کلمه جو
صفحه اصلی

شفاعت


مترادف شفاعت : توسط، خواهشگری، مداخله، میانجیگری، وساطت، عفوخواهی، التماس، خواهش

برابر پارسی : پادرمیانی، خواهشگری، میانجیگری

فارسی به انگلیسی

intercession, mediation

intercession


فارسی به عربی

تدخل

فرهنگ اسم ها

اسم: شفاعت (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: še(a)fāat) (فارسی: شفاعت) (انگلیسی: shefaat)
معنی: پایمردی، وساطت، خواهش کردن از کسی برای عفو وبخشش گناه دیگری، ( در ادیان ) اعتقادی در تشیع که بر مبنای آن هر یک از چهارده معصوم ( ع )، به اذن خداوند از پیروان خود پایمردی می کنند و سبب شمول رحمت بیشتر و مغفرت خداوند بر آنان می شوند

(تلفظ: še(a)fāat) (عربی) خواهش کردن از کسی برای عفو وبخشش گناه دیگری ، پایمردی ، وساطت ؛ (در ادیان) اعتقادی در تشیع که بر مبنای آن هر یک از چهارده معصوم (ع) ، به اذن خداوند از پیروان خود پایمردی می‌کنند و سبب شمول رحمت بیشتر و مغفرت خداوند بر آنان می‌شوند.


مترادف و متضاد

pleading (اسم)
دفاع، دادخواهی، شفاعت، برهان نمایی

intercession (اسم)
وساطت، پایمردی، شفاعت، پادرمیانی، میانجی گری

intermediacy (اسم)
وساطت، شفاعت، میانجی گری، مداخله

intervention (اسم)
شفاعت، مداخله

توسط، خواهشگری


مداخله، میانجیگری، وساطت


عفوخواهی


التماس، خواهش


۱. توسط، خواهشگری
۲. مداخله، میانجیگری، وساطت
۳. عفوخواهی
۴. التماس، خواهش


فرهنگ فارسی

خواهش کردن، درخواست عفویاکمک ازکسی برای دیگری، خواهشگری، پایمردی
( مصدر ) ۱ - خواهش کردن التماس کردن. ۲ - درخواست عفو یا کمک کردن از از کسی برای دیگری . ۳ - ( اسم ) خواهش التماس. ۴ - درخواست عفو برای کسی خواهشگری .

فرهنگ معین

(شَ عَ ) [ ع . شفاعة ] ۱ - (مص ل . ) خواهش کردن . ۲ - درخواست بخشش یا کمک کردن از کسی برای دیگری . ۳ - (اِمص . ) خواهش .

لغت نامه دهخدا

شفاعت. [ ش َ ع َ ] ( از ع ، اِمص ) خواهش گری و پایمردی. ( از ناظم الاطباء ) ( صراح اللغة ). خواستاری. ذرع. خواهشگری.خواهشگری کردن. پایمردی. ( یادداشت مؤلف ). خواهش. ( مهذب الاسماء ) ( السامی فی الاسامی ). || توسطو میانجیگری و پادرمیانی. || درخواست و استدعای عفو و بخشش. ( ناظم الاطباء ). میانگی در پیش شاهی یا بزرگی تا بر گناه کار بخشاید. ( یادداشت مؤلف ).فارسیان به معنی آمرزش خواستن گنهکار را با لفظ کردن و بردن استعمال نمایند. ( آنندراج ) : گفت [ بوسهل ] نخواهم رفت تا آنگاه که خداوند بخسبد که نباید رقعتی نویسد به سلطان [ مسعود ] درباب حسنک به شفاعت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 282 ). تا خوارزمشاه در میان آمدی و به شفاعت سخن گفتی... چندین خون ریخته نشدی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354 ). من به میان آیم و دل امیر خراسان به شفاعت و درخواست خوش گردانم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 202 ). امیر... جواب داد که شفاعت خواجه را درباب ایشان امضاء فرمودیم. ( تاریخ بیهقی ).
گه رستخیز آب کوثر وراست
لوا و شفاعت سراسر وراست.
اسدی.
پشتم قوی به فضل خدای است و طاعتش
تا دررسم مگر به رسول و شفاعتش.
ناصرخسرو.
ولی آن مزد طاعت یا شفاعت
چه منت از تو میبایدکشیدن.
ناصرخسرو.
اگر ز عارضه معصیت شکسته دلی
ترا شفاعت احمد ضمان کند به شفا.
خاقانی.
فردا هم از شفاعت او کار آن سرای
در حضرت کریم تعالی برآورم.
خاقانی.
در چند مجلس به غیبت و حضور مشافهه و مراسله در این باب سخن راند تا شفاعت او به موقع قبول افتاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 107 ). به شفاعت حضرت سلطان توسل ساخت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 343 ). یکی از وزرا پای تخت ملک بوسه داد و روی شفاعت بر زمین نهاد. ( گلستان ). فرمود تا سیاه را با کنیزک استوار ببندند و از بام جوسق به قعر خندق دراندازند، یکی از وزرا روی شفاعت بر زمین نهاد. ( گلستان ). || معاهده. || التماس. ( ناظم الاطباء ).
- شفاعت خواستن ؛ التماس کردن. ( آنندراج ). استشفاع. استماحة.مَیْح. ( منتهی الارب ): استشفاع ؛ شفاعت کردن خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ).
- شفاعت کن ؛ شفاعت کننده. شفیع. شافع :
درستی ده هر دلی کاو شکست
شفاعت کن هر گناهی که هست.
نظامی.
و رجوع به شفاعت کننده شود.

شفاعت . [ ش َ ع َ ] (از ع ، اِمص ) خواهش گری و پایمردی . (از ناظم الاطباء) (صراح اللغة). خواستاری . ذرع . خواهشگری .خواهشگری کردن . پایمردی . (یادداشت مؤلف ). خواهش . (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). || توسطو میانجیگری و پادرمیانی . || درخواست و استدعای عفو و بخشش . (ناظم الاطباء). میانگی در پیش شاهی یا بزرگی تا بر گناه کار بخشاید. (یادداشت مؤلف ).فارسیان به معنی آمرزش خواستن گنهکار را با لفظ کردن و بردن استعمال نمایند. (آنندراج ) : گفت [ بوسهل ] نخواهم رفت تا آنگاه که خداوند بخسبد که نباید رقعتی نویسد به سلطان [ مسعود ] درباب حسنک به شفاعت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 282). تا خوارزمشاه در میان آمدی و به شفاعت سخن گفتی ... چندین خون ریخته نشدی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354). من به میان آیم و دل امیر خراسان به شفاعت و درخواست خوش گردانم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 202). امیر... جواب داد که شفاعت خواجه را درباب ایشان امضاء فرمودیم . (تاریخ بیهقی ).
گه رستخیز آب کوثر وراست
لوا و شفاعت سراسر وراست .

اسدی .


پشتم قوی به فضل خدای است و طاعتش
تا دررسم مگر به رسول و شفاعتش .

ناصرخسرو.


ولی آن مزد طاعت یا شفاعت
چه منت از تو میبایدکشیدن .

ناصرخسرو.


اگر ز عارضه ٔ معصیت شکسته دلی
ترا شفاعت احمد ضمان کند به شفا.

خاقانی .


فردا هم از شفاعت او کار آن سرای
در حضرت کریم تعالی برآورم .

خاقانی .


در چند مجلس به غیبت و حضور مشافهه و مراسله در این باب سخن راند تا شفاعت او به موقع قبول افتاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 107). به شفاعت حضرت سلطان توسل ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 343). یکی از وزرا پای تخت ملک بوسه داد و روی شفاعت بر زمین نهاد. (گلستان ). فرمود تا سیاه را با کنیزک استوار ببندند و از بام جوسق به قعر خندق دراندازند، یکی از وزرا روی شفاعت بر زمین نهاد. (گلستان ). || معاهده . || التماس . (ناظم الاطباء).
- شفاعت خواستن ؛ التماس کردن . (آنندراج ). استشفاع . استماحة.مَیْح . (منتهی الارب ): استشفاع ؛ شفاعت کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ).
- شفاعت کن ؛ شفاعت کننده . شفیع. شافع :
درستی ده هر دلی کاو شکست
شفاعت کن هر گناهی که هست .

نظامی .


و رجوع به شفاعت کننده شود.
|| سفارش . (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

۱. درخواست عفو یا کمک از کسی برای دیگری، خواهشگری، پایمردی.
۲. در تشیع، اعتقادی مبنی بر اینکه معصومین می توانند به اذن خداوند فرد را از وارد شدن به دوزخ نجات داده و او را مشمول غفران و رحمت الهی کنند.

دانشنامه عمومی

شفاعت به معنای تقویت و نیرو بخشیدن به شخص ضعیف است، و شفیع به کسی گفته می شود که به نیازمند کمک کند تا او را به اعتدال و عدم نیازمندی برساند. همچنین شفاعت به معنای درخواست بخشش یا کمک کردن از کسی برای دیگری است.نبو
شفاعت از ماده «شفع» است که در لغت به معنای «جفت شدن با چیزی» است، و اصطلاحاً به معنای حائل شدن برای رفع ضرر از کسی یا رساندن منفعتی به اوست و در عبارت ساده تر و در محاورات عرفی بدین معنا به کار می رود که شخص آبرومندی از بزرگی بخواهد که از مجرمی بگذرد یا بر پاداش خدمتگزاری بیفزاید. همچنین سید محمد جواد غروی در کتاب خود می نویسد که شفاعت -به غلط- در میان برخی عوام مردم (و نه علما) به این معنی است که انسان هر گناهی کرده باشد با سلام کردن و زیارت اهل قبور ائمه و عزاداری برای آن ها شفاعت شامل حال آن هاست و گناهانشان بخشیده می شود.«راغب اصفهانی» در تفسیر گران سنگ خویش در این مورد می نویسد: «الشّفعُ ضَمُّ الشَّی ءِ إِلی مِثلِهِ». همان طور که حکماء گفته اند «السنخیته علت الانضمام». پس منظور الله از شفاعت انضمام به یک فرد است. حال این فرد می تواند انسانی فاجر باشد؛ و حتماً شفاعت کننده برای بهشت شفاعت نمی کند و عده ای برای دوزخ شفاعت می کنند.
در اصطلاح شرعی و مذهبی شفاعت در آن جا مطرح می شود که شخصی در نزد خداوند برای دیگری طلب مغفرت و آمرزش نماید یا بخواهد عقابی که در اثر گناه متوجه نفس گنهکار شده از او برداشته شود یا تخفیف یابد. در این حال، شخص گنهکار، شفاعت شونده و خداوند پذیرندهٔ شفاعت خواهد بود. شفاعت به این معنا از مسلّمات دین اسلام به شمار می رود.
در اسلام، شفیعان در روز قیامت از روایات زیادی که در این مورد وارد شده، معلوم می شود که شفیعان در روز قیامت فراوانند؛ از جمله انبیاء الهی، علماء، شهداء، ملائکه، مؤمنین، اعمال صالح، ائمه و قرآن.

دانشنامه آزاد فارسی

شَفاعت
اصطلاحی در کلام دینی به معنای میانجیگری برگزیدگان بین بندۀ گناهکار با خدای بخشنده. این مفهوم و باور به آن، برای پیروان ادیان یهودی و مسیحی شناخته شده و در کتاب مقدس آمده و از اساسی ترین باورهای آنان است. مسلمانان، به جز وهابیان، به آن اعتقاد دارند. فرقۀ وَعیدیّه شفاعت را منحصر به درخواست برای زیادتی ثواب و منافع برای مؤمنان می دانند و مخالفانشان، یعنی فرقۀ تفضیلیه، آن را برای گناهکاران نیز قائل اند. شفاعت را به تکوینی (استغفار عام پیامبر برای همۀ امت) و تشریعی (وساطت در برداشت کیفر) تقسیم کرده اند، که شفاعت تکوینی فراگیر و شفاعت تشریعی خاص مؤمنانِ مرتکبِ گناهان کبیره است. همچنین شفاعت را به مطلق و محدود، روا و درست، و ناروا و غیرممکن دسته بندی کرده اند. گناهکارانی که هیچ تقیدی به انجام یا ترک اوامر و نواهی شرعی ندارند قطعاً مشمول شفاعت قرار نمی گیرند، که طبق نظر قرآن از این قرارند: کفار (بقره، ۳۹)، رباخواران (بقره، ۲۷۵)، منافقان (توبه، ۶۸)، ظالمان (یونس، ۵۲)، قاتل عمدی مؤمن (نساء، ۹۳)، نمازنخوان، دستگیری نکننده از مستمندان، و آنان که با اهل باطل زندگانی به بطالت می گذرانند (مدثر، ۴۱ تا ۴۸). اما در شفاعت محدود با اجازۀ خداوند و به شرط ایمان شفاعت شونده، انبیا، اوصیا، مؤمنان، ملائکه، شهدا و همچنین قرآن و اعمال صالح و روزه می توانند به عنوان میانجی یا شفیع تلقی شوند و از مرتکب گناهان کبیره نیز شفاعت کنند. در بحث شفاعت، تأکید شده است که شفاعت شامل همه نمی شود و باورکنندۀ آن نمی تواند و نباید عدالت خدا را انکار کند یا آن را زیر سؤال ببرد.

فرهنگ فارسی ساره

خواهشگر


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از معتقدات ضروری شیعه و دیگر مذاهب اسلامی مسئله شفاعت است.
۱_خلیل بن احمد فراهیدی می گوید:«الشافع : الطالب لغیره ، وتقول استشفعت بفلان فتشفع لی إلیه فشفعه فی . والإسم : الشفاعة. واسم الطالب : الشفیع». شافع یعنی کسی که از غیر خودش طلب شفاعت می کند و می گوید نزد فلان شخص واسطه و شفیع من باش . اسم مصدر(حاصل و نتیجه مصدر)آن شفاعت است و کسی را که طلب شفاعت می کند شفیع می نامند. ۲_راغب اصفهانی می گوید:«الشفع: ضم الشئ إلی مثله ویقال للمشفوع شفع ». الشفع به معنای ضمیمه کردن چیزی به مثل خودش است و به مشفوع گفته می شود. ۳_زَبیدی نیز همین مطلب را می گو ید.
تعریف شفاعت نزد متکلمین شیعه
۱_سید مرتضی می فرماید:«وحقیقة الشفاعة وفائدتها : طلب إسقاط العقاب عن مستحقه ، وإنما تستعمل فی طلب إیصال المنافع مجازا وتوسعا ، ولا خلاف فی أن طلب إسقاط الضرر والعقاب یکون شفاعة علی الحقیقة». سید مرتضی می فرماید:حقیقت شفاعت و فایده آن طلب برداشتن عقاب از کسی است که مستحق عقاب است ، البته کلمه شفاعت مجازا در مورد درخواست رسیدن منافع به شخص نیز به کار می رود و در اینکه حقیقت شفاعت در مورد طلب برداشتن ضرر و عقاب و عذاب است هیچ اختلافی نیست.در جای دیگر می فرماید:«وشفاعة النبی ( صلی الله علیه وآله ) إنما هی فی إسقاط عقاب العاصی لا فی زیادة المنافع ، لأن حقیقة الشفاعة تختص بذلک ...». شفاعت نمودن پیامبر اکرم فقط در برداشتن عقاب و عذاب گناهکار است و این شفاعت در مورد رسیدن منافع به شخص نمی باشد ، زیرا حقیقت شفاعت اختصاص به برداشتن عقاب و عذاب گناهکار دارد.... ۲_شیخ طوسی می فرماید:«حقیقة الشفاعة عندنا أن تکون فی إسقاط المضار دون زیادة المنافع ، والمؤمنون عندنا یشفع لهم النبی ( صلی الله علیه وآله وسلم ) فیشفعه الله تعالی ویسقط بها العقاب عن المستحقین من أهل الصلاة لما روی من قوله علیه السلام : ( ادخرت شفاعتی لأهل الکبائر من أمتی ) ... والشفاعة ثبتت عندنا للنبی ( صلی الله علیه وآله وسلم ) وکثیر من أصحابه ولجمیع الأئمة المعصومین وکثیر من المؤمنین الصالحین ...». حقیقت شفاعت در نزد ما در مورد رسیدن منافع به شخص نمی باشد بلکه در مورد برداشتن عقاب و عذاب گناهکار است . به عقیده ما پیامبر اکرم مؤمنین را شفاعت می فرمایند و خداوند نیز شفاعت ایشان را می پذیرد و خداوند تبارک و تعالی عذاب و عقاب را در نتیجه این شفاعت از مستحقین آن ( البته از کسانی که اهل نماز باشند ) برمی دارد . زیرا شخص شخیص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : من شفاعتم را برای کسانی از امتم که اهل گناه کبیره هستند نگه داشته ام ...شیخ طوسی در ادامه می فرمایند: نزد ما شیعیان اثنا عشری خداوند امتیاز شفاعت خواهی را به پیامبر اکرم و بسیاری از اصحاب ایشان و تمامی فرزندان معصوم ایشان و بسیاری از مؤمنین صالح عطا نموده است.
تعریف شفاعت نزد متکلمین اهل سنت
۱_أبوحفص النسفی می گوید:الشفاعة ثابتة للرسل والأخیار فی حق الکبائر بالمستفیض من الأخبار. امتیاز شفاعت خواهی در مورد کسانی اهل گناه کبیره هستند برای پیامبران و بنده گان خوب خدا به واسطه اخبار و روایات زیادی ثابت شده است . ۲_ناصر الدین أحمد بن محمد بن المنیر الإسکندری المالکی می گوید:وأما من جحد الشفاعة فهو جدیر أن لا ینالها ، وأما من آمن بها وصدقها وهم أهل السنة والجماعة فأولئک یرجون رحمة الله ، ومعتقدهم أنها تنال العصاة من المؤمنین وإنما ادخرت لهم .... کسی که شفاعت را انکار کند شایسته است مشمول شفاعت نشود ولی کسی که ایمان به شفاعت دارد(اهل سنت و جماعتی که ایمان به شفاعت دارند) و آن را تصدیق می نمایند پس آنها به رحمت خداوند امید دارند و اعتقادشان این است که شفاعت در مورد مؤمنین گنهکار است ( پیامبر فرمودند ) من شفاعتم را برای افرادی از امتم که اهل گناه کبیره هستند نگه داشته ام ... ۳_قَالَ الْقَاضِی عِیَاض :مَذْهَب أَهْل السُّنَّة جَوَاز الشَّفَاعَة عَقْلًا وَوُجُوبهَا سَمْعًا بِصَرِیحِ قَوْله تَعَالَی : «یَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَع الشَّفَاعَة إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَن وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا» وَقَوْله : «وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنْ اِرْتَضَی» وَأَمْثَالهمَا ، وَبِخَبَرِ الرسول صَلَّی اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ. وَقَدْ جَاءَتْ الْآثَار الَّتِی بَلَغَتْ بِمَجْمُوعِهَا التَّوَاتُر بِصِحَّةِ الشَّفَاعَة فِی الْآخِرَة لِمُذْنِبِی الْمُؤْمِنِینَ . وَأَجْمَعَ السَّلَف وَالْخَلَف وَمَنْ بَعْدهمْ مِنْ أَهْل السُّنَّة عَلَیْهَا.... اهل سنت شفاعت را عقلا جایز و شرعا واجب می دانند و دلیل وجوب آن آیه ۱۰۹ سوره طه : «در آن روز ، شفاعت ( به کسی ) سود نبخشد، مگر کسی را که( خدای) رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید» و آیه ۲۸ سوره انبیاء: «و جز برای کسی که (خدا ) رضایت دهد ، شفاعت نمی کنند» و امثال این آیات و روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و ( آله) و سلم می باشد. و روایات زیادی که مجموع آنها به حد تواتر می رسد در مورد صحت شفاعت در قیامت برای مؤمنین گنهکار وارد شده است . و تمامی علمای اهل سنت از قبل تا به حالا بر صحت شفاعت اجماع دارند ... .بنابراین شفاعت واسطه شدن انبیاء، امامان و صالحان بین خدا و خلق برای بخشیده شدن گناهانی است که از مؤمنان سر زده است .پس بحث در مورد شفاعت دو مرحله دارد : ۱- شفاعت در قیامت. ۲- طلب کردن شفاعت از رسول خدا که در آخرت ما را شفاعت کنند .
شفاعت از ضروریات مذاهب اسلامی
...

پیشنهاد کاربران

یعنی یک رابطه معنوی میان شفاعت کننده وشفاعت شونده
ازاینجا روشن میشود شفاعت، تغییری دراراده ی پروردگارنسبت به شفاعت شونده نمی دهد.
این شفاعت شونده است که با ارتباط معنوی باشفاعت کننده، نوعی تکامل وپرورش می یابد. . . . . رسم آزادی

شفاعت بمعنی درمان کردن،
شخص بیمار طی نظر شفیع حاضر به نوع پیشنهاد برای درمان قرار میگیرد، که تا سالم شده گذر کند

وساطت

میانداری کردن

درخواستن گناه کسی ؛ شفاعت او کردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .


کلمات دیگر: