[ویکی نور] قاموس المحیط اثر محمد بن یعقوب فیروزآبادی (متوفی 817ق)، از معاجم لغت عرب است که در چهار جلد منتشر شده است. وی دلیل نامگذاری کتاب را چنین بیان کرده است. «آن را القاموس المحیط نامیدم چون دریای عظیمی از لغات را دربر می گیرد.»
چینش لغات در کتاب قاموس بر حسب نظام تقفیه است؛ یعنی ابتدا محور کار خود را آخرین حرف (لام الفعل) از حروف اصلی کلمه قرار داد، سپس ابتدای کلمه (فاءالفعل) و سپس عین الفعل رادر نظر گرفت. فیروزآبادی براین اساس کتاب خود را به ابواب و فصل هایی تقسیم کرد؛ بر اساس آخرین حرف از حروف اصلی کلمه به باب تقسیم کرد و هر کدام از این بابها را بر اساس اولین حرف از حروف اصلی کلمه به فصل هایی تقسیم کرد.
وی زمانی که می خواهد یک کلمه را بیاورد به حروف اصلی کلمه توجه می کند. در ضبط کلمات به ریشه ثلاثی توجه می کند حتی در رباعیات و خماسیات، مثلا کلمه عظلم را که رباعی است در ذیل کلمه عظم می آورد.
آن طور که از مقدمه کتاب برمی آید فیروزآبادی تصمیم داشت کتاب جامعی را که در آن تمام الفاظ فصیح و غیرفصیح جمع شده باشد را بنویسد به همین دلیل کتاب «اللامع المُعلَم العُجاب بین المحکم و العباب» را می نویسد که به سی جزء می رسد. چون حجم کتاب زیاد بود و دسترسی به لغات با مشکل همراه بود، بنا به درخواست طلاب آن را در یک جزء مختصر کرد و آن را «العُباب والمُحکم» نامید. این کتاب نیز ناقص به نظر می رسید و طلاب به صحاح جوهری روی آوردند که آن نیز کامل نبود. به همین جهت موادی را که جوهری رها کرده بود، در کتابش آورد و قاموس را در چهار جلد به صورت کتاب کنونی نوشت.
مؤلف حدود شصد هزار ماده لغوی در کتابش ذکر کرده که این رقم بالایی به حساب می آید. برای آشنایی با نحوه کار مؤلف، نمونه ای از محتوای کتاب به صورت مختصر ذکر می شود:
چینش لغات در کتاب قاموس بر حسب نظام تقفیه است؛ یعنی ابتدا محور کار خود را آخرین حرف (لام الفعل) از حروف اصلی کلمه قرار داد، سپس ابتدای کلمه (فاءالفعل) و سپس عین الفعل رادر نظر گرفت. فیروزآبادی براین اساس کتاب خود را به ابواب و فصل هایی تقسیم کرد؛ بر اساس آخرین حرف از حروف اصلی کلمه به باب تقسیم کرد و هر کدام از این بابها را بر اساس اولین حرف از حروف اصلی کلمه به فصل هایی تقسیم کرد.
وی زمانی که می خواهد یک کلمه را بیاورد به حروف اصلی کلمه توجه می کند. در ضبط کلمات به ریشه ثلاثی توجه می کند حتی در رباعیات و خماسیات، مثلا کلمه عظلم را که رباعی است در ذیل کلمه عظم می آورد.
آن طور که از مقدمه کتاب برمی آید فیروزآبادی تصمیم داشت کتاب جامعی را که در آن تمام الفاظ فصیح و غیرفصیح جمع شده باشد را بنویسد به همین دلیل کتاب «اللامع المُعلَم العُجاب بین المحکم و العباب» را می نویسد که به سی جزء می رسد. چون حجم کتاب زیاد بود و دسترسی به لغات با مشکل همراه بود، بنا به درخواست طلاب آن را در یک جزء مختصر کرد و آن را «العُباب والمُحکم» نامید. این کتاب نیز ناقص به نظر می رسید و طلاب به صحاح جوهری روی آوردند که آن نیز کامل نبود. به همین جهت موادی را که جوهری رها کرده بود، در کتابش آورد و قاموس را در چهار جلد به صورت کتاب کنونی نوشت.
مؤلف حدود شصد هزار ماده لغوی در کتابش ذکر کرده که این رقم بالایی به حساب می آید. برای آشنایی با نحوه کار مؤلف، نمونه ای از محتوای کتاب به صورت مختصر ذکر می شود:
wikinoor: خماسیات ، مثلا کلمه عظلم را که رباعی است در ذیل کلمه عظم می آورد.
گزارش محتوا
آن طور که از مقدمه کتاب برمی آید فیروزآبادی تصمیم داشت کتاب جامعی را که در آن تمام الفاظ فصیح و غیرفصیح جمع شده باشد را بنویسد به همین دلیل کتاب «اللامع المعلم العجاب بین المحکم و العباب» را می نویسد که به سی جزء می رسد. چون حجم کتاب زیاد بود و دسترسی به لغات با مشکل همراه بود، بنا به درخواست طلاب آن را در یک جزء مختصر کرد و آن را «العباب والمحکم» نامید. این کتاب نیز ناقص به نظر می رسید و طلاب به صحاح جوهری روی آوردند که آن نیز کامل نبود. به همین جهت موادی را که جوهری رها کرده بود، در کتابش آورد و قاموس را در چهار جلد به صورت کتاب کنونی نوشت. مولف حدود شصد هزار ماده لغوی در کتابش ذکر کرده که این رقم بالایی به حساب می آید. برای آشنایی با نحوه کار مولف، نمونه ای از محتوای کتاب به صورت مختصر ذکر می شود: در جلد اول، باب همزه، فصل همزه واژه «الاباءة» ذکر کرده، سپس وزن واژه را به «عباءة» مثال زده و ترجمه نموده است. مثال دیگر: در بررسی کلمه «عقد» به جلد اول باب «دال» و فصل «عین» رفته و ترجمه آن را به «شدة» می توان مشاهده کرد.
← چند نکته
کتاب هایی که پیرامون کتاب قاموس نوشته شده بسیارند که از جمله مهم ترین آن می توان، تاج العروس من جواهر القاموس زبیدی، و کتاب احمد عبدالغفور عطار نام برد که در مقدمه «صحاح اربعه» خود ازاین کتاب استفاده کرده و بسیار از آن نام می برد.
منبع
...
گزارش محتوا
آن طور که از مقدمه کتاب برمی آید فیروزآبادی تصمیم داشت کتاب جامعی را که در آن تمام الفاظ فصیح و غیرفصیح جمع شده باشد را بنویسد به همین دلیل کتاب «اللامع المعلم العجاب بین المحکم و العباب» را می نویسد که به سی جزء می رسد. چون حجم کتاب زیاد بود و دسترسی به لغات با مشکل همراه بود، بنا به درخواست طلاب آن را در یک جزء مختصر کرد و آن را «العباب والمحکم» نامید. این کتاب نیز ناقص به نظر می رسید و طلاب به صحاح جوهری روی آوردند که آن نیز کامل نبود. به همین جهت موادی را که جوهری رها کرده بود، در کتابش آورد و قاموس را در چهار جلد به صورت کتاب کنونی نوشت. مولف حدود شصد هزار ماده لغوی در کتابش ذکر کرده که این رقم بالایی به حساب می آید. برای آشنایی با نحوه کار مولف، نمونه ای از محتوای کتاب به صورت مختصر ذکر می شود: در جلد اول، باب همزه، فصل همزه واژه «الاباءة» ذکر کرده، سپس وزن واژه را به «عباءة» مثال زده و ترجمه نموده است. مثال دیگر: در بررسی کلمه «عقد» به جلد اول باب «دال» و فصل «عین» رفته و ترجمه آن را به «شدة» می توان مشاهده کرد.
← چند نکته
کتاب هایی که پیرامون کتاب قاموس نوشته شده بسیارند که از جمله مهم ترین آن می توان، تاج العروس من جواهر القاموس زبیدی، و کتاب احمد عبدالغفور عطار نام برد که در مقدمه «صحاح اربعه» خود ازاین کتاب استفاده کرده و بسیار از آن نام می برد.
منبع
...
wikifeqh: القاموس_فیروزآبادی