کلمه جو
صفحه اصلی

کارن هورنای

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خانم کارن هورنای (Karen Horney, ۱۸۸۵-۱۹۵۲) روان شناس و روان کاو پیرو مکتب فروید است. کارن منتقد بسیاری از نظریه های فروید مانند نظریه جنسی بود. او برخلاف فروید که علت اساسی بیماری های روانی را سرکوب تمایلات غریزی مخصوصا غریزه جنسی می دانست، علت آنها را روابط ناهنجار و خشن کودک در محیط جستجو می کرد.
خانم کارن هورنای، در سال ۱۸۸۵ در هامبورگ آلمان متولد شد. پدرش ناخدای کشتی و فردی کج خلق بود. او از مادرش که زنی روشن فکر و سرزنده بود چندین سال مسن تر بود. مادرش این موضوع را نزد کارن فاش ساخته بود که آرزوی مرگ شوهرش را دارد، زیرا از ترس این که مبادا بی شوهر بماند با وی ازدواج کرده بود.کودکی هورنای، اصلا تعریفی نداشت. مادرش او را طرد می کرد و برادر بزرگترش را بیشتر دوست می داشت. به همین خاطر، کارن به پسر بودن او حسادت می ورزید. پدرش نیز قیافه و هوش او را پیوسته تحقیر می کرد و در او احساس حقارت، بی ارزشی و خصومت به وجود می آورد. این فقدان محبت پدر – مادری، چیزی را که بعدها "اضطراب اساسی" نامید در او پرورش داد که این نمود، نفوذ تجارب شخصی او بر نظریه شخصیتش می باشد.با آغاز ۱۴ سالگی، هورنای چند بار عاشق شدن را تجربه کرد و برای رسیدن به عشق و پذیرندگی که در خانواده نداشت بسیار تلاش کرد و نشر روزنامه ای را آغاز کرد که آن را "سازمان بکر برای ابر باکره ها" نامید.
شکست ها در زندگی زناشوئی
هورنای با وجود مخالفت های پدرش وارد دانشکده پزشکی دانشگاه برلین شد و در سال ۱۹۱۳ دکتری پزشکی خود را دریافت کرد. او ازدواج کرد و صاحب سه دختر شد. او یک دوره طولانی آشفتگی هیجانی را پشت سر گذاشت. در این مدت او به شدت ناخشنود و افسرده بود و از ناراحتی معده رنج می برد.او در روابط جنسی با همسرش دچار مشکل بود و درگیر چند ماجرای عشقی شده بود. او در سال ۱۹۲۷ از همسرش جدا شد و تا پایان عمر برای پذیرفته شدن تلاش می کرد. طولانی ترین و گرمترین رابطه عشقی هورنای با اریک فروم روانکاو بود.وقتی این رابطه به هم ریخت او در هم شکست. برای درمان افسردگی و مشکلات جنسی اش تحت روان کاوی قرار گرفت. در طول درمان، روانکاو فرویدی اش به او گفت که تلاش وی برای عشق و میل شدیدش به مردان نیرومند از تمایلات ادیپی دوران کودکی او نسبت به پدر مقتدرش ناشی شده است.
تلاش در زمینه روان کاوی
هورنای از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ در انستیتوی روان کاوی برلین به تحصیل در روان کاوی سنتی پرداخت. او در سال ۱۹۱۹ طبابت خصوصی اش را آغاز کرد و به عضویت هیات علمی انستیتو درآمد.او مقالات زیادی درباره مسائل شخصیتی زنان نوشت و در آن ها با برخی از مفاهیم فرویدی مخالفت کرد. در سال ۱۹۳۲ به عنوان مدیر وابسته انستیتوی روان کاوی شیکاگو به ایالات متحده آمریکا رفت و ضمن اشتغال به طبابت در انستیتوی روان کاوی نیویورک به تدریس پرداخت اما نارضایتی فزاینده او از نظریه سنتی فرویدی او را بر آن داشت که از این گروه جدا شود. او انستیتوی روان کاوی آمریکا را در نیویورک تاسیس کرد و تا پایان عمر نیز بر ریاست آن باقی ماند.
طرفداری از نهضت آزادی زنان
...


کلمات دیگر: