۰ کیلومتری ریاض، و در ارتفاع ۱۶۸۰ متری از سطح دریا واقع است.
یاقوت حموی نوشته است که کوههای متعدد و وادی های زیادی طائف را احاطه کرده اند.
wikishia: فرهنگ قرآن است
طائف، نام شهر و بلاد ثقیف در وادی ای است که ابتدای آن «لقیم» و انتهای آن «رهط» ـ که دو ده اند ـ باشد نیز از بلاد حجاز و مقام عشیره ثقیف و دوازده فرسنگ تا مکه معظمه فاصله دارد. این شهر شامل دو محله است: یکی به نام طائف ثقیف و دیگری به نام رهط. در قدیم این شهر را «وجّ» می نامیدند و پس از آن که در اطراف آن حصار کشیدند، طائف نامیده شد. این شهر در پشت کوه غزوان واقع شده است. در سال نهم هجری با صلح از جانب سپاه اسلام فتح گردید.
در قرآن از این شهر، همراه با شهر مکه و در مقام پاسخگویی به سخن مشرکان برای انتخاب پیامبر و نزول قرآن، با عنوان «قریتین» ذکر شده که در آیه 31 سوره زخرف آمده است و از اعلام شبه مصرّح قرآن شمرده می شود:
«وقالوا لَولا نُزِّلَ هـذا القُرءانُ عَلی رَجُل مِنَ القَریَتَینِ عَظیم».(سوره زخرف(43)/31)
فرهنگ قرآن، جلد 19، صفحه 169.
طائف، نام شهر و بلاد ثقیف در وادی ای است که ابتدای آن «لقیم» و انتهای آن «رهط» ـ که دو ده اند ـ باشد نیز از بلاد حجاز و مقام عشیره ثقیف و دوازده فرسنگ تا مکه معظمه فاصله دارد. این شهر شامل دو محله است: یکی به نام طائف ثقیف و دیگری به نام رهط. در قدیم این شهر را «وجّ» می نامیدند و پس از آن که در اطراف آن حصار کشیدند، طائف نامیده شد. این شهر در پشت کوه غزوان واقع شده است. در سال نهم هجری با صلح از جانب سپاه اسلام فتح گردید.
در قرآن از این شهر، همراه با شهر مکه و در مقام پاسخگویی به سخن مشرکان برای انتخاب پیامبر و نزول قرآن، با عنوان «قریتین» ذکر شده که در آیه 31 سوره زخرف آمده است و از اعلام شبه مصرّح قرآن شمرده می شود:
«وقالوا لَولا نُزِّلَ هـذا القُرءانُ عَلی رَجُل مِنَ القَریَتَینِ عَظیم».(سوره زخرف(43)/31)
فرهنگ قرآن، جلد 19، صفحه 169.
wikiahlb: حنین در آنجا اتفاق افتاد
ریشه کلمه:
طوف (۴۱ بار)
«طائِفٌ» از مادّه «طواف» به معنای «طواف کننده» است، گویا وسوسه های شیطانی همچون طواف کننده ای پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش می کنند تا راهی برای نفوذ بیابند، اگر انسان در این هنگام به یاد خدا و عواقب شوم گناه بیفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهایی می یابد و گرنه سرانجام در برابر این وسوسه ها تسلیم می گردد.
ولی، گاه کنایه از بلا و مصیبتی است که در شب روی می دهد، و منظور در سوره «قلم» همین است.
دور زدن. «طافَ حَوْلَ الشَّیْءِ: دارَ حَوْلَهُ» چنانکه فرموده . یعنی پسران جاویدان به دور آنها هستند. تطوّف از باب تفعّل نیز طواف کردن است . «یَطَوَّفَ» در اصل یتطوّف و از باب تفعّل است از این آیه و آیه بدست میآید که رفت و آمد میان دو شیء را نیز طواف گویند که سعی بین صفا و مروه دور زدن در اطراف آن دو نیست بلکه گردش میان آنها است. طائف: طواف کننده. طائف شیطان وسوسه او است. راغب گوید: به خیال و جنّ و حادثه به طور استعاره طائف گویند. که وسوسه شیطانی به دور انسان (در عالم خیال) میگردد تا اغفالش کند. در آیه . به حادثه و بلا طائف گفته شده، از «عَلَیْها» به نظر میآید که بلای آسمانی بوده است. طائفه: قسمتی از مردم و قطعهای از شیء است مثل . ولی در قرآن به معنای دوم به کار نرفته. طبرسی فرموده: در اصل و تسمیه آن دو قول است یکیآن که طائفه مثل رفقائی است که از حمله کارشان سفر و طواف در شهرها است. دیگری آنکه: طائفه جماعتی است که با آنها حلقه و دائرهای تشکیل میشود که به دور آن میگردند. * . آیا این آیه در تشریع سعی است و یا استجابت آن را میفهماند، به نظر المیزان: معبد و شعیره بودن صفا و مروه دلالت دارد که خدا عبادتی در آنها تشریع فرموده و تفریع «فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ...» اعلام اصل تشریع سعی میان صفا و مروه است نه برای افاده ندب و گرنه منتسب بود که سعی را مدح کند نه اینکه ذمّ آن را نفی نماید... و جمله «مَنْ تَطِوَّعِ خَیْراً...» مانند تعلیل بر تشریع سعی با یک قاعده کلی است و چنین تشریع در قرآن شایع است مثل . در تشریع جهاد. . در تشریع روزه . در تشریع قصر (تمام شد). این بیان متین و قابل قبول است. در مجمع فرموده: این آیه دلالت دارد که سعی بین صفا و مروه عبادت است و در آن خلافی نیست و آن نزد ما (امامیه) واجب است در حج و عمره شافعی و اصحابش نیز آن را واجب میدانند و شافعی گفته: سنّت سعی را واجب کرده و آن قول رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم است که فرموده: «کُتِبَ عَلَیْکُمْ السَّعْیِ فَاسْعَوا» ولی ظاهر آیه مباح بودن آنچه از سعی را مکروه میدانستند میرساند. سعی را مکروه میدانستند میرساند سعی به نظر ابوحنیفه و اصحابش مستحب است و نزد ما امامیه و شافعی ترک عمدی سعی موجب بطلان حج است. نا گفته نماند: این قول در صحیح تزوذی نیز از شافعی نقل شده است. در وسائل از کافی نقل شده از امام صادق علیه السلام از سعی بین صفا و مروه سؤال شد که واجب است یا مندوب؟ فرمود: واجب است. سائل گفت: مگر خدا نفرموده «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ آنْ یَطَوَّفَ بِهِما» فرمود: آن در عمره قضا بود (بعد از حدیبیّه)که رسول خدا شرط کرد بتها را از صفا و مروه بردارند مردی از اصحاب آن حضرت به کاری مشغول شد و سعی را نکرد تا مدت منقضی شد و بتها را به جایشان آوردند گفتند: یا رسول اللّه فلانی سعی نکرده حالآن که بتها را به صفا و مروه برگرداندند. خداوند نازل کرد: «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَوَّفَ بِهِما». یعنی در این حال که بتها در صفا و مروه قرار گرفتهاند باز میتواند سعی کند. در روایت دیگر درباره قصر نماز امام صادق علیه السلام گفت: اَوَ لَیْسَ قالَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ: اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرر اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ اَوِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَوَّفَ بِهِما» اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الطَّوافَ بِهِما واجِبٌ لِاَنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَکَرَهُ فی کِتابِهِ وَصَنَعَهُ نَبَیُّهُ صلی اللّه علیه و آله و سلم در این حدیث امام علیه السلام خواسته و جوب قصر را . با مقایسه به آیه «اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ» بیان فرماید. از روایت اول به نظر میآید که سعی پیش از نزول آن برای این آیه واجب بوده و نزول آن برای رفع محذور مذکور بوده است. * . مراد طواف معمولی به دور کعبه است که هفت شوط با شرایط مخصوصی است. * ، . به قرینه «تِلْعاکِفینَ» و «القائِمینَ» میتوان فهمید که مراد «الطّائِفینَ» کسانی اند که از شهرهای دیگری برای زیارت میآیند چنانکه راغب نیز چنین گفته و از سعید بن جبیر نقل شده است، در این ص.رت مراد از عاکفین و قائمین اقامت کنندگان در مکّهاند و اینکه اکثر مفسّران طائفین را طواف کنندگان گفتهاند درست به نظر نمیآید یعنی: خانه مرا پاک گردان هم برای اهل مکه و هم برای اهل آفاق. در اقرب گوید: «طافَ فی الْبِلادِ:جالَ وَ سارَ» * . مراد دو طائفه یهود و نصاری اند. * . گفتهاند: مراد از طوّافون خدمتکاران است ولی صدر آیه نشان میدهد که اطفال نیز بدان داخل اند و غرض از طواف رفت و آمد میباشد.
ریشه کلمه:
طوف (۴۱ بار)
«طائِفٌ» از مادّه «طواف» به معنای «طواف کننده» است، گویا وسوسه های شیطانی همچون طواف کننده ای پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش می کنند تا راهی برای نفوذ بیابند، اگر انسان در این هنگام به یاد خدا و عواقب شوم گناه بیفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهایی می یابد و گرنه سرانجام در برابر این وسوسه ها تسلیم می گردد.
ولی، گاه کنایه از بلا و مصیبتی است که در شب روی می دهد، و منظور در سوره «قلم» همین است.
دور زدن. «طافَ حَوْلَ الشَّیْءِ: دارَ حَوْلَهُ» چنانکه فرموده . یعنی پسران جاویدان به دور آنها هستند. تطوّف از باب تفعّل نیز طواف کردن است . «یَطَوَّفَ» در اصل یتطوّف و از باب تفعّل است از این آیه و آیه بدست میآید که رفت و آمد میان دو شیء را نیز طواف گویند که سعی بین صفا و مروه دور زدن در اطراف آن دو نیست بلکه گردش میان آنها است. طائف: طواف کننده. طائف شیطان وسوسه او است. راغب گوید: به خیال و جنّ و حادثه به طور استعاره طائف گویند. که وسوسه شیطانی به دور انسان (در عالم خیال) میگردد تا اغفالش کند. در آیه . به حادثه و بلا طائف گفته شده، از «عَلَیْها» به نظر میآید که بلای آسمانی بوده است. طائفه: قسمتی از مردم و قطعهای از شیء است مثل . ولی در قرآن به معنای دوم به کار نرفته. طبرسی فرموده: در اصل و تسمیه آن دو قول است یکیآن که طائفه مثل رفقائی است که از حمله کارشان سفر و طواف در شهرها است. دیگری آنکه: طائفه جماعتی است که با آنها حلقه و دائرهای تشکیل میشود که به دور آن میگردند. * . آیا این آیه در تشریع سعی است و یا استجابت آن را میفهماند، به نظر المیزان: معبد و شعیره بودن صفا و مروه دلالت دارد که خدا عبادتی در آنها تشریع فرموده و تفریع «فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ...» اعلام اصل تشریع سعی میان صفا و مروه است نه برای افاده ندب و گرنه منتسب بود که سعی را مدح کند نه اینکه ذمّ آن را نفی نماید... و جمله «مَنْ تَطِوَّعِ خَیْراً...» مانند تعلیل بر تشریع سعی با یک قاعده کلی است و چنین تشریع در قرآن شایع است مثل . در تشریع جهاد. . در تشریع روزه . در تشریع قصر (تمام شد). این بیان متین و قابل قبول است. در مجمع فرموده: این آیه دلالت دارد که سعی بین صفا و مروه عبادت است و در آن خلافی نیست و آن نزد ما (امامیه) واجب است در حج و عمره شافعی و اصحابش نیز آن را واجب میدانند و شافعی گفته: سنّت سعی را واجب کرده و آن قول رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم است که فرموده: «کُتِبَ عَلَیْکُمْ السَّعْیِ فَاسْعَوا» ولی ظاهر آیه مباح بودن آنچه از سعی را مکروه میدانستند میرساند. سعی را مکروه میدانستند میرساند سعی به نظر ابوحنیفه و اصحابش مستحب است و نزد ما امامیه و شافعی ترک عمدی سعی موجب بطلان حج است. نا گفته نماند: این قول در صحیح تزوذی نیز از شافعی نقل شده است. در وسائل از کافی نقل شده از امام صادق علیه السلام از سعی بین صفا و مروه سؤال شد که واجب است یا مندوب؟ فرمود: واجب است. سائل گفت: مگر خدا نفرموده «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ آنْ یَطَوَّفَ بِهِما» فرمود: آن در عمره قضا بود (بعد از حدیبیّه)که رسول خدا شرط کرد بتها را از صفا و مروه بردارند مردی از اصحاب آن حضرت به کاری مشغول شد و سعی را نکرد تا مدت منقضی شد و بتها را به جایشان آوردند گفتند: یا رسول اللّه فلانی سعی نکرده حالآن که بتها را به صفا و مروه برگرداندند. خداوند نازل کرد: «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَوَّفَ بِهِما». یعنی در این حال که بتها در صفا و مروه قرار گرفتهاند باز میتواند سعی کند. در روایت دیگر درباره قصر نماز امام صادق علیه السلام گفت: اَوَ لَیْسَ قالَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ: اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرر اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ اَوِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَوَّفَ بِهِما» اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الطَّوافَ بِهِما واجِبٌ لِاَنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَکَرَهُ فی کِتابِهِ وَصَنَعَهُ نَبَیُّهُ صلی اللّه علیه و آله و سلم در این حدیث امام علیه السلام خواسته و جوب قصر را . با مقایسه به آیه «اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ» بیان فرماید. از روایت اول به نظر میآید که سعی پیش از نزول آن برای این آیه واجب بوده و نزول آن برای رفع محذور مذکور بوده است. * . مراد طواف معمولی به دور کعبه است که هفت شوط با شرایط مخصوصی است. * ، . به قرینه «تِلْعاکِفینَ» و «القائِمینَ» میتوان فهمید که مراد «الطّائِفینَ» کسانی اند که از شهرهای دیگری برای زیارت میآیند چنانکه راغب نیز چنین گفته و از سعید بن جبیر نقل شده است، در این ص.رت مراد از عاکفین و قائمین اقامت کنندگان در مکّهاند و اینکه اکثر مفسّران طائفین را طواف کنندگان گفتهاند درست به نظر نمیآید یعنی: خانه مرا پاک گردان هم برای اهل مکه و هم برای اهل آفاق. در اقرب گوید: «طافَ فی الْبِلادِ:جالَ وَ سارَ» * . مراد دو طائفه یهود و نصاری اند. * . گفتهاند: مراد از طوّافون خدمتکاران است ولی صدر آیه نشان میدهد که اطفال نیز بدان داخل اند و غرض از طواف رفت و آمد میباشد.
wikialkb: طَائِف
جدول کلمات
شبگرد, طواف کننده
پیشنهاد کاربران
طائف اربی ( عربی ) شده ی واژه ی پارسی تپه است.
کلمات دیگر: